چهارشنبه, ۲۶ دی, ۱۴۰۳ / 15 January, 2025
مجله ویستا
نازنینی دلواپس ماست!
« کمدی در معنای حقیقی خود می باید در فراسوی ظاهر متفنن خود زشتی های اجتماعی را افشا کند و قرار نیست نقش تخدیری برای فراموش کردن دردهای اجتماعی را داشته باشد.» این جمله را بارها شنیده ایم اما سینمای ایران بخصوص در سال های اخیر علی رغم حجم عظیم تولیدات سرخوشانه اش نتوانسته پاسخ گوی این جنبه از کمدی سازی باشد و «دایره زنگی» اکران نوروز ۸۷ یکی از معدود مواردی است که می تواند با جسارت تمام از معنا و سمت و سوی کمدی حقیقی دفاع کند. البته فیلم برای طرح نگاه مورد نظرش از حربه تازه ای بهره نگرفته است.
روایت زندگی ساکنین یک آپارتمان و تعمیم دادن نوع ارتباط و تقابل همسایه ها به کل جامعه را پیش از این در سیما و سینمای ایران زیاد دیده ایم.
از اجاره نشین ها و آپارتمان شماره ۱۳ تا همین سریال های نود قسمتی سیما و حتی سریال «من یک مستاجرم» خود پریسا بخت آور. حربه ای که به کمک فیلمساز می آید تا مشکلات و مسائل اجتماعی را آزادانه تر و در قالب خوشایندتری مطرح کند. اما مهم ترین موردی که «دایره زنگی» را از سایرین متمایز می کند و در رده نمونه های موفق فیلم های آپارتمانی قرار می دهد نگاه جزئی نگر فیلم به موضوع مورد نظرش است.
جزئیاتی که حتی در نوع لباس ساکنین آپارتمان و مدل اتومبیل شان هم به چشم می آیند. مقایسه کنید ماکسیما و گردنبند آقای عبدالله زاده، به عنوان یک ثروتمند پایین شهری، و لباس براق و النگو های پهن و چادر و کفش پاشنه بلند همسرش را با سر و وضع دیگر ساکنین آپارتمان. یکی دیگر از نکته های قابل بحث فیلم قرینه پردازی های آشنای اصغر فرهادی فیلمنامه نویس است.
روشی که فرهادی پیش از این هم بارها در فیلم هایش از آن بهره برده است. صدای سوت و قدم آهسته و کلاغ پر ابتدای «شهر زیبا» را باز در اواخر فیلم در کانون اصلاح و تربیت می شنویم تا دور باطل فیلم کامل شود و یا صحنه موتور سواری روحی و همسرش در ابتدای «چهارشنبه سوری» در انتها نیز تکرار می شود. «دایره زنگی» نیز با دزدیده شدن ماشین کارمند اداره ترابری و کراوات محمود و پیژامه آقای عبدالله زاده شروع و با پیدا شدن ماشین و همان کراوات و پیژامه(!) پایان می یابد.
دیگر نکته مثبت فیلمنامه «دایره زنگی» توالی تک تک موقعیت های فیلم بر پایه سببیت و روابط علت و معلولی است. شماره دادن خسرو (نیما شاهرخ شاهی) به شیرین( باران کوثری) و در پی آن تماس گرفتن شعله (بهاره رهنما) با خانه عبدالله زاده دست لیلا (ملیکا شریفی نیا) را برای پدرش رو می کند. ماجرای خرید هدیه برای پاتختی و دزدیده شدن سکه که نهایتا با بردن رسیور ماهواره برای عروس و داماد ختم به خیر می شود! و یا پیدا شدن ماشین اداره ترابری بر اثر پیگیری های زنانه خانم مدیر و از همه مهم تر شروع فیلم با اخبار هواشناسی و وضعیت نامناسب جوی و در پی اش افتادن لباس های خانواده عبدالله زاده روی دیش های ماهواره که کل ماجراهای بعدی فیلم را شکل می دهد. شوخی ها و موقعیت های کمیک فیلم نیز بر خلاف نمونه های مشابه این سال ها اغلب کلیشه ای و نخ نما شده نیستند. نمونه اش شوخی های ابتدای فیلم با شبکه های فارسی زبان خارج از کشور است. درست بعد از حرف های مجری که " شعله (بهاره رهنما) برای ما هیچ وقت خاموش نمی شود" پدر محمد (صابر ابر) تلویزیون خانه اش را خاموش می کند و یا همزمان با ورود «رضا فیلمی» به خانه عبدالله زاده صحنه ای از «پدر خوانده» را می بینیم که کانی با صورت کبود شده اش در را به روی برادرش سانی باز می کند.
«دایره زنگی» کمدی شلوغ و پرجمعیتی است و همین پر جمعیت بودن اش امکان پرداخت مناسب و به دور از شعارزدگی و اغراق های معمول بعضی از شخصیت های فیلم را از سازندگان اش گرفته است. هر چقدر شخصیت شیرین، کار شده و باورپذیر از کار درآمده به همان میزان شخصیت سرهنگ رو و سطحی و شعارزده است. شعارهای طاغوتی سرهنگ و حرف هایش در مورد بوق و بیت المال و رفتارهای نچسب و اغراق آمیز امین حیائی و نیلوفر خوش خلق سازندگان فیلم را از رسیدن به هدف نهایی شان که ساخت گونه ای کمدی اجتماعی است که به قول همسر جناب عبدالله زاده( گوهر خیراندیش) دردهای جامعه را نشان دهد و خیلی هم واقعی و تلخ باشد دور کرده است.
با این حال «دایره زنگی» به مدد نگاه اجتماعی و واقع گرایانه اصغر فرهادی و طنازی های معمول پریسا بخت آور به خوبی توانسته است از پس موضوع پر التهاب خود، ماهواره( و یا در بعدی وسیع تر ارتباطات و فناوری اطلاعات!) و بازتابش در جامعه بر بیاید.
ماهواره، موبایل ، تلفن، آخرین شماره کتاب هری پاتر و در نهایت دوربین های کنترلی پلیس... چیزی در مایه های نیمرخ نگران والنتین (ایرنه ژاکوب) بر عرشه کشتی در پایان «قرمز» کیشلوفسکی! چند نمای پایانی فیلم و گفتگوهای درون ماشین را انگار از چشم همین دوربین های کنترلی می بینیم. گویی این رسانه است که به ما و زندگی مان چشم دوخته است نه ما به آن.
حنانه سلطانی
منبع : سایت خبری ـ تحلیلی سینمای ما
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست