چهارشنبه, ۱۴ آذر, ۱۴۰۳ / 4 December, 2024
مجله ویستا
اوباما و ایران
انتخابات ریاستجمهوری آمریکا، خواسته یا ناخواسته به عنوان یکی از مهمترین وقایع سیاسی سال جاری، توجه جامعه جهانی را به خود معطوف کرده است. در این میان، ایرانیان تکاپوی بیشتری از خود نشان میدهند و در سطوحی مانند ریاستجمهوری ایران نیز درباره کاندیداها اظهارنظر میشود.
با این حال، به نظر میرسد ایرانیان بیش از هر کس خواستار این باشند تا اوباما برنده انتخابات سال ۲۰۰۸ باشد. با توجه به اهمیت بلامنازع این مسأله و رویدادهای پیش روی، بررسی احتمالات ممکن برای روابط ایران ـ آمریکا در صورت ریاستجمهوری اوباما (که چندان هم دور از انتظار نیست) لازم و ضروری مینماید.
روابط اوباما با ایرانیان، بیش از هر چیز، برگرفته از سه مؤلفه خواهد بود و بررسی این سه مورد، میتواند آینده نسبتا روشنی را درباره نحوه تعامل اوباما با کشوری مانند ایران ترسیم کند. این سه متغیر عبارتند از:
۱) ویژگیهای شخصیتی اوباما،
۲) ویژگیهای حزب دمکرات،
۳) شرایط و واقعیات سیاسی آمریکا و جهان.
اوباما به عنوان یک فرد به نسبت بسیاری از رؤسای جمهور گذشته، شخصیتی لیبرال و کارتر منشانه[۱] دارد و باید انتظار رفتاری اخلاق محورانه را از سوی وی داشت. بزرگ شدن در یک خانواده سیاه پوست (با تمامی عقدههای نژادی آن) و در عین حال مذهبی، ویژگیهای اخلاقی تصمیمات او را پررنگتر خواهد کرد. از این گذشته، وی در شعارهای خود صحبت از تغییراتی کرده است که چه در ساختار سیاسی و چه اجتماعی نوید احترام به حقوق فردی و ضدیت با نخبهگرایی سرمایهداری را میدهد.
به طور قطع، میتوان گفت، اوباما هیچ گاه شخصیتی جنگطلب نخواهد داشت؛ برای مثال، وی در یکی از کتابهایش[۲] از «لزوم ترک تفکر هزینه نظامی برای جنگ جهانی سوم» مینویسد و در ماجرای دادن سهمیه تحصیل به سربازان جنگ عراق (که یکی از پیامدهایش، خارج شدن سربازان از ارتش و کاهش نظامیان آمریکایی است) حمایت خود را مصرانه اعلام داشته است. وی همچنین نسبت به بی قید و بندی شرکتهای امنیتی مانند «بلک واتر» اعتراض شدیدی کرده که همه و همه از نهادی ضد جنگ خبر میدهد. البته میتوان گفت همه اینها ژست سیاسی است، اما واقعیت این است که او نیز مانند مک کین میتوانست فضای کاملا متفاوتی را بر گفتمان خود حاکم کند. به هر روی، واقعیات از روندی مخالف با حرکات نئومحافظهکاران جمهوریخواه حکایت دارد.
پس از بررسی اجمالی اوباما به عنوان یک فرد، به اوباما به عنوان یک حزب (دمکرات) میپردازیم. به عبارت بسیار ساده، اگر سیاست خارجی آمریکا را سیاست «چماق و هویج» در نظر بگیریم و جمهوری خواهان و طیف نئومحافظه کار آنان را، آن گونه که سابقه نشان داده است، طرفدار راهکارهای نظامی (همان چماق) بدانیم، دمکراتها را بیش از هر چیز میتوان نماینده بخش هویج در نمودار سیاست خارجی دولتهای آمریکا دانست.
به عبارت دیگر، با توجه به تقسیم قدرت از سوی «جوزف نای» به «نرم» و «سخت»، فعالیتهای جمهوری خواهان و دمکراتهای کنونی هر دو در دامنه «برخورد سخت» تعبیر میشود، اما حزب اول در بخش نظامی آن فعال و دومی در بخش اقتصادی آن فعال خواهند بود. از همین روست که ایرانیان بیش از هر گروه دیگری توسط جمهوریخواهان با تهدید نظامی و توسط دمکراتها تهدید و البته ترغیب اقتصادی شدهاند.
این امر با توجه به تلاشهای اخیر [۳] دمکراتهای کنگره آمریکا برای اعمال تحریمهای بیشتر علیه ایران در راستای برخورد با برنامههای هستهای آن و البته مخالفت همان دمکراتها با ورود جورج بوش به جنگ با ایران[۴] توجیهشدنی است؛ بنابراین، میتوان اینگونه قضاوت کرد که اوبامای دمکرات، بیش از هر چیز از مدخل سیاست هویج با ایران برخورد خواهد کرد و تمایلی بیش از این نیز نداشته و ندارد، چرا که به هر حال، او ایران و ایرانیان را دشمنان منافع آمریکا و آمریکاییان میداند و در این طرز تفکر، مشابه دیکر کاندیداهای هر دو طیف است.
در بخش نهایی نیز به رفتارهای اوباما به عنوان یک شهروند آمریکایی و جهانی پرداخته میشود. وضعیت دشوار اقتصادی آمریکا (بیکاری و مسکن و درآمد)، رشد فزاینده قیمت سوخت، گرم شدن زمین، و بحران جنگ عراق و افغانستان، بیش از هر چیز اوباما را بر آن میدارد تا سیاست و اقتصاد داخل را تعمیر کرده و سیاست خارجی را در حد ممکن کنار بگذارد. آمریکا هماکنون در عرصه جهانی وجهه بسیار ظالمانهای دارد[۵] و نیازمند بهبود این تصویر با اعمال تصمیمات اخلاقگراست که در شخصیت اوباما نیز این ویژگیهای اخلاقی موجود است.
از سوی دیگر، سابقه سه دهه تنفر متقابل دو کشور ایران و آمریکا از یکدیگر، باعث میشود که هر شخصیتی مانند اوباما، اگر وارد فضای دوستی شود، مؤآخذه شده و رفتارش «ضد وطن پرستی» به شمار بیاید که برای آمریکاییان گناهی نابخشودنی است.
بنابراین با توجه به موارد آمده، میتوان چنین نتیجه گرفت که اگر ایران چالش اول سیاست خارجی آمریکا باشد، به دلیل عدم استقبال هر سه متغیر مورد مطالعه از گزینه نظامی، جنگی در نخواهد گرفت و دولت اوباما به دنبال راههای دیپلماتیک (همان تحریمها و ترغیبهای اقتصادی) برای برخورد با ایران خواهد بود و البته در بخش راههای دیپلماتیک نیز موارد زیر محتمل است: تحریمها در وضعیت ایران تأثیری نخواهد داشت، اما این رویه که در برابر جنگطلبی تعریف میشود، جایگاه آمریکا را در عرصه بینالمللی تقویت میکند. دولت اوباما به دلیل فشارها و واقعیتهای داخل آمریکا (مانند لابیها و ذهنیت آمریکایی) با دکتر احمدینژاد مذاکرهای نخواهد داشت و منتظر نتایج انتخابات ایران در سال ۲۰۰۹ خواهد نشست.
به عبارت دیگر، تنها شانس انجام مذاکرات و برقراری روابط که میان دولتی دمکرات در آمریکا و دولتی اصولگرا در ایران است (در صورت شکست اصولگرایان در انتخابات ریاستجمهوری ۲۰۰۹) از بین خواهد رفت [۶] و روند روابط ایران و آمریکا به سان چند سال گذشته و البته به سود ایران پیش خواهد رفت و برخوردهای بین ایران و آمریکا همانند گذشته در منطقه و به طور واسطهای ادامه پیدا میکند.
جواد اصغری راد ـ کارشناسی ارشد مطالعات آمریکا (دانشگاه تهران)
منبع : پایگاه اطلاع رسانی ایرسا
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست