پنجشنبه, ۲۸ تیر, ۱۴۰۳ / 18 July, 2024
مجله ویستا
خودداوری آفت خودباوری است
دو مقوله ی خودداوری و خود باوری ار مهمترین مقولات اجتماعی و معنوی بشر به شمار می روند به طوری که از دیر باز مورد توجه و تامل بشر فرا عقل و فرهنگ قرار گرفته اند . بشر از ازمنه ی تاریخ اگر چه نیاز به ترویج و تداوم سرشت انسانی خود را خواستار بوده ، ولی آنچه مهمتر به نظر می آید شاید گفت همان حس قدرت و خود بر تر بینی بشر بوده که این دو در تعدیل و رکود مقوله ی منتجی بنام خود باوری موثر و مدخل بوده اند . لذا می توان ابراز داشت که خود باوری علاوه بر این که یک فرآیند و پارادایم اجتماعی و فرهنگی و البته معنوی است ، از آن سو نیز می تواند یک مقوله ی مثمن و حیاتی در تکامل شخصیت و ترویج خود ساختگی و خود پیدایی بشر به شمار آید . ولی با این تعابیر آنچه مد نظر و محل بوده و خواننده را با این دو مقوله بیشتر آشنا می سازد تعاریفی از این دوست . در تعریف خود باوری می توان گفت :خودداور به کسی گفته می شود که نسبت به امور به انجام رسیده ی خود که این امور می توانند در ابعاد اجتماعی ، فکری ، اخلاقی ، فرهنگی و ...باشند ، قضاوتی حق به جانب از خود نشان می دهد . به تعبیری خود داور کسی است که نسبت به کارهایی که انجام می دهد ، قضاوت را به عهده ی خود می گذارد و نه افراد دیگر . بنابراین این نوع تیپ افراد نیز در زوایایی نیاز به روانکاوی و به بیانی ساده باید از نظر روانشناسی مورد وارسی قرار گیرند . ، که چه بسا اکثر این نوع تیپ آدم ها مشکلات روحی و روانی نیز دارند . و اما مقوله ی خود باوری که بسیار هم مهم است . خود باور به کسی گفته می شود که بتدریج و به صورت پلکانی جاده ی پر فراز و فرود انسانی خود را مبنی بر نیل به همان خود باوری خویش طی می نماید . به بیانی خود باور می تواند به کسی اطلاق گردد که با تلاش و کوشش فراوان سعی بر آن دارد تاکه بتواند با استفاده از ابزار انسانی و اجتماعی و البته در زمینه های معنوی به خود باوری خود برسد . پس انسان خود باور کسی نیست که خود خویش را به سهولت و بدون سعی و تلاش بدست آورد بلکه با زحمات بی بدیل و تلاش مستمر و رسیدن به فرهنگ اعتماد به نفس و عزت جان این مهم میسور خواهد شد. لذا با مفاهیم و مصادیق مهمی که از این دو مقوله تشریح گردید ، می توان گفت که فضای بهتری در جهت پرداختن به این دو حاصل می آید .
از این که می گوییم خودداوری آفت خود باوری است می توان از این حیث باشد که اغلب انسانها یا بر اثر شرایط اجتماعی و دارا بودن حس قدرت و حریص بودن به منویات دنیا آفت خود داوری را برای مقوله ی اساسی و کارآمد خود باوری گزینش می کنند و یا این که بر اثر عدم آگاهی و بدور بودن از خود باوری خویش است و چون این افراد زمینه های لازم و بستر های سالم و مفید را در جهت رسیدن به خود باوری پیدا نکرده اند ، لذا بدون توجه به سمت مقوله ی خود داوری کشانده شده و از این مهم به عنوان یک آفت استفاده می برند . اگر تاریخ بشر را به عقب ورق بزنیم شاید بتوان گفت افراد متفاوت و یا متشابهی را مشاهده می کنیم که این افراد توانسته اند با این که به درجات رفیع علمی و معنوی نایل آمده اند ولی هرگز به خود اجازه ی تداخل مقوله ی خودداوری را به دایره ی شخصیت خویش نداده اند . و البته کم نیستند این گونه افراد که می توان به سقراط فیلسوف و عالم جهان امکان اشاره داشت . سقراط از مهمترین دانشمندان و فلاسفه ی یونان بود که توانست به خود باوری معنوی و انسانی دست یابد . و زمینه ی این رسیدن نیز مقوله ی مهمی بنام خود پیدایی و خویشتن داری بود . چه این که وقتی از او سئوال می شود که چقدر می دانی در جواب می گوید : به اندازه ی همین که می دانم که نمی دانم . لذا اگر چه همین می دانم که نمی دانم خود بالاترین دانستن است . ولی سقراط هرگز به خود اجازه نمی دهد که از مقوله ی خود داوری بهره جوید و دانستن خویش را خود تعیین نماید . یعنی خود خویش قاضی دانستن خویشتن باشد . و یا سایر دانشمندان و فلاسفه و علما و عرفایی نامی جهان که هرکدام به نحوی در حفظ و صیانت از خود باوری خویش کو شیده اند و همیشه دانستن را انکار کرده اند .
بشر وقتی چشم به روی جهان مادی باز می کند شاید گفت در جهت کسب و به چنگ آوردن منویات اجتماعی و دانستنیهای دنیا باشد و البته از اوان کودکی تا زمانی که پیر می شود ، مدام د رتلاش و کوشش بوده تا که بتواند به مقوله ی دانستن دست یابد . ولی آنچه مهم است این که همین بشر فقط در تلاش نیست که به توانایی و دانایی دست یابد بلکه این دو را زمینه ای در جهت رسیدن به خود باوریانتخاب می کند . لذا چون برای وصل به مقوله ی خودباوری زمان و مکان خیلی مهم است . پس با این نتیجه استفاده از مقوله ی خود باوری بزرگترین آفت برای خود باوری است . و این مهم به دو دلیل عمده می تواند باشد " نخست این که انسان خود باور همانطور که ذکر آن رفت زحمات طاقت فرسایی را در جهت رسیدن به این مهم طی می نماید . بنابراین نباید به راحتی از آن فاصله بگیرد . در ثانی مقوله ی خود داوری دقیقا" مقابل خود باوری است . یعنی بشر اگر قضاوت خود باوری خود را به خود داوری بسپارد دقیقا" آنچه حاصل می آید به نفع خود باوری خویش نیست و در این جاست که از آن می توان به عنوان یک آفت برای خود باوری یاد کرد .
با این تفاصیل باید این مسئله را نیز حلاجی کرد که چرا اکثر انسان ها در خود باوری خود سعی می کنند خود داور باشند و چه عواملی مسبب این کار می شود ؟ و دیگر این که آیا خود ساختگی می تواند کمک لازم و مستمری برای حفظ خود باوری فرد و رهایی از خود داوری باشد ؟ در پاسخ به سئوال اول باید گفت که از لحاظ روانشناسی محل بحث و وارسی است . نکته ی اول این که کمبود های اجتماعی از عوامل بسیار مهم به شمار می آید . کمبود های اجتماعی همان آفت هایی به شمار می آیند که همیشه به عنوان یک نوع مرض به مثابه ی خون در رگ انسان جاریند . بنابراین اگر این کمبودها ی اجتماعی انسان را رها نکنند ، منبعد به عنوان مهمترین آفت در شخصیت فرد موثر می افتند . به عنوان مثال وقتی یک فرد به درجات علمی و معنوی دست می یابد و به بیانی در این زمینه به خود باوری لازم می رسد ، اگر همین فرد در بطن خانواده و یا اجتماع مورد تحقیر و سرزنش قرار گرفته باشد و در زمان لازم خود آسیب شناسی شخصیت هم ، نشده باشد ، لذا تردیدی نیست که همین فرد اگر چه در زمینه هایی به خود باوری خویش رسیده ، ولی آسیب های اجتماعی ای که ذکر آن رفت ، سبب می گردند تا که فرد از قاعده ی خود داوری استفاده نماید . یعنی هر آنچه که مردم هم از آن تعریف و تمجید نمایند باز در مقابل هر کنشی واکنشی عجو لانه و خود محور را تصویر می کند . نکته ی دیگر عدم توجه جامعه به فرد است . یعنی فرد با این که درجات علمی و معنوی خود را پشت سر گذاشته ، ولی مورد توجه قرار نمی گیرد و همین عامل نیز سبب می گردد تا که فرد خود به تعریف خویش بپردازد .
بنابراین اگر چه این نوع رفتار هم نمی تواند در تثبیت خود باوری فرد موثر افتد ، ولی جز این رفتار حرکت دیگری را جهت ارضا کردن روحیات خود نمی تواند دریابد . و این تمجید و تقدیر از خویش را نقطه ی عطفی در جهت شاد شدن روحیات خود تلقی می نماید . عامل سوم فاصله ی فکری بین فرد و جامعه است . به طوری که این فاصله رفتارها و منش هایی را متولد می کند که این رفتارها و منش ها بیشتر در ترویج و گسترش مقوله ی جدایی می کوشند و نه دایره ی وصل. در این جا بر خلاف مورد دوم فرد بیشتر در صدد برمی آید تا که خود خویش را به هر نحوی آرام کند و چون فرهنگ تنهایی نیز در این جا با فرد کافی عمیق می خورد لذا چاره ای جز خود داوری را نمی بیند . البته در برخی از موارد نیز واقعیات افراد خود باور را جامعه نمی خواهد ببیند . و عامل اصلی نیز می تواند این باشد که در اغلب موارد ما با غرض ورزی و دایره ی حسادت مواجه می شویم . یعنی در اغلب موارد افراد از این دو ویژگی استفاده می کنند که هدف نهایی نیز تخریب و رهایی فرد خود باور می باشد .در پاسخ به پرسش دوم باید اذعان داشت که آری خود ساختگی مهمترین و کارامد ترین مقوله در جهت حفظ خود باوری است . خود ساختگی همانطور که از معنی واژ ه ای آن پیداست به کسی گفته می شود که خود ، خود را می سازد . یعنی در ساختن خود از کسی بهره نمی برد . و شاید گفت مهمترین ابزار در جهت ساختن خویش همان بی اعتنایی به خود داوری و پرداختن به عزت نفس و اعتماد به روح و روان باشد . خود ساخته کسی است که در زمینه هایی از دسترنج خود در جهت ساختمان خویش استفاده می جوید و به خاطر همین است که فرد خود ساخته در جهت حفظ و ماندگاری خود باوری خویش از مقوله ی خویشتن داری بهره می برد . چرا که در زمینه ی خود باوری شعرا و ادبا اشعار فراوانی را سرود ه اند و البته اعتقاد این است که خود شناسی همان خدا شناسی است . به طوری که در ابیات ذیل می توان این مهم را دریافت :
سالها دویده ام در پی ی خودم ولی / تا به خود رسیده ام دیده ام که دیگرم
در من این غریبه کیست باورم نمی شود / خوب می شناسمت در خودم که بنگرم
آنچه که در این ابیات بسیار مهم و منتج است . نخست در پی خود دویدن است که البته این دویدن به تدریج به دست می آید . ولی جالب این جاست که شاعر در مصرع دوم می گوید : دیده ام که دیگرم . یعنی این دیگر می تواند هم ، همان خودباوری و خود شناسی فرد باشد و هم این که همان خدای خویش باشد . در ثانی در خود اندیشیدن بوده که شاعر راه رسیدن به خداشناسی را خود شناسی می پندارد . یعنی خود انسان می تواند دنیایی جذاب باشد که در این دنیا می توان هر غریبه ای را آشنا یافت .نتیجه این که خود داوری مهمترین آفت در جهت رشد و تعالی فرد مبنی بر نیل به مقوله ی مهمی بنام خود باوری است بنابراین اگر می خواهیم که در ابعاد مختلف به خود باوری برسیم ، اصل این است که از دایره ی خود داوری رهایی یابیم و درآن جاست که می توان گفت برای رسیدن به خود باوری دستی را بالا زده ایم .
نوشته: عابدین پاپی نویسنده
شاعر و روزنامه نگار
شاعر و روزنامه نگار
وایرال شده در شبکههای اجتماعی
تعمیرکار درب برقی وجک پارکینگ
دورههای مدیریتی دانشگاه تهران
فروش انواع ژنراتور دیزلی با ضمانت نامه معتبر
مسعود پزشکیان ایران دولت چهاردهم دولت سیزدهم محمدجواد ظریف پزشکیان دولت علی باقری رهبر انقلاب رئیس جمهور ترور انتخابات
تهران سلامت هواشناسی قتل شهرداری تهران تب دنگی زلزله پشه آئدس عزاداری محرم تیراندازی تعطیلی ادارات شورای شهر تهران
قیمت خودرو قیمت طلا بانک مرکزی واردات خودرو خودرو قیمت دلار حقوق بازنشستگان بازار خودرو اربعین بازنشستگان سایپا مالیات
عاشورا کربلا امام حسین تلویزیون سینمای ایران فیلم دفاع مقدس سینما لیلی رشیدی صداوسیما وزارت ارشاد
محصولات کشاورزی آزمون سراسری فناوری
رژیم صهیونیستی دونالد ترامپ اسرائیل غزه ترامپ آمریکا فلسطین جنگ غزه روسیه ترور ترامپ چین جو بایدن
فوتبال استقلال نقل و انتقالات تراکتور سپاهان علیرضا بیرانوند رئال مادرید باشگاه پرسپولیس مهدی طارمی لیگ برتر ایران نقل و انتقالات لیگ برتر رامین رضاییان
هوش مصنوعی اینترنت سرعت اینترنت ناسا گرمایش جهانی گوگل اپل شیائومی ربات
گرمازدگی کاهش وزن صبحانه نوشابه تخم مرغ افسردگی