پنجشنبه, ۱۸ بهمن, ۱۴۰۳ / 6 February, 2025
مجله ویستا
شرح پلهبه پله یک نقاشی
![شرح پلهبه پله یک نقاشی](/mag/i/2/htzyl.jpg)
هنر آبستره به آنچه که ”کارن دیوات“ بهوجود آورده، محدود نمیشود، اما نقاشیەای او دراین مسیر قرار گرفتند و نتایج قابل توجهی هم به دست آوردند. جملاتی که در پائین میخوانید عین کلام اوست: من نقاشی هستم که هرآنچه میدانم، خودم یاد گرفتهام. از سال ۲۰۰۲ کار نقاشی با رنگ روغن را روی بوم شروع کردم. فکر نمیکنم در کارهایم هیچ نقطه اشتراکی با هنر آبستره وجود داشته باشد. بیشتر از چشماندازها و گلها نقاشی میکشیدم و فکر میکردم کار من در زمره کارهای اکسپرسیونیست خودجوش قرار میگیرد. با استفاده از رنگهای روشن، حالتهای گوناگون و شکلهای چرخشی روی چندین نقاشی کار کردم و بهنظر خوب از آب درآمدند. دوستانم هم آنها را مورد تحسین قرار دادند.
زمانی که یک کار آبستره را شروع میکنم، نمیدانم که کار مرا تا کجا خواهد برد. پیشرفت من به حالتها و احساساتم در آن لحظه بستگی دارد. من عاشق بازی با رنگها و حالتهای گوناگون آنها هستم. از حس آزادی که این کار به من میدهد، خوشم میآید. ساختن اثر با ارزشی از چیزی که وجود خاریج ندارد، بسیار لذتبخش است. نوشتن این مقاله برای من که تنها نقاشی میکنم و هیچوقت به مراحل کارم فکر نمیکنم سخت و دشوار بود، اما در مجموع تجربه خوبی بود. با هم توضیحات کارن در مورد تجربه یک کار آبستره را میخوانیم.
● شروع یک نقاشی آبستره با رنگ
نخستین مرحله، انتخاب رنگ است. بهطور معمول نقاشیهای من از روشهای معمول و متداول کار ساخته نشدهاند و از هیچ قانونی مگر قانون خودم پیروی نمیکنم. من با رنگ روغنهائی کهدر آب حل میشو.ند نقاشی میکشم. هیچگاه زودتر از زمان مقرر رنگها را مخلوط نمیکنم. تنها رنگهای مورد نیازم را از تیوپ درآورده، روی پالت میگذارم و قلم موی خود را به آن آغشته کرده و کار را شروع میکنم. اگر قرار باشد چندین رنگ را با هم مخلوط کنم، این کار را روی بوم انجام میدهم. به رنگهای آبی، بنفش، قرمز، زرد و رنگهائی کهدر غروب خورشید وجود دارند، علاقهمندم.
در هنگام شروع کار هیچ مسیر خاصی در ذهن ندارم. یک موسیقی کلاسیک انتخاب میکنم، قلممو را در آب میزنم، پاک میکنم و کار را با رنگ زردی که با سفید روشنتر شده، از مرگز کار و به صورت مورب شروع میکنم. در قسمتەای بیرونی کار هم رنگ زرد را روشن میزنم. زرد را با قرمز مخلوط میکنم تا نارانجی شود و هرچه بیشتر آنها را به هم میزنم، تیرهتر میشوند.
با رنگ آبی سیر در کنار قرمز لاکی، سایر بخشهای بوم را پر میکنم با بهرهمندی از قدرت بازویم ضربات بزرگی به بوم میزنم تا سرتاسر آن پوشیده شود. از آبی Prussian استفاده میکنم و چندین خط موجدار در جهت دلخواهم میکشم.... هیچ حالت و شکل خاصی در نظر نیست، تنها رنگ.
● نقاشی آبستره گسترش مییابد
انگار حادثهای در حال وقوع است. احساس انرژی میکنم و بازی با رنگها را شروع میکنم. از رنگ Linseed که در آب قابل حل است، استفاده میکنم. قلم مو را در آب میزنم، روی پارچه کهنه آبش را میگیرم. سپس روی یک حوله کاغذی پاکش میکنم. قلم مو را رد رنگ سفید روی پالت میزنم و در مرکز رنگ زرد، سفید را میافزایم. مقداری از رنگ آبی Prussian را با رنگ آبی سیر مخلوط میکنم تا محدوده مکمی تیرهتر شود. مقداری رنگ قرمز لاکی را هم در کنار محدودههای آبی رنگ میزنم تا رنگ بنفش حاصل شود. در پایان کمی رنگ سفید به آن میافزایم.
در این مرحله تصمیم گرفتم به جای خطهای موجدار آبی رنگ، با قرمز لاکی کار دیگری انجام دهم. کار با رنگهای روغنی بسیار خوب است و شما میتوانید هر لحظه که اراده کنید، رنگها را عوض یا حذف کنید. در اطراف رنگ زرد خطوط و منحنیهائی به رنگ قرمز لاکی میکشم (در محدوده نارنجی و آبی). چون میخواهم در برخی از قسمتها سطح هموارتر جلوه کند، پس مقداری رنگ سفید به آبی میافزایم و قلم مو را طوری بهدست میگیرم که حالتهای چرخشی ایجاد شود هنوز تصمیم نگرفتهام که تا کجا کار را پیش ببرم، اما آنچه را که میبینم، دوست دارم.
من بهطور معمول بوم را برای یک روز کنار میگذارم تا پیش از قرار دادن لایه جدید، لایه قبلی خشک شود. اگر کار لایه جدید را زود شروع کنم، احتمال مخلوط شدن رنگها افزایش مییابد.
● تعریف مرکز آبستره
زمان آن فرا رسیده که تعریفی برای مرکز آبستره پیدا کنم و تمرکز بیشتری روی آن داشته باشم. رنگ لیموئی و سفید را انتخاب میکنم و تا زمانی که تمام خطوط موجدار آبی، پوشیده از رنگ نشود، به کار خود ادمه خواهم داد. قرمز و زرد کمرنگ را ترکیب میکنم تا رنگ نارنجی حاصل شود و به قسمت بیرونی مرکز حالت میدهم.
هر از گاهی باید قلم مو را تمیز کنم و زمانی که با نارنجی روی محدودههای آبی رنگ کار میکنم باید دقت بیشتری داشته باشم. البته نقاط کوچکی باقی میمانند که میتوانم در آینده روی آنها کار کنم.
با ضرباتی گسترده و استفاده از خطوط خمیده کار را ادامه میدهم. بیشتر روی محدودههای آبی کار میکنم و با افزودن مقداری آبی Prussian به آبی سیر سعی میکنم نتیجه کار بهتر دیده شود. سپس مقداری قرمز لاکی Alizarin و سفید میافزایمتا رنگ بنفش ساخته شود.
● یک قدم به عقب برگردید تا آبستره خود را ارزیابی کنید
در این مرحله یک قدم به عقب رفته و ببینید چه کردهاید! نقاشی من، به خود حالت گرفته است و به وضوح امواجی از احساس را در آن حس میکنم. من حالتهای روحانیای میبینم که اطراف کارم را در بر گرفته است. متوجه روح کارم میشوم که میخواهد از نقاشی بیرون بزند و سراسر جهان را احاطه کند! البته احساس میکنم که خطوط مواج و سفید رنگ گوناگونی در کار وجود دارد و برای این که کار کمی تیرهتر شود از رنگ آبی Prussian استفاده میکنم. با رنگهای لیموئی، سفید و نارنجی، خطوط آبی رنگ مرکز کارم را میپوشانم، چون فکر میکنم به لایه کاری نیاز دارد.
دوست دارم مرکز کارم بدرخشد پس به بازی با رنگها ادامه میدهم. در طول کار، بوم من حالتهای ظاهری گوناگونی به خود میگیرد. بارها شده که کار را از یک طرف شروع کردم اما پایان کار در جهت دیگری صورت گرفته است.
برای اینکه متوجه تأثیر رنگها شوم، مقداری از رنگهای زرد - سفید را تا مرکز میکشانم رنگ آبی سبز تیرهای حاصل میشود که از حضورش مطمئن نیستم. مقداری بنفش میافزیم تا زمانی که به سمت رنگ آبی حرکت کنم و محدودهای نارنجی رنگ نیز داشته باشم. حال وقت آن است که پس زمینه را با ضربههای از آبی، Prussian، سفید و آبی سیر پر کنم.
نمیدام که در مرحله بعدی چه باید بکنم، پس بهتر است برخی از بافتها را در محدودههای آبی رنگ آزمایشی کنم. فکر میکنم کار خیلی تیره شده است. از ان خوشم آمده، اما به نظرم یک چیزی کم دارد. باید در آن باشد که هنوز نیست. بنابراین تصمیم گرفتم کار را کنار بگدارم و کمی استراحت کنم.
● بازگشت به نقاشی با چشمی باز و آماده
با چشمانی باز و آماده به نقاشی بازگشتم تا تغییرات لازم را انجام دهم. فهمیدم که کار خیلی تاریک شده است. آبی سیر را بر میداریم و به محدوده بالا سمت راست میروم تا رنگ بنفش تند را محو کنم. از ضربات خمیده انحنادار استفاده میکنم و سپس رنگ آبی و سفید را به آن میافزایم. سپس به محدوده بالا سمت چپ میروم. با رنگ صورتی، روی قرمز لاکی کار میکنم تا تیرهتر شود. میدانم که نقاشی من به رنگ بنفش نیاز دارد، اما کجا؟ با رنگ بنفش در وسط کار خطوطی پهن و خمیده میکشم. بله از این حالت خوشم آمد. به این کار ادامه میدهم و مقداری سفید به رنگ بنفش اضافه میکنم.
سپس خط خمیدهای از قرمز لاکی به بالای کار میافزایم. میدانم که قرار است کار را به کجا برسانم، هیجان سرتاپای مرا فرا گرفته است. نمیتوانم آن را توضیح دهم، تنها حسش میکنم. درست مثل موجی که با آن همه انرژی از سطح اقیانوس بیرون میزند یا ستارهای که در شب میدرخشد و خود را نشان میدهد.
به کارم ادامه میدهم و با قلم موی پهنم خطوط تیرهتری میکشم. برای اینکه رنگها صافتر و هموارتر شوند کمی از آبی Prussian، بنفش و سفید استفاده میکنم تار وی کار تأثیر مثبتی بگذارد. به کمک رنگ زرد روشن بخش پائین را از مرکز جدا میکنم. آنچه حاصل شد رنگهائی با جلوه بهتر و خطوطی تأثیرگذارتر است.
● بخشهای افزودنی آبستره
حس میکنم به این جهان خوردهام. این محدوده پهناور خالی دور تادورم قرار گرفته و من روی آن شناور هستم. هم بخشی از زیبائی هستم و هم زیبائی آن را میبینم. چگونه همه ما به آن تعلق داریم و چگونه با یکدیگر مرتبط میشویم؟ فکر میکنم که این احساس در درون من رشد کرده است. قلم مو را برمیدارم تا دوباره به محدودهها تعریفی جدید بدهم. باید باز هم رنگ و بافت اضافه کنم. در این لحظه، حس هیجان را تجربه میکنم.
در طول کار، کمی رنگ سفید به محدوده بنفش رنگ میافزایم.تمام سعی خود را در حفظ و نگهداری محدودههای نارنجی زرد / سفید کردم. فکر میکنم اگر مقداری رنگ سفید به آبی بیفزائیم، بهتر باشد. کار را با کم رنگ کردن قرمز لاکی و افزودن رنگ زرد به آن محدوده ادامه میدهم تا رنگ قرمز نارنجی بهدست آید. رنگ آتشینی که از احساسات درونی من نشات میگیرد. سپس از رنگ لیموئی استفاده میکنم تا رنگ را از کار بیرون بکشم.
بافتهای متعدید میسازم و نوار بنفش رنگ دیگری هم به کار میافزایم.
برای این که رنگهای آبی و بنفش محوتر شوند باز هم از رنگ سفید استفاده میکنم. در برخی از قسمتهای برونی هم از سفید بهره جستم. آبی Prussian را روی محدودههای آبی کار میکنم تا تیرهتر شوند.
از آنچه که میبینم لذت میبرم. نوارهای رنگ از هر جریانی بیرون زدهاند و به کرا عمق میبخشیدند. احساس و آزادی و رهائی را میشود در این کار دید. ارتباطاتی که باعث اتصال ما به این دنیا میشوند. من روح و احساسات درونیام را متولد کردم.
● یک نقاشی آبسترده کامل
پروژه من تمام شده است. عقب ایستادهام و به رنگها اجازه میدهم مرا هرکجا که دوست دارند، ببرند. فکر میکنم که با این دنیا یکی شدهام. کار من به پایان رسید و (گروههای جهانی) به دنیا آمد. نامش را دوست دارم. دقیقاً هر آنچه را که حس میکردم در نامش نهفته است. همه ما به نحوی به جهان متصل شدهایم.
زمانی که کار را شروع کردم، در مورد پایان آن هیچ نظری نداشتم. کارهای آبستره من همیشه این گونهاند. از همان لحظه شروع شکلهای بسیاری میگیرند کهتا پایان کار ثابت نخواهند ماند. زمانی که به اثر خودم نگاه میکنم، آن را حس میکنم. شاید تا پایان یک اثر چنین احساسی به شما دست ندهد. پس باید آنقدر روی نقاشیتان کار کنید تا در نهایت چنین احساسی حاصل شود.
وقتی فکر میکنم کار تازهای خلق کردهام، احساس خوشحالی و رضایت خاطر سراسر وجودم را در بر میگیرد. البته نباید فراموش کرد که بهطور معمول پس از خلق اثر احساس خستگی خواهید کرد، اما باید تا پایان کار نقاشی، قلم مو را در دست نگه داشته و با پشتکار روی بوم کار کنید.
منبع : نشریه تخصصی کامپیوتر و هنر
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست