پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
مجله ویستا

آستانه درد، یک مرز جسمی ــ فرهنگی است


آستانه درد، یک مرز جسمی ــ فرهنگی است
برخلاف آنچه در ذهن ما از «درد» وجود دارد، درد یک پدیده صرفا جسمانی و بیولوژیکی نیست، علاوه براین یک پدیده فرهنگی ـ روانشناختی نیز هست. «درد» تجربه‌ای است که قدمتی به اندازه تاریخ دارد و اصلا انسان با درد زاده می‌شود، زندگی می‌کند و با آن می‌میرد.
دردشناسی و بیماری، مبتنی بر ساختار فرهنگی هر جامعه‌ای قابل شناخت است. بیماری تنها یک عارضه و مشکل زیستی نیست. فرهنگ نیز به عنوان الگو و نظام هنجاری خاص در تعریف و پیدایش آن موثر است. مثلا در ایران، اعتقاد به تاثیر عوامل فوق طبیعی و ماورایی در ایجاد بیماری‌ها ریشه‌دار است.
تحقیقات دکتر منوچهر محسنی، استاد جامعه شناسی که در ۱۵ شهر کشور انجام شده، نشان می‌دهد که حدود ۷۰ درصد از پاسخگویان به تاثیر «چشم‌زدن» در زندگی اعتقاد داشتند و اگر تعداد افراد تا حدودی موافق را هم به آن اضافه کنیم این نسبت به ۸۱ درصد می‌رسد. این عقیده در میان زنان رواج بیشتری دارد. این مساله نشان می‌دهد بین ساختار جنسی – روانی، فرهنگ و بیماری نیز تاثیر متقابل وجود دارد. جالب اینکه با افزایش سن، سطح سواد و رفاه افراد از شدت عقیده به این موضوع کاسته می‌شود.
این محقق علوم اجتماعی ، تحقیق دیگری را در شهرستانی انجام داده که نشان می‌دهد ۶۴ درصد از جمعیت مورد بررسی، وقوع بیماری را مترادف با قسمت و قضا و قدر می‌دانستند.
فرهنگ نه فقط در تعریف و تشخیص بیماری نقش دارد، بلکه در ارائه شیوه‌های درمانی نیز موثر است. استفاده از علائم و آیین‌نامه‌های خاص قومی و جادویی در قبایل ابتدایی یا بهره‌گیری از شیوه‌های عامیانه و سنتی که هنوز هم در برخی از مناطق کشور ما رواج دارد گواه بر این مدعاست.
فرهنگ در بروز و چگونگی ابراز درد نیز تاثیر دارد. مطالعات « زبوروفسکی Zborowski » روی گروه‌های مختلف قومی از بیماران بستری شده در بیمارستان نشان می‌دهد درحالی که یهودیان و ایتالیایی‌ها احساس درد و رنج را با حساسیت و تاثیر بسیار بیان می‌کنند، ایرلندی‌ها سعی در نفی آن دارند.
در نهایت اینکه درد یک تجربه بیولوژیکی نیست و نوع فرهنگ با نوع درد و بیماری در ارتباط است و آستانه درد، یک مرز جسمی – فرهنگی است. مرد را دردی اگر باشد خوش است *** درد بی‌دردی علاجش آتش است.
http://ssaemi.blogfa.com
منبع : خبرگزاری ایسنا