چهارشنبه, ۱۲ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 1 May, 2024
مجله ویستا


داستان مردی که قاتلش را نکشت


داستان مردی که قاتلش را نکشت
آلبوم خاطرات
هانس هرلین
ترجمه: عباس پژمان
نشر افق
چاپ اول- ۱۳۸۴
تعداد:۲۲۰۰نسخه
قیمت:۳۹۰۰ تومان
رمان اروپایی در كلی ترین و آشكارترین تعریف رمانی است كه در آن ما با روایت یا روایت هایی از انسان یا انسان هایی روبه رو می شویم كه روح تاریخ زده، گذشته نگر و شاید كمی ساكن زندگی اروپایی بر ذهن شان سایه انداخته است. این تعریف به خصوص در چند دهه اخیر اهمیت دوچندانی یافته زیرا نوع زندگی اروپایی باعث شده تا رمان اروپایی به مولفه های مذكور نزدیك تر شود. زندگی ای كه به خصوص در اروپای مركزی شاهد مبارزه غیرعلنی ذات تمدن و ذهنیت اروپایی با نمونه ها و رقبای آمریكایی و غیراروپایی خود است. به همین دلیل رمان اروپایی اغلب فاقد روایت های پرضرباهنگ و هیجان رقبای خود بوده و همین امر باعث شده تا مخاطب خاص خود را داشته باشد. رمان اروپایی یك سنت است، سنتی كه در طول بیش از دویست سال از حیات خود مدام در حال پرسشگری و توجه به فراز و فرودهایی بوده كه زندگی انسان خود را دستخوش تحول كرده است. این حالت، رمان اروپایی را به شكل مرجع و عام شناسایی برای فهم تجربه مدرنیته اروپایی در روزها و سال ها و دهه های مختلف كرده است. این رمان بعد از سال های اوج خود كه در دوره بین ۱۸۵۰ تا ۱۹۵۰ بود، به واسطه ركودهای فكری و سردرگمی ای كه انسان اروپایی را در خود فرو برد، افول كرد. این جریان همچنین شاهد تولد رقبایی چون رمان آمریكای لاتین و داستان آمریكای شمالی بود. بنابراین حكومت مطلق رمان اروپایی بر ادبیات جهان از بین رفت، اما سنت این رمان به شكلی بوده و هست كه هنوز هم هر رمان موفق اروپایی حاوی و دارای ساختار و نگاهی نو و عمیق به وضعیت انسان خود است. رمان «آلبوم خاطرات» نوشته هانس هرلین آلمانی چنین رمانی است. اثری كه با اتكا به روزگار سپری شده یك عكاس كه به سال های پایانی عمرش نزدیك می شود، شكوه یك گذشته پرماجرا را به تصویر می كشد. از هانس هرلین هیچ نمی دانم ولی از حال و هوای رمان او برمی آید كه وابسته به سنت نویسندگان آلمان بعد از جنگ دوم جهانی است. نویسنده ای با قدرت قصه گویی مثال زدنی و ذهنی كه در ساختار خود هنوز به دنبال گونه ای اومانیسم فراموش شده اروپایی است. یك تراژدی نویس درخشان كه در رمان آلبوم خاطرات می تواند تصویری از یك قهرمان از پای افتاده را بدون اغراق در شكست هایش به دست دهد. رمان آلبوم خاطرات را دكتر عباس پژمان به فارسی برگردانده است و نشر افق هم آن را در زیرمجموعه ادبیات امروز خود با قیمت ۳۹۰۰ تومان به بازار عرضه كرده است.
۱- بازگشت بومی: همان طور كه گفتم، رمان آلبوم خاطرات روایت روزگار یك عكاس آلمانی در سال ها و دهه های بعد از جنگ دوم است. عكاسی كه حال در روزگار پایان میانسالی با پیشنهاد وسوسه كننده ای برای كشتن مردی روبه رو می شود كه در روزهای جنگ معشوقه اش را از پای درآورده است. این اتفاق موجب شكل گیری یك فلاش بك طولانی به سال های كودكی، نوجوانی و جوانی عكاس شده و او در این حركت بسیاری از آدم های دیگر را نیز روایت می كند. آدم هایی كه در طول چند دهه زندگی اش در كنار او حضور داشته اند و ویژگی های منحصر به فردی در سرنوشت و خلق و خوی شان دیده می شود... قصه رمان آلبوم خاطرات قصه آنچنان نو و بكری نیست اما نویسنده آن یعنی هانس هرلین، به دلیل توجه و استعانت از همان سنت رمان اروپایی، می تواند مجموعه ای از اندوه ها و افسوس ها را در ساختار روایی اش بگنجاند و تصویرگر انسانی شود كه یك عمل- قتل یك افسر نازی سالخورده- نیازمند بازخوانی و طرح طولانی خاطراتش است.
این نیاز به بازیابی دوباره تصاویر از دست رفته، هم شكلی ساختاری با آرای نویسنده ای چون میلان كوندرا دارد. به واقع هرلین مانند كوندرا، گذشته و یادآوری تكه های مختلف و گوناگون آن را در راستای تحمل پذیر جلوه دادن هستی درون متنی خود می داند. قهرمان او مانند اغلب قهرمان های كلاسیك حاوی یك راز است و از سویی دیگر می كوشد تا با خوانش خاطراتش، چنان توجیه عاطفی و انسانی ای بیابد تا بتواند، قاتل، معشوقه خود را از بین ببرد. اما این رویكرد عاطفی و بازخوانی گذشته های مكرر و مختلف او را به سمت عقلانیت و تراژدی زندگی اروپایی هدایت می كند. در این مرحله است كه گذشته و خاطرات از یكدیگر جدا شده و هر دو معنایی مستقل و خاص به خود می گیرند. این اتفاق یكی از درخشان ترین ویژگی های معنایی این رمان اروپایی است. به این شكل كه گذشته كوندرایی رمان به دلیل وابستگی بیش از حد به حال شخصیت، از هیئت یك زمان مستقل خارج شده و در ادامه آن قرار می گیرد. به واقع می توان این طور گفت كه برای قهرمان هرلین، گذشته در معنای سپری شدن و تمام شدن یك دوره زمانی خاص و تعریف شده نیست، بلكه به دلیل باقی ماندن روح شخصیت در آن دوره زمانی و عدم تطبیق او با روزگار جدیدش، هنوز یك زمان زنده به حساب می آید. پس برای قهرمان هانس هرلین گذشته به مفهوم كلاسیك اش وجود ندارد و هر آنچه كه ما از آن به نام و معیار گذشته تلقی می كنیم، حال مداوم ذهنی این عكاس بداقبال است. در كنار این وضعیت غیرمتعارف، تصاویر و روایت هایی وجود دارند كه هم شكلی ملموسی با مفاهیم خاطرات پیدا می كنند. به واقع «خاطره» یا تثبیت تصویر یا تصاویری كه در زمانی دیگر آن را در ذهن جای داده ایم، امری جعلی و كاذب است. به رغم ساختار رمان هانس هرلین، خاطرات در ظرف زمانی ای به نام گذشته جای ندارند، بلكه به دلیل مانایی و تداوم حضورشان اموری همیشگی هستند كه قراردادی به نام مبدأهای زمانی به آنها شكلی از گذشته را می دهد. پس سازمان رمان در این مفهوم به گونه ای است كه زمان گذشته در معنا و مسیر حال قهرمان قرار گرفته و خاطرات نیز بدون قیدها و تاریخ های زمانی- ولی با احترام به تسلسل زمانی- به اموری همیشگی و جاودانی تبدیل می شوند. رابطه بین گذشته و خاطره رابطه ای قراردادی است. به این نحو كه ما به عنوان مخاطب رمان می پنداریم كه باید با توجه به معیارهای زمانی فاصله ای بین امروز قهرمان و دیروز او بگذاریم. به همین دلیل خاطرات را جزیی لاینفك از گذشته انگاشته و منتظر می مانیم تا قهرمان براساس داده ها و ویژگی های خاطرات خود زمان حال را دچار تغییر و تحولی كند. این ذهنیت آمریكایی در خوانش رمان اروپایی اینچنینی هیچ كاركردی پیدا نمی كند. زیرا هانس هرلین با برداشتن فاصله میان حال و گذشته از یك سو و توجه به جزئیاتی كه هیچ وقت در یك تصویر خاطره مانند وجود ندارند خوانشی نو از وضعیت انسان و خاطره هایش بروز می دهد. خاطرات در تعریفی دیگر تنها تصاویری ثابت و یا كم تحرك از یك اتفاق، وضعیت و یا زمان هستند، در واقع خاطرات را می توان در قاب های جداگانه بررسی و تفسیر كرد درحالی كه از به هم پیوستن این قاب ها و عكس ها به یكدیگر و قرار دادن ذهن حاوی آنها در میان این روایت، انسانی به وجود می آید كه در همه حال در یك زمان و آن هم زمان خاطرات زندگی می كند. رمان آلبوم خاطرات با توسل به چنین تعریف و اجرایی از مفاهیم خاطرات و گذشته شكل گرفته تا وضعیت انسانی- تراژیك قهرمانش را در قبال یك دوره تاریخی طولانی روایت كند. عكاس رمان هانس هرلین برای توجیه پذیر كردن این نوع از روایت از كلاسیك ترین شكل فلاش بك استفاده می كند تا بتواند وضعیت ایستایی خود را روایت كند. این فلاش بك تنها برای مخاطب است زیرا همان طور كه گفتم انسان هرلین در گذشته باقی مانده و گذشته و حال را چنان در هم تلفیق و تركیب كرده است كه نمی توان او را براساس ویژگی های زمانی تقسیم بندی كرد. او با استفاده از یك فلاش بك كلی توجیه قصه گفتن و روایت را پیدا می كند و می كوشد تا شخصیت های ریز و درشتی كه در زندگی اش وجود داشته اند را در یك حالت پویا، زنده و به دور از یك تصویر ثابت زرد شده نوستالژیك روایت كند...استفاده هرلین از مفهوم عكاسی در روایت جنبه تكنیكی و چندبعدی دارد. رابطه باستانی میان عكس ها و گذشته ها چیزی است كه اعم مخاطبان ادبیات و به طور كل انسان ها از آن آگاهی دارند. آگاهی ای كه در طول سال های طولانی به امری بدیهی تبدیل شده است. این رابطه بدیهی از جمله نكته هایی است كه شكل روایت را به خود معطوف می كند به طوری كه ما با پرتره های بزرگ و گوناگونی روبه رو می شویم كه بافتی ایستا مانند یك قطعه عكس قدیمی دارند. روایت با پرداخت جزیی نگر به تمام جنبه های این تصاویر متعدد، آنها را از حالت عرفی اش خارج كرده و با كنار هم گذاشتن شان به آنها حركت می دهد. درخشان ترین ویژگی روایت رمان آلبوم خاطرات در همین نكته است كه روایت های هر تصویر و خاطره در قالب موقعیت مكانی منحصر به آن خلق شده و بعد از اتمام قصه موجود در آن به قطعه دیگر می رود. در فاصله این رفت و آمد ما خلأ و سكته كوتاهی را درمی یابیم كه نویسنده آن را با مونولوگ ها و یا نوعی ارجاع عاطفی _ احساسی پر كرده است. این فاصله گذاری های بین تصاویر را می توان تأویل های حسی قهرمان از یك تصویر نامید. او مانند اغلب مردم درباره عكس های ذهن خود صحبت می كند و سعی می كند با شرح ویژگی های موجود در آن روند داستان را از ماجراگرایی صرف دور كرده و به آن روح و بعدی دیگر ببخشد. در واقع فاصله بین هر روایت و هر شخصیت و هر اتفاق با چنین ترفندی پر شده تا هم ساختار مبتنی بر عكس رمان حفظ شود و هم وجوه درونی قهرمان در میان این هجمه از تصویر ساخته شود. هرلین به قهرمان خود اجازه داده تا با رها كردن هیجان ذهنی اش در میان متن، رمانی با بافتی چندسویه و چندبعدی ساخته شود. كنار هم قرار دادن این عكس های فراوان را یك ماجرا - پیشنهاد كشتن افسرنازی _ باعث می شود. تصاویر مرور می شوند. عكاس كه دیگر قصد دارد دست از كارش بشوید و بعد از انتقام در جهان گم شود، وارد اتاق هتل دورافتاده ای می شود، قاتل را بعد از سال ها می بیند ولی او را نمی كشد. رمان تمام می شود.
۲ _ دیروز های ما: رمان آلبوم خاطرات، نمونه موفقی از روایت یك تراژدی اروپایی است. تراژدی ای كه مبداء آن جنگ دوم جهانی بوده و با پایان آن بسیاری از وجوه زیستی انسان اروپایی دستخوش فروریزی و تغییر می شود. هانس هرلین مانند بسیاری از نویسندگان نیمه دوم قرن بیستم این جنگ را درك كرده است. او كه به سال ۱۹۲۵ زاده شده است، برعكس بسیاری از نویسندگان اروپایی نماینده ای از طرف شكست خورده جنگ یعنی آلمان نازی است. این باور و اتفاق شكل روحی و درونی انسان او را متمایزتر می كند. به این معنا كه رمزگان و ساختار نشانه های رمان او براساس تاریخ و ملیتی شكل می گیرد كه شكستی مضاعف را بر دوش كشیده است. این شكست به طور واضح دو جنبه دارد. یكی- كه با تمام انسان های دوره جنگ و بعد از آن مشترك است- شكست اخلاقی و ذهنی از خلق تفكر مدرن قدرت است و دوم- كه مختص به برپاكنندگان جنگ بوده- شكست از نیروهای متفقین و تحقیر شدن در برابر قدرت آنها است. این وضعیت تلخ و ناخوشایند در روایت هرلین وجود دارد. او راوی ای از یك كشور شكست خورده و مغلوب جنگ دوم جهانی است كه متهم به نابود كردن سرنوشت انبوهی از انسان های جهان است بنابراین انسان او هم خواسته یا ناخواسته ناچار به پذیرفتن این تحقیر مداوم بیرونی می شود. اما تراژدی واقعی زمانی روی می دهد كه این قهرمان با وجود انتظار مخاطب برای كشتن افسر نازی، از این امر سر باز می زند. او كه زندگی اش در خلال این قتل و بعد از آن تباه شده، بعد از دیدن افسر نازی توانایی روحی و ذهنی برای نابود كردن او را در خود نمی بیند. این در حالی است كه كمتر كسی عمل او را گناه می داند، ولی سازمان و ساختاری كه او آن را درك كرده، به شكلی است كه در آن یك ملت تحقیرشده و بدون امید و فرجام را قادر به قتل سایر اعضای خود نمی داند. این تراژدی اصلی و تا حدودی سمبلیك رمان آلبوم خاطرات است. راوی افسر نازی را كه در كسوت پزشك، اسیران اردوگاه های كار اجباری را كشته و در گور دسته جمعی می ریخته است، چنین روایت می كند: «... شلوار خاكی رنگ پوشیده بود و پیراهنی از همان رنگ بر تن داشت. بی آنكه حركت كنم، آنجا ایستادم و او هم بی حركت ماند. نگاهم می كرد و چیزی نمی گفت. گویی كه تمام نیرویش با همان چند كلمه اول ته كشیده بود. جعبه كوچك و سیاه رنگی در دستش بود، ناخن های دستش كثیف و شكسته بودند، ورید های پشت دست هایش متورم بود. صدای تلویزیون را خاموش كرد. اما تصویرش روشن ماند و گاه گاهی نگاهی به آن می انداخت. چیزی نگفتم. احساس می كردم مادامی كه حرف نزده و لب هایش نجنبیده است از دستم در امان خواهد ماند، انگار كه ممكن نیست آدم به مردی شلیك كند كه هیچ حرفی نمی زند...» راوی در ذهن اش او را می كشد و بعد به نگاه های این مرد سالخورده چشم می دوزد كه انگار از كشته شدن هم بدش نمی آید. قتل انجام نمی شود و قهرمان كه در تمام طول رمان شاهد خیانت ها و ناجوانمردی های مختلفی بوده، باز هم اجازه می دهد تا زندگی اش در ذهن اش ادامه پیدا كند و او عمل بیرونی تكان دهنده ای نداشته باشد. این ناتوانی رمانتیك زمانی برجسته تر به چشم می آید كه درمی یابیم این حجم از روایت و ماجرا تنها و تنها برای این عمل بیرونی شكل گرفته است. راوی روشنفكرمآب هانس هرلین در خاطرات و تصاویرش باقی می ماند و با درك همه جانبه ای كه از شكست های فردی و اجتماعی دارد، نوع دیگری در برابر فرم محتوم زندگی درون متنی اش می ایستد. او با نكشتن یك جنایتكار سالخورده، مسیر تاریخ خود را عوض می كند و می كوشد تا پرتره و شمایلی از یك قهرمان بی عمل ولی قابل ستایش ارائه دهد. بنابراین ناتوانی اش در این تأویل به شكل یك باور اومانیستی تا حدودی رمانتیك جلوه پیدا كرده و ما در پایان با نوعی از سرخوشی روبه رو می شویم. تراژدی ای كه بسیار مدرن و غیرمتعارف ساخته شده و مخاطب را با ویژگی ها و ابعاد دیگری از یك زندگی و سرنوشت انسان اروپایی روبه رو می كند.
رمان آلبوم خاطرات، سرشار از این وجوه است. در واقع هانس هرلین مرد آلمانی اش را نه در هیئت وجدان و یا روح ملت آلمان شكست خورده، بلكه در شكل فردی خاص از این جامعه تحقیرشده تصویر می كند كه با یك عمل غیرمتعارف در راستای به دست آوردن نوعی هویت جدید حركت می كند. در این گستره، روح آلمانی نه به عنوان یك اخلاق بلكه در هیئت یك نوع اومانیسم تباه شده و از دست رفته اروپایی به تصویر كشیده می شود كه وجود داشتن انسان را بر هر چیزی برتر می داند. نویسنده با چنین معیاری، انبوه شخصیت های مختلف اش را در تأویل ها و تفسیرهای شخصی قهرمان قرار می دهد. او خود را در كنار این آدم ها می بیند و در این شكل است كه ما با یك آلمانی حاشیه ای روبه رو می شویم كه در تمام قسمت ها و با وجود دستیابی به قدرت راوی بودن، اجازه می دهد نفر دوم، سوم و یا چهارم ماجرا و وضعیت باشد. چیزی كه می توان به آن اخلاق صغیر گفت، راوی هرلین در تنها فرصت نقش اول بودن اش هم اجازه می دهد روند طبیعی زندگی ادامه پیدا كند و او در پشت تصاویر و در كنار دیگران بایستد. شكست های پیاپی فردی و قرار گرفتن در موقعیت های ناخوشایند، ذهن اش را به شكلی درآورده كه خارج شدن از این جبر را برنمی تابد و به او هویتی جعلی و كاذب می بخشد. او در این تعریف از آن دست انسان هایی است كه اجازه می دهد تا كشته شوند ولی نقش قاتل را بازی نكنند. ته نشین شدن این نگاه اومانیستی- مسیحی بدون اشاره به مراجع و ریشه های ظاهری آن، شخصیت هانس هرلین را به انسانی پیچیده، بدون آرمان ولی با اصول تبدیل می كند. شخصیتی كه خواسته یا ناخواسته دارای اصولی شده كه از او انسانی حاشیه ای، جزیی و از همه بهتر عكاسی می سازد كه به طور طبیعی هیچ گاه در عكس هایش حضور ندارد. این ویژگی به همراه تأویل گرایی همه جانبه ذهن او، باعث خلق یك جهان بینی جدید در رفتارهای انسانی می شود كه جنگ دوم جهانی برای او تلخی و شكست هایی مضاعف را به همراه داشته است. این انسان بر سر اثبات یا تبرئه كردن گناه خود یا دیگران نیست، بلكه در وضعیتی غیرمتعارف باید هزینه بودن و زندگی كردن در یك پروسه زمانی و تاریخی خاص را بپردازد. شاید به همین دلیل است كه او درگیر ماجراها و رفتارهای دیگرانی می شود كه سرنوشت اش را در دست گرفته اند و چنین است كه نوع جدیدی از تراژدی متولد می شود.
پایان رمان آلبوم خاطرات پایان این ضدقهرمان ترحم انگیز تنها است. او با این مونولوگ روزگار درون متنی اش را به اتمام می رساند. یك تعریف آبرومندانه از خودكشی: «حالا در پاكت را خواهم بست. كارت «مزاحم نشوید» را بیرون در خواهم آویخت و آن وقت اصلاح خواهم كرد. حقیقت این است كه امروز صبح اصلاح كردم اما نمی خواهم كسی بفهمد ریشم دارد سفید می شود.» تراژدی اروپایی در این نقطه شكل می گیرد و هیچ ضربه ای به آن اومانیسم مسیحی وارد نمی شود.
مهدی یزدانی خرم
منبع : روزنامه شرق


همچنین مشاهده کنید