جمعه, ۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 26 April, 2024
مجله ویستا


نگاهی به اقدامات خسرو انوشیروان علیه مزدک


نگاهی به اقدامات خسرو انوشیروان علیه مزدک
در دوره پادشاهی او فرقه مزدكی سركوب شد. اینكه پسران اول و دوم كواد جانشین پدر نشدند و پسر كوچكتر یعنی خسرو (به عربی: كسری) پادشاه شد نیز علتی داشته است كه در ذیل خواهد آمد. به دلیل اهمیت نهضت مزدكیه و نقش آن در تحولات آن زمان ابتدا باید به آن پرداخت. «چون منابع موجود تاریخی را به دقت مطالعه كنیم و كیفیت دعوت مزدكیه را تحقیق نماییم، تقریباً آگاه می شویم كه دامنه این دعوت در طول مدت سلطنت كواد تا چه اندازه وسعت پیدا كرده است. شریعت مزدكی بدون شك در آغاز جنبه دینی داشته و بانی آن شخصی بوده عاشق اصلاحات نظری و طالب بهبود احوال زندگی مردم نبوده است. جنبه اجتماعی این دعوت از حیث اهمیت در درجه دوم بوده و فرمان هایی كه كواد در دوره اول پادشاهی خود برای اجرای مرام دنیوی مزدكیان صادر كرده، هر چند انقلابی محسوب می شده، ولی آنقدرها كه مورخان خارجی مبالغه كرده اند، تازگی نداشته است.»۲ به این ترتیب می بینیم كه به دلیل انقلاب مزدك در زمان كواد اصلاحات از زمان پادشاهی او آغاز شده است. درباره جامعه طبقاتی ساسانی گفته می شود كه چهار طبقه عمده وجود داشته است كه به ترتیب مقام و اولویت عبارت بودند از: ۱- مغان زرتشتی كه خود دارای طبقاتی بوده اند كه در رأس آنها موبدان موبد (بزرگ موبدان) قرار داشته است. ۲- ارتشتاران یا نظامیان ۳- دهگانان (دهقانان) یا روسای كشاورزان ۴- پیشه وران و دست ورزان. آن طور كه از منابع پیدا است در دوران اولیه تشكیل سلسله ساسانی پادشاه بیشتر جزء دسته یكم قرار داشته است. به طوری كه اردشیر بنیانگذار ساسانیان مغ برجسته معبد آناهیتای استخر پاس بوده است. رفته رفته با تشكیل و سازماندهی شدن روحانیان زرتشتی شاه اعتبار روحانی خود را از دست می دهد و بیشتر به عنوان بزرگ ارتشتاران و رئیس نظامیان محسوب می شود كه این موجب نارضایتی و ناخشنودی پادشاه شده بود. شاید دلیل اصلی حمایت كواد در ابتدا از قیام مزدك نیز كاستن از قدرت روحانیون زرتشتی و دفع خطر آنها بوده است. در واقع آنچه كه از جانب مزدكیه روحانیان را تهدید می كرد، بیش از جنبه دینی و ایدئولوژی مذهبی جنبه سیاسی و ایدئولوژی ضدطبقاتی آن بود. در زمان قباد (كواد) نیز مغان و موبدان زرتشتی در اوج قدرت و توانایی بودند و بخش مهمی از زمین داران بزرگ محسوب می شدند و حتی در برخی موارد می توانستند شاه را از مقام خود خلع نمایند و پسر او را جانشین كنند. همین امر سبب حمایت شاه از نزدیكان شد. ولی رفته رفته مزدك در طبقات پایین جامعه نفوذ كرد و این مسئله نه تنها مغان بلكه شاه و شاهزادگان و دربار را نیز تهدید می كرد و احتمالاً شورش ها و هرج ومرج هایی كه به دلیل هجوم مزدكیان و مردم به انبارهای دولتی و اموال بزرگان انجام گرفت، علاوه بر فشار موبدان بر شاه دلیل مهم دیگر برای عدم حمایت كواد و پسرش خسرو از مزدكیان بود.«می توان حدس زد كه هرج ومرج به كجا رسیده است و همچنین از روایاتی كه مورخان عرب راجع به اصلاحات خسرو اول و ترمیم خرابی ها ذكر كرده اند، پیدا است كه ویرانی كشور به چه میزان بوده است. اگرچه كیش مزدك پس از ورود به طبقات پایین اجتماع تدریجاً صورت یك مسلك سیاسی انقلابی گرفت، ولی اساس دیانتی آن باقی بود و پیروان این آئین در میان طبقات بالا هم وجود داشته اند.»۳ كواد سه پسر داشت. فرزند نخست او كاووس نام داشت كه پیش از خلع و زندانی شدنش به وسیله بزرگان زرتشتی تربیت او را به مزدكیان سپرده بود، بنابراین كاووس تحت تاثیر اندیشه های مزدكی قرار گرفته و روحانیون مخالف پادشاهی او بودند. «فرزند دوم كواد، جم از یك چشم نابینا بود و این نقص جسمانی معمولاً موجب محرومیت از سلطنت می شد. پسر سوم او خسرو نام داشت و پدر خصالی كه شایسته پادشاهان است، در او جمع می دید، جز بدگمانی كه نقص او محسوب می شد. اینكه كواد فرزند كوچك خود خسرو را بر پسر ارشد یعنی كاووس پدشخوارگرشاه كه علناً پیرو كیش مزدك بود، ترجیح داد تبدیل و تغییر عقیده شاهنشاه را نسبت به این فرقه كه در آغاز به آن گرویده بود، به طور وضوح آشكار می كند.»۴ «واقعه قلع وقمع مزدكیان در آخر سال ۵۲۸ یا اوایل سال ۵۲۹ رخ داد. علت آن نقشه ای بود كه مزدكیان راجع به ولیعهدی كاووس پدشخوارشاه پسر كواد كشیده بودند و می خواستند به رغم تصمیم شاهنشاه به وسیله توطئه و تحریك این شاهزاده مزدكی را بر تخت ایران جای داده، خسرو را از سلطنت محروم كنند. این آخرین قطره ای بود كه جام صبر را لبریز كرد.»۵ به این ترتیب تمام بزرگان زرتشتی و مسیحی به همراه روسای فرقه مزدكیه در مجلسی كه ریاست آن به عهده كواد بود، شركت كردند و پس از چندی بحث و مجادله افراد مسلح بر سر مزدكیان ریختند و ظاهراً تمام سران این فرقه را كشتند. یقیناً این مجلس به بهانه مباحثه میان ادیان گوناگون صورت گرفته است، زیرا در غیر این صورت بزرگان مزدكی خود را به دام نمی انداختند. به هر حال پس از این ماجرا مزدكیان كه روسای خود را از دست داده بودند، پراكنده شدند، دارایی آنها ضبط و كتب دینی آنها سوزانده شد.
«به درگاه كسری یكی باغ بود‎/ كه دیوار او برتر از راغ بود‎/ همه گرد بر گرد آن كنده كرد‎/ مر این مردمان را پراكنده كرد‎/ بكشتندشان هم بسان درخت‎/ زبرپای و سرزیر آكنده سخت»۶
«گرچه ممكن است اشعار شاهنامه درباره پایان كار مزدكیان كه می گوید خسرو آنها را مانند درخت وارونه بر زمین كاشت، اغراق آمیز باشد، ولی در ذهن ایرانیان تا امروز همین تصویر باقی مانده است. به روایت فردوسی، خسرو سپس به مزدك گفت به درون باغ رو و میوه بذرهایی را كه كاشته ای ببین و هنگامی كه مزدك موبد پیروانش را در چنین وضعی دید، خروشی برآورد و بی هوش شد. سپس شاه او را زنده بر دار كرد و با باران تیر بكشت. فردوسی در پایان می افزاید: تو گر باهُشی راه مزدك مگیر.»۷
همان طور كه مشاهده می شود در منابع اختلافاتی وجود دارد، گروهی كشتن مزدكیان و مزدك را به كواد و دسته ای از جمله شاهنامه و منابع پهلوی آن را به خسرو نسبت می دهند. به هر حال نهضت مزدكیه عامل مهمی در وادار كردن قباد و خسرو به دست زدن به اصلاحات و اقداماتی بود. از یك سو مردم عادی و پایین دست به حقوق خود آگاه شده بودند و جریان روشنفكری در میان طبقات پایین و متوسط و حتی در بین شاهزادگان ایجاد شده بود و از سوی دیگر برای كنترل اوضاع پس از سركوبی قیام مزدك، راهكارهای نوینی ایجاب می كرد. برای دستیابی به دو هدف مذكور خسرو دست به یك سری اقدامات زد. البته ذكر این نكته لازم است كه قیام مزدك تنها عامل این اصلاحات نبود بلكه اقتضای زمان و پیشرفت هایی كه در رم و نقاط دیگر رخ داده بود و از طرف دیگر اندیشه های نوگرانه خسرو از عوامل تاثیرگذار دیگر بودند. اینكه فردوسی مردم را از پیمودن راه مزدك باز می دارد و جانب خسرو را می گیرد، دلیل نسبتاً واضحی دارد، زیرا او یك دهقان زاده بود و دهقان ها (یا دهگان ها) بزرگان و نمایندگان كشاورزان در زمان ساسانی بوده اند كه مورد لطف و توجه ویژه انوشیروان قرار می گیرند.
• اقدامات خسرو یكم
«خسرو یكم انوشیروان (۵۷۹-۵۳۱ میلادی) در تاریخ ساسانیان مظهر شاه فیلسوف است و گفتارها و كردارهای بسیاری در این زمینه به او نسبت داده اند كه اثباتشان دشوار است. با این حال مسلم است كه او به كار كاووس [برادر بزرگترش] و اشراف مخالف خود پایان داد و قدرت مزدكیان را در سراسر شاهنشاهی از بین برد.او سلسله باروها یا دیوارهایی (وَر) در چهارگوشه شاهنشاهی به منظور دفاع از كشور بنا كرد. یكی در شمال شرقی در امتداد دشت گرگان، یكی در گذرگاه قفقاز، یكی در غرب و آخری به نام دیوار اعراب (وَرتازیگان) در جنوب غربی كشور در عصر او ساخته شد.»۸«گرچه تقسیم چهارگانه شاهنشاهی را به خسرو یكم نسبت داده اند، گمان می رود كه انجام یا آغاز آن با قباد یكم [پدر خسرو] بوده است. وقتی خسرو یكم در مقام شاه ضد مزدكی به سلطنت رسید، قدرت اشراف و زمین داران بزرگ را به آنها بازنگردانید، بلكه سیاستی به سود زمین داران كوچك مرفه (دهقانان) در پیش گرفت. دهقانان از نظر نظامی ستون فقرات ارتش ساسانی را تشكیل می دادند و از لحاظ اقتصادی نیز گردآوری مالیات یعنی شالوده اقتصاد كشور برعهده ایشان بود. آنان همچنین تا سده های بعد یعنی تا قرن یازدهم میلادی (قرن چهارم هجری) به عنوان امانتدار گنجینه فرهنگ ایرانی باقی ماندند و یكی از ایشان (فردوسی) در ملك كوچك خود شاهنامه را تدوین كرد.»۹ خسرو به دو نوع اقدام عمده دست زد: یكی مالی و اقتصادی و دیگری نظامی. «در شماری از منابع روایت شده است كه مالیات ها بر میزان برداشت از زمین ها و میوه ها و غلات برآورد می شد، ولی بیشتر محصولات پیش از آنكه ارزش آنها از نظر مالیاتی برآورد شود فاسد می شدند. بنابر نظام جدید، زمین مساحی می شد و حقاً تعیین می شد و برای زمین ها معدلی سالانه برای حاصل غلات برآورد می شد و برای زمین هایی كه دارای حاصل خرمابن و زیتون بودند براساس شمار درخت ها برآورد می شد.»۱۰ در واقع می توان نتیجه گرفت كه خسرو دریافت مالیات را سهل و آسان تر از گذشته در نظر گرفت و به نوعی با مردم مدارا كرد. «پس از اصلاحات مالیاتی به اصلاحات نظامی پرداختند كه در آن شیوه پیشین آمدن فئودال های بزرگ كه با خود ساز و برگ و فرودستان و پیروان خویش را به میدان می آوردند دگرگون شد و دولت مركزی نیروی جدید دهقان ها یا «پهلوانان» مزدور و تجهیز شده را فراهم آورد.»۱۱ این اصلاح نظامی، ناشی از زیركی خسرو است. زیرا با این كار هم توان ارتش ایران را در برابر هجوم بیگانگان افزایش داد و هم به دلیل استفاده از عناصر وابسته دهقانی می توانست به طور غیرمستقیم بر اوضاع داخلی مسلط باشد و از شورش های طبقات پایین دست به ویژه به دلیل نفوذ مخفیانه مزدكیان در میان آنها جلوگیری نماید. به جز اصلاحات مالیاتی و نظامی، اقدامات دیگری نیز به انوشیروان منسوب است، از جمله آوردن كتاب های معتبر رمی و هندی و ترجمه آنها به پهلوی كه نمونه آن كتاب كلیله و دمنه است و برزویه طبیب آن را از سنسكریت به پهلوی (فارسی میانه) ترجمه كرد. به هر حال خسرو یكم با به كارگیری سیاست میانه روی سعی كرد اقتدار خدشه دار شده ساسانی را بازگرداند و در این كار نیز تا حدود بسیاری موفق شد و نام او به عنوان شاه عادل یا دادگر در میان مردمان، تاكنون باقی مانده است.
پی نوشت ها:
۱- به معنی روح جاودان و روان پاینده است.
۲- ایران در زمان ساسانیان، آرتور كریستنسن، ص ۲۵۸.
۳- همان، صص ۲۵۸ و ۲۵۹.
۴- همان، ص ۲۵۶.
۵- همان، ص ۲۵۹
۶- شاهنامه فردوسی، قطع رحلی، دفتر هشتم، انتشارات ققنوس. ص ،۴۶۰ ابیات ۳۴۱-۳۳۹
۷- شاهنشاهی ساسانی، تورج دریایی، ترجمه: مرتضی ثابت فر، انتشارات ققنوس، ص ۴۵.
R.N. ۸-Frye, زThe sasanian System of walls for Defenceز studies in memory of Gaston wiet, Jerusalem, ۱۹۷۷, pp.۷-۱۵.
۹- شاهنشاهی ساسانی، تورج دریایی، صص ۴۷ و ۴۸.
۱۰- تاریخ باستانی ایران، ریچارد نلسون فرای، ترجمه: مسعود رجب نیا، انتشارات علمی و فرهنگی، صص ۵۱۹ و ۵۲۰.
۱۱- همان، ص ۵۲۰.
فرهاد صولت
منبع : روزنامه شرق


همچنین مشاهده کنید