چهارشنبه, ۲۶ دی, ۱۴۰۳ / 15 January, 2025
مجله ویستا
صدام با لهجه آمریکایی
● پیش از عملیات طوفان صحرا
صدام حسین كه پیش از تبدیل شدن به ابزاری در قفس برای اشغالگران آمریكایی، جرات خودكشی پیدا نكرد، در دوران اسارت نیز همچون تمامی دوران حیات مرگبارش، ابزاری در خدمت مطامع و راهبردهای امپریالیستی آمریكا است.
صدام در دهه ۱۹۶۰ از جمله اعضای برجسته و بیرحم حزب بعث بود كه با حمایتهای سازمان سیا در فعالیتهای استبدادی و ضدكمونیستی حزب شركت داشت. این حزب، به قتل عام تعداد بیشماری از چپگرایان و مظنونین به داشتن گرایشات چپی دست زد.
صدام حسین پس از تصدی ریاست مستبدانه عراق در سال ۱۹۷۹ در راستای خواستههای آمریكا بیش از پیش، به تصفیه عراق و دیگر افراد و گروههای مخالف اقدام كرد. در دهه ۱۹۸۰ آمریكا كه پی برده بود، رژیم عراق با حاكمیت صدام میتواند پادزهر مناسبی در برابر پیشروی های اسلام رادیكال و الگوهای مرتبط با انقلاب ایران (۱۹۷۹) باشد، تحت پوشش روابط دیپلماتیك آمریكا و كمكهای اقتصادی و نظامی این كشور قرار گرفت. در تایید این ادعا میتوان به بیتوجهی آمریكا در قبال استفاده از سلاحهای شیمیایی بر ضد نیروهای ایران و شهروندان كرد عراق و قتل عام حدود ۱۰۰هزار كرد در سالهای ۱۹۸۷ ـــ ۱۹۸۹ از سوی صدام اشاره كرد. آمریكا مسبب اصلی وقوع جنگ و حمایت مالی از نبرد ددمنشانهای بود كه در زمان ریاست جمهوری ریگان (۱۹۸۰ ـــ ۱۹۸۸) میان ایران و عراق آغاز شد؛ جنگی كه یك میلیون كشته برجای گذاشت و سرآغاز روند تنزل سطح زندگی اجتماعی و اقتصادی در عراق بود كه با اعمال تحریمهای آمریكا به فاجعهای عمیق مبدل شد.
● در زمان عملیات طوفان صحرا
تهاجم صدام به كویت در سالهای ۱۹۹۰ و ۱۹۹۱ این فرصت را به دولت بوش اول داد تا به دروغ، خود را یكی از حامیان بشردوست آزادیهای ملی در خاورمیانه معرفی كند. این وضعیت، مجالی در اختیار بوش اول گذاشت تا قدرت نظامی كوبنده آمریكا را در «دوران جدید پس از جنگ سرد» به نمایش بگذارد و به غلط ادعا كند كه «این بار و تا ابد، سندرم ویتنام را پشت سر گذاشتیم.»۳ در طول «جنگ» با اعلام دشمنی علنی آمریكا با شرارتهای صدام، پوشش لازم برای حملات غیرقانونی به مردم و زیرساختهای مدنی عراق فراهم گردید و جدای از ۱۰۰هزار نیروی ارتش عراق، ۱۵هزار نفر از مردم عادی نیز كشته شدند.
نكته جالب آن است كه هشت روز پیش از تهاجم عراق به كویت، وزارتخانه آمریكا با نشان دادن چراغ سبز به صدام باعث شد تا او تصور كند، دستكم، این اقدامش موافقت تاكتیكی آمریكا را به دنبال خواهد داشت.
● پس از عملیات طوفان صحرا
بعد از شكست آسان صدام در عرصه نظامی، از نظر جرج بوش اول صدام مخوف، تنها جایگزین موفق برای خطری به مراتب بزرگتر محسوب میشد و آن خطر، روی كار آمدن حكومتی مردمی در عراق و بروز هرج و مرج از سوی اكثریت مسلمان شیعه عراق بود كه با برخورداری از ذخایر عظیم نفتی در قلب راهبردیترین منطقه مهم دنیا (به خاطر ثروتهای نفتی) قرار دارند؛ به همین دلیل، آمریكا ابتدا، مردم عراق را ترغیب به قیام بر ضد حاكمشان كرد؛ اما در ادامه، خود را كنار كشید تا صدام به راحتی بتواند مخالفین داخلی خود را قتل عام كند. وزارت خارجه آمریكا در آوریل ۱۹۹۱ از پذیرش و ملاقات با مخالفان صدام خودداری كرد این مساله كه با در نظر داشتن حوادث اخیر، توهینی آشكار به مردم عراق تلقی میگردد.
پس از «جنگ» اول خلیج [فارس]، دولتهای بوش اول و كلینتون به این نكته پی بردند كه در تحمیل ظالمانه تحریمهای شدید بر ضد ملت عراق كه به كشتهشدن ۵۰۰هزار كودك عراقی و افزایش كنترل آمریكا بر منابع نفتی عراق منجر شد، میتوانند از صدام به عنوان ابزاری اساسی در روابط عمومی و سیاسی خود استفاده كنند.
آمریكا با [سوء] استفاده از وجود صدام، اقدام به ایجاد و حفظ «منطقه پرواز ممنوع» كرد و بمباران غیرقانونی و متناوب عراق را ـــ كه باعث كشته شدن شهروندان و پرسنل نظامی عراق گردید ـــ در دستور كار خود قرار داد. این كشور، تلاشهای زیادی را به كار بست تا سالها پیش از تهاجم بوش دوم برای نجات آمریكاییها از خطر قریبالوقوع سلاحهای كشتار جمعی عراق، اقدامات نظام بازرسی تسلیحاتی را خنثا كند؛ اقداماتی كه میتوانست به شكلی موثر رژیم صدام را خلع سلاح نماید. سیاستگذاران آمریكا برخلاف شواهد فراوانی كه آن زمان در دسترس بود، درد و رنجهای بسیار ناشی از اتخاذ سیاستهای نظام بازرسی تسلیحاتی در قبال صدام را مورد نكوهش قرار دادند.
به این ترتیب، آمریكا با اتخاذ موضعی «انسانی» و «دمكراتمآب» با وسواس و مخالفتی كه در خصوص صدام به خرج داد، توانست توجه رسانهها و افكار عمومی را از اقدامات و سیاستهای این كشور كه مغایر با آموزهها و موازین سیاسی بود، منحرف سازد. طبق این موازین و آموزهها، آمریكا مهد آزادی و عدالت در عرصه جهانی است؛ اما حمایتهای طولانی این كشور از رژیم خونآشام سوهارتو در اندونزی (۱۹۶۵ ـــ ۱۹۹۹) و رژیم خونخوار، اشغالگر و نژادپرست اسراییل (به عنوان دو مورد از موارد بسیار) مغایر با این ادعاها است. عدم توازن و ناهمگونی منطقه خاورمیانه از اهمیت خاصی برخوردار است؛ چرا كه برخورداری اسراییل از سلاحهای كشتار جمعی كه طبق برآورد سازمان سیا دارای چندصد كلاهك هستهای است، منطقه را به بیثباتترین و خطرناكترین بخش جهان تبدیل كرده است و این، برخلاف بند ۱۴ از قطعنامه شماره ۶۸۷ شورای امنیت سازمان ملل متحد است كه تصریح میكند: «هدف، ایجاد خاورمیانهای عاری از سلاحهای كشتار جمعی و ایجاد مانع بر سر راه ارسال موشك به این منطقه میباشد.»
بدیهی است، استحكام و ثبات قدرت سیاسی صدام در داخل عراق متكی بر تحریمهای اعمال شده از سوی آمریكا، رژیم «نفت در برابر غذا» و بازرسی از تسلیحات نظامی این كشور بود؛ زیرا به این ترتیب، صدام تمامی مشكلات عراق را به دروغ، متوجه امپریالیستهای نابكار و خبیث میدانست.
● پس از حادثه یازده سپتامبر
بعد از واقعه یازده سپتامبر، هیولای خیالی رژیم صدام، زمینه را فراهم ساخت تا كاخ سفید بتواند احساسات نژادپرستانه و پنهان آمریكاییها را با حمله به سرزمین عراق، در قالب خشم و انتقام نسبت به مهاجمان اصل و نسب حادثه سپتامبر ـــ كه به صورت مبهم مسلمان و عرب معرفی شده بودند ـــ به نمایش بگذارد. دولت بوش دوم به نحو شگفتانگیزی موفق به جذب همكارانی در «جریان» برتر رسانهای شد كه به شدت با دولت همراهی میكردند. آنها تلاش كردند تا رویه دیگر چهرههای شیطانی صدام و اسامهبن «فراموششده» را به یكدیگر پیوند بزنند. در همان حال، دكترین بوش ـــ ولفوویتز كه به تعبیر زیبای نوآم چامسكی به آمریكا این اجازه را میداد كه فارغ از قانون و افكار عمومی داخلی و بینالمللی، به محض تهدید سیطره جهانی آمریكا «حق توسل به زور» داشته باشد، رژیم بیدفاع و خلع سلاح شده صدام را قربانی و هدفی مغتنم یافت.
حال، دیكتاتور سابق عراق كه دوران اسارت را با حفاظت كامل نیروهای آمریكایی سپری میكند، فرصت بیشتری را برای پیشبرد داستان تخیلی آمریكا فراهم خواهد ساخت تا این كشور را دوست بزرگ آزادی و دمكراسی در كشورهای خاورمیانه و ورای آن معرفی كند. محاكمه نمایشی صدام باید به شدت آموزنده باشد. در طول محاكمات جنگی توكیو و نورنبرگ و حوادث پس از آن كه بر اساس مدل ارایه شده اورول۴ جریان داشت، جرایم فاتحین جنگ از جمله یك میلیون نفر تلفات ناشی از تحریمهای اعمال شده و كشتار نیروهای محاصره شده ارتش عراق و شهروندان بیگناه عراقی در سالهای ۱۹۹۱ و ۲۰۰۳، هیچ ارتباطی با آمار رسمی و قانونی ثبت شده در تاریخ نخواهد داشت.
در مورد سیاستهای آمریكا در خصوص خاورمیانه، هیچ نوع محكومیت عمومی حائز اهمیتی صورت نخواهد گرفت و یا حتی به محرك اصلی و پنهان ورای این سیاستها اشارهای نخواهد شد. هدف، بازداشتن اعراب از رسیدن به دمكراسی و استقلال در بلندمدت و سازگار ساختن آنها با «راهبرد مقتدرانه» آمریكا است كه حق كنترل بر منابع طبیعی و انسانی جهان را در اختیار این كشور قرار میدهد. به این ترتیب، آن گونه كه آمریكا تعیین و تعریف كرده است، برای حفظ نظم مناسب جهانی، از اعمال حق حاكمیت كشورها كه به صورت مشروط به آنها اعطا شده است، جلوگیری خواهد كرد.۵ آمریكا خود را یگانه رهبر و پیشوای دولتهای جهان میداند كه بنا به اظهارات كی بیلی هاچینسون ـــ سناتور جمهوریخواه تگزاس ـــ در حكم «رهبر و راهنمایی است كه روش زندگی را به جهانیان میآموزد» و یا به قول مادلین آلبرایت «یك سر و گردن بالاتر از ملل دیگر است و افقهای دوردست را به خوبی میبیند.»
از آنجا كه این راهبرد در دوران سرمایهداری نفتی تدوین شده است، همواره، تاكیدی مضاعف بر بازارهای نفتی خاورمیانه دارد و به همین دلیل است كه دوایت آیزنهاور ـــ رییسجمهور پیشین آمریكا ـــ از این منطقه به عنوان «مهمترین منطقه استراتژیك جهان» یاد كرده است.۶
در این حال، ادامه خونریزی در عراق تا حدودی حاكی از تداوم مقاومت در بخشی از مردم عراق و دیگر اعرابی است كه هیچ نیازی به عروسك شرمنده خیمهشببازی ـــ صدام ـــ ندارند كه به آنها بگوید كی، چگونه و چرا باید به ارتش امپریالیستی جرج بوش دوم حمله كنند.
نویسنده: پائول استریت
پینوشتها
۱ـــ عنوان اصلی مقاله:
Saddam,s Living Service to Empire/ Znet/ ۲۳/۱۲/۲۰۰۳.
۲ـــ پائول استریت (Paul Street) نویسنده مقاله در مورد مسایل نژادی، امپریالیسم و كنترل افكار است.
۳ـــ منظور از سندرم ویتنام، بیزاری شهروندان آمریكایی از اعزام داوطلبانه پسران و دخترانشان به ماموریتهای خطرناك و مرگبار امپریالیستی است كه از سوی آن دسته از نخبگان قدرت آمریكا طراحی و اجرا میشد كه خود از امتیازات خاص و معافیت از رزم برخوردار بودند.(مولف)
۴___ Orwell.
۵___ Chomsky, Hegemony or Survival: America,s Quest for Global Dominance [New york, NY: Metropolitan Books, ۲۰۰۳], pp. ۱۱ ___ ۴۹, ۱۶۶ ___ ۱۶۷.
۶ــ به نقل از:
Chomsky, Hegemony or Survival, p. ۱۶۴.
پینوشتها
۱ـــ عنوان اصلی مقاله:
Saddam,s Living Service to Empire/ Znet/ ۲۳/۱۲/۲۰۰۳.
۲ـــ پائول استریت (Paul Street) نویسنده مقاله در مورد مسایل نژادی، امپریالیسم و كنترل افكار است.
۳ـــ منظور از سندرم ویتنام، بیزاری شهروندان آمریكایی از اعزام داوطلبانه پسران و دخترانشان به ماموریتهای خطرناك و مرگبار امپریالیستی است كه از سوی آن دسته از نخبگان قدرت آمریكا طراحی و اجرا میشد كه خود از امتیازات خاص و معافیت از رزم برخوردار بودند.(مولف)
۴___ Orwell.
۵___ Chomsky, Hegemony or Survival: America,s Quest for Global Dominance [New york, NY: Metropolitan Books, ۲۰۰۳], pp. ۱۱ ___ ۴۹, ۱۶۶ ___ ۱۶۷.
۶ــ به نقل از:
Chomsky, Hegemony or Survival, p. ۱۶۴.
منبع : ماهنامه زمانه
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست