چهارشنبه, ۱۷ بهمن, ۱۴۰۳ / 5 February, 2025
مجله ویستا
زهد از دید اسلام...
زهد، از جمله ارزشهای متعالی مکتب اسلام است که مورد توجه و تاکید زیادائمه(علیهم السلام ) قرار گرفته است. بیشک، زهد و تقوا، دو عنصر مهم و قابلتوجهاند که مکمل و متمم هماند. در معارف اسلامی، پس از مسئلهی تقوا، بر زهد،بیش از سایر معارف تکیه و سفارش شده است.
شک نیست که «گرایش انسان به زهد، ریشه در آزاد منشی او دارد. انسان، بالفطرهمیل به تصاحب و تملک و بهرهمندی از اشیا دارد، ولی آن جا که میبیند اشیا بههمان نسبت که در بیرون، او را مقتدر ساخته، در درون، ضعیف و زبوناش کرده ومملوک و بردهی خویش ساخته، در مقابل این بردگی، طغیان میکند و نام این طغیان،زهد است». (۱) در این مقال، ابتدا به «مفهوم زهد» نظر میکنیم، آنگاه «اصولو پایههای زهد در اسلام» را مورد بررسی قرار داده و پس از آن، به «نقش زهد درتکامل انسان» اشاره میکنیم. در بخش بعد، «تفاوت زهد اسلامی با رهبانیتمسیحی» را ذکر کرده و به «تفاوت میان زهد و فقر اقتصادی» نیز نگاهی خواهیمافکند. در ادامه از «زهد حقیقی وانحرافی و آثار هر یک»، سخن خواهیم گفت و بانگاهی به «زهد در زندگی پیامبر اکرم (ص) و حضرت علی (ع») بحث را خاتمهخواهیم داد. و همهی اینها، با عنایتبه مطالب استاد شهید مرتضی مطهری ;است.
● مفهوم زهد
به عبارت دیگر «زهد، یعنیاعراض و بیمیلی» (۳) . «بیاعتنایی و بیتوجهی، تنها در فکر و اندیشه و احساس وتعلق قلبی نیست و در مرحلهی ضمیر پایان نمییابد. زاهد، در زندگی عملی خویشنیز، سادگی و قناعت را پیشه میسازد و از تنعم و تجمل و لذت گرایی، پرهیزمینماید. زندگی زاهدانه، آن نیست که شخص فقط در ناحیهی اندیشه و ضمیر، وابستگیزیادی به امور مادی نداشته باشد، بلکه این است که زاهد، عملا از تنعم و تجمل ولذت گرایی پرهیز داشته باشد. زهاد جهان آنها هستند که به حداقل تمتع وبهرهگیری از مادیات اکتفا کردهاند. شخص حضرت علی(ع) از آن جهت زاهد است که نهتنها دل به دنیا نداشت، بلکه عملا نیز از تمتع و لذتگرایی ابا داشت و به اصطلاح،تارک دنیا بود». (۴) شهید مطهری در جای دیگر در تعریف زهد به سخن حضرت علی (ع)در نهجالبلاغه اشاره میکند و میگوید:
زهد در قرآن، در دو جمله خلاصه شده است: «متاسف نشوید بر آن چه (از مادیاتدنیا) از شما فوت میشود و شاد نگردید بر آن چه خدا به شما میدهد». (۵) هر کسبر گذشته، اندوه نخورد و برای آینده، شادمان نشود، بر هر دو جانب زهد دستیافته است.
بدیهی است، وقتی که چیزی کمال مطلوب نبود و یا اساسا مطلوب اصلی نبود، بلکهوسیله بود، مرغ آرزو در اطرافاش پر و بال نمیگشاید و آمدن و رفتناش شادمانی یااندوه ایجاد نمیکند. (۶) علاوه بر آن چه گفته شد، در آثار قلمی استاد مطهری، بهتعابیر مختلفی در تعریف زهد برمیخوریم که ذکر اجمالی آنها، بر روشنایی مفهوم«زهد» خواهد افزود:
«زهد، عملی است منفی; زیرا، عبارت است از اعراض و ترک و دامن چیدن از طیباتدنیا». (۷) «زهد، یعنی آزاد زیستن از دنیا و خود را نسبتبه نعمتهای دنیانفروختن و بندهی دنیا نبودن». (۸) «زهد، عبارت است از اعراض از مشتهیاتدنیاوی». (۹) «زهد، یعنی اعراض و بیمیلی، در مقابل رغبت که عبارت است از کششو میل». (۱۰) «زهد، یعنی کوتاهی آرزو و سپاسگزاری هنگام نعمت و پارسایی نسبتبه نبایستنیها». (۱۱) «زهد، بیاعتنایی به امور مورد رغبت طبیعی است; یعنی، انسان از امور مورد طبع خودش، به خاطر هدفی دستبردارد». (۱۲) «زهد، حالتیاست روحی. زاهد از آن نظر که دلبستگیهایی معنوی و اخروی دارد، به مظاهر زندگیبیاعتنا است». (۱۳) «زهد، در متن زندگی قرار دارد، کیفیتخاص بخشیدن به زندگیاست و از دخالت دادن پارهای ارزشها، برای زندگی ناشی میشود». (۱۴) «زهد،خصلتی استبرای انسان زاهد. و زاهد کسی است که توجهاش از مادیات دنیا به عنوانکمال مطلوب و بالاترین خواسته، عبور کرده، متوجه چیز دیگری معطوف شده است.
بیرغبتی زاهد، بیرغبتی در ناحیهی اندیشه و آمال و ایده و آرزو است، نه بیرغبتیدر ناحیهی طبیعت». (۱۵) اصول و پایههای زهد در اسلام در اسلام، هر عنصر دارایارزش، مبتنی بر پایهها و اصولی است که این پایهها و اصول، ارکان آن عنصر راتشکیل میدهند. استاد مطهری، اصول و پایههای زهد را سه چیز میداند:
▪ بهرهگیریهای مادی از جهان و تمتعات طبیعی و جسمانی، تنها، عامل تامینکنندهی خوشی و بهجت و سعادت انسان نیست. برای انسان، به حکم سرشتخاص، یکسلسله ارزشهای معنوی مطرح است که با فقدان آنها، تمتعات مادی، قادر به تامینبهجت و سعادت نیست.
▪ سرنوشتسعادت فرد، از سعادت جامعه جدا نیست. انسان، از آن جهت که انساناست، یک سلسله وابستگیهای عاطفی و احساس مسئولیتهای انسانی در بارهی جامعهدارد که نمیتواند فارغ از آسایش دیگران، آسایش و آرامش داشته باشد.
▪ روح، در عین نوعی اتحاد و یگانگی با بدن، در مقابل بدن اصالت دارد،کانونی است در برابر کانون جسم، منبع مستقلی استبرای لذات و آلام. روح نیز بهنوبه خود، بلکه بیش از بدن، نیازمند به تغذیه و تهذیب و تقویت و تکمیل است.
روح، از بدن و سلامت آن و نیرومندی آن، بینیاز نیست، اما بدون شک غرقه شدن درتنعمات مادی و اقبال تمام به لذتگرایی جسمانی، مجال و فراغتی برای بهرهبرداریاز کانون روح و منبع بیپایان ضمیر، باقی نمیگذارد. در حقیقت، نوعی تضاد میانتمتعات روحی و تمتعات مادی اگر به صورت غرقه شدن و محو شدن و فانی شدن درآنها باشد وجود دارد.
مسئلهی روح و بدن، مسئلهی رنج و لذت نیست; چنین نیست که هر چه مربوط به روحاست رنج است، و هر چه مربوط به بدن است، لذت. لذات روحی بسی صافتر، عمیقتر وبادوامتر از لذات بدنی است. روآوری یک جانبه به تمتعات مادی و لذات جسمانی، ازخوشی و لذت و آسایش واقعی بشر میکاهد. لذا آنگاه که میخواهیم به زندگی روآوریم و از آن بهره بگیریم و بدان رونق و صفا و شکوه و جلال ببخشیم و آن را دلپسند و زیبا سازیم، نمیتوانیم از جنبههای روحی صرفنظر کنیم.
