چهارشنبه, ۱۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 8 May, 2024
مجله ویستا


فرزندان خود را برای همسرداری تربیت کنیم


فرزندان خود را برای همسرداری تربیت کنیم
آگاهی از شیوه های صحیح تربیت یکی از مهم ترین دغدغه های والدین و یافتن راه های کاربردی و موثر برای انجام این مسئولیت مهم، وظیفه پدر و مادر است. این مسئله که فرزندمان را چگونه تربیت کنیم تا در آینده انسان موفق و برای اداره زندگی مشترک مسئولیت پذیر و متعهد باشد، همواره برای پدر و مادر از اهمیت خاصی برخوردار است.انسان براساس فطرتی الهی آفریده شده است و وظیفه پدر و مادر این است که او را متناسب با این فطرت تربیت کنند یعنی زمینه پرورش و تربیت او را مطابق با ویژگی های فطری اش فراهم کنند و یکی از این ویژگی های فطری برای پرورش احراز قابلیت های لازم در او برای «همسرشدن» است.به عبارت ساده تر باید در شیوه تربیتی فرزندانمان، آن ها را عروس و داماد تربیت کنیم و بدون شک این گونه تربیت آرامش و صفا و صمیمیتی را می طلبد که پدر و مادر باید آن را در کانون خانواده به نمایش بگذارند. دکتر افروز در مجتمع شهید هاشمی نژاد مرکز تربیت معلم در مشهد با اشاره به تجربه ٣٠ ساله خود و تالیف کتاب های تربیتی و تدریس و حاصل هزاران جلسه و سخنرانی خود در این باره می گوید: پرورش فرزندان باید براساس فطرت آن ها باشد.وی با اشاره به این که ما باید کودکان خود را مطابق قابلیت های فطری که خداوند به آن ها داده و آن هم زوجیت است، تربیت کنیم و به این نکته باور داشته باشیم، تا فرزندانمان صرفا دانش آموز، دانشجو، دکتر و مهندس بارنیایند بلکه آن ها را پدر و مادر تربیت کنیم می افزاید رسالتی که برعهده پدر و مادر گذاشته شده همین است. اما متاسفانه از آن جا که والدین به این وظیفه خود آگاه نیستند و این مسئولیت سخت و خطیر است، اصل را رها می کنند و به فرع می پردازند این که مثلا در کدام کلاس کنکور فرزندم را ثبت نام کنم؟ کدام جزوه را بخواند؟ و چه تستی را بزند؟ و... این ها اصل نیست.
● خانواده آموزشگاه همسرپروری
از آن جا که خداوند انسان را با قابلیت زوجیت آفریده و در گستره هستی برای هر دختر، پسری و برای هر پسر، دختری قرار داده است، بنابراین این قابلیت فطری باید عینیت پیدا کند و بهترین بستر برای آن خانواده و بهترین آموزشگاه همسرپروری، محیط خانواده است.
اگر فضای خانواده مملو از آرامش باشد و فرزندان شاهد رابطه صمیمی پدر و مادر باشند، خانواده مکان آرامی برای فرزندان خواهد بود و مثل بوستان و گلستانی است که فرزندان دوست دارند هرکجا که هستند زودتر به خانه بیایند و در کنار والدین باشند.
● تکریم، تشویق، تایید در خانواده
تکریم، تشویق و تایید پدر و مادر نسبت به یکدیگر و ارج گذاشتن به تلاش و سعی در خانه، محیطی گرم و صمیمی را ایجاد می کند که فرزندان همیشه شاهد آن هستند.مادر هرگز شوهرش را تکذیب، تحقیر و نصیحت نمی کند و از او به نیکی یاد می کند. همیشه چشم انتظار اوست و او را پشتوانه محکم خانواده می داند. پدر جلوی چشم فرزندان به همسرش احترام می گذارد و از خوبی های او برای فرزندانش می گوید و او را رازدار و صادق می داند. از او جلوی خانواده و مادر و خویشاوندانش تعریف می کند و به فرزندان می گوید که مادرتان را دوست دارم و برای من بسیار عزیز است و هنوز هم اگر بخواهم ازدواج کنم دوباره به خواستگاری او می روم و... همه این ها تاثیر مثبتی در تربیت فرزندان دارد. در آموزه های دینی ما نیز، زن و شوهر لباس هم هستند ، مگر نه این است که لباس امنیت می بخشد و کفویت و تناسب را نشان می دهد؟ بنابراین زن و شوهر هم باید نسبت به هم چنین باشند.در قاموس همسری، موعظه و نصیحت خلاف آرمان زوجیت و همسری است.پیامبر خدا(ص) هرگز رابطه ای این چنین با خدیجه کبری(س) و بعد از آن با عایشه نداشتند. آیا پیامبر(ص) که خود قرآن را آورده و اسوه ای حسنه برای ماست یک بار عایشه را نصیحت کرد؟ که من از تو بیشتر می دانم و...
وی می افزاید: زن و شوهر باید با نگاه و کلام به یکدیگر آرامش دهند و برای این کار از هر فرصتی استفاده کنند و از همه جاذبه های فکری، کلامی، حسی و نفسانی برای آرامش دادن به یکدیگر بهره بگیرند.
وقتی فرزندان صحنه های تایید و تکریم والدین نسبت به یکدیگر را مشاهده کنند، وقتی پدر و مادر محبت، گذشت، صبوری، ایثار و شجاعت را جلوی چشم فرزندان خرج یکدیگر کنند، خانه مکان آرام و امنی خواهد بود که فرزندان برای رسیدن به آن لحظه شماری می کنند و آن ها هم آرزوی داشتن همسری همانند والدین خود را خواهند داشت.
● شیوه صحیح تربیت فرزندان امر و نهی نیست
فرزندان در طول سال ها زندگی با پدر و مادر چیزهای زیادی یاد می گیرند.
اگر پدر و مادر محبوب بچه ها باشند آنان تلاش می کنند که خودشان را به آرمان های پدر و مادر نزدیک و همدلی و همانندی کنند. فرزندان به خواسته های پدر و مادر خود آگاه هستند و سعی می کنند خواسته های آنان را تامین کنند.
دکتر افروز می گوید اگر بخواهیم بچه های خوبی تربیت کنیم بهتر است اصلا آنان را تربیت نکنیم. تربیت از نظر ما یعنی چه؟ این که دائما بگوییم: این کار را بکن، آن کار را نکن، دیکته بنویس، کی آمدی؟ چرا موهایت را مرتب نمی کنی؟ دست نزن، عقب بنشین و...
وی معتقد است که عموما استفاده از واژه های انضباطی و امری موجب افت فرآیند تربیت می شود پس بهترین کار این است که فرزندانمان را به این شیوه تربیت نکنیم زیرا به کار بردن واژه های انضباطی در خانواده و در رابطه با فرزندان، در واقع به تعویق انداختن شکوفایی شخصیت بچه هاست. هنر پدر و مادر استفاده کردن از واژه های عاطفی است.در خانواده هایی که فرزندان هر روز با واژه های تحقیرآمیز و تکذیب مستقیم و غیرمستقیم پدر و مادر مواجه هستند و این که پشت سر همدیگر حرف هایی می زنند که یکدیگر را می شکنند، مادر پدر را فردی بی مسئولیت، متکبر، مستبد، خسیس، راحت طلب، بخیل و ظالم جلوه گر می کند و پدر، مادر را فردی وسواسی، خودخواه، افسرده و دست و پا چلفتی، چگونه می توان انتظار داشت که بچه ها از پدر و مادر تمکین کنند.
افروز ریشه فرار دخترها را رفتار والدین می داند و می گوید: دختران فراری عموما پدر دارند اما بدسرپرست هستند در این نوع خانواده ها مادر منفعل و مظلوم واقع می شود. درگیری فیزیکی پدر و مادر جلوی چشم بچه ها، آرامش آن ها را به هم می زند و طبعا دختر هم از خانه گریزان می شود. این فرد ازدواج را دوست ندارد چرا که باغ زندگی والدینش باغی خشک و پژمرده است و این دختر در زندگی آن ها آینده خود را مجسم می کند و از خانه می گریزد.
● مولفه های آرامش در خانواده
دکتر افروز چند مورد از مهمترین مولفه هایی که می تواند عامل ایجاد آرامش در خانواده باشد چنین عنوان می کند:
ـ مثبت اندیشی: افراد باید با دیدی مثبت نگر وارد محدوده خانواده شوند و فقط نقاط ضعف را نبینند و به موارد مثبت بیشتر توجه کنند.
ـ امیدبخشی: انسان به امید زنده است و ما با امیدآفرینی در افراد خانواده می توانیم زمینه تلاش گری و موفقیت آنان را فراهم کنیم و نباید برای اشخاص محدودیت ایجاد کنیم زیرا یکی از دلایل خودکشی، افسردگی و ناامیدی است.
ـ بخشایشگری: بخشیدن و عفو کردن ایجاد آرامش می کند.
امروز در دنیا مکتبی درمانی به نام «عفودرمانی» یا همان «بخشایشگری» وجود دارد که براساس آن ها یاد می گیریم چگونه دیگران را ببخشیم.
بسیاری از جنایت هایی که اتفاق افتاده نتیجه همین کینه هایی بوده که روی هم انباشته شده و فرصت بخشیدن به وجود نیامده است.
ما در برابر رفتار ناشایست دیگران می توانیم ٣ نوع برخورد داشته باشیم:
۱) قصاص که شایسته افراد تربیت شده نیست.
۲) عفو و بخشش و سوم که مهمتر از همه است و در قرآن آمده کار خیر و حسنه است یعنی اگر کسی بدی کرد تو بدی نکن بلکه با خوبی بدی او را جواب بده.
ـ صلح آفرینی: ایجاد مودت بین افراد مولفه دیگر آرامش است، این که بین قلوب الفت ایجاد کنیم.
ـ خیرآفرینی: خیر و نیکی کنیم و خیرآفرین باشیم. دست خیرآفرین آرامش بیشتری دارد. بچه ها را خیر و خیرآفرین بار بیاوریم و این که بدانند برای این که متواضع باشند و مغرور و متکبر نشوند باید خیرآفرینی کنند.
ـ توکل به خداوند: توکل کردن آرامش بخش انسان است. این که فرد کارها را با تلاش کافی انجام دهد و نتیجه مثبت آن را از خداوند بخواهد. توکل به خداوند یعنی این که خدای مهربان را در انجام هر امر و اثربخشی تلاش خود قادر بدانیم.چنین انسانی با دلی آرام زندگی می کند.
منبع : روزنامه خراسان