چهارشنبه, ۱۲ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 1 May, 2024
مجله ویستا

حکایت هایی از فوتبال ایرانی


حکایت هایی از فوتبال ایرانی
پس لرزه ها ، تحلیل ها و حرف و حدیث های بعد از حذف تیم ملی فوتبال ایران در جام ملت های آسیا هنوز هم ادامه دارد و این در حالی است که پس از این اتفاق، والیبالیست ها، بسکتبالیست ها، دانشجویان تکواندوکار و کشتی گیران جوان، هر کدام افتخار تازه ای آفریده اند و این خاصیت فوتبال است. هر قدر که افتخارآفرینی فوتبال پر از هیجان و تشویق است باخت هم در این عرصه پر از حرف و واکنش است.
محمود احمدی نژاد وقتی در مراسم تجلیل از افتخارآفرینان عرصه دو و میدانی و همچنین والیبال از فوتبالیست ها خواست که از اهالی والیبال یاد بگیرند، رو به رئیس سازمان تربیت بدنی کرد و از او خواست پولهای داده شده به فوتبالیست ها(به عنوان پاداش) را پس بگیرد و اگر ندادند از مربی تیم ملی بگیرند! این گفتار رئیس جمهوری است که به گفته سخنگوی دولت «اولین رئیس جمهوری است که به دروازه فوتبال گل زده است» و نشانگر این واقعیت است که فوتبال در هر حال مهم است، حتی اگر ببازد. محمود احمدی نژاد در هر حالت به دروازه فوتبال گل می زند.
این موضوع تنها پیامد باخت نبود.
طی هفته های اخیر باخت تیم ملی حرف های دیگری هم در پی داشت که یکی از مهمترین آنها ، سخنان طرفداران علی دایی، ملی پوش سابق است که می گویند حال پس از این باخت، قدر و ارزش علی دایی در تیم ملی مشخص شد و نادرستی خط خوردنش از تیم ملی- بعد از انتقادات بیشماری که بر وی پس ازبازیهای جام جهانی شد- مشخص شد. بازی علی دایی در مسابقه ای که به افتخار نلسون ماندلا برگزار شد هم مزید بر علت شد تا چنین ادعایی به نظر گویندگانش، بیشتر حقانیت داشته باشد اما آیا واقعیت همین است؟
● در مدح به موقع برخاستن از سرمیز
علی دایی در روزهای بازیگری آنقدر بر حضور در تیم ملی پای فشرد که او را با وضعی که شاهد بودیم کنار گذاشتند.
در طول ماههای قبل از برگزاری جام جهانی بسیاری از کارشناسان نظر داشتند که دایی باید عطای بازی در تیم ملی را به لقایش ببخشد و بداند که به موقع برخاستن از سرمیز، از آداب بزرگی است. این موضوع نه تنها در ورزش که در هر رشته دیگری هم باید مدنظر قرار گیرد. در سیاست هم این موضوع مصداق دارد و نباید از آن به راحتی گذشت.
این موضوع را علی دایی بعد از قهرمانی سایپا دانست و به درستی از دنیای بازیگری خداحافظی کرد در حالی که می توانست باز هم به عنوان مربی- بازیکن برای سایپا کار کند. تصمیم درست علی دایی نشان داد که پافشاری برای کناره گیری از او بازیگری ملی درست بوده است. با چنین وضعی آیا می توان باز هم بر نادرستی عدم حضور دایی در تیم ملی پای فشرد یا حتی از این هم پافراتر نهاد و درخواست بازگشت علی دایی به تیم ملی را داشت؟!
موضوع دیگری هم باید مدنظر قرار گیرد: اینکه مگر در زمان بازیگری علی دایی هم از این نوع باخت ها در تیم ملی وجود داشت. آغاز بازیگری دایی در تیم ملی زمانی بود که ایران در مرحله مقدماتی جام جهانی ۱۹۹۰ شرکت داشت و در بازیهای مقدماتی حذف شد. اتفاقا پس از آن حذف بود که علی پروین ۵ سال از کل فوتبال کنار کشید.
در بقیه سالهای بازیگری علی دایی هم بارها و بارها تیم ملی ایران در مسابقات مختلف ناکام شد ولی علی دایی در تیم ملی ماند. این موضوع نشان می دهد که اگر در جام جهانی، همه کاسه کوزه ها سر علی دایی شکست، برای همین بود که به نظر بسیاری از هواداران فوتبال دوران اوج علی دایی با عنوان بازیگر تمام شده و او باید خود تصمیم به خداحافظی از تیم ملی و آویختن کفش هایش می گرفت این موضوع البته برای امیر قلعه نویی هم اتفاق افتاده و شاید بسیاری توقع دارند او هم، همچون علی پروین نه تنها تیم ملی، بلکه مربیگری فوتبال را کنار بگذارد اما چنین مساله ای آنقدر غیرمنطقی است که کمتر کسی، حتی در میان طرح کنندگان این مساله آن را جدی می گیرند.
● در مدح آنکه مقاومت می کند
امیر قلعه نویی در طول هفته های بعد از باخت به شدت از تیم ملی و بازیکنانش دفاع کرده و هرگز حاضر به قبول انتقادات نه چندان کار شناسی شده از بازیکنان تیم ملی نشده است. این موضوع با توجه به فشاری که در هفته های گذشته بر این مربی می آید، قابل تقدیر است.
قلعه نویی در شمار مربیان جوان فوتبال کشور به حساب می آید. کسی که توانست تیم استقلا ل را در لیگ برتر کشور قهرمان کند- اتفاقی که تا به حال تنها یک بار افتاده است- مطمئنا مربی اندیشمند و توانایی است.
این موضوعی است که از طرف منتقدین کمتر بدان توجه می شود. در حقیقت سپردن سکان مربیگری تیم ملی فوتبال ایران پس از قهرمانی قدرتمندانه استقلا ل در لیگ برتر اتفاق افتاد و این طور نبود که قلعه نویی بدون هیچ کارنامه درخشانی مربی تیم ملی شود. در برابر قلعه نویی می توان مربیان بسیاری را مثال زد که سالهاست مربیگری تیم ملی را وظیفه خود می دانند اما نتوانسته اند کارنامه ای که قلعه نویی ظرف ۳-۴ سال برای خود دست و پا کرده در عرض ۳۰ سال گذشته داشته باشند.
با وجود چنین مربیانی چرا واقعا باید از قلعه نویی توقع داشت که مثل علی پروین برود و اگر شرایطی پیش آمد، سالها بعد دوباره به فوتبال برگردد؟ کسانی که در موضوع علی دایی از «نخبه کشی» دم می زدند باید توجه کنند که در حقیقت چنین خواسته ای از قلعه نویی مصداق نخبه کشی است، نه در خواست کناره گیری علی دایی از بازیگری در عرصه ملی.
● فوتبال ما همین است
اگر ادعا کنیم که واقعیت فوتبال ما همین است که در آن گاهی چنان گشاده دستی می شود که باعث تعجب حاتم طایی ها هم می شود و گاهی چنان تنگ نظری می شود که فریاد همه را در می آورد، به بیراهه نرفته ایم.
حکایت همان حکایت گل زدن به دروازه تیم ملی و درخواست پس گرفتن پاداش ها است. حکایت بعضی کارشناس ها که امروز دوباره یاد بازیگری علی دایی افتاده اند و قهرمانی قلعه نویی در مقام مربی استقلا ل را از یاد برده اند. در چنین وضعیتی از فوتبال چه توقعی باید داشت؟ شاید فقط باید این حرف را تکرار کرد که فوتبالیست ها باید از والیبالیست ها و ... یاد بگیرند. شاید این تنها راهی است که می توان در مقابل فوتبال این مرز و بوم قرار داد.
نویسنده : سعید تهرانی
منبع : روزنامه مردم سالاری


همچنین مشاهده کنید