با توجه به این سه اصل است که مفهوم زهد اسلامی روشن میشود، و با توجه به اینسه اصل است که روشن میگردد چهگونه اسلام، رهبانیت را طرد میکند، اما زهدگراییرا در عین جامعهگرایی و در متن زندگی و در بطن روابط اجتماعی میپذیرد. (۱۶)
● نقش زهد در تکامل انسان
زهد، دارای فلسفههای مختلفی است. نخست، برخوردار شدن ازمواهب روحی و معنوی است. استاد مطهری در این باره میفرماید:
اگر کسی، بویی از معنویتبرده باشد، میداند که تا انسان از قید هواپرستی آزادنگردد، و تا طفل جان از پستان طبیعت گرفته نشود، و تا مسایل مادی از صورت هدفخارج نشود و به صورت وسیله در نیاید، سرزمین دل، برای رشد و نمو احساسات پاک واندیشههای تابناک و عواطف ملکوتی، آماده نمیگردد. این است که میگویند: «زهد،شرط اصلی معرفت افاضی است و پیوندهای محکم و ناگسستنی با آن دارد».
حقپرستی به معنای واقعی کلمه یعنی شور و محبت و خدمتحق را داشتن، و بایاد او مانوس بودن و از پرستش او لذت بردن، و در حال توجه و حضور و ذکر دایمبودن. [حقپرستی،] با خودپرستی و لذت گرایی و در اسارت زرق و برق مادیات بودن،به هیچ وجه سازگار نیست. نه تنها خداپرستی، مستلزم نوعی زهد است، هر عشق وپرستشی، خواه در مورد وطن یا مسلک و مرام، مستلزم نوعی زهد و بیاعتنایی نسبتبه شئون مادی است. پس خانهی دل را از تعلقات مادی، خالی و فارغ نگه داشتن وبتهای سیم و زر را از کعبهی دل فرود آوردن و شکستن، شرط حصول کمالات معنوی ورشد شخصیت واقعی انسانی است. (۱۷) استاد شهید، در جای دیگر آورده است: «اگرانسان، بخواهد لذتهای معنوی و الهی را در این دنیا درک کند، چارهای ندارد جزاینکه از لذتهای مادی و جسمانی، کسر بکند». (۱۸) استاد مطهری، از امام علی (ع)به عنوان اولین زاهد جهان، نام میبرد که «در عین حال، حساسترین قلبها را نسبتبه مسئولیتهای اجتماعی در سینه داشت، و از طرف دیگر میگفت: علی را با نعمت ولذت ناپایدار چه کار؟». (۱۹) در ادامه، استاد مطهری میگوید:
علی(ع) چون زاهد بیاعتنا و بیطمع بود و از طرف دیگر، قلباش از عشق الهیمالامال بود و جهان را از کوچکترین ذره گرفته تا بزرگترین ستاره، یک واحدماموریت و مسئولیت میدید. این چنین نسبتبه حقوق و حدود اجتماعی حساس بود.
او، اگر فردی لذتگرا و منفعتپرست میبود، محال بود این چنین، شخصیت مسئول ومتعهدی پیدا کند. (۲۰) بنابراین از دو راه، یکی را باید انتخاب کرد: یاخورد و خواب و خشم و شهوت، نه رازی و نه نیازی، نه توجهی و نه نم اشکی و نهانسی و نه روشناییای و گامی از حد حیوانیت، فراتر نرفتن، و یا قدمی در وادیانسانیت و استفاده از مواهب خاص الهی که مخصوص دلهای پاک و روحهای تابناکاست [برداشتن] (۲۱) .
● تفاوت زهد اسلامی با رهبانیت مسیحی
اسلام، دینی جامعهگرا و زندگی گرا است و نه زهدگرا... بعلاوه، تعلیمات جامع وهمه جانبهی اسلامی در مسایل اجتماعی، اقتصادی، سیاسی، اخلاقی، براساس محترمشمردن زندگی و روآوری به آن است، نه پشت کردن به آن. گذشته از همهی اینها،رهبانیت و اعراض از زندگی، با جهانبینی و فلسفهی خوشبینانهی اسلام دربارهی هستی و خلقت، ناسازگار است. اسلام، هرگز مانند برخی کیشها و فلسفهها،با بدبینی به هستی و خلقت نمینگرد و خلقت را به دو بخش زشت و زیبا، روشنایی وتاریکی، حق و باطل، درست و نادرست، بهجا و نابهجا تقسیم نمیکند. (۲۲) استاد، در جای دیگر، واضحتر به این تفاوت اشاره دارد. او مینویسد:
زهد اسلامی، غیر از رهبانیت است; رهبانیت، بریدن از مردم و روی آوردن به عبادتاست. براساس این اندیشه، «کار دنیا و آخرت از یکدیگر جدا است»، «دو نوع کاربیگانه از هم است [و] از دو کار، یکی را باید انتخاب کرد: یا باید به عبادت وریاضت پرداخت، تا در آن جهان به کار آید، و یا باید متوجه زندگی و معاش بود،تا در این جهان به کار آید.» و این است که رهبانیت، بر ضد زندگی و بر ضدجامعهگرایی است، [و] مستلزم کنارهگیری از خلق و بریدن از مردم و سلب هرگونهمسئولیت و تعهد از خود است.
اما زهد در اسلام، آن چیزی نیست که رهبانیتبه وجود آورده است. در اسلام،مسئلهی جدا بودن حساب این جهان و آن جهان، مطرح نیست. از نظر اسلام، نه خود آنجهان و این جهان از یکدیگر جدا و بیگانه هستند و نه کار این جهان با آن جهانبیگانه است. ارتباط دو جهان با یکدیگر، از قبیل ارتباط ظاهر و باطن شیء واحداست، از قبیل پیوستگی دو رویهی یک پارچه است، از قبیل پیوند روح و بدن است کهچیزی استحد وسط میان یگانگی و دو گانگی. کار این جهان با کار آن جهان نیز،عینا همین طور است، بیشتر جنبهی اختلاف کیفی دارد تا اختلاف ذاتی; یعنی، آن چهبر ضد مصلحت آن جهان است، بر ضد مصلحت این جهان نیز هست، و هر چه بر وفق مصالحعالیهی زندگی این جهان استبر وفق مصالح عالیهی آن جهان نیز هست. لهذا، یک کارمعین که بر وفق مصالح عالیهی این جهان است، اگر از انگیزههای عالی و دیدهایمافوق طبیعی و هدفهای ماورای مادی، خالی باشد، آن کار، صرفا دنیایی تلقی میشودو به تعبیر قرآن، به سوی خدا بالا نمیرود، اما اگر جنبهی انسانی کار، از هدفهاو انگیزهها و دیدهای برتر و بالاتر زندگی محدود دنیایی بهرهمند باشد، همان کار،کار آخرتی شمرده میشود. زهد اسلامی، در متن زندگی قرار دارد، کیفیتخاص بخشیدنبه زندگی است و از دخالت دادن پارهای ارزشها برای زندگی، ناشی میشود. (۲۳) درادامه، جهت تکمیل بحث، نگاهی داریم به ویژگیهای مختلف زاهد و راهب و تفاوت هریک با هم:
زاهد و راهب، هر دو، از تنعم و لذتگرایی دوری میجویند، ولی راهب از جامعه وتعهدات و مسئولیتهای اجتماعی میگریزد، اما زاهد، به جامعه و ملاکهای آن وایدههای آن و مسئولیتها و تعهدهای آن، روی میآورد.
زاهد و راهب، هر دو، آخرت گرایند، اما زاهد، آخرتگرای جامعهگرا است و راهب،آخرت گرای جامعه گریز... زاهد و راهب، هر دو، تارک دنیایند، اما دنیایی کهزاهد آن را رها میکند، سرگرم شدن به تنعم و تجمل و تمتعات و این امور را کمالمطلوب و نهایت آرزو دانستن است، ولی دنیایی که راهب آن را ترک میکند، کار،فعالیت و تعهد و مسئولیت اجتماعی است. این است که زهد زاهد برخلاف رهبانیتراهب، در متن زندگی و در بطن روابط اجتماعی است. تفاوت راهب و زاهد، از دوجهانبینی مختلف ناشی میشود. از نظر راهب، جهان دنیا و آخرت، دو جهان کاملا ازیکدیگر جدا و بیارتباط با یکدیگرند، ولی در جهانبینی زاهد، دنیا و آخرت، بهیکدیگر پیوستهاند، [و] دنیا مزرعهی آخرت است. (۲۴) تفاوت زهد و فقر اقتصادیاسلام، طرفدار دو قوت است. این دو قوت، مربوط به مسئلهی زهد و دنیااست. ازناحیهی روحی، آن قدر باید قوی و نیرومند باشیم که مال و ثروت دنیا نتواند مارا بندهی خودش قرار بدهد، و از نظر اقتصادی، باید کوشش کنیم مال و ثروت را ازطریق مشروع در اختیار خودمان بگیریم تا بتوانیم از این قدرت مادی و اقتصادیاستفاده کنیم. وقتی دانستید، اسلام طرفدار دو قدرت (قدرت اخلاقی و قدرت اقتصادی)است، میبینید ما [متاسفانه به خاطر بیتوجهی به تعلیمات اسلام] زاهدهایی هستیمکه در هر دو ناحیه، طرفدار ضعف هستیم و ضعف داریم.
ما [عملا] زاهدی هستیم که همیشه از قدرت اقتصادی، از ثروت اقتصادی، دوریگزیدهایم; یعنی، ضعف را انتخاب کردهایم. مردمی که پول و ثروت نداشته باشند،مسلم است کاری که از اقتصاد ساخته است، نمیتوانند انجام بدهند و باید دستدریوزگی پیش دیگران دراز کنند. از نظر روحی هم اتفاقا ضعیف هستیم; چون، وقتیخودمان را به این ترتیب، تربیت کردیم که به وسیلهی دور نگه داشتن خود از مالدنیا، به خیال خودمان زاهد شدیم، یک روز[که] دنیا به همان زاهدها روی میآورد،میبینیم اختیار از کفاش بیرون رفت. میبینیم نه از ناحیهی روحی قوی هستیم، نهاز ناحیهی اقتصادی. (۲۵) اگر نگاهی به زندگی ائمه (علیهم السلام ) بیندازیم، پیمیبریم که آنان زاهدهایی نبودند که دچار فقر اقتصادی باشند، بلکه همواره کار وکوشش میکردند و درآمد اقتصادی داشتند و از طرف دیگر، دل بستهی به دنیا و زرق وبرق آن هم نبودند. زندگی امام علی (ع) نمونهی بارز یک زاهد فعال، جامعهگرا ومسئولیتپذیر است که از دست نجخویش، قوت خود را تامین میکند و گاهی، آن رانیز به محتاجی میبخشد. فعالیت اقتصادی انجام میدهد، آن هم نه برای شخص خود واستفادهی شخصی بردن و در رفاه زندگی کردن، بلکه برای محرومان و مستضعفانجامعه.
● زهد حقیقی و زهد انحرافی و آثار آن دو
از آنجایی که انسان میخواهد به کمال برسد، باید ارزشهای انسانی را به طورهماهنگ در خود پرورش داده و از هر گونه افراط و تفریط جلوگیری کند. زهد نیز،همانند دیگر ارزشها، همواره مورد تفریط و افراط قرار گرفته است.
پیامبر اکرم (ص) و سایر ائمه (علیهم السلام ) با زهد انحرافی به مبارزهبرخاستهاند تا حد اعتدال آن را در جامعه به وجود بیاورند.
به پیغمبر اکرم (ص) خبر دادند که عدهای از اصحاب، غرق در عبادت شدهاند. حضرتناراحت و عصبانی به مسجد تشریف آورد و فریاد کشید: ما بال اقوام؟ چه میشودگروههایی را؟ چه شان است؟ [...] شنیدهام چنین افرادی در امت من پیدا شدهاند.
من که پیغمبر شما هستم، این طور نیستم.
هیچ وقت همهی شب تا صبح را عبادت نمیکنم، قسمتی از آن را استراحت میکنم،میخوابم; من، به خاندان و همسران خود رسیدگی میکنم; هر روز روزه نمیگیرم، بعضیاز روزها روزه میگیرم، روزهای دیگر را حتما افطار میکنم. کسانی که این کارهارا پیش گرفتهاند، از سنت من خارجاند. پیغمبر، وقتی احساس میکند یک ارزش ازارزشهای اسلامی، سایر ارزشها را در خود محو میکند; یعنی، جامعهی اسلامی به یکطرف مد پیدا کرده است، شدیدا با آن مبارزه میکند. (۲۶) آثار زهد حقیقی، عبارتاست از: ایثار، همدردی، آزادگی، برخورداری از مواهب روحی و معنوی، جامعهگراییو مسئولیت پذیری، بیاعتنایی به دنیا، کیفیتخاص بخشیدن به زندگی، پیوستهدانستن دنیا و آخرت، کم خرج بودن و ساده زندگی کردن، تعلق نداشتن به تشریفاتزاید و تجملگرایی و... . آثار زهد انحرافی، عبارت است از: جامعه گریزی،مسئولیت گریزی و سلب هر گونه مسئولیت و تعهد از خود، ضعف و فقر اقتصادی، بریدناز مردم و انجام دادن عبادتهای مفرط و طاقت فرسا و... .
● نگاهی به زهد در زندگی حضرت رسول (ص) و امام علی (ع)
بیشک، حضرت رسول (ص) و حضرت علی (ع) از جمله زاهدترین مردم عصر خویش بودهاند وزهد آنان فلسفههای مختلفی داشته است. شهید استاد مطهری، زهد را دو گونهتفسیر میکند و زهد آن بزرگواران را از نوع دوم میداند:
یکی اینکه بگوییم دستور اسلام، به طور مطلق، برای بشر این است که از نعمتها وخیرهای این جهان محترز باشد. اسلام، همانطوری که به اخلاص در عمل و توحید درعبادت و به صدق و امانت و صفا و محبت دستور میدهد، به احتراز از اعراض ونعمتهای دنیا هم دستور میدهد.
همانطوری که آن امور بالذات برای بشر کمالاند و در همهی زمانها، مردم بایدموحد باشند، همین طور در همهی زمانها و در هر نوع شرایطی لازم است که از نعمتهاو خیرات دنیا احتراز داشته باشند. تفسیر دیگر اینکه بگوییم، فرق استبین آنامور که مربوط به عقیده و یا اخلاص و یا رابطهی انسان با خدای خودش است و بیناین امر که مربوط به انتخاب معیشت است. اینکه رسول خدا و علی مرتضی، بر خود درغذا و لباس و مسکن و غیره سخت میگرفتند، نه از این جهت است که توسعه در زندگی،بالذات، زشت و ناپسند است، بلکه مربوط به چیزهای دیگر بوده[است]: یکی مربوطبوده به وضع عصر و زمانشان که برای عموم مردم وسیله فراهم نبود، فقر عمومیزیاد بود، در همچو اوضاعی، مواسات و همدردی اقتضا میکرد که به کم قناعت کنند ومابقی را انفاق کنند. بعلاوه، آنها در زمان خود زعیم و پیشوا بودند، وظیفهیزعیم و پیشوا که چشم همه به او استبا دیگران فرق دارد». (۲۷) استاد مطهریدر جای دیگری در بارهی زهد پیامبر اکرم(ص) و حضرت علی(ع) میگوید:
زهد، همان زهدی است که رسول اکرم (ص) داشت. با اینکه پیغمبر در اواخر عمر،فوق العاده قدرت داشت، ولی این قدر دلاش زنده بود، این قدر اهل ایثار و گذشتبود که آیه نازل شد:«میانه روی را از دست نده». یک وقت اصحاب دیدند وجودمقدس پیامبر، موقع نماز نیامد، بعدا معلوم شد که وقت نماز، برهنهای به منزلایشان آمده و حضرت چیزی نداشته است، جز اینکه لباس تناش را بکند و به او بدهد. (۲۸)
زهد علی (ع)، همدردی بود. همدردی، انسانیت است. او از حق صددرصد مشروعخودش هم استفاده نمیکرد. برای خودش به اندازهی یک سرباز، فقط از بیت المال،حقوق قایل بود، ولی در همان هم قناعت میکرد [و ] حاضر نبود با شکم سیر بخوابد.
چرا؟ چون دل و وجدان و قلب زندهاش به او اجازه نمیداد. میفرمود: [...] آیا منبا شکم سیر بخوابم [...] در حالی که در اطراف من، شکم گرسنه هست؟ من نمیتوانمبا شکم سیر بخوابم. (۲۹) علی (ع)، زاهدی نبود که یک گوشه افتاده باشد و اسمانزوا را، زهد بگذارد. علی، مردی بود که بیش از هر کسی وارد اجتماع میشد وفعالیت اجتماعی و تولید ثروت میکرد، ولی ثروت در کفاش قرار نمیگرفت، ثروت رااندوخته و ذخیره نمیکرد. کدام کار تولیدی مشروع است که در آن زمان وجود داشتهو علی انجام نداده است؟ اگر تجارت است عمل کرده، اگر زراعت و باغداری ودرختکاری است، انجام داده، اگر حفر قنوات است، اگر سربازی کردن است، انجامداده است; (۳۰) و در عین حال وقتی به محتاجی، مسکینی، یتیمی و اسیری برخوردمیکرد، فورا او را بر خودشان مقدم میداشت. این بود معنای زهد علی(ع).
و این گونه است که زهد حقیقی، خود را مینماید و از زهد انحرافی جدا میشود وروشنی میبخشد و روشنی میآفریند و به اجتماع حرکت و جهت میدهد.
● جمعبندی و نتیجهگیری
آن چه گذشت، نشان میدهد که در دگرگونیهای اجتماعی، زهد،به عنوان یک ارزش، میتواند نقش تعیین کنندهای داشته باشد. از یک سو، نقش مثبتزهد میتواند جامعهای را به ارزشهای متعالی معنوی نزدیک سازد و آن را به تکاملبرساند، و از سوی دیگر، نقش منفی زهد (زهد انحرافی) میتواند اجتماعی را بهانحراف و تباهی و سقوط بکشاند و به جای تکامل، تنازل دهد; زیرا، در جامعهای کهبه زهد به عنوان یک ارزش حرکت دهنده و جهت دهنده، نگاه شود، دیگر کار و فعالیتاقتصادی، با زهد منافات ندارد. چنین مجموعهای، برای توسعهی هر چه بیشتر تلاشمیکند، چه در جنبههای مادی و چه در جنبههای معنوی. پول و ثروت فراوان و پست ومقام، افراد را وابسته و دل بستهی خود نمیسازد، بلکه چنین افرادی، ثروت خود رادر راهها و هدفهای متعالی، چه فردی و چه جمعی، به مصرف میرسانند. اما درجامعهای که به زهد، به عنوان چنین عامل حرکتزایی نظر نمیشود، آن اجتماع، درسکون و رکود به سر میبرد و دیگر کار و فعالیت اقتصادی با زهدورزی و زهدخواهی وزهدگستری، منافات پیدا میکند. چنین است که جامعه، هر لحظه، به جای صعود، سقوطمیکند و نه به رشد اقتصادی و مادی و صنعتی میرسد و نه به رشد روحی و معنوی وفرهنگی. این است که میتوان به زهد، به عنوان یکی از شاخصهای مثبت و منفیدگرگونی اجتماعی، به طور توام، نظر انداخت.
شریف لکزایی
پینوشتها:
۱- سیری در نهج البلاغه، مرتضی مطهری، صدرا،تهران، ص۲۳۳ .
۲- سیری در نهج البلاغه، ص ۲۴۵ .
۳- سیری در نهج البلاغه، ص ۲۱۰ .
۴- سیری در نهج البلاغه، ص ۲۱۴ .
۵- ۵۷ (حدید):۲۳ .
۶- سیری در نهج البلاغه، ص ۲۱۲ .
۷- مقالات فلسفی، مرتضی مطهری، صدرا،تهران صص ۱۴۸ و ۱۵۰ .
۸- انسان کامل، مرتضی مطهری، صدرا، تهران، ص ۳۱۲ .
۹- آشنایی با علوم اسلامی، مرتضی مطهری، ج ۲، صدرا، تهران، ص۱۲۶ .
۱۰- سیری در نهج البلاغه، ص ۲۱۰ .
۱۱- سیری در نهج البلاغه، ص ۲۱۲ .
۱۲- حق و باطل، مرتضی مطهری، صدرا، تهران، ص ۱۳۸ .
۱۳- سیری در نهج البلاغه، ص ۲۱۴ .
۱۴- سیری در نهج البلاغه، ص ۲۱۸ .
۱۵- سیری در نهج البلاغه، ص ۲۱۱ .
۱۶- سیری در نهج البلاغه، صص ۲۱۸ ۲۲۰ .
۱۷- سیری در نهج البلاغه، صص۲۳۹ ۲۴۱ .
۱۸- حق و باطل، ص ۱۷۲ .
۱۹- سیری در نهج البلاغه، ص ۲۴۱ .
۲۰- سیری در نهج البلاغه، صص ۲۴۱ ۲۴۲ .
۲۱- سیری در نهج البلاغه، ص۲۴۶ .
۲۲- سیری در نهج البلاغه، ص۲۱۶ .
۲۳- سیری در نهج البلاغه، صص۲۱۶ ۲۱۸ .
۲۴- سیری در نهج البلاغه، صص ۲۲۱ ۲۲۲ .
۲۵- حق و باطل، صص ۱۲۹۱۲۸ .
۲۶- انسان کامل، ص ۴۵ .
۲۷- بیست گفتار، مرتضی مطهری، صدرا،تهران، صص۱۴۷ ۱۴۸ .
۲۸- حق و باطل، ص ۱۳۱ .
۲۹- حق و باطل، ص ۱۳۰ .
۳۰- همان، صص۱۲۹ ۱۳۰ .
پینوشتها:
۱- سیری در نهج البلاغه، مرتضی مطهری، صدرا،تهران، ص۲۳۳ .
۲- سیری در نهج البلاغه، ص ۲۴۵ .
۳- سیری در نهج البلاغه، ص ۲۱۰ .
۴- سیری در نهج البلاغه، ص ۲۱۴ .
۵- ۵۷ (حدید):۲۳ .
۶- سیری در نهج البلاغه، ص ۲۱۲ .
۷- مقالات فلسفی، مرتضی مطهری، صدرا،تهران صص ۱۴۸ و ۱۵۰ .
۸- انسان کامل، مرتضی مطهری، صدرا، تهران، ص ۳۱۲ .
۹- آشنایی با علوم اسلامی، مرتضی مطهری، ج ۲، صدرا، تهران، ص۱۲۶ .
۱۰- سیری در نهج البلاغه، ص ۲۱۰ .
۱۱- سیری در نهج البلاغه، ص ۲۱۲ .
۱۲- حق و باطل، مرتضی مطهری، صدرا، تهران، ص ۱۳۸ .
۱۳- سیری در نهج البلاغه، ص ۲۱۴ .
۱۴- سیری در نهج البلاغه، ص ۲۱۸ .
۱۵- سیری در نهج البلاغه، ص ۲۱۱ .
۱۶- سیری در نهج البلاغه، صص ۲۱۸ ۲۲۰ .
۱۷- سیری در نهج البلاغه، صص۲۳۹ ۲۴۱ .
۱۸- حق و باطل، ص ۱۷۲ .
۱۹- سیری در نهج البلاغه، ص ۲۴۱ .
۲۰- سیری در نهج البلاغه، صص ۲۴۱ ۲۴۲ .
۲۱- سیری در نهج البلاغه، ص۲۴۶ .
۲۲- سیری در نهج البلاغه، ص۲۱۶ .
۲۳- سیری در نهج البلاغه، صص۲۱۶ ۲۱۸ .
۲۴- سیری در نهج البلاغه، صص ۲۲۱ ۲۲۲ .
۲۵- حق و باطل، صص ۱۲۹۱۲۸ .
۲۶- انسان کامل، ص ۴۵ .
۲۷- بیست گفتار، مرتضی مطهری، صدرا،تهران، صص۱۴۷ ۱۴۸ .
۲۸- حق و باطل، ص ۱۳۱ .
۲۹- حق و باطل، ص ۱۳۰ .
۳۰- همان، صص۱۲۹ ۱۳۰ .
منبع : معاونت پژوهشی دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست