سه شنبه, ۱۱ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 30 April, 2024
مجله ویستا


مذهب و تلویزیون


مذهب و تلویزیون
تجزیه و تحلیل های كواریانس و همبستگی های بخشی نشانگر این امر بودند كه در مقایسه با مذهبیون غیر محافظه كار، مذهبیون محافظه كار كمتر تحریك می شدند تا به دلیل حضور غیراخلاقی هنرپیشه ها، برنامه ها را تماشا كنند، در نتیجه كمتر به تماشای برنامه های حاوی ابتذال می پرداختند و معتقد بودند كه تلویزیون در زندگی آنها اهمیت كمتری دارد. به دنبال بحث با برخی از رهبران مذهبی درباره این قضیه كه برنامه های حاوی ابتذال و خشونت، تار و پود اخلاقی جامعه را به اضمحلال می كشاند، گروه های علاقه مندی مانند رهبران مسیحی مسئول در تلویزیون، درصدد كاهش بخش برنامه های حاوی ابتذال و خشونت برآمده اند. در پی این مسأله می خواستیم بررسی كنیم كه چطور صافی (فیلتر) ادراكی مهمی مانند «مذهبی بودن» بر انگیزه های افراد «كلیسارو» در استفاده از تلویزیون و انتخاب برنامه های حاوی ابتذال و خشونت، تأثیر می گذارد. دیدگاه ها همان بود كه باتسون و ونتیس رویكرد اجتماعی روانشناختی می نامیدند. این رویكرد در صدد تبیین ماهیت و پیامدهای مذهب در زندگی افراد است. این دیدگاه با نظریه استفاده و رضامندی كه به عنوان رویكرد روانشناختی ارتباطات به دنبال توضیح انتخاب رسانه ها و پیامدهای آنهاست نیز تطبیق می كند.
مذهبی بودن
مذهبی بودن، به ساختن مفاهیم شناختی كه به وسیله آنها مردم با هم ارتباط نزدیك برقرار می كنند و واقعیت های زندگیشان را می سازند كمك می كند و نیز منعكس كننده اعتقادات و اعمالی مانند عقاید و تقوای الهی است. كمپل نیز بر اساس مشاهدات خود اظهار كرده است كه این اعتقادات و اعمال، بدین لحاظ كه كاركردهای مهم برای مردم و جوامع دارند، قرن هاست كه زنده مانده اند. به لحاظ تاریخی، براساس اظهارات ساپ و جونز، فلاسفه و الهیون بسیاری ادعا كرده اند كه اعتقادات مذهبی مولّد قضاوت های اخلاقی و نیز رفتارهای اخلاقی هستند. اعتقادات مذهبی بر گرایش ها و رفتار فرد تأثیر می گذارند و نیز به شدت ارزش های خانوادگی، تمایلات جنسی و صداقت فردی را تحت تأثیر قرار می دهند. برای مثال مشاهده شده است كه مذهبیون محافظه كار معیارهای اخلاقی محكم تری درباره مذموم بودن دروغگویی، دزدی، شراب خواری و قماربازی دارند. به نظر می رسد مناسك مذهبی فرد را از نوشیدن مشروبات الكلی و استفاده از مواد مخدر منع می كنند. مذهبی بودن همچنین تعدیل كننده محرومیت اجتماعی مشهود است یا این احساس را به همراه دارد كه فردِ فاقد امتیازات اجتماعی با دیگران برابر است: «محرومیت اجتماعی عاملی است كه زمینه را برای در گیر شدن فرد در حیطه امور مذهبی تشریفاتی، اخلاقی، عقیدتی و اشتراكی فراهم می كند.»
استفاده از رسانه
میزان مذهبی بودن نشانگر نفوذ و رخنه دین در زندگی مذهبیون محافظه كار است (مانند بنیادگرایی كه بر خانواده، كار و زندگی سیاسی تأثیر می گذارد). فرض ما این بود مذهبی بودن بر رفتار رسانه ای تأثیر می گذارد. گرچه مطالعات گذشته وضعیت پیچیده ای را درباره مذهبی بودن و تماشای تلویزیون ارائه داده اند. برخی از محققان استدلال كرده اند كه مذهبیون محافظه كار مانند بسیاری مردم دیگر از تلویزیون استفاده می كنند. رو برتز در ارزیابی از میزان استفاده از برنامه های حاوی ابتذال و خشونت كه اكثریت اعضای فرق عمده مذهبی (به ویژه پروتستان ها یا بنیادگراها) در مقایسه با كل جمعیت تماشا كرده بودند، تفاوت های محسوسی مشاهده نكرد. اما اتكین تشخیص داده است كه مذهبیون محافظه كار برنامه های حاوی ابتذال و خشونت را به صورت گزینشی تماشا می كنند؛ بدین شكل كه برنامه ها را براساس پیش فرض هایشان انتخاب و تماشا می كنند. این امر با یافته های مربوط به میزان مذهبی بودن و ملاك های اخلاقی مطابقت دارد و با جنسیت و ارزش های خانوادگی در ارتباط است. ما در تحقیق خودمان درصدد بودیم تا تفاوت ها و موارد اختلاف در تحقیقات گذشته را با تمركز بر رابطه بین میزان مذهبی بودن و رفتار رسانه ای روشن كنیم.نتایج تحقیق و تفحص هیأت هایی مانند كمیسیون عمومی وكلا درباره مطالب مستهجن (نوشتاری، تصویری، صوتی) مؤید دل نگرانی های مذهبیون محافظه كار است. این كمیسیون پس از تحقیق و تفحص استدلال كرده بود كه شبكه های تلویزیونی حاوی «مقدار زیادی» برنامه های غیراخلاقی خشن است و مهمتر اینكه نمایش چنین برنامه هایی احتمالاً سبب افزایش پرخاشگری در سطح جامعه خواهد شد. با توجه به مطالب فوق رهبران مذهبی محافظه كار و نیز مقامات دولتی چنین عقاید و نظرهایی را مورد بحث و تفسیر قرار می دهند و به اطلاع عموم می رسانند تا شاید بتوانند بر انتخاب نوع برنامه های مورد نظرمذهبیون محافظه كار تأثیر بگذارند. رویكرد استفاده و رضامندی(۲)، «نقش عوامل جامعه شناختی و روانشناختی در كاهش اثرات (مكانیكی) رسانه ای» ، مانند تأثیر ابتذال و خشونت در برنامه های تلویزیون را روشن و برجسته می كند. این رویكرد، با در نظر گرفتن این امر كه تفاوت های اجتماعی و روانشناختی در بین مردم چگونه بر كاربرد و رفتار رسانه ای تأثیر می گذارد، درصدد تبیین مصرف و اثرات رسانه ای است. ما انتظار داشتیم كه مذهبی بودن یك متغیر اجتماعی روانشناختی مهم یا صافی (فیلتر) مفهومی اثرگذاری بر چرایی استفاده یك شخص از تلویزیون (یعنی انگیزه های تماشا)، احساسش نسبت به تلویزیون (یعنی وابستگی به تلویزیون) و اینكه چه برنامه ای را برای تماشا انتخاب می كند (یعنی تماشای برنامه های حاوی ابتذال و خشونت)، باشد.
فرضیه ها
ما براین عقیده بودیم كه مذهبیون یا الهیون محافظه كار و غیرمحافظه كار به طور متفاوتی از تلویزیون استفاده می كنند ضمن آنكه مذهبی محافظه كار را به عنوان شخصی كه مذهب ارتدكس داشته و خودش را وقف اعتقادات و اعمال مذهبی كرده است، تعریف كردیم. دلیل تمركز روی مسیحیان نیز نفوذ و تعداد بیشتر آنها در این جامعه، بوده است. برای مثال، تحقیق اخیر درباره بزرگسالان ایالات متحده نشان می دهد كه ۵/۸۶درصد افراد، مذاهب مسیحی داشته اند.
پرسش تحقیق ما این بود:
آیا بین مذهبیون محافظه كار و غیر محافظه كار،
الف) در انگیزه هایشان از تماشای تلویزیون
ب) در تماشای برنامه های حاوی ابتذال و خشونت،
ج) و در نگرش آنها نسبت به تلویزیون
تفاوت هایی وجود دارد؟
در تحقیقاتی كه در آنها استفاده و رضامندی مدنظر بوده است، اكثر نتایج به تفاوت های موجود بین استفاده واقع بینانه (نه به طور عادت) از تلویزیون و پركردن اوقات فراغت اشاره می كنند و نیز بیشتر استفاده هدفمند و ابزاری تلویزیون را نشان می دهند. آبلمن نیز به همان جهت گیری های واقع بینانه و ابزاری در بین بینندگان مذهبی تلویزیون پی برده است، اما همچنین به نوعی استفاده واپسگرایانه از تلویزیون از سوی آنها اشاره می كند كه این امر حاكی از نارضایتی آنها از تلویزیون دنیامدار است. انگیزه واپسگرایانه به دنبال انتخاب رسانه دیگری است یا به منظور اجتناب و پرهیز از یك رسانه خاص یا به دنبال برنامه های خاصی است كه وسیله دیگری مجبور به ارائه آن است. براساس نظر آبلمن، بینندگان واپسگرا به منظور اجتناب از تماشای برنامه های حاوی ابتذال و خشونت و در طلب رهنمودهای معنوی، به كانال های حاوی برنامه های مذهبی تمایل دارند.جهت گیری واپسگرایانه باید بیشتر بین افرادی شایع باشد كه یا خود را وقف مذهبشان كرده یا پارسامنش و با تقوی هستند.ما پیش بینی كردیم:
مذهبیون محافظه كار انگیزه های تماشای به شدت واپسگرایانه تری نسبت به مذهبیون غیرمحافظه كار خواهند داشت (ف۱)مذهب در زندگی مذهبیون محافظه كار كه تمایلی به دیدن برنامه های غیراخلاقی ندارند، فراگیر شده است و از آنجا كه محافظه كاری غیراخلاقی در رفتار رسانه ها مشهود است، مذهبیون محافظه كار نباید از استفاده از رسانه ، انتظار رضامندی جنسی داشته باشند و نه می بایست مجذوب حضور مبتذل شخصیت های رسانه ها و محتوای رسانه ها شوند و بدین لحاظ فرض كردیم كه:
الف :مذهبیون محافظه كار انگیزه های تماشای كمتر محرك نسبت به غیر محافظه كاران مذهبی دارند (ف ۲)
ب :و مذهبیون محافظه كار اغلب كمتر از مذهبیون غیر محافظه كار به تماشای برنامه هایی كه جهت گیری جنسی دارند، می پردازند. (ف ۳)اندیشه محافظه كاری در اعتقادات مذهبی كاهش دهنده رفتارهای خشن شخصی مانند خودكشی و هتك ناموس است. كه این مورد، با دلبستگی های مذهبیون محافظه كار به معیار های اخلاقی و سلوك و رفتار منطبق است. با این انتظار و توقع كه اعتقادات اجتماعی و رفتار برعملكرد رسانه ها تأثیر می گذارند، ما فرض كردیم: مذهبیون محافظه كار اغلب كمتر از مذهبیون غیرمحافظه كار به تماشای برنامه های خشن تمایل دارند. (ف ۴)
رهبران مذهبیون محافظه كار گوشزد كرده اند كه ابتذال و خشونت موضوعات مهمی در تلویزیون به شمار می آیند. از آنجا كه ماهیت تعصب مذهبی و میزان مذهبی بودن وابسته به پیروی از رسوم، محكم بودن در عقاید، محتاط بودن و مضطرب و نگران بودن است، مذهبیون محافظه كار باید به توصیه رهبران مذهبیشان كه جلب توجه و ایجاد سرگرمی از طریق رسانه ها را مورد انتقاد قرار می دهند، گوش فرا دهند و به این ترتیب از نقش تلویزیون در زندگی خودشان و تصورشان از محتوای تلویزیون بكاهند. همان طور كه آبلمن خاطرنشان كرده است، انگیزه واپسگرایانه با كاهش وابستگی به تلویزیون ارتباط دارد؛ و بدین لحاظ ما فرض كردیم:
مذهبیون محافظه كار نسبت به مذهبیون غیرمحافظه كار وابستگی كمتری به تلویزیون خواهند داشت. (ف ۵)
مذهبیون محافظه كار نسبت به مذهبیون غیرمحافظه كار تلویزیون را به عنوان ابزاری كه كمتر واقعگراست، در نظر خواهند گرفت (ف ۶)
ابزار سنجش و نمونه گیری
پرسشنامه های تحقیق درباره تماشای برنامه های حاوی ابتذال و خشونت، انگیزه های تماشا كردن، گرایش به تلویزیون و اعمال و اعتقادات مذهبی را براساس متغیر های سن، جنسیت و تحصیلات سنجید. از آنجا كه ویژگی های جمعیتی بر انتخاب، توجه و گرایش به تلویزیون تأثیر می گذارد، ما درصدد برآمدیم تا متغیرهای سن، جنس و تحصیلات را به عنوان متغیرهای كنترل كننده در نظر بگیریم. بدین وسیله می خواستیم به طور بالقوه تأثیر مهم عوامل جمعیتی را كنترل كنیم تا بتوانیم در این باره كه تعصب مذهبی چگونه بر نحوه استفاده از تلویزیون، انتخاب برنامه ها و گرایش به تلویزیون تأثیر می گذارد، متمركز شویم.
ما به منظور اطمینان از قابلیت مقایسه گروه ها و دامنه گسترده تغییرات در تعصب مذهبی، پرسشنامه هایی را به ۳۴۶ نفر از افراد حاضر در شش كلیسا (شركت كنندگان در كلیسا) در جنوب شرقی اوهایو در خلال ماه های نوامبر و دسامبر ۱۹۸۸ فرستادیم. به دلیل تعیین درجات مختلف میزان تعصب مذهبی و همچنین بیشتر بودن تعداد افراد مسیحی در این جامعه، همان طور كه قبلاً ذكر آن رفت، ما اعضای كلیسای مسیحی را برای بررسی برگزیدیم. همچنین به منظور ایجاد توازن بین خداشناسی های محافظه كارانه و غیرمحافظه كارانه و به منظور در نظر گرفتن دیدگاه های مذهبی میانه رو، لیبرال و مذهبیون محافظه كار، انتخاب كلیساها نیز براساس نمونه گیری ملی اخیر گلاك و استارك بود.در مورد گروه محافظه كار، ۱۸۳ نفر از اعضای یك كلیسای بزرگ پروتستانی را كه در پایبندی شدید به دیدگاه های خداشناختی محافظه كارانه (پایبندی به اصول كتاب مقدس) معروف بودند، مورد بررسی قرار دادیم. در مورد گروه میانه رو، از میان اعضای یك كلیسای متحد مسیحی و دو كلیسای لوتری كه به لحاظ خداشناختی و اعمال مذهبی بین گروه های آزادیخواه و محافظه كار قرار می گرفتند۸۰، نفر را برگزیدیم و بررسی كردیم. در مورد گروه آزادیخواه كه تقریباً دارای نظر غیرروحانی هستند، ۸۳ نفر از اعضای یك كلیسای جامع گرای یكتاپرست (توحیدی) را [كه معتقدند انسان ها بالاخره رستگار خواهند شد] مورد بررسی قرار دادیم.این تعداد (۳۴۶) افراد پاسخگو بین سنین ۱۷ تا ۸۲ سال قرار داشتند (با میانگین ۸۶/،۴۲ انحراف معیار ۶۶/۱۳) و ۱/۵۵ درصد نمونه ما را زنان تشكیل می دادند. مطالعه واقعی، یك پیش آزمون اساسی بود كه در اكتبر ۱۹۸۷ با ۲۸ نفر باپتیست(۳ ) (محافظه كاران) و ۳۱ نفر پرسبایترین( ۴) (لیبرالها) و ۲۹ نفر از پیروان توحید و یكتاپرستی (گروه لیبرال) انجام پذیرفت.مذهبی بودن؛ «مذهبی محافظه كار» را به عنوان شخصی كه در اعتقاداتش پایبند به اصول دین مسیح است، معنا كردیم كه در این معنا به یك فرد مسیحی اصول گرا یا پروتستانِ معتقد به كتاب مقدس اطلاق می شود. وابستگی به كلیسا، بعنوان معّرف مذهبی بودن یا درجه محافظه كاری و پرهیزكاری فرد مسیحی، كه به سه گروه محافظه كار (۳)، میانه رو (۲) یا آزادیخواه (۱) تقسیم كردیم، در نظر گرفته شده است و این امر مطابق با نمونه گیری استارك و گلاك در ایالات متحده بود كه الگوی ثابتی را برای میزان پرهیزگاری بین كیش های محافظه كار، میانه رو و آزادیخواه بنا نهاد، و همچنین ما اعتبار و روایی درجه تعصب مذهبی را در یك پیش آزمون ارزیابی كردیم.
پیش آزمون
ابتدا میزان مذهبی بودن را با طیف ۱۹ گویه ای در مورد پرهیزگاری عقیدتی مورد ارزیابی قرار دادیم (Dos) و از پاسخگویان خواستیم تا موافقت (بسیار موافقم = ۵ تا بسیار مخالفم = ۱) خود را با ۱۶ عبارت مربوط به اصول دین مسیحیت بیان كنند. و همچنین ۳ پرسش ۵ گزینه ای درباره رفتارهای مذهبی از پاسخگویان پرسیدیم. پاسخ های مربوط به طیف ۱۹ گزینه ای پرهیزگاری عقیدتی را با هم جمع كردیم. (میانگین آن ۵۱/۷۳ و انحراف معیار آن برابر با ۳۵/۲۷) كه شاخص معتبر (با توجه به ضریب اطمینان ۹۹) اما بسیار پرزحمت و خسته كننده بود، ضمن آنكه محتوای برخی از مقولات نیز سؤال برانگیز بودند. به منظور شناخت دقیق تر پاسخگویان در هر سه گروه مذهبی (آزادیخواه، میانه رو و محافظه كار) ما به دنبال این بودیم كه آیا می توان به جای طیف اصول پرهیزگاری عقیدتی، طیفی سه گویه ای درباره اعتقاد مذهبی كه از زحمت كمتری برخوردار باشد به كار برد. همچنین از پاسخگویان خواستیم خودشان را با سه طیف دو قطبی هفت گویه ای ارزیابی كنند: «به شدت محافظه كار(۷) تا به شدت لیبرال (۱)» ، و «به شدت پروتستانی (۷) تا اصلاً پروتستانی نبودن (۱)» . با پاسخ های طیف سه گزینه ای اعتقاد مذهبی را جمع كردیم كه میزان قابل اطمینان و معتبری به دست داد (با توجه به ضریب اطمینان ۹۵). مقیاس اعتقاد مذهبی همبستگی زیادی با اصول پرهیزگاری عقیدتی ۱۹ گویه ای، كه پرزحمت تر بود، داشت و قرار شد جایگزین آن شود.پیش آزمون، این نتیجه را در پی داشت كه باید در مطالعه واقعی به جای طیف اصول پرهیزگاری عقید تی طیف سه گویه ای اعتقاد مذهبی را به كار بندیم.
مطالعه اصلی
به منظور تعیین متناسب اندازه گیری میزان مذهبی بودن كه مبتنی بر گروه های كلیسای محافظه كار، میانه رو و آزاده خواه بود و پاسخگویان به آنها تعلق داشتند، از دو طیف اعتقاد مذهبی و اعمال مذهبی استفاده كردیم.سه سؤال درباره اعمال مذهبی پرسیده شد:
۱ - آنها اغلب خدمات كلیسایی را انجام می دهند. (هر هفته =،۵ هیچ وقت = ۱)
۲- از انجیل چقدر استفاده می كنید (به طور مرتب = ،۵ به ندرت و اصلاً = ۱)
۳- آیا نماز می گذارید (هر روز = ،۴ تقریباً هرگز = ۱)
پاسخ های مربوط به سه سوال را جمع كردیم.
اعتبار قرار گرفتن گروه های شناخته شده پاسخگویان در گروه های مذهبی آزادیخواه، میانه رو و محافظه كار كه مبتنی بر وابستگی كلیسایی آنها بود، تأیید شد. نخست، گروه محافظه كاران با میانگین ۲۳/۱۷درصد، میانه رو ها با میانگین ۳۲/۱۳درصد، و آزادیخواهان با میانگین ۲۹/۵ درصد براساس طیف اعتقاد مذهبی تفاوت قابل توجهی داشتند. دوم، گروه محافظه كاران با میانگین ۳۲/۱۳ درصد، میانه روها با میانگین ۵۱/۱۱ درصد و آزادیخواهان با میانگین ۲۶/۸ درصد براساس طیف اعمال مذهبی تفاوت قابل توجهی از خود نشان دادند. طیف اعمال مذهبی و طیف اعتقاد مذهبی هر كدام به ترتیب از ضریب اطمینان قابل قبول ۶۹ درصد و ۹۲ درصد برخوردار شدند. در نتیجه، مذهبی بودن را براساس عضویت در كلیساهای آزادیخواه، میانه رو یا محافظه كار، كه قبلاً ذكر آنها رفت، دسته بندی كردیم.
تماشای برنامه
برای ارزیابی متغیرهای وابسته ابتدا از پاسخگویان چندین پرسش درباره نحوه استفاده آنها از تلویزیون، پرسیدیم.از آنها پرسیده شد: چند وقت به چند وقت تلویزیون تماشا می كنید (تقریباً همیشه=،۵ هرگز = ۱). در فهرست، هشت برنامه با محتوای خشونت و هشت برنامه با محتوای ابتذال قرار داشت، همچنین هشت برنامه خانوادگی، را كه از مقدار كمی ابتذال و خشونت برخوردار بودند، به عنوان حائلی در بین آنها قرار دادیم.
فهرست برنامه های خشن
ما فهرست برنامه های خشن را از میان برنامه هایی انتخاب كردیم كه از سوی كمیته ائتلاف ملی، برنامه های خشن (NCTV) دارای میزان بالای خشونت ارزیابی شده بودند. برنامه هایی كه حاوی میزان بالایی از اعمال خشونت آمیز در هر ساعت بودند، به عنوان برنامه های خشن در سطح بالا تعریف شدند. كارهای خطرناكی مانند قتل و هتك ناموس بسیار سنگین تر از كارهای كوچكی مانند ماجراجویی و پرتاب كردن و تنه زدن قلمداد شد كه كمیته ائتلاف ملی در مورد برنامه های تلویزیونی خشن NCTV، اَشكال قابل اعتمادی را برای ثبت در بایگانی خود تهیه كرد. برنامه های خشن در تحقیق، از نمایش هایی حاوی كارهای متهورانه بودند كه عبارتند از: «داستان جنایت Crime story» ، «تلافی كننده The Equalisor» ، «شكارچی Hunter» ، «مك گایور Mac Gyver» ، «بطری مشروب Magnum، بخش اول» ، «فسق و فجور در میامی Miami Vice» ؛ «پتك آهنی Sledge Hammer» ؛ و …
انگیزه های تماشا
ما از پاسخگویان خواستیم تا به ۳۴ گویه درباره تماشای تلویزیون (كاملاً موافق = ۵ تا كاملاً مخالف = ۱) پاسخ دهند. ۲۷ مورد از پرسش های رابین را به برآورد اینكه پاسخگویان به چه میزان تلویزیون تماشا می كنند اختصاص دادیم، و همراه با آن ۳ پرسش را به كار بردیم تا ببینیم آنها چه اندازه به وجود ابتذال در برنامه ها علاقه مند بودند. اگر پاسخگویان از تماشای برنامه های حاوی ابتذال و خشونت پرهیز می كردند و صرفاً به دلیل راهنمایی های اخلاقی تلویزیون، بیننده برنامه های آن بودند، آنگاه می بایست به چهار پرسش دیگر پیرامون انگیزه های تماشا نكردنشان پاسخ دهند.مانند مطالعات قبلی، اجزای اصلی عامل تحلیل را به منظور بررسی ساختار انگیزه ها مورد استفاده قرار دادیم. برای تعیین ماهیت وابستگی درونی انگیزه های تماشا، از گردش غیرمستقیم و انحرافی استفاده كردیم. ابتدا، با توجه به محاسبه ۳/۶۴درصد از كل واریانس به دست آمده، ۷ عامل مشخص شدند.یك عامل، حداقل نیازمند ارزش شخصی از ۰/،۱ با دست كم دو مقدار از ۵۰/۰ یا بیشتر از هر یك از مقادیر دیگر ثانویه كه بالاتر از ۳۰/۰ باشند، است.براساس این معیارها، یك عامل از یك تحلیل دیگر را اضافه كردیم. در جدول شماره ۱ عوامل اولیه را خلاصه كردیم. پاسخ ها به گویه های قابل قبول مربوط به هر عامل را جمع كردیم تا شش طیف انگیزه های تماشا را تشكیل دهیم كه این شش طیف انگیزه های تماشا عبارت بودند از:
۱- لذت بردن، ۲- جانشین، ۳- راهنمایی اخلاقی، ۴- پرهیز و ۵- اطلاعات .
نگرش ها نسبت به تلویزیون
ما بعداً نگرش ها را از طریق تعیین اینكه پاسخگویان تا چه حد با تلویزیون در تماس بوده اند و اینكه آنها فكر می كنند تلویزیون تا چه حد باید واقعی باشد، سنجیدیم. گویه های نمونه تماس با تلویزیون این چنین بوده اند:«من بیشتر ترجیح می دهم تلویزیون تماشا كنم تا اینكه كار دیگری انجام دهم» و «من اگر تلویزیون تماشا نكنم احساس می كنم چیزی از دست داده ام» گویه های نمونه واقعگرایی نیز این چنین بوده اند: «تلویزیون اشیاء را همان طور كه واقعاً در زندگی هستند معرفی می كند» و «تلویزیون این اجازه را به من می دهد تا ببینیم مردم دیگر چگونه زندگی می كنند» .اظهارات پاسخگویان از كاملاً موافقم = ۵ تا كاملاً مخالفم = ،۱ درجه بندی شد. در مورد گویه های مربوط به میزان تماس پاسخگویان با تلویزیون، با توجه به ضریب اطمینان ۶۸ درصد، اعتبار آن مورد تأیید قرار گرفت. و در مورد واقع گرایی، ما برای افزایش اعتبار آن و دستیابی به ضریب اطمینان ۷۰ درصد یكی از گویه ها را حذف كردیم.با جمع بستن پاسخ های ۵ گویه مربوط به میزان تماس پاسخگویان با تلویزیون به یافته زیر دست یافتیم: میانگین = ۲۵/۹ و انحراف استاندارد = ۰۶/،۳ و با جمع بستن پاسخ های ۴ گویه مربوط به واقع گرایی تلویزیون به یافته زیر رسیدیم میانگین = ۶۸/۸ و انحراف استاندارد = ۶۴/۲.
تحلیل آماری
در ارتباط با بررسی تحلیلی، مذهبی بودن و نگرش نسبت به تلویزیون را به عنوان مقیاس های یك بعدی در نظر گرفتیم. در جهت توسعه و بهبود مقیاس، تحلیل دو مرحله را دنبال كرد:
۱- ابتدا تحلیل كواریانس با سن، جنس و تحصیلات به عنوان هم تغییری مختلف، را به منظور آزمایش فرضیه ها مورد استفاده قرار دادیم.
۲- به منظور كنترل سن، جنس و تحصیلات، همبستگی بخشی را بین طیف اعتقاد مذهبی و انگیزه های تماشا، برنامه ها و نگرش ها برای توجه به یافته های خطی به دست آمده از تحلیل كواریانس محاسبه كردیم.
نیل اف. هامیلتون و آلن ام. رابین(۱)
مترجم: ابراهیم حقیقینتایج تحقیق مذهب و تلویزیون
فرضیه اول مبنی بر این بود كه مذهبیون محافظه كار انگیزه های تماشای واپسگرایانه شدیدتری (مانند: پرهیز از تماشای برنامه های حاوی ابتذال و خشونت، و تماشای تلویزیون تنها به صرف راهنمایی های اخلاقی) نسبت به مذهبیون غیرمحافظه كار خواهند داشت كه فرضیه در همه موارد تأیید نشد، تنها در مورد یك گویه (یا یك مورد) مذهبیون محافظه كار اشاره كردند كه آنها بیشتر از گروه مذهبیون آزادیخواه از تماشای برنامه های حاوی ابتذال پرهیز كرده اند. نتیجه عمده در مورد دو عامل انگیزشی واپسگرایانه، مانند پرهیز و راهنمایی اخلاقی، قابل توجه نبودند، با وجود این، تحلیل كواریانس به تفاوت های موجود در بین گروه های سنی و پرهیز از تماشای برنامه های حاوی ابتذال و خشونت و تفاوت های موجود بین گروه های جنسی و راهنمایی های اخلاقی اشاره كرده است. به طوری كه افراد مسن تر به نسبت بیشتر از افراد جوان از تماشای برنامه های حاوی ابتذال و خشونت پرهیز می كردند و مردان به نسبت بیشتر از زنان تلویزیون را با هدف راهنمایی های اخلاقی تماشا می كردند. همبستگی های بخشی كه برای آزمون حالت طولی بین طیف اعتقاد مذهبی و دو انگیزه واپسگرایانه یعنی پرهیز از تماشای برنامه های حاوی ابتذال و خشونت و راهنمایی های اخلاقی به كار برده شدند، چندان قابل توجه نبودند.
تماشای برنامه؛ جهت گیری غیراخلاقی
سومین فرضیه مبنی بر اینكه محافظه كاران احتمالاً كمتر از غیر محافظه كاران برنامه های با جهت گیری غیراخلاقی را تماشا می كنند نیز تأیید شد. آنكووا تأثیر مهمی برای گروه های مذهبی به دست داد. تحلیل از طریق آزمون شفه نیز نشان داده است كه مذهبیون محافظه كار نسبت به هر دو گروه مذهبیون میانه رو و آزادیخواه كمتر برنامه های غیراخلاقی را تماشا می كنند. در این خصوص جنسیت متغیر مهمی بود؛ به طوری كه زنان به نسبت بیشتر از مردان به تماشای برنامه های مبتذل می پرداختند. به علاوه، همبستگیِ بخشیِ مهمی بین طیف اعتقاد مذهبی و تماشای برنامه های مبتذل نیز این فرضیه را تأیید كرد.
برنامه های خشونت آمیز
چهارمین فرضیه مبنی بر اینكه مذهبیون محافظه كار احتمالاً نسبت به مذهبیون غیرمحافظه كار كمتر به تماشای برنامه های حاوی خشونت می پردازند، رد شد. هر چند آزمون آنكووا نتایج مهمی را برای گروه های مذهبی نشان داده بود، لكن آزمون شفه تفاوتی بین آزادیخواهان كه كمتر برنامه های حاوی خشونت را تماشا كرده بودند و میانه روها تشخیص داده است. همچنین نه تنها كوارپاش در گروه های سنی و جنسی قابل توجه نبود، بلكه همبستگی بخشی بین طیف اعتقاد مذهبی و تماشای برنامه های حاوی خشونت نیز به چشم نخورد.
نگرش ها نسبت به تلویزیون
فرضیه پنجم پیش بینی كرده بود كه محافظه كاران نسبت به غیرمحافظه كاران وابستگی كمتری به تلویزیون خواهند داشت.
آزمون آنكووا هیچ گونه تفاوت معناداری بین گروه های مذهبی به دست نداد. با وجود این، نمرات میانگین ها در جهت تأیید پیش بینی فرضیه پنجم بود.سن و تحصیلات كوارپاش قابل توجهی بودند. به طوری كه افراد مسن و پاسخگویان دارای سطح تحصیلی پایین تر نسبت به جوانان و پاسخگویان دارای سطح تحصیلی بالاتر اظهار داشته اند كه تلویزیون در زندگی آنها از اهمیت بسیاری برخوردار بوده است.آزمون همبستگی بخشی به لحاظ طولی همبستگی منفی ضعیفی بین طیف اعتقاد مذهبی و وابستگی به تلویزیون نشان داد كه تأیید محدود اما مختلطی را در مورد این فرضیه ارائه كرد.
واقع گرایی
فرضیه ششم مبنی بر اینكه مذهبیون محافظه كار نسبت به مذهبیون غیرمحافظه كار تلویزیون را كمتر واقع گرا می دانند، تا حدی تأیید شد.آزمون آنكووا تفاوت هایی را بین گروه های مذهبی به دلیل واقع گرایی تلویزیون نشان داد. آزمون شفه نشان داد كه میانه روها نسبت به محافظه كارها بیشتر معتقدند كه تلویزیون واقع گراست سن متغیر حایز اهمیتی بود بدین شكل كه پاسخگویان مسن تر نسبت به پاسخگویان جوان تر بیشتر معتقدند كه تلویزیون واقع گرا تر می باشد. همبستگی بخشی منفی بین طیف اعتقاد مذهبی و درك از واقع گرایی تلویزیون چندان حایز اهمیت نبود.
بحث و نتیجه گیری
براساس رویكرد استفاده و رضامندی و نیز براساس تحقیق گذشته كه استدلال كرده بود مذهبی بودن بر بسیاری از حوزه های زندگی و ارزش های خانوادگی و روابط جنسی تأثیر می گذارد، ما بر آن بودیم تا ارتباطی بین مذهبی بودن و استفاده از تلویزیون به دست آوریم. فرضیه های ما در بعضی موارد تأیید شدند. براساس نظریه استفاده و رضامندی، یافته های ما معیارهای انتخابی را برای تماشای برنامه ها نشان می دهد كه از طریق آن مذهبیون محافظه كار كمتر برنامه های با جهت گیری غیراخلاقی را برای تماشا انتخاب می كنند.براساس ارزش های اجتماعی و اعتقادات، مذهبیون محافظه كار برای پرهیز از برنامه های تلویزیون كه محتوای آنها را به لحاظ اخلاقی اهانت آور می دانند، دست به گزینش برنامه های مورد نظر می زنند. این الگو در مورد برنامه هایی كه جهت گیری مبتذل دارند روشن بود اما برای برنامه های حاوی خشونت مصداق نداشت. براین اساس، نتایج ما تا حدودی با یافته های روبرتز، كه نشان داده بود هیچ تفاوت معناداری بین اكثریت اخلاقی اعضا و كل افراد در كل تماشا وجود ندارد، مغایرت دارند. مطالعه ما نمی خواهد مذهبیون محافظه كار را با كل افراد مقایسه كند بلكه در صدد است تا دو حد مورد نظر در مطالعه اخیر را اصلاح نماید. روبرتز بین برنامه های حاوی ابتذال و برنامه های حاوی خشونت هیچ تفاوتی قایل نیست و نیز از برنامه های ویژه ای كه به لحاظ تجربی ثابت شده بود دارای محتوای ابتذال و خشونت بالایی هستند، استفاده نكرده بود. یافته های ما بیشتر همسو و هم جهت با گفته های آتكین است به این معنا كه مذهبیون محافظه كار به برنامه های غیراخلاقی چندان علاقه ای ندارند و اینگونه برنامه ها را بر اساس پیش فرض های خود گزینش می كنند. همچنین مذهبیون محافظه كار بیشتر نگران برنامه های غیراخلاقی تلویزیون هستند تا برنامه های خشونت آمیز. اتفاقاً ارتدكس های معتقد به كتاب مقدس بر كمتر مبتذل بودن برنامه ها تاكید می ورزند تا بر خطرات ناشی از برنامه های خشونت آمیز. یا این امكان وجود دارد كه بینندگان برنامه های خشونت آمیز تلویزیونی را برای پرهیز از خشونت تماشا می كنند. در حالی كه ابتذال به عنوان تخطی از پرهیزگاری و نیكوكاری دیده می شود زیرا بسیاری از اعمال جنسی كه در تلویزیون به نمایش در می آید بر اعمالی خارج از حیطه ازدواج تأكید دارد. با توجه به اینكه هر كدام از تبیین ها می تواند درست باشد، مذهبی بودن یك عامل اجتماعی روانشناختی برجسته ایی است كه بر انتخاب و توجه به برنامه های مختلف رسانه ها تأثیر می گذارد.در ضمن درباره محدودیت های تحقیق نیز باید به مطلبی اشاره كنیم.ابتدا، از آنجا كه نمونه ما محدود به افرادی بود كه به كلیسا تعلق داشتند، احتمالاً ما از یافتن سایر انگیزه های تماشای برنامه های حاوی خشونت بازمانده ایم. با وجود این ما معتقد بودیم اختلاف های فاحش برنامه های غیراخلاقی حتی می توانست بیشتر باشد، تا جایی كه ما می خواستیم مذهبیون محافظ كار را با غیرشاغلین مقایسه كنیم.دوم، شرایط مطلوب اجتماعی پاسخگویان ممكن است بر اطلاعاتی كه براساس دسته بندی های كلیسایی گزارش شده بود، تأثیر گذاشته باشند. به ویژه در زمینه ارزیابی های مربوط به تماشای برنامه ها به منظور اطفای شهوت و برنامه های حاوی جهت گیری ابتذال و تماشای برنامه های حاوی خشونت این تأثیر وجود داشته است.سوم این كه پرسش های مربوط به تماشای تلویزیون برای پرهیز از برنامه های غیراخلاقی و حاوی خشونت ممكن است برای همه پاسخگویان روشن نبوده باشد.
آبلمن این پرسش ها را برای تماشای برنامه های مذهبی به كار برده است. هنگامی كه اندازه گیری راهنمایی های اخلاقی به عنوان دلیلی برای مثلاً تماشای تلویزیون به شمار آید، ممكن است پاسخگویان این گونه فرض كنند كه این تنها عطف به برنامه های فهرست شده اخیر در پرسشنامه باشد. كه البته با توجه به چند اختلاف گروهی به دست آمده، این امر می توانست نمره های انگیزه های واپسگرایانه تماشا را كاهش دهد.یافته ها برای این امر اشاره دارند كه مذهبی بودن متغیر شخصیتی اجتماعی بسیار مهمی است. به هر صورت، تا به حال تحقیقات معدودی در این باره كه چگونه مذهبی بودن بر تماشای تلویزیون تأثیر می گذارد، انجام شده است، اما واضح است كه مذهبی بودن می توانست بر چارچوب ذهنیت «تفسیری» بینندگان و شنوندگان به منظور درك پیام های رسانه ها بر انگیزه ها، گرایش ها و انتخاب محتوای برنامه های مورد نظرشان تأثیر بگذارد.یافته های ما پرسش هایی را نیز برای تحقیقات بعدی مطرح می كند.اول اینكه ما نیازمند تحقیقاتی هستیم تا صحت و سقم یافته های ما را مبنی بر اینكه مذهبیون محافظه كار كمتر برنامه های جهت دار مبتذل را تماشا می كنند، بررسی كند.دوم، ما باید بررسی كنیم كه چه روابطی بین تماشای برنامه های مذهبی تلویزیون و تماشای برنامه های قابل پخش ویژه و تلویزیون كابلی اجاره ای وجود دارد. آیا آن افراد، برنامه های مذهبی تلویزیون را همان طور كه آبلمن اشاره كرده است، به خاطر پرهیز از ابتذال و خشونت تماشا می كنند؟ یا همان طور كه گربنر و هم دانشكده ای های وی بررسی كرده اند.
منبع : روزنامه همشهری


همچنین مشاهده کنید