پنجشنبه, ۱۱ بهمن, ۱۴۰۳ / 30 January, 2025
مجله ویستا


بیابان و بیابان زدایی


بیابان و بیابان زدایی
اواخر دهه ۱۹۶۰ تا ۱۹۷۰ بحران خشکسالی سطح وسیعی از قاره افریقا را در برگرفت به سبب کاهش پوشش گیاهی ، فرسایش بادی ،عدم دسترسی به منابع آب مورد نیاز حتی برای خوراک و بهداشت و نقصان شدید تولیدات گیاهی بسیاری از دام ها نابود شدند ، منابع آب به شدت تقلیل یافت ، قحطی و خشکسالی و نبود تشکیلاتی کارآمد و منسجم جهت مدیریت بحران فاجعه ای انسانی را به دنبال داشت.
مرگ ، آوارگی ، بی خانمانی ، فقر ، تهیدستی ، فروپاشی نظام های معیشتی و ساختارهای فرهنگی به بارزترین وجهی ،چهره کریه بیابان زایی را نمایان ساخت و از این پس تعاریف و مفاهیم جدیدی برای بیابان زایی در جهان مطرح گردید.اینک دیگر مقوله بیابان زایی ، پدیده ای موقت و محدود نبود که آن گونه که قبلاً تصور می شد تنها مختص حواشی بیابان های واقعی و اراضی کویری باشد بلکه در هر کجا می توانست ظهور کند و آثار و عوارض خود را بروز دهد .
علاوه بر این مشخص شد که بیابان زایی پدیده ای است که خزنده و موذیانه عمل می کند و می تواند شرایطی را ایجاد کند که از ابتدا چندان مورد توجه قرار نگیرد اما به هنگام بحران قادر است نتایج فاجعه باری را به بارآورد.شواهد نشان می دهد که مناطق خشک از این پدیده بیشترین آسیب را متحمل می شوند. علاوه بر این مشخص گردید که نتایج بیابان زایی همیشه به صورت ثابت و یکنواخت بروز نمی کند بلکه پیامدهای آن ممکن است بسیار متنوع و حتی در دو منطقه مشابه به اشکال مختلفی ظهور کند . نابودی جوامع گیاهی ، فرسایش آبی، شور شدن ، قلیایی شدن و حتی باتلاقی شدن خاک ها ، کاسته شدن از نقوذ پذیری خاک و تقلیل امکان ذخیره سازی آب در خاک ، افت آبهای زیرزمینی بروز ناهنجاری در بیابان آبی و جریانات سطحی ،افزایش احتمال وقوع سیلاب ها،تشدید آثار و عوارض خشكسالی ها‏‏ ؛ همگی می تواند نمونه هایی ازآثار این پدیده باشد به علاوه وقتی پیامدهای ناگریز و فاجعه آمیز بیابان زایی در قلمرو زمینه های اقتصادی – اجتماعی و فرهنگی جوامع را مورد توجه قرار دهیم. آنگاه می توان به ابعاد کلان تری از ابعاد فاجعه دست یافت.
نكته مهم دیگری را كه نباید از نظر دور داشت نقش و اثر بروز خشكسالی ها در روند پدیده بیابان زایی به ویژه تشدید عوارض اجتماعی و اقتصادی آن است.
واقعیت آن است که بروز خشکسالی در مناطق خشك نه یك استثنا ، بلكه یك اصل است كه اگر چه قابل پیش بینی دقیق نیست ولی ظهور آن پیوسته قابل انتظار است و متأسفانه به این اصل در سیستم های توسعه و عمران مناطق خشك ، برنامه ریزی ها مدل های بهره برداری از منابع طبیعی توجه لازم معطوف نمی گردد. تا آن جا كه در اغلب اوقات پیامدهای طبیعی ظهور خشكسالی را به عنوان بلایای طبیعی نام می بریم و به جای چارچوبی در بحران مدیریت منابع حل مشكل را در مدیریت بحران جستجو می كنیم.
چنان چه كه ملاحظه می گردد ویژگی زیست بوم مناطق خشك ، تحولات اقلیمی و نقش و اثر عامل انسانی در استفاده بی رویه از منابع محیطی در مجموع به تخریب سرزمین منجر می گردد و پدیده بیابان زایی را به وجود می آورد و این دقیقاً مطابق با تعریفی است كه در كنوانسیون برای معرفی بیابان زایی ارائه گردیده است .
در بند الف از ماده ۱۰ كنوانسیون آمده است :
بیابان زایی به معنی تخریب سرزمین در مناطق خشك و نیمه خشك و خشك نیم مرطوب ناشی ازعوامل مختلف از جمله تغییرات آب و هوا و فعالیت های انسانی است و بالاخره در بند ج همان ماده تخریب سرزمین به صورت زیر تعریف شده است ؛ كاهش یا از دست رفتن توان زیست شناسی ، اقتصادی و یا تركیبی از آنها در اراضی دیم – آبی – مراتع – چراگاه – جنگل – بوته زار در مناطق خشك نیم خشك مرطوب ناشی از بهره برداری از سرزمین یا از یك فرایند یا تركیبی از فرایند ها از جمله فرایندهای ناشی از فعالیت انسانی و شیوه های سكونتی مانند:
۱) فرسایش خاك ناشی از باد یا آب
۲) زوال خصوصیات فیزیكی و شیمیایی درزیست شناسی و اقتصادی خاك
۳)نابودی دراز مدت پوشش گیاهی طبیعی اینك براساس این تعریف می توان دریافت كه چرا ما براین باوریم كه فعالیت های تثبیت ماسه های روان و از آن جمله تاغ كاری در مناطق خشك می تواند به منزله یك اقدام اساسی در مبارزه با فرسایش بادی و مصادیق بارز مقابله با بیابان زایی تلقی گردد.
با این همه ذكراین نكته ضرورت دارد كه مقابله با بیابان زایی بیش از آن كه مرهون موفقیت در یك كار خاص باشد مستلزم اجرای اقداماتی جامع و هماهنگ براساس اصول توسعه پایدار است كه هدف آن در اولویت نخست حفاظت از منابع آ ب، خاك پوشش گیاهی و نظام زیستی و ممانعت از تخریب آن است .
منبع : سایت کویر ایران