چهارشنبه, ۱۷ بهمن, ۱۴۰۳ / 5 February, 2025
مجله ویستا
وقتی سیاستمدارن وبلاگنویس میشوند
قصه وبلاگنویسی در كشور ما قصه عجیبی است. چراكه عدهای تا همین دیروز نهچندان دور بر این باور بودند كه وبلاگ و وبلاگنویسی خاص افراد بیكاری است كه از سر وقتگذرانی بهسوی این وسیله ارتباطی گرایش پیدا كردهاند اما رفتهرفته شمار روزافزون وبلاگهای ثبت شده بر روی سرویسدهندگان وبلاگ نشان از آن میداد كه شمار افراد بیكار رو به افزونی است. البته اگر این سیر صعودی را با باور آن عده قیاس كرده باشیم. اما واقعیت امر این بود كه وبلاگ بهعنوان یك رسانه آزاد و در عین حال رایگان توانسته بود بهراحتی مخاطبان بسیاری را از تمامی اقشار و سنین مختلف بهسوی خود برای انعكاس دیدگاههایشان جذب كند.
● سید محمد خاتمی http://www.khatami.ir
● ابطحی http://www.abtahi.com
● علی لاریجانی http://larijani.ir
● اکبر هاشمی رفسنجانی http://www.hashemirafsanjani.ir
● علی ولایتی http://www.velayati.ir
● محمد باقر قالیباف www.ghalibaf.ir
● مصطفی معین http://drmoeen.ir
● محسن رضایی http://rezaee.ir
● کروبی http://www.karroubi.ir
به هرحال شرایط وبلاگنویسی برای افراد عادی جامعه چندان شرایط مطلوبی نبود و در این میان وقتی یكی از مردان اهل حكومت در عین ناباوری با وبنوشت قدم به دنیای وبلاگها گذاشت یعنی عبور از خط قرمز.
همان روزها وقتی از ابطحی در مورد سختیهای وبنوشت سؤال كردم او در پاسخ گفت، من بحران سختی را در چند ماه شروع به كار وبنوشت پشتسر گذاشتم، از یك سو این شایعه بهطور گسترده رواج یافته بود كه من با این وبلاگ بهدنبال شهرتطلبی هستم و از سوی دیگر عدهای نیز بر این باور بودند كه حكومت مرا وادار كرده است كه بهعنوان سوپاپ اطمینان عمل كنم و از طرف دیگر جریان محافظهكار به این شایعه دامن میزد كه من با ورود به این فضا قصد دارم كه از روحانیت و ارزشهای انقلابی بكاهم.
به هرحال شایعه و بحثهای زیادی وجود داشت درحالی كه هیچ كدام از این شایعات صحت نداشت تنها دلیل این بود كه من احساس میكردم اینترنت و وبلاگ یك محیط آزاد است كه میتوانم بهراحتی در آن حرفهای دلم را بزنم و من هیچكس را مجبور نكردم كه این مطالب را بخواند، حتی اگر كسی یك بار هم روی این مطالب كلیك نمیكرد من باز هم برای دل خودم مینوشتم.
به هرحال از آن روزها مدت زمانی سپری شده است و دیگر اینترنت پایگاه شیطانی و وبلاگستان محلی برای جذب افراد بیكار نیست. امروز و در تعریف جدید گفته میشود كه وبلاگ روشی برای برقراری ارتباطی آسان و دوسویه با قشر عظیمی از كاربران است. تعریفی كه در همان روزهای بدو ورود وبلاگ به كشورمان قالب جامعه نیز بر آن باور و اعتقاد داشتند. باوری كه سبب میشد با وجود تمامی سختیها افراد علاقهمند همچنان به وبنویسی بپردازند. باوری كه برای باور آن سختیهای بسیاری پشتسر گذاشته شد.
● یك شوك بزرگ
بهرهوری از پدیده سایتنگاری و وبلاگنویسی پس از انتخابات ریاستجمهوری سال ۱۳۸۰ آغاز شد و ناگهان توجه به اینترنت و راهاندازی وبسایتهای خبری و تحلیلی در حوزه سیاسی و اجتماعی بسیار قوت گرفت و در همین زمان خبرگزاریها و سایتهای مختلفی راهاندازی شدند. رفتهرفته تمایل به بهرهبرداری از محیط اینترنت برای تبلیغات سیاسی تا آنجا پیش رفت كه در انتخابات نهمین دوره ریاستجمهوری شاهد بودیم كه علاوه بر راهاندازی سایت توسط كاندیداها، هواداران كاندیداها نیز اقدام به راهاندازی سایتی جهت حمایت از فرد مورد علاقه خود كردند و در كنار آن وبلاگها نیز به نشانه حمایت خود از این حركت سیاسی، روز بهروز بر تعدادشان افزوده شد و در كنار تمامی این سایتها و وبلاگهای شخصی، احزاب و تشكلهای رسمی و غیررسمی نیز اقدام به راهاندازی سایت كردند.
این اقدام با خود یك نكته مثبت به همراه داشت یعنی اینكه اگر یكی از این كاندیداها بر كرسی ریاستجمهوری تكیه زد چون خود در خلال انتخابات وبلاگ و سایت را برای تبلیغات و ارتباط با مخاطبان انتخاب كرده است یعنی به نوعی این محیط را به رسمیت شناخته است. بنابراین سایتداران و وبلاگنویسان میتوانند برای آینده مدعی یك حاشیه امنیتی برای خود باشند.
نتیجه انتخابات با تمامی فراز و نشیب خود مشخص و یكی از آن چند مدعی بر كرسی ریاست نشست. محمود احمدینژاد در دوران انتخابات با سایت مردم یار دات كام به تبلیغات پرداخت. سایتی كه پس از پیروز شدن نیز همچنان بهروزرسانی آن ادامه دارد. اما نكته مثبت و در خور توجه این بود كه احمدینژاد به این سایت اكتفا نكرد و پا را از چارچوب خشك و رسمی یك سایت دولتی بیرون گذاشت و در یك اقدام جالب به وبلاگنویسی رویآورد.
از تولد وبلاگ محمود احمدینژاد به آدرس www.ahmadinejad.ir چند روزی سپری شده است. اولین مطلب این وبلاگ و به نوعی درحال حاضر تنهاترین مطلب این وبلاگ اختصاص به زندگینامه وی دارد. یك مطلب بسیار مفصل در قسمتی از آن میخوانیم: «دوران دبیرستان من همراه با جشنهای ۲۵۰۰ ساله شاهنشاهی بود. آن سالها فشار فقر بر اقشار محروم مضاعف شده بود و در چنین شرایطی دیگر پتك و سندان پدر كفاف مخارج خانواده را نمیداد و من مجبور شدم برای كمك به خانواده و تامین خرج تحصیل در كارگاه یكی از همسایهها مشغول به كار شوم و كانال كولر پرس بزنم. با وجود آنكه بسیار بازیگوش و پرجنبوجوش بودم اما از درس و مدرسه هم غافل نبودم و دانشآموز ممتاز محسوب میشدم.
از همان دوران بود كه به معلمی علاقهمند شدم و گاه و بیگاه برای دوستانی كه تقاضای كمك داشتند در خانه یا مسجد كلاسهای تقویتی برگزار میكردم. سال آخر دبیرستان با چند كتاب تست و تلاش شبانهروزی مانند همه كنكوریها و البته بینصیب از كلاسهای تقویتی كنكور خود را برای این آزمون آماده كردم. قرار داشتن در بحبوحه جریان انقلاب و فعالیتهای مبارزاتی پراكنده علیه رژیم شاه باعث نشده بود كه دچار ضعف تحصیلی شوم و با تلاش مضاعف سعی میكردم تا در كنار فعالیتهای اجتماعی و انقلابی آمادگی علمی خود را نیز همواره در حد مطلوب نگه دارم. صبح روز امتحان كنكور مطمئن بودم كه رتبهام تكرقمی خواهد بود، اما تقدیر چنان رقم خورد كه در جلسه امتحان دچار خونریزی بینی شوم. با این حال رتبه ۱۳۲ ریاضی هم رضایتبخش بود و من توانستم در رشته مورد علاقهامـ مهندسی عمران - در دانشگاه علم و صنعت سه سال قبل از پیروزی انقلاب پذیرفته شوم.
در ابتدای جنگ ۲۵ سال داشتم. مادر و همسرم و تمامی مادران و همسرانی كه جوانان و همسرانشان در جبههها از كیان كشور خویش دفاع میكردند صبورانه به تربیت نسلی مقاوم، شجاع و مومن اهتمام داشتند. جوانان توانمند امروز ثمره همان تلاشها و به جان خریدن سختیها هستند. دفاع مقدس دانشگاه منحصر بهفردی برای آموختن انسانیت بود. تجربه همزمان مرگ و زندگی انسانهای جنگ را در بهشتی میان دنیا و آخرت نگه داشته بود كه هرچه میگفتند و میشنیدند و انجام میدادند الهی بود. برادری و صمیمیت، جدیت و سخت كوشی، معنویت و عبادت، شوق و شادمانی، ایثار و رشادت، همه و همه به ما ثابت میكرد كه دنیا و آخرت در بستر دین نهتنها با هم در تضاد نیستند بلكه مكمل یكدیگرند. شهادت تنها آرزوی رزمندگان ما بود و هست».
هر چند اولین مطلب این وبلاگ بسیار طولانی است تا آنجا كه ادامه آن به روزهای آینده موكول شده است، اما احمدینژاد بابت این طولانینویسی از خوانندگان وبلاگ عذرخواهی كرده است و این بدین معناست كه از این به بعد با متنهای مختصر در این وبلاگ روبهرو خواهیم شد. رمز بقا در وبلاگنویسی ارتباط مستقیم بهروزرسانی آن دارد. مسئلهای كه گاهی اوقات از سوی نویسندگان وبلاگها در نظر گرفته نمیشود و همین امر باعث سردرگمی خوانندگان و به نوعی فراموش كردن آدرس آن وبلاگ میشود. اما بهروزرسانی در سایت احمدینژاد داتآیآر به چه صورتی است. میگویند قرار است احمدینژاد هر هفته ۱۵ دقیقه صرف این وبلاگ كند و در مجموع سایت را هر هفته یكبار یا دو بار بهروز كند.
این وبسایت به چهار زبان فرانسه، عربی، انگلیسی و فارسی طراحی شده است (هر چند بخش فرانسه آن هنوز غیرفعال است) و در گوشه سمت راست با كلیك روی نقشههایی كه نشان از زبان اختصاصیافته دارد میتوان به متن با زبان دلخواه دست یافت. بهعنوان نمونه با كلیك روی پرچم عربستان ورود به سایت با زبان عربی فراهم میشود. همچنین در این سایت بخشی اختصاص به نظرخواهی دارد و در اولین نظرخواهی آمده است كه، آیا بهنظر شما هدف آمریكا و اسرائیل از تجاوز به لبنان كلید زدن جنگ جهانی دیگری است كه كاربران با فشردن كلید بله یا خیر میتوانند در این نظرسنجی شركت كنند. از دیگر امكانات این وبسایت قرار دادن لینك ثبت نظر روی نوشتههاست؛ كاری كه پویا بودن یك وبلاگ را نشان میدهد.بهعنوان نمونه برای اولین مطلب این وبلاگ تاكنون چهار نظر ثبت شده است. در یكی از نظرها نویسندهای با نام مینا از ایران نوشته است: «آقای رییسجمهور چرا از شنیدن نظر واقعی مردم وحشت دارید؟ بگذارید پیامها گزینشی نباشد. اینگونه خودشناسیتان هم بهتر میشود». با خواندن این پیام و تست كردن بخش ثبت پیام مشخص میشود نظرخواهی در این وبلاگ بهطور مستقیم نیست و پس از طی مراحلی و در صورت تایید، امكان چاپ آن فراهم میشود. بهنظر میرسد بهتر است یا بهطور كلی این بخش از وبلاگ حذف شود یا اینكه آنقدر سیستم اظهار نظر آزاد باشد كه هر پیام قابلیت انتشار داشته باشد. بهعنوان نمونه میتوان به وبلاگ محمدعلی ابطحی اشاره كرد كه بهطور كلی امكان ثبت نظر را حذف كرده است و خوانندگان تنها با ارسال ایمیل میتوانند با نویسنده ارتباط برقرار كنند. در مقابل وبلاگ مصطفی معین امكان ثبت نظرخواهی او آزاد است و دست كم برای هر مطلب بالغ بر ۲۰۰ پیام ثبت شده است، پیامهایی كه از هر طیف نوشته شده است از چپ و راست گرفته تا سلطنتطلب كه بهنظر میرسد خواندن پیامها برای اكثریت جذابتر از خود متن نوشته شده است.
بخش پیوند علاقهمندی نویسنده وبلاگ را نشان میدهد كه به چه موضوع یا گرایشی علاقهمند است. پیوندهای سایت احمدینژاد داتآیآر شامل پنج پیوند است. با فشردن اولین آدرس پیوند پایگاه اطلاعرسانی دفتر حفظ و نشر آثار رهبری گشوده میشود، سایتی كه به دو زبان فارسی و انگلیسی در دسترس كاربران است. دومین پیوند نیز متعلق به دفتر رهبری است، وبسایتی كه به پنج زبان فارسی، عربی، انگلیسی، فرانسه و اردو طراحی شده است. سومین پیوند نیز سایت اخبار ریاستجمهوری را دربر میگیرد. سایتی كه در آن میتوان تمامی اخبار حوزه ریاستجمهوری را مورد مطالعه قرار داد. این وبسایت دوره قبل پذیرای خاتمی بود، كافیست روی آرشیو كلیك كنید تا به دوم خرداد برسی. چهارمین پیوند نیز به خبرگزاری ایرنا اختصاص یافته است و آخرین پیوند از علاقهمندی نویسنده این وبلاگ اختصاص به سایت صداوسیما البته از نوع شبكه یك دارد.
وبلاگنویسی احمدینژاد گرچه در داخل آنچنان به خبر داغ تبدیل نشد، اما رسانههای جهان پوشش نسبتا گستردهای به باز کردن وبلاگ احمدینژاد نشان دادهاند تا آنجا كه ایندیپندنت در مطلبی مینویسد: «برای رییسجمهور کشوری که به سانسور اینترنت متهم است وبلاگنویس شدن شاید یک کار شگفتانگیز بهحساب آید، اما احمدینژاد همواره یک شوک است. او برای گسترش اندیشههای سیاسی خود این وبلاگ را ایجاد کرده و نظرسنجی را در مورد جنگ لبنان و ورود به جنگ جهانی در آن ایجاد کرده است. وی در این وبلاگ آمریکا را شیطان خطاب کرده است». گاردین نیز برای ورود احمدینژاد به دنیای وبلاگنویسی اینچنین آورده است كه: «رییسجمهور ایران از طریق این وبلاگ میخواهد اندیشههای سیاسی خود را در سطح جهان گسترده کند». در همین حال یکی دو سایت خبری نیز از هک شدن این سایت برای چند ساعت توسط هکرهای اسرائیلی خبر دادند، خبری که هیچ رسانه معتبر داخلی یا خارجی آن را تایید نکرد.
● غایب شكلاتی
گرچه یكی از مشاوران نزدیك خاتمی به نوعی پایگذار وبلاگنویسی در میان مردان سیاست را رقم زد، اما متاسفانه شخص رییسجمهور در تمام دوران ریاست خود تمایلی برای داشتن یك وبلاگ از خود نشان نداد. نزدیكان وی اعتقاد داشتند بهخاطر مشغله كاری ایشان از وبلاگنویسی دور افتادهاند، اما شاید واقعیت این بود چون مشاور رییسجمهور از سوی جناح مقابل به شیخ وبلاگنویس متهم شده بود دیگر وبلاگنویسی رییسجمهور معنا نداشت و شاید هم روحیه خاتمی با دنیای وبلاگنویسی همخوانی نداشت.
علت هرچه بود خاتمی پا به دنیای وبنویسی نگذاشت اما این مسئله سبب نشد كه دوستداران وی دست از فعالیت بكشند تا آنجا كه برایش وبسایت مردی با عبای شكلاتی را ثبت كردند، همان عبایی كه روزهای اول حرف و حدیثهای بسیاری را با خود همراه داشت اما رفتهرفته به یك لباس فرم تبدیل شد بله مردی با عبای شكلاتی آمد تا بلكه خاتمی را وبنویس كند. دوستداران خاتمی در اولین مطلب این وبلاگ نوشته بودند: «اینجا آخر پستمدرنیسم است؛ برای پست نوشته نشدهوبلاگ سیدمحمد خاتمی کامنت بگذارید! راستش را بخواهید قرار است بعد از جشن چله چلچراغ، خاتمی وبلاگنویس شود. البته خودش هنوز نمیداند، یعنی امیدواریم بعد از جشن چلهچلچراغ، که او هم حضور دارد، وبلاگ نوشتن را از همینجا شروع کند. مثلا دربارهحواشی مراسم شب چله بنویسد یا از هر چیز دیگر.
چه هیجانانگیز میشود». اما همگان در جریان هستند كه خاتمی پنجشنبه اول دیماه سال ۸۴ به جشن چلچراغ رفت اما نه از حواشی مراسم آن شب نوشت نه آنكه وبلاگنویس شد . تنها خاتمی بعد از چند روز برای آن هم شور و هیجان این پیغام را نوشت: «عشق به حقیقت و تلاش برای دریافت آن و عشق به آزادی و تعالی و كوشش برای رسیدن به آن جوهر آدمی است و اگر امید به این دریافت و رسیدن نبود زندگی پرمرارت آدمی در طول تاریخ ناممكن میشد. آنچه خواستنی است دوستی و مهر است كه زندگی را طربناك میكند و آنچه ناخواستنی است خشونت و نامهربانی است كه جهنم جان آدمی است. برای عزیزانی كه هدیه ارزنده وبلاگ را به من ارزانی داشتند و برای همه ارجمندانی كه با اظهار نظر خود جان خسته مرا نواختند، آرزوی شادكامی و سلامتی میكنم. بیایید تا ایمان به حق را با هیچ متاعی سودا نكنیم و بیایید برای آبادانی و اعتلای ایران عزیز از هیچ كوششی خسته نشویم و بیایید امیدوار باشیم و با همبستگی و بیداری راه سربلندی را با یكدیگر طی كنیم». در تنهاترین پیغام ثبت شده خاتمی در وبلاگ مردی با عبای شكلاتی اثری از آمدن به دنیای وبنویسی نیست. او بعد از این پیغام هرگز در این فضا مطلبی ننوشت اما جالب آن است كه برای همین یك مطلب تاكنون بیش از سه هزار نفر پیغام گذاشتهاند و این نشان از آن میداد كه خیلیها برای ورود خاتمی به دنیای وبلاگنویسی لحظهشماری میكردند اما او نیامد.
به هرحال خاتمی به وبلاگنویسی چرا غ سبز نشان نداد اما گویا علاقهمندان وی همچنان بر ورود وی به دنیای وب پافشاری دارند تا آنجا كه با ثبت دامنه دیگر این بار به آدرس .khatami.ir وبسایت رسمی راهاندازی كردند. وبسایتی كه كاملا خبری است و از قسمتهای مختلفی چون زندگینامه، اخبار، سخنرانی، یادداشت، در رسانهها، نامه و پیام رسمی، نظرات دیگران، تالیفات و گالری تشكیل شده است. درحال حاضر در رسانهها و نظرات دیگران غیرفعال است و امیدواریم حداقل بخش نظرات دیگران فعال شود، هر چند كه این سایت رسمی فرسنگها با وبلاگنویسی فاصله دارد. اما باز هم مشخص نیست كه این وبسایت تا چه اندازه مورد توجه خاتمی قرار گرفته است.
میگویند وبلاگنویسی مانند ایستادن در وسط یك میدان است و اگر اهل سیاست باشی و قصد وبلاگنویسی داشته باشی، برای ایستادن در آن نیاز به یك ریسك بزرگ داری، اما امروز این میدان هموار شده است و برای ورود به آن دیگر دلهره و تردیدی در كار نیست. شاید نبود همین دلهره و تردید و شایدهای دیگر اقبال وبلاگ و وبلاگنویسی را برای اهل سیاست این چنین به اوج برده است. دیگرانی كه مخالف بودند آمدند، چراكه بهدرستی دریافتند كه این محیط چگونه جذب مخاطب میكند. ای كاش دیگرانی كه بدون دلیل نیامدند نیز قدم بهسوی این پل ارتباطی بردارند. چراكه هنوز خوانندگان یك فضای اینترنتی با نام مردی با عبای شكلاتی همچنان چشمانتظار هستند.
نویسنده: مینو مومنی
منبع : پایگاه اطلاع رسانی تخصصی فنآوری اطلاعات
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست