چهارشنبه, ۲۴ بهمن, ۱۴۰۳ / 12 February, 2025
مجله ویستا
تاریخ یک نمایش مضحک است
![تاریخ یک نمایش مضحک است](/mag/i/2/iy728.jpg)
آقای مورگان از این تمهید در نمایش خوشش آمده است اما تایید میکند که آن زمان حرفی نزده است: «امیدوار بودم مردم از روی اشتباه فکر نکنند نمایشنامهام یک زندگی سینمایی شده یا چیزی شبیه آن است.» این از گذشته! اکنون اما بنا به تصمیم و همراه با تایید آقای مورگان قرار است فیلم «فراست / نیکسون» در تاریخ پنجم دسامبر و درست در فصل جوایز هالیوود به نمایش درآید؛ فیلمی به کارگردانی ران هاوارد که تاخت و تازهای سابق وی به تاریخ قرن بیستم تاکنون به فیلم اسکار برده «یک ذهن زیبا» و فیلم نامزد اسکار «آپولو ۱۳» منتهی شده است. نسخه سینمایی به بازی ستارههای تحسین شده نسخه نمایشی وفادار مانده است و تا حد زیادی بازسازی تمام و کمال گفتوگوهایی به شمار میرود که از سخنان یکنواخت و بیحساب و کتاب به درامی منسجم تغییر شکل میدهند و به فاجعه نظامی بارها شنیده شده، آشنا و حیرتانگیز قدرت رئیسجمهور در خاک آمریکا اشاره میکنند.
قصد و غرض آقای مورگان هرگز نوشتن نمایشنامهای درباره جورج دبلیو بوش، جنگ عراق و جاسوسی دولتی نبوده است. خودش میگوید: «فراست/ نیکسون از سال ۱۹۹۳ در ذهنم شکل گرفت و وقتی فهمیدم مردم به دنبال نتیجهگیری و قرینهسازی برای آن واقعه هستند تمامی آنچه در ذهن داشتم را در قالب نمایشنامه روی کاغذ آوردم. شخصا از اینکه اثرم از ما به ازای امروزی برخوردار است هیجانزده میشوم. اما اگر اینطور نبود بیشتر خوشحال میشدم. چراکه نمیخواستم نمایشنامه فراست / نیکسون به چشم استعارهای برای بوش و بلر دیده شود. وقتی خودم را جای تماشاگر میگذارم متنفرم از اینکه به سمت و سوی چیزی هدایت شوم. اصلا وقتی میتوانید درباره نیکسون بنویسید چه دلیلی وجود دارد که به سراغ بوش بروید؟.»
به سختی میتوان باور کرد که ریچارد ام. نیکسون حتی در سال ۱۹۷۷ جایگاه قابلتوجهی در تصور عامه مردم داشته است. در آن سال دیوید فراست با پرداخت پول به نیکسون (در نهایت یک میلیون دلار) وی را راضی کرد مقابل یک دوربین تلویزیونی بنشیند و به سوالات مطروحه پاسخ دهد و برای استعفای مفتضحانه خود در سال ۱۹۷۴ دلیل بیاورد. آقای فراست که اکنون ملقب به لقب سِر شده است در سال ۱۹۷۷ همراه با یک تیم تولید متحد و مجموعهای عجیب از حامیان در شبکهای اختصاصی وابسته به یک پایگاه مستقل توانست کودتایی تاریخی، ژورنالیستی و اقتصادی رقم بزند. اولین قسمت از این مجموعه گفتوگوها که در نهایت به پنج قسمت رسید در اوج شگفتی ۴۵ میلیون بیننده داشت!
با این حال شکی نیست که موفقیتهای پیدرپی نمایشنامه «فراست / نیکسون» تا حدی وامدار همانندی ضمنی وقایع سالهای اخیر با بدرفتاریهایی بود که در نهایت نیکسون را از قدرت خلع کرد. بعد از موفقیتهای نمایشنامه بود که آقای مورگان در محاصره کارگردانهایی قرار گرفت که خواهان تبدیل آن به فیلم بودند (از جمله مارتین اسکورسیزی، جورج کلونی و ساممندز). خودش در این زمینه میگوید: «آن زمان دچار احساساتی چندگانه شده بودم. از یک طرف تمام افراد ساکن دنیا که شخصا تحسینشان میکردم مجذوب نمایش شده بودند و از طرف دیگر با رازی دست و پنجه نرم میکردم که نمیتوانستم با هیچکدام از آنها در میان بگذارم. به عنوان یک مکانیک میدانستم موتور نمایش برای هر جادهای مناسب نیست و ممکن است در سینما از کار بیفتد.»
جالب اینکه وقتی خبر نمایش اولینبار به گوش آقای هاوارد رسید وی برعکس بسیاری افراد دیگر اصلا به فکر نسخه سینماییاش نیفتاد. خودش به یاد میآورد: «بعد از مطالعه نمایشنامه به هیجان آمدم. اما وقتی به تماشای آن رفتم تحت تاثیر بازیگرانی قرار گرفتم که در سالن نمایش Donmar حضور داشتند. آنجا بود که با اجزای نمایش ارتباط پیدا کردم و احساس کردم باید به طریقی از آن اقتباس کنم. به هر قیمتی میخواستم فیلمش را بسازم.»
برایان گریز شریک آقای هاوارد در شرکت Imagine Entertainment هم مانند هاوارد در وهله اول چندان مطمئن نبود. وی میگوید: «بعد از ۳۰ سال تهیهکنندگی واقعا نمیدانستم چه کار باید بکنم.» با این حال وی هم در نهایت، شیفته تصویری شد که آقای مورگان از دو نقش مقابل هم ارائه داده بود؛ نقشهایی که سعی میکردند پایان سرگذشت خود را به تعویق بیندازند (یک رئیسجمهور سابق تحقیر شده و مجری جاهطلب و افسونگر یک تاک شو).
آقای مورگان، آقای هاوارد را در منصب کارگردان پذیرفت چراکه فکر میکرد سابقه آقای هاوارد به سینماروهای دمدمی مزاج قوت قلب میدهد که «فراست / نیکسون» فیلمی سرگرمکننده از کار درمیآید. وی برای اثبات دمدمی مزاج بودن سینماروها به دشواریهایی اشاره میکند که برای برپایی پیش نمایشهای اولیه با آنها روبهرو بودهاند: «اگر به یک پیادهرو بروید و به مردم بگویید: دوست دارید همراهمان بیایید و فیلمی درباره گفتوگوهای دیوید فراست و ریچارد نیکسون در سال ۱۹۷۷ ببینید؟ آنها بدون هیچ عکسالعملی از کنارتان میگذرند و خیال میکنند با یک دیوانه طرف شدهاند.»
چون «فراست / نیکسون» در هر صورت فیلمی میشد که به سختی میفروشد ظاهرا پناه بردن به یک ستاره بازیگری برای بازی در نقش نان و آبدار نیکسون یک ضرورت بود. اما تولید فیلم سینمای برای آقای لانجلا با دو حس ناامیدی و غافلگیری همراه شد. خودش میگوید بعد از شنیدن خبر تولید نسخه سینمایی «فقط صبر» کرده است چرا که قبل از انتقال گروه تولید از Donmar به انگلستان غربی میدانسته نقش نیکسون به بازیگری مثل جک نیکلسون واگذار خواهد شد. در آن زمان آقای لانجلا در برادوی مشغول به کار بود و در همان دورانی که نامش به عنوان برنده آینده در مسابقه تونی ذکر میشد میدانست اگر به سراغ نیکلسون نروند پای امثال وارن بیتی به صحنه باز میشود. وی اضافه میکند: «قبول کرده بودم که قرار نیست نقشی در فیلم داشته باشم.»
اما تهیهکنندگان بر خلاف آقای لانجلا به نتیجه دیگری رسیدند. اریک فلنر دستیار تهیه فیلم در این زمینه میگوید: «وقتی کار خود را با کرباس سفید تابلوی نقاشی شروع میکنید تصور میکنید راههای زیادی پیش روی خود دارید اما در نهایت چارهای ندارید جز اینکه یک تصمیم بگیرید و به همان راه بروید. در انتخاب بازیگران این فیلم هم به این نتیجه رسیدیم که تنها راه پیش رویمان استفاده از بازیگران نمایش است.» در مقابل برای بازیگر نقش فراست تردید وجود نداشت و از همان ابتدا قرار بود آقای شین که سابقه حضور در فیلم «ملکه» و بازی در نقش فراموش نشدنی تونی بلر را در پرونده داشت به نسخه سینمایی هم پا بگذارد. البته آقای هاوارد اضافه میکند علاوه بر آقای شین شخصا از همان ابتدا بر آقای لانجلا هم نظر داشته است.» اما کماکان مشکلات دیگری هم وجود داشت چرا که نمایشنامه آقای مورگان پر از ایدههای غیرسینمایی بود. نمایشنامه وی دو راوی داشت که مستقیما با تماشاگر صحبت میکردند و کمککار دو شخصیت اصلی بودند. خط داستانی هم تا حد زیادی متکی به پیشرفت گفتوگوها بود که عمدتا در یک اتاق میگذشتند. در نقطه اوج هم دو ضد قهرمان داستان روی صندلیهای راحتی از حرکت بازمیایستادند.
اما آقای هاوارد اصلا نگران نبود. وی با اشاره به تجربه خود در فیلم به مراتب تنگناهراسانهتر «آپولو ۱۳» میگوید: «فکر میکردم تنش لازم خصوصا در بخش دوم یک دارایی دراماتیک فوقالعاده است. به علاوه ایدههایی هم برای شروع فیلم داشتم و میخواستم بدون دست بردن در عمق و وسعت نمایشنامه با گسترش جزئیات و استفاده از شخصیتهای مکمل فیلم را بسط بدهم؛ همینطور استفاده از ویژگیهای رسانه تلویزیون و همچنین نحوه کار با دوربین و البته تدوین.» دیگر معیار وی برای کارگردانی «فراست / نیکسون»، فیلم «مرد خاکسترنشین» درباره مشتزنی به نام جیمز براداک (راسل کرو) بود: «در آن فیلم فهمیدم با کمک نماهای واکنشی افراد در گوشه و کنار به خوبی میتوان احساسات لازم را به تماشاگر منتقل کرد.»
هاوارد برای اقامت در گوشه و کنار صحنه یک صورت فلکی از بازیگران درجه یک را به کار گرفت. کوین بیکن نقش جک برنن را بازی میکند که یار نظامی و وفادار نیکسون بود و نیکسون را چه در کاخ سفید و چه به عنوان رئیس ستاد وی در کالیفرنیا تنها نگذاشت. در نقطه مقابل سام راکول نقش جیمز رستن را ایفا میکند؛ محقق پرشور و حالی که فراست را در زمینه واترگیت یاری میکرد. در کنار سام راکول الیور پلات در نقش باب زلنیک گزارشگر عملگرا و دیگر همکار فراست حضور دارد. از متیو مکفیدین هم نباید غافل شد که ایفاگر نقش جان برت تهیهکننده بریتانیایی و کاربلد برنامه فراست بود.
در نمایشنامه اصلی برنن و رستن حین آماده شدن فراست و نیکسون برای مبارزه نقش راوی وقایع را بر عهده دارند اما آقای مورگان برای نوشتن فیلمنامه ایده روایان دوگانه را کنار گذاشت. البته آقای هاوارد پیشنهاد داده بود علاوه بر حضور برنن و رستن راویان دیگری به فیلم اضافه شوند و هر کدام خاطرات خود از آن مستند تلویزیونی را بازگو کنند. البته در آن صورت تجدید خاطرات نمیتوانست با خاطرات بازیگران واقعی درام همخوانی داشته باشد و نتیجه طبیعی از کار در نمیآمد. با این حال آقای فراست واقعی که برنامه گفتوگو محور فعلیاش با نام «فراست بر فراز جهان» از بخش انگلیسی شبکه الجزیره پخش میشود شخصیتپردازی خود در این فیلم را به تمسخر گرفته است. وی معتقد است فراست در این فیلم یک شهرتطلب بیجربزه است که هنگام مناظره با نیکسون فهرست رؤسای جمهور و نخستوزیرانی که با آنها گفتوگو کرده است را به رخ میکشد. کن خاچیکیان به عنوان رهبر گروه تحقیق نیکسون بر همین نکته تاکید میکند: «فراست از نظر ما یک حریف قَدَر بود و همگی در مقابل او درس پس میدادیم.»
ناگفته نماند کیفیت نقش آقای خاچیکیان و آقای برنن در فیلم تا حد زیادی زاییده ابداعات خیالی آقای مورگان است. منظورم دقیقا همان صحنهای است که نیکسون مست در نیمههای شب به فراست تلفن میکند تا رازی را با او در میان بگذارد. آقای برنن درباره نیکسون میگوید: «وی به هیچوجه مستعد میخوارگی نبود و خودش هم بر این نکته اشراف داشت. مثلا هر وقت به یک مهمانی میرفتیم شخصا به مسوول بار میگفتم هر وقت یکی از آن رفقای کلهگنده پیشت آمد و گفت برای دیک نیکسون چیزی میخواهد با یک نوشیدنی کماثر دست به سرش کن.» آقای برنن تاکید میکند که قبلا هم به آقای مورگان گفته است: «نباید با مطرح کردن فرضیه دائمالخمر بودن نیکسون به هدفت برسی.»
از سوی دیگر آقای رستن حقیقی هم که خاطرات ۳۰ ساله خود از گروه فراست را با آقای مورگان در میان گذاشته از به تصویر کشیده شدن خود در نقش یک جوان پرشور و حال و رادیکال غافلگیر شده است. خودش میگوید: «من مرد آرام جمع بودم و تمام کارها را هم به تنهایی انجام میدادم.» البته آقای رستن درست مانند آقای برنن هنوز شخصا به تماشای فیلم ننشسته است و هر دو آنها تحت تأثیر بدلهای خود و بازیگرانی که نقششان را بازی کردهاند چنین حرفهایی به زبان آوردهاند.
با این حال آقای مورگان دلیلی نمیبیند که برای تحریف وقایع عذرخواهی کند. وی میپرسد: «منظورتان حقیقت کدام طرف ماجراست؟» وی ادامه میدهد: گفتوگو با گفتوگوکنندگان به وی آموخته است که: «تاریخ چه نمایش مضحکی است!» وی با اظهار تعجب اینگونه جمله خود را کامل میکند: «اینها همان آدمهایی هستند که همگی در یک زمان در یک اتاق حاضر بودهاند و جالب است که حتی نمیتوانند بر یک چیز توافق کنند.»
سیلوین گلد
ترجمه: یحیی نطنزی
منبع: نیویورک تایمز
ترجمه: یحیی نطنزی
منبع: نیویورک تایمز
منبع : روزنامه کارگزاران
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست