شنبه, ۴ اسفند, ۱۴۰۳ / 22 February, 2025
مجله ویستا
حمایتگر و پرهیزگار

رویش آیینهای عامه و هنرهای وابسته به آنها، به شدّت مرهون حمایتها و علاقهٔ خاص شاهان قاجار به این مقوله بود، كسانی كه تكایا را میساختند و برای نگهداری از آنها و به همان میزان برای حمایت از نمایشها هزینه میكردند.۲ بنابراین در قرن ۱۹ میلادی، تكیهها به اصلیترین نمایهٔ زندگی شهرنشینی ایرانی بدل گشته بود. در حقیقت در طول نیمهٔ دوم این قرن افتخار هر جامعه ایرانی به تكیههایش بود.۳ مینا معرفت تكیهها را «احتمالاً تنها نمایهٔ ایرانی و قطعاً تنها مشخصهٔ ایرانی قرن ۱۹»۴ مینامد. رقابت و چشم و همچشمی پادشاهان و مقامات عالیرتبه و مرفّه ایران، تأثیر بهسزایی در بلوغ آیینهای شیعی داشت. برخی از تكیهها، توسط ثروتمندان و به عنوان خدمت به عموم مؤمنان ساخته میشد و برخی دیگر با كمكهای مردم محلی یا حمایت اصناف مختلف مانند صنف قماشداران یا عطّاران بنا میگردید. اگرچه، گسترش سریع آنها ممكن نمیشد اگر قوه تخیل و تأثیر مردم عادی وجود نداشت. برای تمامی طبقات اجتماعی، حركت هنری مرتبط با تكایا برخاسته و الهام گرفته شده از به یادآوریهای سالیانه از وقایع كربلا در ایران بود.۵ در اواخر سال ۶۰ هجری/ ۶۸۰ میلادی، حسین (ع) نوهٔ عزیز پیامبر اسلام با خلیفهٔ تازه به تخت نشستهٔ اموی، یزید اوّل (دورهٔ خلافت از ۶۸۰ تا ۶۸۳ میلادی) به مخالفت پرداخت.
حسین (ع) به دلیل اصول مذهبی و سیاسی خود، با خلیفه بیعت نكرد. او با خانواده و اطرافیانش از شهر و موطن خود از مدینه و از طریق مكّه، به كوفه در عراق سفر كرد، جایی كه برای رهبری جماعت شیعیان، از وی دعوت شده بود. در نخستین روز ماه محرّم، لشكر یزید، كه هم از نظر تعداد و هم از نظر تجهیزات بسیار برتر از افراد حسین بودند، راه را بر او بسته، حلقهٔ محاصرهای بر گرد او زدند اجازه دسترسی به آب فرات را به او ندادند و برای ده روز با وارد آوردن فشارهای جسمی و روحی مختلف تلاش كردند تا او را به سرسپردگی یزید وادار كنند. اما این تلاش بینتیجه ماند. عاقبت در روز عاشورا (دهمین روز از ماه مُحرّم) دشمنان حملهٔ خود را آغاز كردند. حسین (ع) و تمام یارانش به جز یك نفر به قتل رسیدند. سرهای جداشدهٔ آنان با جماعت زنان اسیر به دمشق برده شد. رنج و شهادت حسین (ع)، سومین امام شیعیان، برای مسلمانان شیعه به عنوان عظیمترین رنج و رستگاری در تاریخ محسوب میگردد. در اصل عقیده بر این است كه این ماجرا از تاریخ پا را فراتر گذارده و با كسب وجهه جهان به یك فراتاریخ، بدل شده است. این دیدگاه، حوادثی را كه بر حسین (ع) در كربلا گذشته، در زمانی كه دیگر زمان نیست و در مكانی كه دیگر مكان نیست، قرار میدهد. به دیگر سخن، حوادث آنگونه كه در عاشورا، دهمین روز از ماه محرم سال ۶۱ هجری قمری/ ۶۸۰ میلادی، اتفاق افتاد، هماكنون نیز اتفاق میافتد، در زمان حال، در دنیای شیعیان و بهخصوص، در جایی كه آنها تحقیر شده، محرومیت كشیده و مورد خشونت قرار گرفتهاند، و به آنان این اجازه را میدهد كه خودشان را با اصول عقاید و الگوهای حسین (ع) مورد سنجش قرار دهند. جوامع شیعی به این طریق، وظیفه خود میدانند كه با بیعدالتی، ظلم و خفقان بجنگند، شاید به همین دلیل است كه شهادت حسین (ع) «سید الشهدا» بر ایشان اینگونه ارزشمند به نظر میآید. برای سیزده قرن، شیعیان تمامی دنیا برای شهادت حسین (ع) به سوگواری نشستند. در ایران یاد و خاطرهٔ رنج و شهادت امام حسین (ع) از زمانی كه پادشاهان صفوی، شیعه را مذهب رسمی كشور اعلام كردند، به حركتی فوقالعاده بدل گشت.
مراسم سوگواری محرّم و ماه بعد از آن صفر، كه شامل دو بخش سیّار و ساكن بود، برای قرنها در فضای باز اجرا میشد، فضاهایی همچون خیابان اصلی شهر، محل تجمع در یك دهكده، چهار سوق یك بازار، صحن یك مسجد، حیاط یك كاروانسرا، یا یك خانهٔ خصوصی، برای مصونیت شركتكنندگان در مراسم از نابهسامانیهای آب و هوایی گاه، سایبانی كشیده و یا چادری بر پا میشد.
عمارتهای دائمی برای سوگواری شیعی۶ تا قرن ۱۹ میلادی و همزمان با به وجود آمدن تعزیه، تنها فرم جدی درامی كه در تمام جهان اسلام گسترش یافته است، ساخته نشدند.۷ در تعزیه هر دو مراسم ثابت و سیّار، كه بیش از هزار سال با یكدیگر همزیستی داشتند (و این همزیستی تا كنون به طور مستقل از تعزیه تا حال، ادامه یافته است) در هم ادغام شدهاند. مراسم سیّار یك دسته پایههای حركات تعزیه را به وجود آوردند.
در یك دسته، مردان نیمهبرهنه، زنجیرزنان راه میروند و در كنار آنان مردان ملبّس پیاده و یا سوار بر اسب و شتر و به عنوان نمادی از قهرمانان كربلا، حركت میكنند؛ اجرای تابلوهای مختلف حادثهٔ كربلا، در این دستهها نیز دیده میشوند.
تعزیه، كلام خود را از مراسم ثابت روضهخوانی، بازگویی دراماتیك عمومی، در خصوص شخصیتهای تراژدی كربلا، گرفته است. از طرفی، علاوه بر اهمیت مذهبی آن، به عنوان یك حركت، برای كفّارهٔ گناهان، بر طبق عقیده عام، شركت در تعزیه گامی است به سوی رستگاری، تعزیه به نوعی تفریح دستهجمعی و عمومی بدل گشته بود.
تكیهها، برای به صحنه رفتن تعزیه و برگزاری دیگر مراسم ثابت، همچون روضهخوانیها ساخته شدند.۸ از طرفی تكیه به عنوان محل تجمع و نقطه انتهایی دستههای محرّم نیز به كار میرود. برخی تكایا بزرگ بود و هزاران تماشاچی نشسته را در خود جای میداد، در حالی كه دیگر تكایا، فقط چند صد نفر گنجایش داشت. معروفترین تكیه، تكیه دولت در تهران بود كه در سالهای دههٔ ۱۸۷۰ میلادی، به دستور ناصرالدین شاه قاجار (تاریخ پادشاهی از ۱۸۴۸ تا ۱۸۹۶ میلادی) ساخته شد. ساموئل گرین ویلر بنجامین، جهانگرد آمریكایی، این بنا را در سال ۱۸۸۷ اینگونه توصیف میكند: «... چون از كالسكه، پیاده شدیم، بنای بزرگ مدوّری را، مثل آمفیتئاتر ورونا، دیدیم كه تمام از آجر و به طور مستحكمی ساخته شده است ... چون به دایره وسیع تكیه، نگاه كردم، چشمانم منظرهای حقیقتاً خارقالعاده دید. داخلهٔ بنا، تقریباً دویست پا قطر و قریب هشتاد پا ارتفاع داشت. روی تكیه، چوببستی طاقمانند زدهاند و به كمك آهن، آنها را به یكدیگر وصل كردهاند، چادری روی این چوببست میكشند تا اندرون تكیه از باران و آفتاب محفوظ باشد. از وسط طاق، چلچراغ بزرگی آویخته بود و چهار چراغ برقی در آن میسوخت، بدعت تازه امّا بخش وسیع تكیه را به سبك شرقی روشن میكنند، تعداد زیادی لاله و چلچراغ با كاسههای الوان در مقابل دیوارها چیده بودند ... به گمانم بیش از پنج هزار شمع در این لالهها و چلچراغها میسوخت ... در مركز تكیه، سكّوی مدوّری وجود دارد كه ارتفاع آن از زمین، به حدود سه پا میرسد و با دو پله به زمین متصل میگردد. در یك طرف بنا، منبری از مرمر سفید به دیوار متصل كردهاند ... اما به زودی دریافتم این شاهكار معماری كه به تفصیل توضیح دادم در برابر خیل عظیم جمعیت تماشاگر، هیچ است.»۱۰
بسیاری معتقدند كه، ساختار تكیه دولت، از آلبرت هال لندن الهام گرفته است. در ۱۸۷۳ میلادی، ناصرالدین شاه، در كنسرتی كه در آنجا برگزار میشد شركت كرد و از معماری این سالن بسیار شگفتزده شد و در بازگشت، دستور ساخت ساختمانی مشابه را در مجموعهٔ سلطنتی در تهران صادر كرد. این مأموریت به یكی از معماران قابل، یعنی معیرالممالك محوّل شد.۱۱ بر طبق نوشته برخی از محقّقان شباهت میان تكیه دولت و آلبرت هال بیش از حدّ تصوّر است.۱۲ تفاوت اصلی فقط در سقف این دو بناست. معمار، نمیتوانسته گنبد مناسبی روی این بنای عظیم برپا كند و به جای آن، این بنا را با چادرهای پارچه كه روی طاقهای چوبی قرار گرفتهاند، مسقف كرد. گرچه معمار، در نهایت، نارضایتی شاه را به جان خرید، اما چادر پارچهای هماهنگی بیشتری با سنت و فلسفهٔ ماه محرّم دارد. امام حسین (ع) و یارانش در مقابل آفتاب داغ صحرای كربلا توسط چادرهای پارچهای محافظت شده بودند نه با گنبدهای آجری. بنابراین، بیشتر تكایا برای رویارویی با عوامل طبیعی، با چادر پوشانده میشدند نه با سقف سخت.۱۳ احتمالاً همین مسئله باعث شده تا اروپاییان تصور كنند كه تكایا، همان تئاترهای روبازند.
بر طبق نظر جهانگردان غربی آن زمان، شكوه خیرهكننده تكیه دولت، عظمت بنای آن و قدرت نمایشهای دراماتیكی كه در آن اجرا میشد، از صحنههای تماشاخانههای اُپرای مهم غرب، پیشی گرفته بود. با وجود این قبیل گزارشهای خیرهكننده، بنا از بنیانی ضعیف برخوردار بوده و باید پس از پایان جنگ جهانی دوم از بین رفته باشد.
تكیه دولت بزرگترین نمود عینی حمایت ناصرالدین شاه از آیینهای عمومی شیعه، به شمار میآمد. اینگونه جانبداریهای سلطنتی تأثیر بهسزایی در توسعه و رشد درام تعزیه داشت، اما بر ساختار تكایا، تأثیری نگذارد. تكیهای كه به نظر میرسد بیشترین تأثیر را بر ساختار اینگونه بناها داشته، تكیه حاجی میرزا آغاسی، وزیر محمدشاه (دورهٔ پادشاهی ۱۸۳۴ تا ۱۸۴۸ میلادی) است. بنیان طبقاتی تكیه حاجی، بر اساس نمونهٔ شناختهشدهٔ كاروانسرای ایرانی، ساخته شده است، یك حیاط چهار ضلعی، كه در دورتادور آن یك یا دو طبقه حجرههای طاقدار وجود دارد. تنها كاری كه باید انجام میشد قرار گرفتن یك صحنه در وسط چهار ضلعی بود و گستردن یك چادر بر روی تمامی حیاط، تكیههای زیادی در بیرجند، نایین و نطنز، از این پلان تبعیت كردهاند.
كاملترین توصیفات، در خصوص تكیه حاجی را میتوان از قلم شرقشناس و دیپلمات روسی I. N. Berezin به دست آورد كه در ماه محرّم (ژانویه ۱۸۴۳ میلادی) به شركت در نمایشهای تعزیه در این بنا دعوت شد: « تكیه سنگی حاجی شكلی قرینه دارد، درست همانند آنچه در فرم كاروانسراها، میتوان دید: در دورتادور آن دو طبقه حجره است. در میان هر طرف تكیه، ایوانهایی به بلندای بنا، دیده میشود؛ به جای سقف، پارچهای همچون چادر روی بنا كشیده شده است. ۶۴ حجره به اندازههای مختلف وجود دارد كه به زیبایی، تزئین شدهاند. طبقات با حصیرهای نیای پوشیده شدهاند. صحنه (تخت)۱۴ مفروششده، در حالی كه كرسی با شالهای كشمیری پوشیده گردیده است. ستونهای میان حجرهها را نیز كشمیرهای بلند و باریكی كه هر كدام سی تومان قیمت دارد پوشانده و از آنجا كه شالها، پهنتر از ستونها هستند، كنارههای شالها به داخل تا خورده و دوخته شدهاند؛ شالهای چینخوردهٔ سنگینتر نیز پایین حجرهها، آویزان شدهاند. این شالها باریك، بدون حاشیه و تكرنگ هستند و به صورت قرینه آویزان شدهاند. تمامی شالها، متعلق به مِلكالتجّار، بزرگ، تجار تهرانی و متولّی تكیهٔ حاجی است. چهار غرفه یا هال بزرگ با تزئینات اختصاصی، مزیّن شدهاند و توسط هیچ كس در طول اجرا، اشغال نمیشود. یكی از این غرفههای خالی، متعلق به شیرازیها، یكی دیگر متعلق به اصفهانیها، دیگری متعلق به كاشانیها و چهارمی متعلق به ملكالتجار است. هر كدام از مالكان سعی دارند تا در نمایش وسایل تزئینی خود بر دیگران پیشی گیرد. غنیترین غرفه، غرفهٔ شیرازیها و باوقارترین غرفه نیز متعلق به كاشانیهاست، هرچند كه غرفهٔ كاشانیها مزیّن به شالهای كشمیر طلادوزی شده است. دیوارها، سقفهای سه غرفهٔ دیگر پوشیده از شالهای كشمیر است؛ شالها و قالیها به ارزش پانصد تومان، همگی از بالا آویزان شدهاند. در غرفهٔ شیرازیها، دیوار انتهایی با یك پارچه قرمزرنگ كه به صورتی فاخر طلادوزی شده، پوشیده شده است. گفته میشود كه قیمت این پرده چهار هزار منات اسكناس (روبل روسی) است. در غرفهٔ ملكالتجار، چینیها و كریستالهایی به نمایش گذارده شده كه روی آنها مخملی مشكی كه روی آن الماس، یاقوت و مروارید دوخته شده، كشیده شده است. در میان غرفههای كوچكتر، غرفهٔ ولیعهد و غرفه حاجی بیشتر جلب نظر میكنند. این دو غرفه در كنار یكدیگر و در جلو تكیه قرار دارند.
دیوار این غرفهها نیز با كشمیر پوشیده شدهاند. تمامی تزئینات تكیه، در حدود چهارصد هزار منات اسكناس (روبل روسی) تخمین زده شده است ... تكیه، فقط یك ورودی دارد، بنابراین در پایان نمایش ازدحام بزرگی به وجود میآید، چرا كه تكیه حاجی، همیشه بییشترین جمعیت تماشاچی را جلب میكند به دستور حاجی، یكی از غرفهها برای اعضای سفارتخانه روس، در نظر گرفته شده بود. برای اعضای اندرونی بزرگان هشت غرفه بالای ورودی را تزئین كرده و جلوی آن را با پردهای نیمهشفّاف، پوشانیدهاند به طوری كه تماشاچیان نتوانند داخل این غرفهها را ببینند. مكان نشستن افراد عامی در چالهای محصور با طناب، قرار دارد.
در داخل چاله، جمعیت زنان بسیار بود، نه كمتر از هزار نفر. در هر اجرای نمایش، باید اذعان داشت كه زنان سوزناكترین تأثیرپذیری را از تعزیه داشتند؛ چرا كه برای اغلب آنان این تنها تماشایی بود كه در طول سال داشتند. هیچ كس همچون زنان ایرانی از اجرای نمایش، متأثر نمیشوند، زمانی كه صدای بازیگران را با صدای شیون و زاری خود میآمیزند ... .»
نوشته: پیتر چلوفسگی/ ترجمه: آزاده فرامرزیها و ساسان قاسمی
۱. این عبارات مترادف یكدیگرند. گاهی اوقات اینگونه عبارات به عنوان بخشی از نام یك عمارت خاص میآیند، مانند «حسینیه شیر» یا «تكیه دولت». عبارت «حسینیه» در یك تاریخنگاری قرن هفده میلادی ظاهر گشته اما با دلالتی متفاوت: «... و سیدبیگ كمونه و میرزا احمد كفرانی كه وزیر و صاحب مقطع بود در دیوار بست سادات عالی درجات حسینی نقبای آن ملك كه بینالجمهور به حسینیه مشهور است و تا عنایت مردم آن ولایت از غایت تعظیم، آن مكان را بست و ملتجاء، میدانستند قرار گرفته از بلوكات تفنگچی و كماندار آورده محافظت شهر و حسینیه میكردند.» اسكندربیگ تركمانی، ۱۹۵۶، جلد اول، ص ۳۵۹ ترجمه منتشرنشدهای از رابرت مكچنسی.
۲. ناصرالدین شاه (پادشاهی از ۱۸۲۸ تا ۱۸۹۶ میلادی) كه در طول عهد پادشاهی وی آیینهای وابسته به محرّم به اوج خود رسید، مردی مذهبی بود و همانگونه كه خود را وقف امامان شیعه كرده بود، به آئینهای شیعی نیز علاقه وافر نشان میداد.
۳. ساموئل. آر. پترسون، تعزیه و هنرهای وابسته، در چلكوفسكی، ۱۹۷۹، ص ۷۲.
۴. مینا معرفت، ساختن برای به قدرت رسیدن: معماری تهران ۱۹۲۱ تا ۱۹۴۱، تز دكتری، MIT ۱۹۸۸، ص ۵۱.
۵. نگاه كنید به كتاب آیینهای سوگواری شیعی عامیانه، پیتر چلكوفسكی، اسرات ۱۲، ۱۹۸۶، صفحات ۲۰۹ تا ۲۳۳.
۶. نگاه كنید به عبارت حسینیه در كتاب دایرهالمعارف دنیای اسلام آكسفورد، جلد دوم، نوشتهٔ گوستاو تائیس، انتشارات نیویورك و آكسفورد، ۱۹۹۵، صفحات ۱۵۳ تا ۱۵۵ و مقالهٔ حسینیهها، تكیه، مصلیها، نوشته محمود توسّلی صفحات ۸۱ تا ۹۰، در كتاب معماری ایرانی دورهٔ اسلامی نوشته محمدیوسف كیانی، تهران، ۱۹۸۷. تكایایی وجود داشتهاند، كه سقف آنها از مصالح دائمی و سخت ساخته شده بود. اما اینها استثنائاتی از یك قانون كلّی بود. نگاه كنید به كتاب تعزیه، نوشته پیترسون صفحات ۶۸ تا ۷۴.
۷. در دوران صفویه، گاه عبارت تعزیه معادل عزاداری و سوگواری به كار برده میشد، متن زیر به عنوان مثال برگزیده شده است: «... در اولین اثنای ماه محرّم و ایام عاشورای محترم رسید. در این دودمان ولایتنشان، این قاعده استمرار دارد كه در روز عاشورا پادشاه و جمیع امرا و اعیان سپاه به تعزیه سید الشهدا و قتیلان معركهٔ ”كرب و بلا“ پرداخته هنگامهٔ عزا و رسم سوز و بكاء در خدمت اشراف اعلی گرم میدارند. در آن عاشورا، این هنگامه در مسجد پادشاه مرحوم حسن پادشاه كه بر جانب شمال میدان صاحبآباد واقع است گرم گشته جمیع امراء حاضر آمدند ...» اسكندر، ۱۹۵۶، جلد اوّل، ص ۲۹۸، ترجمه انتشارنیافتهای از رابرت مكچنسی.
اگرچه از اواخر قرن ۱۸ میلادی، عبارت تعزیه (و اگر دقیقتر بخواهیم: تعزیهخوانی) مختص اجراهای دراماتیك به كار میرفت.
۸. پیتر چلكوفسكی، روضهخوانی، دایرهٔالمعارف اسلام، جلد ۸، ص ۴۶۵.
۱۰. بنجامین، ۱۸۸۷، صفحات ۳۸۲ ـ ۸۸ [خوشبختانه این سفرنامه به فارسی ترجمه گردیده است. متن این قسمت از ترجمه نوشتار بنجامین، از كتاب «ایران و ایرانیان»، خاطرات و سفرنامهٔ ساموئل گرین ویلر بنجامین نخستین سفیر ایالات متحده آمریكا در ایران به سال ۱۸۸۳ تا ۱۸۸۵ میلادی، به اهتمام و ترجمه رحیم رضازاده ملك، چاپ اوّل، ۱۳۶۳، صفحات ۴۳۹ تا ۴۴۴، آورده شده است. م]
مینا معرفت مینویسد: «تعزیه بسیار مورد علاقهٔ شاه و درباریان بود. برای همین، ناصرالدین شاه اولین تماشاخانهٔ عمومی بزرگ شهر ”تكیه دولت“ را در جنوب شرقی ارگ در سال ۱۸۷۳ بنا كرد و بدین ترتیب این حركت را رسمیت بخشید.» معرفت، ساخت قدرت، ص ۵۲. تاریخی كه معرفت در اینجا عنوان میكند بعد از زمانی است كه اعتمادالسّلطنه (چاپ سال ۱۹۸۴، ص ۵۸) بیان كرده است.
در هر حال سال ۱۸۷۳، تاریخی است كه شاه دستور ساخت تكیهٔ دولت را صادر كرد. برای تكیه دولت نگاه كنید به نوشتهٔ پیترسون، تعزیه، یحیی ذكاء ۱۹۷۰، بهرام بیضایی، نمایش در ایران (تهران ۱۹۶۵)، صادق همایونی، تعزیه و تعزیهخوانی (تهران ۱۹۷۵).
۱۱. علی خان معیّر، ۱۹۸۳ میلادی. همچنین نگاه كنید به كتاب ناصر نجمی، تهران عهد ناصری (تهران ۱۹۸۵).
۱۲. كارلا سرنا Hommes of choses en Perse، (پاریس ۱۸۸۳)، صفحات ۱۷۲ تا ۱۷۳. برای مطالعهٔ بیشتر، در سفرنامههای جهانگردان غربی در ایران كه در مورد تكیه دولت توضیحاتی دادهاند، نگاه كنید به كتاب یك سال در میان ایرانیان، نوشته ای. جی. براون (لندن ۱۸۸۶)، سفرنامه كارزون ۱۹۸۲، كتاب سفر به ایران و كردستان، نوشته ایزابل ال. بیشاپ (لندن ۱۸۹۱)، كتاب با كاروان به سوی ایران، نوشته آرتور آرنولد (لندن ۸۸۷)، كتاب عجایبی دربارهٔ ایران، نوشته استاش دلوری و داگلاس اسلادن (لندن ۱۹۰۷).
۱۳. ساخت چادر تكیه، خود به تنهایی یك هنر است. دو نوع چادر وجود دارد. یكی برای زمستان و دیگری برای تابستان هر دو نوع بسیار استادانه بافته و گلدوزی میشدند.
۱۴. كرسی نوعی صندلی است. در اینجا به ساختاری منبرمانند اشاره دارد با چند پله كه روضهخوان، روی آن مینشست.
۱. این عبارات مترادف یكدیگرند. گاهی اوقات اینگونه عبارات به عنوان بخشی از نام یك عمارت خاص میآیند، مانند «حسینیه شیر» یا «تكیه دولت». عبارت «حسینیه» در یك تاریخنگاری قرن هفده میلادی ظاهر گشته اما با دلالتی متفاوت: «... و سیدبیگ كمونه و میرزا احمد كفرانی كه وزیر و صاحب مقطع بود در دیوار بست سادات عالی درجات حسینی نقبای آن ملك كه بینالجمهور به حسینیه مشهور است و تا عنایت مردم آن ولایت از غایت تعظیم، آن مكان را بست و ملتجاء، میدانستند قرار گرفته از بلوكات تفنگچی و كماندار آورده محافظت شهر و حسینیه میكردند.» اسكندربیگ تركمانی، ۱۹۵۶، جلد اول، ص ۳۵۹ ترجمه منتشرنشدهای از رابرت مكچنسی.
۲. ناصرالدین شاه (پادشاهی از ۱۸۲۸ تا ۱۸۹۶ میلادی) كه در طول عهد پادشاهی وی آیینهای وابسته به محرّم به اوج خود رسید، مردی مذهبی بود و همانگونه كه خود را وقف امامان شیعه كرده بود، به آئینهای شیعی نیز علاقه وافر نشان میداد.
۳. ساموئل. آر. پترسون، تعزیه و هنرهای وابسته، در چلكوفسكی، ۱۹۷۹، ص ۷۲.
۴. مینا معرفت، ساختن برای به قدرت رسیدن: معماری تهران ۱۹۲۱ تا ۱۹۴۱، تز دكتری، MIT ۱۹۸۸، ص ۵۱.
۵. نگاه كنید به كتاب آیینهای سوگواری شیعی عامیانه، پیتر چلكوفسكی، اسرات ۱۲، ۱۹۸۶، صفحات ۲۰۹ تا ۲۳۳.
۶. نگاه كنید به عبارت حسینیه در كتاب دایرهالمعارف دنیای اسلام آكسفورد، جلد دوم، نوشتهٔ گوستاو تائیس، انتشارات نیویورك و آكسفورد، ۱۹۹۵، صفحات ۱۵۳ تا ۱۵۵ و مقالهٔ حسینیهها، تكیه، مصلیها، نوشته محمود توسّلی صفحات ۸۱ تا ۹۰، در كتاب معماری ایرانی دورهٔ اسلامی نوشته محمدیوسف كیانی، تهران، ۱۹۸۷. تكایایی وجود داشتهاند، كه سقف آنها از مصالح دائمی و سخت ساخته شده بود. اما اینها استثنائاتی از یك قانون كلّی بود. نگاه كنید به كتاب تعزیه، نوشته پیترسون صفحات ۶۸ تا ۷۴.
۷. در دوران صفویه، گاه عبارت تعزیه معادل عزاداری و سوگواری به كار برده میشد، متن زیر به عنوان مثال برگزیده شده است: «... در اولین اثنای ماه محرّم و ایام عاشورای محترم رسید. در این دودمان ولایتنشان، این قاعده استمرار دارد كه در روز عاشورا پادشاه و جمیع امرا و اعیان سپاه به تعزیه سید الشهدا و قتیلان معركهٔ ”كرب و بلا“ پرداخته هنگامهٔ عزا و رسم سوز و بكاء در خدمت اشراف اعلی گرم میدارند. در آن عاشورا، این هنگامه در مسجد پادشاه مرحوم حسن پادشاه كه بر جانب شمال میدان صاحبآباد واقع است گرم گشته جمیع امراء حاضر آمدند ...» اسكندر، ۱۹۵۶، جلد اوّل، ص ۲۹۸، ترجمه انتشارنیافتهای از رابرت مكچنسی.
اگرچه از اواخر قرن ۱۸ میلادی، عبارت تعزیه (و اگر دقیقتر بخواهیم: تعزیهخوانی) مختص اجراهای دراماتیك به كار میرفت.
۸. پیتر چلكوفسكی، روضهخوانی، دایرهٔالمعارف اسلام، جلد ۸، ص ۴۶۵.
۱۰. بنجامین، ۱۸۸۷، صفحات ۳۸۲ ـ ۸۸ [خوشبختانه این سفرنامه به فارسی ترجمه گردیده است. متن این قسمت از ترجمه نوشتار بنجامین، از كتاب «ایران و ایرانیان»، خاطرات و سفرنامهٔ ساموئل گرین ویلر بنجامین نخستین سفیر ایالات متحده آمریكا در ایران به سال ۱۸۸۳ تا ۱۸۸۵ میلادی، به اهتمام و ترجمه رحیم رضازاده ملك، چاپ اوّل، ۱۳۶۳، صفحات ۴۳۹ تا ۴۴۴، آورده شده است. م]
مینا معرفت مینویسد: «تعزیه بسیار مورد علاقهٔ شاه و درباریان بود. برای همین، ناصرالدین شاه اولین تماشاخانهٔ عمومی بزرگ شهر ”تكیه دولت“ را در جنوب شرقی ارگ در سال ۱۸۷۳ بنا كرد و بدین ترتیب این حركت را رسمیت بخشید.» معرفت، ساخت قدرت، ص ۵۲. تاریخی كه معرفت در اینجا عنوان میكند بعد از زمانی است كه اعتمادالسّلطنه (چاپ سال ۱۹۸۴، ص ۵۸) بیان كرده است.
در هر حال سال ۱۸۷۳، تاریخی است كه شاه دستور ساخت تكیهٔ دولت را صادر كرد. برای تكیه دولت نگاه كنید به نوشتهٔ پیترسون، تعزیه، یحیی ذكاء ۱۹۷۰، بهرام بیضایی، نمایش در ایران (تهران ۱۹۶۵)، صادق همایونی، تعزیه و تعزیهخوانی (تهران ۱۹۷۵).
۱۱. علی خان معیّر، ۱۹۸۳ میلادی. همچنین نگاه كنید به كتاب ناصر نجمی، تهران عهد ناصری (تهران ۱۹۸۵).
۱۲. كارلا سرنا Hommes of choses en Perse، (پاریس ۱۸۸۳)، صفحات ۱۷۲ تا ۱۷۳. برای مطالعهٔ بیشتر، در سفرنامههای جهانگردان غربی در ایران كه در مورد تكیه دولت توضیحاتی دادهاند، نگاه كنید به كتاب یك سال در میان ایرانیان، نوشته ای. جی. براون (لندن ۱۸۸۶)، سفرنامه كارزون ۱۹۸۲، كتاب سفر به ایران و كردستان، نوشته ایزابل ال. بیشاپ (لندن ۱۸۹۱)، كتاب با كاروان به سوی ایران، نوشته آرتور آرنولد (لندن ۸۸۷)، كتاب عجایبی دربارهٔ ایران، نوشته استاش دلوری و داگلاس اسلادن (لندن ۱۹۰۷).
۱۳. ساخت چادر تكیه، خود به تنهایی یك هنر است. دو نوع چادر وجود دارد. یكی برای زمستان و دیگری برای تابستان هر دو نوع بسیار استادانه بافته و گلدوزی میشدند.
۱۴. كرسی نوعی صندلی است. در اینجا به ساختاری منبرمانند اشاره دارد با چند پله كه روضهخوان، روی آن مینشست.
منبع : سورۀ مهر
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست