یکشنبه, ۱۸ آذر, ۱۴۰۳ / 8 December, 2024
مجله ویستا
۱۷ دلیل برای بهتر بودن میوه فروشی از نمایندگی بیمه
این طنز را هم به دوستانی بیمه چی خود و تمام کسانی که میپرسند چرا راجع به همه چیز مینویسی جز بیمه هدیه میکنم. تا کنون بیش از هزاران نفر از من پرسیدهاند چرا شغل نمایندگی بیمه را انتخاب نمیکنم. اما با خود هر چه فکر میکنم میبینم میوهفروشی بهتر از نمایندگی بیمه است. میپرسید چرا؟ به این دلایل:
۱) مردم هنوز تفاوت بین بیمههای بازرگانی و بیمۀ تأمین اجتماعی را نمیدانند. نخست از هفت خوان رستم میگذری و از شرکت بیمۀ فلان موفق به اخذ نمایندگی بیمه میشوی و بعد با هزار مصیبت یک مکان کسب اجاره میکنی و نمایندگی خود را راهاندازی میکنی. نخستین مشتری از در وارد میشود و میپرسد: «من میخواهم خودم را به صورت خویشفرما بیمه کنم.» با سعۀ صدر برای او توضیح میدهی بیمۀ خویشفرما مربوط به سازمان تأمین اجتماعی است و در حوزۀ فعالیت بیمههای بازرگانی نیست. غرولندکنان میرود و از زمین و زمان انتقاد میکند. نفر دوم میآید و میپرسد: «پای بچۀ من شکسته است. چطوری میتوانم از سازمان تأمین اجتماعی پول بگیرم؟» انگار کرۀ زمین را مثل توپ بسکتبال دو دستی محکم توی سرت میکوبند. در حالی که همه انواع میوه را میشناسند و هیچکس از میوهفروشی سراغ نفت نمیگیرید.
۲) بسیاری از مردم از انواع بیمۀ بازرگانی فقط بیمۀ شخص ثالث را میشناسند و عدۀ کثیری فاقد بیمۀ شخص ثالث هستند. تازه وقتی فشار نیروی انتظامی را احساس میکنند و یا وقتی تصادف میکنند تازه به فکر بیمه کردن ماشین خود میافتند. حالا صحنه را مجسم کنید امثال طرف تصادف کرده و به یکی خسارت زده است و حالا به سراغت آمده است تا ماشینش را بیمه کند در حالی که سال قبل به عنوان نمایندۀ بیمه سراغ همین بزرگواران رفته بودی و خواسته بودی که ماشینشان را بیمه کنی. آن موقع طوری بهت نگاه میکردند که انگار میخواهند بگویند: «ای آقا! برو گوش یکی دیگه رو ببر! ما گوشمون از این حرفا پره!» حالا همین آقا وقتی در میوهفروشی میوه میخرد حتی اگر به جنس میوه که چهارلا پهنا با او حساب میکنند اعتراض کند، میوهفروش با غیض میوهها را توی سبد خالی میکند و میگوید: «ناراحتی برو از جای دیگه بخر!» آنوقت یا طرف کوتاه میآید و یا واقعاً جای دیگه میرود و این دفعه پنجلا پهنا میخرد.
۳) توی مهمانی نشستهای. طرف بعد از پنج ماه تو را دیده است و به جای احوالپرسی تا تو را میبینند تو را به شکل کارت بیمۀ شخص ثالث میبینند و میگویند: «راستی من یک سؤال بیمهای دارم . . . » و بعد سر صحبت باز میشود. تازه متوجه میشوی ماشینش را پیش یک نمایندۀ بیمۀ دیگر بیمه کرده است و سؤالش را از تو میپرسد. حالا پارسال سراغ همین آدم که رفته بودی برای این که تو را از سر باز کند گفته بود من ماشین را فروختم. در حالی که هیچوقت توی مهمانی به میوهفروش نمیگویند: «راستی خیار کیلو چند؟»
۴) در نمایندگی بیمه اختیار تعیین قیمت از نمایندۀ بیمه سلب شده است . حق بیمه را یک مرجع دیگر تعیین میکند آنوقت مردم نمایندگی بیمه را با بقالی یا سوپر مارکت عوضی میگیرند و سر قیمت چانه میزنند. تازه فکر میکنند کل حق بیمه به نماینده میرسد. در حالی که در میوه فروشی شما میوۀ سالم را به مردم به قیمت گران، میوۀ نیمه خراب را ارزانتر به مردم کمدرآمدتر و احتمالاً میوۀ کاملاً خراب را به آبمیوهفروشیها و نمیدانم لواشکسازیها میفروشید!
۵) در میوهفروشی شما محلی برای عرضه کالای دیگران هستید، معمولاً افزایش قیمت بین میدان میوه و ترهبار با مغازۀ شما چند برابر است. در نمایندگی بیمه هم شما واسطه هستید فقط مشکل اینجا است که جنس شما را نمیبینند و تازه نوع جنس و قیمت آن را دیگری تعیین میکند و خسارت را هم یکی دیگر پرداخت میکند و شما فقط بد و بیراه میشنوید. شما فقط نقش «دیوار خانواده» را بازی میکنید و شیر بی یال و کوپال هستید.
۶) شما در نمایندگی بیمه با نیروی لوس و نازکنارنجی کارشناس سر و کار دارید که کافی است یک کم ناراحت شود، هوس کانادا به سرش میزند و یا مشتری شما سر از یک نمایندگی دیگر در میآورد. اما در میوهفروشی یکی دو کارگر از برادران افغانی میگیرید، مثل ساعت برای شما کار میکنند و غر که نمیزنند هیچ با همه سختیها هم میسازند.
۷) در نمایندگی بیمه شما وابسته به زمان هستید و باید صبر کنید تا بیمهنامۀ طرف تمام شود. اما در میوهفروشی هر فصلی میوۀ خودش را دارد و شما آن را میآورید، هر میوهای هم طرفدار خاص خودش را دارد و شما تقریبا در همه سال فروش خود را یکنواخت خواهید داشت.
۸) بیمه برای مردم یک کار تشریفاتی است و همیشه یک خرج واجبتر دارند. اما میوهفروشی نیاز روز مردم است، همه هر روز خرید خودشان را دارد، وضع مردم بد هم بشود باز هم مهمانی میآید که شما وادار شوید حتما میوه خوب بخرید.
۹) در بیمه شما قاصر هستید از اینکه به یک مشتری بفهمانید پوشش بیمه با پوشش بیمه متفاوت است. چون با یک چیز انتزاعی طرف است. بین پوشش یک میلیون تومانی با پوشش ده میلیون تومانی فرقی قائل نیست. فقط میگوید ماشینم بیمه دارد. در حالی که در میوه فروشی، مشتری تفاوت سیب با سیب را در مییابد و اگر دنبال کیفیت خوب است پولش را هم میپردازد.
۱۰) شما فقط میوه را میفروشید: در پوشش بیمه وقتی شما پوششی عرضه میکنید، داستان عرضۀ خدمات پس از فروش شروع میشود، آموزش بیمهگذاران – اگر جسارت نباشد بعضاً واقعا تعطیل!- ارائۀ اطلاعات و انتقال آنها بیمهگذاران که تازه در زمان بروز صانحه معمولاً کنترل اعصاب خود را ندارند واین خود مزید بر علت است، یعنی هر چه برایش توضیح میدهی چون اعصابش به هم ریخته متوجه نمیشود چه میگوئی. اما در میوه فروشی، شما فقط میوه را میفروشید این که هندوانه را چطور میخورند، گیلاس را چطور؟ این که آیا مشتری ظرف مناسبی برای نگهداری میوه دارد و یا خیر نیز به شما ربطی ندارد.
۱۱) پوشش بیمه را که میفروشید مشتری توقع دارد این پوشش مادامالعمر باشد برایش، به سادگی حاضر نیست قرارداد بیمه را تجدید کند، اما همه میدانیم که یک میوه را برای همۀ سال نمیتوان نگه داشت، خورده میشود بالاخره! باید میوه جدیدی خرید!
۱۲) خرابی میوه نگرانی ندارد، روشهای نگهداری میوه معلوم است و اگر شما یک کم تجربه پیدا کنید میتوانید به سادگی آن را نگهداری کنید، اما در تنظیم یک قرارداد بیمه آنقدر مشکلات متعدد و متفاوت پیش میآید که شما گیج میشوید که این راه حل کدام است؟ تازه وقتی مشتری به فکر این مشکلات میافتد که معمولاً خسارت اتفاق افتاده است و حتی الحاقیه هم مشکلات را حل نمیکند. تازه این موقع است که مشتری بیمهنامه را باز میکند و میخواند.
۱۳) آن که خربزه میخورد پای لرزش مینشیند: شما مسؤول نحوۀ استفادۀ مشتری از میوه نیستید، مهم نیست برایتان که در عزا بخورند یا در عروسی، مهم نیست که به طرف نمیسازد یا میسازد. اما در پوشش بیمه، کافی است از کارت بیمۀ صادر شده توسط شما سوءاستفاده شود یا طرف خسارت بخورد، نمیدانم چرا یقۀ شما را میگیرند که چرا این بیمهگذار به خسارت زده، چرا از این کارت سوءاستفاده شده، خودت هم در این کار دخیل بودی، چرا ....؟
۱۵) دورۀ بازپرداخت سریع: در میوهفروشی به محض فروش میوه پولتان را میگیرید، اما در پوشش بیمه به خصوص بیمۀ عمر باید بدوید به دنبال پولتان، آنقدر این پول دادن دیر و تکه تکه میشود که به نوش داروی پس از مرگ سهراب میماند، به شکلی که بعضی وقتها بیخیال پولتان میشوید. خیلیها چک میدهند و تازه چکها وصول نمیشود.
۱۶) شما در یک نمایندگی بیمه با طیف خاصی از مشتری سر و کار دارید، یا دولتی یا خصوصی یا آموزشی یا ... اما در میوهفروشی شما قیدی برای مشتری ندارید، زن و مرد، کوچک و بزرگ، دارا و ندار، پیر و جوان، شهری و روستایی ،... همه به نوعی مشتری شما هستند، آن هم مشتری دائمی که از همه چیز میگذرد الا از خوردن!
۱۷) خدا نکند کسی مدرک حقوق نداشته باشد و وکالت کند یا مدرک پزشکی نداشته باشد و طبابت کند. حتی میوهفروش هم تا در میوهفروشی کار نکرده باشد چم و خم کار دستش نمیآید. نمایندگی بیمه تنها صنفی است که همه جور مدرکی از شیر مرغ تا جون آدمیزاد در آن پیدا میشود. از دیپلم ال دکترا، از پزشک تا لیسانس موسیقی. آنوقت چون اطلاعات بیمهای ندارند من بیمهچی هم به چوب آنان میخورم. انگار نه انگار چهار سال آزگار عمرم را صرف کردم و دود چراغ خوردم و درس بیمه خواندم.
نمیدانم چرا با وجود همۀ این استدلالهای منطقی، میوهفروش نشدم. آرزو میکنم حداقل یک نفر این مطلب را بخواند و به راه راست هدایت شود! دست از نمایندۀ بیمه شدن بردارد و به قول بچهها یک کار «نان و آبدار» پیدا کند.
مجید حبیبی
به نقل از وبلاگ رکن پنجم دموکراسی به قلم بهمن پرویزی
به نقل از وبلاگ رکن پنجم دموکراسی به قلم بهمن پرویزی
منبع : انجمن مجازی مدیران بیمه و ریسک
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست