جمعه, ۱۴ دی, ۱۴۰۳ / 3 January, 2025
مجله ویستا
نگاهی به علم انگشت نگاری
علوم جنایی را میتوان از زوایای گوناگون (جرمشناسی ،حقوقی و...) مطالعه و طبقهبندی کرد. عدهای از حقوقدانان جرمشناس یا جرمشناسان حقوقدان علوم جنایی - یعنی علوم مربوط به جرم و به تبع آن مربوط به کیفر را به چهار شاخه تقسیم کردهاند. شاخه نخست یا هسته این علوم، در رشتههای مختلف حقوق کیفری خلاصه میشود (حقوق جزای عمومی، حقوق جزای اختصاصی، آیین دادرسی کیفری، حقوق زندان و زندانیان،...)؛ شاخه دوم به جنبههای تجربی این علوم مربوط است که به طور کلی یا در جهت کشف و اثبات جرم به کار میرود (علوم جرمیابی) یا در جهت مطالعه و تحلیل ماهیت جرم، ماهیت کیفر و علل ارتکاب جرم و تحولات مربوط به کیفر مورد استفاده قرار میگیرند (علوم جرمشناختی - کیفرشناختی)؛ شاخه سوم به فلسفه حقوق کیفری اختصاص دارد؛ سرانجام رشته مطالعاتی جدیدی به عنوان شاخه چهارم مطرح شده است که حقوقدانان جزمی آن را " سیاست کیفری "و حقوقدانان آشنا به مباحث جرمشناسی و حقوق بشر آن را " سیاست جنایی" مینامند.
علوم جرمیابی (criminalistique) مجموعه دانشها و فنونی هستند که به کشف جرم و شناخت و دستگیری بزهکاران کمک میکنند. پیشرفتهایی که امروزه در شیوههای کشف جرم حاصل شده، از تعداد جرایم نامکشوف و بزهکاران ناشناخته کاسته است . علوم جنایی به دو قسمت تقسیم میشوند که عبارتند از:
۱) علوم محض (پزشکی قانونی، سمشناسی قانونی، پلیس علمی و...)
۲) علوم انسانی در حوزه متدلوژی (روانشناسی قضایی و...) "پلیس علمی" (scientific Police) یا "کشف علمی جرایم" از جمله شاخههای مهم علوم جرم یابی و به تبع آن "علوم جنایی تجربی" است.
تا اواخر قرن ۱۹ شیوه کشف جرایم و دستگیری مجرمین در کشوهای مختلف، چندان تفاوتی با هم نداشت و افراد پلیس پس از حضور در محل وقوع جرم و استماع شهود و تهیه صورت مجلس، در صورت امکان به دستگیری مجرم یا متهم اکتفا مینمودند. به تدریج پلیس کشورهای مختلف برای مبارزه با بزهکاری و کشف جرایم و دستگیری مجرمین به روشهای خاص علمی متوسل شدند. در نتیجه علم جدیدی تحت عنوان "پلیس علمی" یا "پلیس تکنیک" به علوم جدید افزوده گردید. در تعریف این علم بین دانشمندان اختلاف نظر وجود دارد. برخی عقیده دارند که پلیس علمی رشتهای از علوم جرمیابی بوده و علم مستقلی محسوب نمیشود. بعضی دیگر نیز پلیس علمی را علم کشف بزه و شناسایی و تعقیب بزهکاران تعریف کردهاند . به هر حال بررسی پیرامون شیوههای ارتکاب جرم و وسایلی که برای انجام دادن آن به کار رفته و آثار و نشانههایی که از مجرم باقی مانده است، موضوع مطالعات پلیس علمی است. تشخیص جعل و اسناد مجعول، تعیین نوع اسلحه در ارتکاب جرم، تهیه تصویر مجرم براساس اظهارات گواهان و سرانجام بررسی آثار انگشتان در "انگشتنگاری" از جمله زمینههای اصلی تحقیقات پلیس علمی است . علم "انگشتنگاری" (Doctyloscopy) از جمله مباحث مهم پلیس علمی تلقی میشود. انگشتنگاری عبارت است از به دست آوردن تصویر خطوط برجسته (نقوش) سرانگشتان اشخاص و به معنای وسیع کلام، علم استفاده از آثار انگشت در تشخیص هویّت اشخاص و کشف جرایم می باشد . تشخیص هویت اشخاص به مقایسه خطوط برجسته انگشتان محدود نمیشود و مقایسه خطوط برجسته اصطکاکی روی پنچههای دست و پا را نیز در بر میگیرد.
یادآوری این نکته ضروری است که اصطلاح انگشتنگاری به طور مساوی کلیه خطوط برجسته اصطکاکی را که روی بدن انسان یافت میشود در بر میگیرد. تجربیات گذشته نشان میدهد که هویّتهای بیشماری از روی آثار پنچههای دست و پا به دست آمده است و این شیوه از تعیین هویت به همان اندازه مدارک حاصل از آثار انگشت معتبر است . به هر حال مطالعه علم انگشتنگاری از منظر تاریخی و علمی به شناخت آن منتج خواهد شد. همچنین بررسی برخی از ادله شرعی اسلامی به ویژه آیات قرآن کریم در مورد اثر انگشت حائز کمال اهمیت است.
گفتار اول) بررسی تاریخی انگشتنگاری
بند اول) تاریخچه انگشتنگاری غیرعلمی
تاریخ انگشتنگاری چندان روشن و کامل نیست، معالوصف از دوران قدیم نکات قابل توجهی یافت شده است. این نکات که با وجود تاریکی، باعث شگفت دانشمدان امروز گردیدهاند بیشتر متعلق به خاور دور میباشد و تا آنجایی که مدارک تاریخی نشان میدهد، فقط در چند مورد در اروپا و امریکای قدیم نسبت به آثار انگشت توجه نمودهاند. بشر از گذشتههای خیلی دور به خطوط برجستهای که خداوند متعال در کف دست و پا و سرانگشتان او خلق کرده، توجه نموده و این توجه را به صور گوناگون نشان داده است. حتی چنین به نظر میرسد که انسانها ابتدا در خلق آثار هنری از آنها الهام گرفتهاند. مشاهده نقوش حجاری شده خطوط برجسته کف دست انسانهای ماقبل تاریخ بر دیوار غاری در کوه پیرنه اسپانیا یا کشف لوح سنگی مربوط به چند صد سال قبل در کنار دریاچه "کجم کوجیک" در منطقه "نواسکاتیا" واقع در کشور کانادا که اثر خطوط کف دست و نوک انگشتان روی آن حکاکی شده است و همچنین اشکال حجاری شده خطوط برجسته سرانگشتان بر دیوار سنگی قبری در جزیره "گاورانیس" در ایالت "بریتانی" فرانسه مؤیّد این نظر است . در مورد اخیر در سال ۱۸۳۹ در جزیره "گاورانیس" قبر کهنهای کشف گردید که روی دیوارهای سنگی آن اشکال و لوحهای عجیبی به شکل مار و کمان و انگشت حک شده بود. امروزه معتقدند این شکلها، طرحهای شاخص نقشها و اشکال و برجستگیهای سرانگشت بوده است .
افتخار استعمال آثار انگشت در اموری که جنبه اقتصادی داشت، متعلق به مشرق زمین است چنانکه روی بشقابهای گلی قدیمی بابل، آثار خطوط انگشت دیده میشود. همچنین بابلیها در آن موقع، برای جلوگیری از جعل اسناد اثر انگشت خود را روی گل نرمی زده و آن را به عنوان امضاء برای رسید یا هر سند دیگر به کار میبردند. در چین حتی قبل از میلاد مسیح از آثار انگشتان به عنوان مهر و وسیله تشخیص هویّت استفاده میشد . در مجموع میتوان گفت اثر انگشت به عنوان امضاء اشخاص در خاور دور، خصوصاً در چین، تاریخی روشنتر دارد. فیالمثل بر طبق قانون "تای هو" در چین باستان، شوهر میتوانست به یکی از دلایل هفتگانه (عدم تمکین، نازایی، هرزگی، حسد، جزام، پرحرفی و سرقت) همسر خود را طلاق دهد و در این قبیل مواقع، باید شخصاً طلاقنامه را نوشته و به همسر خود تسلیم مینمود و چنانچه این قبیل اشخاص بیسواد بودند، شخص دیگری طلاقنامه را مینوشت و آنها ذیل آن را انگشت میزدند. همچنین برخی از بازرگانان چینی قالبی از خطوط برجسته سرانگشت خود را به صورت مهر سفالی تهیه کرده و نزد شخصی امین میگذاشتند تا اگر در غیابشان سندی به آنها نسبت داده شود، شخص امین با مقایسه اثر انگشت روی سند و مهر مذکور بتواند به اصالت یا جعلی بودن آن پی ببرد. حدود ۱۲ قرن پیش در چین، هنگام پرداخت وام به اشخاص اثر انگشت وامگیرنده و گواهان در سند وام اخذ میشد. در سال ۱۸۳۹ نیز در این کشور، یک سند قدیمی در مورد فروش قطعه زمینی به دست آمده است که اثر انگشت شخصی به نام "مادر چوئن" روی آن منعکس است . "رابرت هیندل" جرمشناس آلمانی، تاریخ انگشتنگاری در خاور دور را به دقت مورد بررسی قرار داد و به این نتیجه رسید که به طور کلی در سالهای ۹۰۶ الی ۶۱۸ قبل از میلاد از آثار انگشت برای تشخیص هویّت استفاده میشده است. بعدها چینیها نوعی طبقهبندی برای آثار انگشتان مجرمین ترتیب دادند که اساس آن روی "لوپ و ورل" بود. سیستم طبقهبندی چینی در سال ۱۸۸۶ به وسیله "دکتر ماکارتی" در یک روزنامه چاپ و منتشر گردید و "گالتون" از این مقاله استفاده نمود و چنانکه "هیندل" مدعی است "گالتون" سیستم طبقهبندی خود را احتمالاً از چینیها اقتباس نموده است و سیستم طبقهبندی هانری-گالتون که در غالب نقاط دنیا استعمال می شد، اقتباسی از سیستم طبقهبندی چینی ها است .
قدیمیترین موردی که تاکنون درباره استفاده از اثر انگشت (خطوط پوستی) برای شناسایی مجرمان و کشف جرم در تاریخ ثبت شده، مربوط به قرن اول بعد از میلاد است. در این زمان یک وکیل مدافع رومی به نام "کوئین تیلیانوس" در دادگاه از یک مرد کور که متهم به قتل پدر خود بود، دفاع کرد و سعی فراوانی به کار برد که نشان دهد قاتل، نامادری متهم است و نه خود او. در صحنه جنایت علامتهای خونی کف دست روی دیوار دیده میشد و دادگاه نیز از وجود این علایم خونی علیه مرد کور استفاده نمود. ولی وکیل مدافع کوشش داشت ثابت کند که همان علایم مخصوص، به وسیله نامادری متهم روی دیوار گذاشته شده است تا سوءظن را به طرف ناپسری خود متوجه نماید. بنابراین میتوان گفت "تبرداران روم" (مأمورین مخصوصی که تبر در دست داشته و وظیفه پلیس امروزی را انجام میدادند) برای کشف آثار کف دست و استفاده از آنها به عنوان دلیل جرم، خیلی نزدیک شده بودند؛ اما برای تشخیص هویت، ابداً کوششی به عمل نیامده بود .
بند دوم) تاریخچه انگشتنگاری علمی
سابقه تاریخی بررسی خطوط برجسته سرانگشتان و کف دست و پا به صورت علمی به نیمه دوم قرن هفدهم میلادی بر میگردد. درسال ۱۶۸۴ "دکتر نهیما گریو" در انگلستان و در سال ۱۶۸۶ "دکتر مارسلو مالپیگی" در ایتالیا این خطوط برجسته و نیز منافذ ریز پوست کف دست و پا را از دیدگاه پزشکی مورد مطالعه قرار دادند.
در سال ۱۷۸۸ دانشمند دیگری به نام "مایر" از نظر تشریحی توضیحاتی درباره خطوط پوستی داد. وی عقیده داشت که هرگز این خطوط در دو نفر مانند هم نیستند. در سال ۱۸۲۳ "پروفسور جان پرکینج" استاد دانشگاه "برسلو" آلمان توانست ۹ نمونه متمایز نقوش سرانگشتان را مشخص نماید .
تشخیص هویّت به وسیله آثار انگشت، از سوی دو نفر انگلیسی که در آسیا زندگی میکردند، در یک زمان ولی به صورت جداگانه کشف گردید. یکی از این دو نفر "سر ویلیام هرشل" فرماندار ناحیه "هوقلی" ایالت بنگال در هندوستان بود، و نفر دیگر "دکتر هنری فالدز" میباشد که از کارمندان بیمارستان در "چسو کیجی" شهر توکیو در کشور ژاپن بود. هر دو نفر مزبور مدعی بودند که از هیچ گونه سابقهای در مورد استفاده قبلی آثار انگشت به منظور تشخیص هویت در آسیا مطلع نبودهاند؛ ولی به هر صورت این طور به نظر میرسد که کشف و ظهور انگشتنگاری در قاره آسیا - که قبلاً مهد انگشتنگاری به منظورهای دیگر بوده است- یک امر تصادفی نبوده است .
به هرحال باید گفت اساسیترین تحقیقات علمی در مورد آثار انگشت از نیمه دوم قرن نوزدهم آغاز شد. درسال ۱۸۵۸ "ویلیام هرشل" افسر ارتش انگلیس که مأمور خدمت در کمپانی هند شرقی در بنگال هندوستان بود، به تقلید از کارفرمایان چینی و هندی، در تنظیم اسناد و عقد قراردادها از کارگران و افراد طرف معامله اثر انگشت میگرفت تا آنها خود را موظّف به رعایت تعهدات خویش بدانند. از آنجایی که او از اعمال این روش نتایج مطلوبی به دست آورد، نسبت به خاصیت اثر انگشت کنجکاو شد و به مدت ۲۰ سال روی اثرات انگشت اشخاص مختلفی که در دفعات متفاوت از آنها اخذ کرده بود مطالعه نمود و دریافت که اولاً: در اثر مرور زمان نقش خطوط برجسته سرانگشتان اشخاص تغییر پیدا نمیکند، ثانیاً: این نقوش در هر شخصی منحصر به فرد بوده و با دیگران تفاوت دارد. هرشل پس از کشف این موارد در سال ۱۸۷۷ به مقامات زندان بنگال پیشنهاد نمود از اثر انگشت به عنوان یک نشان منحصر به فرد برای تشخیص هویت زندانیان استفاده شود. ولی مقامات زندان مذکور به دلیل عدم درک موضوع از روی تمسخر پیشنهاد او را رد کردند. به هر حال هرشل بدون آنکه به چاپ و انتشار نظریه خود موفق شود به تنهایی به کار خود ادامه داد. قابل ذکر است در زمانی که هرشل اقدامات خود را شروع کرد (سال ۱۸۵۸) هیچگونه اطلاعی برای استفاده از این آثار انگشت نداشت، ولی به زودی متوجه شد که میتواند آنها را به منظور تشخیص هویت نیز به کار ببرد. بدین ترتیب شروع به کار نمود و اولین استفاده وی این بود که از پرداخت حقوق به شیادان و طراران جلوگیری کرد.۲
در سال ۱۸۸۰ یک پزشک اسکاتلندی مقیم ژاپن به نام "دکتر هنری فالدز" که قبلاً با ملاحظه آثار انگشت روی ظروف گلی قدیمی ژاپنی، به مطالعه و تحقیق پیرامون اثر انگشت اشخاص علاقهمند شده بود و از طرفی نیز توانسته بود در جریان بررسی یک سرقت ثابت نماید که اثر انگشت ناشی از تماس دست آلوده به دوده با دیوار که در محل وقوع جرم به جای مانده، متعلق به متهم دستگیر شده نیست و او بیگناه است، طی مقالهای نتیجه تحقیقات خود را در مورد آثار انگشت در مجله "نیچر" (nature) انتشار داد و خود را کاشف انگشت نگاری دانست. هرشل با ملاحظه مقاله فوق دچار تعجب شد و فوراً به مجله مذکور نامهای نوشت و بدون ادعای حق تقدم در این موضوع، اظهار داشت که او انگشتنگاری را بیش از ۲۰ سال عملاً در هندوستان به کار میبرده است .
در مجموع در مقام مقایسه کار ۲۰ساله "ویلیام هرشل" و تحقیقات نظری کوتاه مدت "هنری فالدز" و به شهادت تاریخ میتوان نتیجه گرفت که پایهگذار علم انگشتنگاری به صورت امروزی "سر ویلیام هرشل" بوده است . بنابراین به جرأت میتوان گفت هرشل کاشف و مؤسس انگشتنگاری مدرن میباشد. البته باید توجه داشت که مطالعات فالدز او را به کشف و استفاده از آثار انگشتانی که تصادفاً و ندانسته در محلی باقی میماند هدایت نمود، در حالی که هرشل روی آثار انگشت مطالعه کرده و فهمیده بود که میتوان از آنها به منظور تشخیص هویت استفاده کرد . به عبارت دیگر تحقیقات سرویلیام هرشل بیشتر در زمینه تشخیص هویت و بررسی آثار انگشت گرفته شده از اشخاص بوده است، در حالی که تحقیقات دکتر هنری فالدز بیشتر در کشف جرم و شناسایی مجرمان از روی آثار انگشت به جای مانده در صحنه جرم متمرکز بود .
نظریههای هرشل و فالدز در انگلستان توسط "سر فرانسیس گالتون" (۱۹۱۱-۱۸۲۲) ریاضیدان و انسانشناس شهیر انگلیسی پذیرفته شد و او برای آنها اساس علمی به وجود آورد. گالتون آثار انگشت جمعآوری شده توسط هرشل را به کمک علم ریاضی بررسی و تجزیه و تحلیل کرد و به این نکته پی برد که امکان اینکه دو نفر دارای اثر انگشت یکسان باشند، ۱ به ۶۴ میلیارد است و عملاً احتمال اینکه دو اثر انگشت یکسان بتوان یافت، وجود ندارد. در نتیجه میتوان به اثر انگشت اشخاص به عنوان یک وسیله مطمئن برای شناسایی آنان اعتماد کرد. گالتون نخستین کسی است که نقوش سرانگشتان را به سه دسته کمانی (آرچ) ،کیسهای (لوپ) و پیچی (ورل) تقسیم کرد. همچنین گالتون در صدد ابداع روشی برای طبقهبندی آثار انگشت اشخاص برآمد که قبل از اتمام این کار، عمرش به پایان رسید . بعد از او "سر ادوارد ریچارد هنری" که با ویلیام هرشل در هندوستان کار کرده و بعدها رئیس شهربانی لندن شده بود، روش طبقهبندی آثار انگشت گالتون را تکمیل نموده و به دنیا عرضه کرد. این روش که به " روش هنری " شهرت دارد (وعدهای نیز آن را روش "هنری - گالتون" مینامند) از سال ۱۸۹۷ در ابتدا در هندوستان - که در آن زمان مستعمره انگلیس بود - مورد استفاده قرار گرفت و در سال ۱۹۰۱ از طرف "اسکاتلندیارد" در انگلستان پذیرفته شد و به تدریج در اکثر نقاط دنیا مورد استفاده قرار گرفت . در حال حاضر تعداد قابل ملاحظهای از کشورهای جهان از جمله ایران در طبقهبندی و بایگانی آثار انگشتان از این روش استفاده مینمایند . قابل ذکر است که پذیرش انگشتنگاری از سوی "اسکاتلندیارد" باعث منسوخ شدن سیستم "تن پیمایی" به وجود آمده توسط "آلفونس برتیون" (۱۹۱۴-۱۸۵۳) گردید.
در اواخر قرن نوزدهم "یوهان وستیش" استاد جرمشناسی اهل آرژانتین نخستین کسی بود که از زندانیان برای تشخیص هویت آنها انگشتنگاری به عمل آورد. وی در سال ۱۸۹۱ برای اولین بار در دنیا، روشی را برای طبقهبندی آثار انگشتان ابداع نمود که هنوز هم در کشورهای امریکای لاتین (اسپانیولی زبان) رایج است. این روش با وجود ساده و در عین حال جامع بودن، به دلیل عدم رواج زبان اسپانیولی در سایر نقاط دنیا، نتوانست در کشورهای بیشتری رواج پیدا کند. در سال ۱۸۹۲ یک بازرس پلیس آرژانتینی به نام "آلوارز" که معاون و دستیار "وستیش" بود توانست از روی آثار انگشت خون آلود موجود بر روی در کلبه (محل وقوع جرم) مردی را که متهم به قتل فرزندانش بود، تبرئه کرده و قاتل اصلی را که همسر وی بود شناسایی نماید. این کشف در جلب توجه مردم آن زمان به اهمیت اثر انگشت در کشف جرایم تأثیر بسزایی داشت .
به هر حال باید گفت انگشتنگاری در معنی امروزی آن تا زمان مرگ "آلفونس برتیون" در سال ۱۹۱۴ مورد استفاده قرار نگرفت، زیرا با اینکه برتیون از انگشتنگاری طرفداری میکرد ولی معلوم بود که طرفداری او صمیمانه نبود. در واقع برتیون این روش تازه را رقیب "تن پیمایی" خود میدانست . با این وصف نکته جالب آن است که عدهای به طور قطعی برتیون را کاشف انگشتنگاری میدانند . در حالی که باید دانست برتیون کاشف "تن پیمایی" بوده است. "برتیوناژ"، "تن پیمایی" یا "پیکر نگاری" یکی از راههای شناسایی و تعیین هویّت اشخاص بوده و بنا به تعریف عبارت است از تعیین هویت مجرمان بر اساس توصیف و اندازهگیری قسمتهایی از بدن آنان. برتیون در ابداع این علم از تحقیقات پدر خویش و بررسیهای "آدولف کتله" (۱۸۷۴-۱۷۹۶) بهره فراوان جست. کتله کشف کرده بود که دو نفر انسان هرگز مشخصات بدنی برابر و یکسان ندارند.
عدهای از مؤلفان نیز متعقدند تشخیص هویت اشخاص به کمک آثار انگشتان دست، به روش علمی توسط دانشمند انگلیسی "گالتون" پایهگذاری شد. عدهای نیز بر این عقیدهاند از آنجا که برتیون فرانسوی که در اداره پلیس پاریس مشغول به کار بود، به انگشتنگاری توجه کرده است، لذا او پدر علم انگشتنگاری است . اما باید دانست اکثر محققان "سر ویلیام هرشل" را مؤسس این علم می دانند.
بند سوم ) تاریخچه انگشتنگاری در ایران
در ایران ابتدا از اثر انگشت برای تأیید و امضای اسناد استفاده شده است. قدیمی ترین سندی که تاکنون به دست آمده و درباره اثر انگشت است، مربوط به قرن هشتم هجری قمری می باشد. در شرح حال "قوبیلای قاآن" و "تیمورلنگ" (۸۰۷-۷۳۶ هجری قمری) نیز اشاراتی به اثر انگشت شده است . به هر حال سابقه استفاده از اثر انگشت در اسناد تجاری به عنوان امضا در ایران، به قرن ۱۴میلادی برمی گردد، اما سابقه اثر انگشت برای تشخیص هویت و کشف جرم به اواخر حکومت قاجاریه مربوط می شود. درسال ۱۲۹۱ هجری شمسی، در زمان صدارت محمد علی خان علاء السلطنه، که عین الدوله وزیر کشور بود، دولت به فکر استفاده از وجود مستشاران خارجی برای ایجاد اصلاحات در ادارات دولتی افتاد و در نهایت "ژنرال یالمارسن" سوئدی برای ژاندارمری و سپس به معرفی وی شخصی به نام "وستداهل" برای نظمیه (شهربانی) استخدام شدند. وستداهل نیز شخصی به نام "بری دال" را که قبلاً در استکهلم مأمور آگاهی بود در تأمینات (آگاهی) نظمیه به خدمت گمارد. شخص اخیر در سال ۱۲۹۵ هجری شعبه "آنتروپومتری" (تن پیمایی) را به ریاست "ناصر قلی رادسر" و شعبه "داکتیلوسکپی" (انگشتنگاری) را به ریاست "احمد علاپور" در تأمینات آن روز دایر کرد. از آن به بعد، انگشت نگاری از مجرمان در ایران متداول شد. البته کلاسه و طبقه بندی آثار انگشت در آن زمان انجام نمی شد. نهایتاً از سال ۱۳۳۳ هجری شمسی،" سیستم طبقه بندی هنری "در ایران متداول شده وآاثار انگشت بر اساس این سیستم کلاسه و بایگانی می گردد.
گفتار دوم) علم انگشتنگاری
بند اول) خطوط روی انگشتان چیست؟
قسمت اعظم بدن انسان از مو پوشیده شده است. در اغلب نقاط این موها رشد نکرده و به چشم دیده نمیشود. چند نقطه از بدن نیز به کلی فاقد مو است مانند کف دست و انگشتان و کف پا. در نقاط فاقد مو در اغلب پستانداران خطوط برجستهای وجود دارد که "ریج" یا "خطوط" نامیده میشوند. این خطوط طرحها و اشکال مختلفی را تشکیل میدهند که در محلهای مختلف و در حیوانهای متفاوت، فرق میکنند . بنابراین خطوط برجسته پوستی مختص به انسان نیست و در دست و پا یا زیر دم برخی پستانداران نیز مشاهده میگردد. به طور کلی چه در انسان و چه در سایر پستانداران، در نقاطی که خطوط برجسته پوستی وجود دارد، مو وجود ندارد و در نقاطی که مو وجود دارد، اثری از خطوط برجسته پوستی مشاهده نمی شود .
پوست بدن از دو ورقه اصلی تشکیل شده است که عبارتند از قشر بیرونی و قشر داخلی. در روی قشر داخلی بر آمدگیهای ریزی به نام "بنها" وجود دارند که طرح و نقشه خطوط را تشکیل میدهند و عصبهای حسی از داخل انگشت به شیارهای بین خطوط امتداد یافته و در بنها ختم میگردد. اگر برجستگیها را با ذره بین مورد مشاهده قرار گیرند، ملاحظه خواهد شد که روی هر کدام از آنها یک ردیف سوراخ وجود دارد که همان دهانه غدد عرق هستند و این سوراخها با فواصل مساوی از یکدیگر قرار گرفتهاند. هر کدام از این سوراخها را با خطی که آن را احاطه کرده است "جزیره" (Island) میگویند. میتوان گفت که اصولاً خطوط از به هم پیوستن این جزیرهها به وجود میآیند. بنابراین تعداد سوراخهای عرق روی یک خط، معرّف تعداد جزیرههای آن خط نیز میباشد.
از نظر تشخیص هویت خطوط به سه قسمت تقسیم میگردند: آثار انگشتان دست، آثار کف دست، آثار کف پا. در بین این قسمتها، آثار انگشتان اهمیت بیشتری دارند زیرا در هیچ کدام از دو قسمت دیگر، طرح و نقشه خطوط مثل نوک انگشتان پیچیده نیستند. در واقع خطوط بند پایین انگشتان و همچنین کفت دست یکنواخت و ساده می باشند. دلیل دیگری نیز در اهمیت آثار انگشتان وجود دارد و آن هم این است که آثاری که در صحنههای جرم به دست میآیند، اغلب متعلق به انگشتان میباشند .
بند دوم) علل به وجود آمدن خطوط برجسته سرانگشتان
متخصصان زیستشناسی در مورد علت به وجود آمدن خطوط برجسته سرانگشتان کف دست و پا دو عقیده متفاوت ابراز داشتهاند. برخی عقیده دارند که خطوط مذکور برای ایجاد اصطکاک و جلوگیری از لغزیدن دست و پای انسان روی سطوح صاف همانند سنگ و تنه درخت خلق شده است. برخی دیگر به دلیل وجود پیهای لامسه در محل خطوط مذکور عقیده دارند که این خطوط برای حس لامسه و کمک به تشخیص زبری و نرمی و سردی و گرمی اشیاء خلق گردیدهاند. در هر حال عامل به وجود آوردنده خطوط برجسته پوستی "پاپیهای" موجود در طبقه "دِرم" میباشند که در قسمت گوشتی زیر پوست قرار دارند. ضمناً چون دهانه لولههای غدد مترشحه عرق روی خطوط برجسته پوستی قرار دارند، همیشه سطح این خطوط آغشته به عرق است و در تماس سرانگشتان یا کف دست و پا با اشیاء، عرق مترشحه، تصویر خطوط برجسته پوستی را به صورت نامرئی روی سطح مورد تماس برجای میگذارد .
بند سوم) علت اهمیت علم انگشتنگاری
تشخیص هویت از طریق انگشتنگاری بر این اصل استوار است که دو اثر انگشت کاملاً یکسان وجود ندارد. آثار انگشت بسیاری از لحاظ شکل، طرح و یا اندازه وجود دارند، اما تا به امروز دو اثر انگشت که کاملاً مشابه هم باشند به دست نیامده است . بنابراین مهمترین فایده علم انگشتنگاری تعیین هویت مجرمان می باشد، زیرا مجرمان همیشه هویت واقعی خود را مخفی میکنند و هر بار با مشخصاتی متفاوت مرتکب جرم میشوند. اما انگشتنگاری وسیله تشخیص هویت واقعی آنها میباشد . به عبارت دیگر اگر آثار باقیمانده انگشتان مجرم که بر روی در، میز شیشه یا در سایر نقاط صحنه جرم باقی میماند، با استفاده از دانش انگشتنگاری جمعآوری و طبقهبندی علمی شود، به تشخیص هویت مجرمان کمک خواهد نمود و مقامات قضایی را در انجام وظایف محوله یاری خواهد کرد، به ویژه در مورد مجرمین با سابقهای که مرتکب تکرار جرم میشوند و در حین دستگیری، برای مخفی نگاه داشتن سوابق مجرمیت خود در صدد تغییر نام و مشخصات خودشان بر میآیند. در این قبیل موارد دانش انگشتنگاری به کمک بایگانی آثار انگشتان مجرمان، سوابق و هویت اصلی مجرم را تعیین میکند؛ و مقامات قضایی نیز با کمک اطلاعات این علم امر تعقیب و محاکمه را انجام داده و مقررات تعدد یا تکرار جرم را اعمال میکنند. به این ترتیب امروزه علم انگشتنگاری به طور مؤثری در کشف جرم و دستگیری بزهکاران و قضاوت صحیح درباره آنها، به حقوق جزا کمک میکند . شاید بتوان گفت انگشتنگاری تنها وسیله قاطع برای شناسایی هویت واقعی افراد میباشد. قابل ذکر است سابقاً روش طبقهبندی انگشتنگاری "هنری" یکی از پیشرفتهترین سیستمهای طبقهبندی در جهان به شمار میرفت که با جمعآوری و نگهداری کارتهای انگشتنگاری مجرمان حرفهای، صدور گواهینامه عدم سوء پیشینه امکان پذیر میگردید. این روش هنوز هم در بسیاری از کشورها اعمال میگردد. اما در کشورهای پیشرفته امروزه به وسیله کامپیوتر و با دستگاه الکترونیک اثرات انگشت نگهداری میشوند .
بند چهارم) اصول علم انگشتنگاری
در علم انگشتنگاری دو اصل بسیار مهم وجود دارد که عبارتند از:
اصل اول) دو انگشت یکسان در جهان وجود ندارد: زمانی که برای اولین بار، انگشتنگاری برای تشخیص هویت به کار رفت، بعضی وکلای دادگستری به آن ایراد گرفته و میگفتند ممکن است آثار انگشتانی پیدا کرد که یکسان باشند؛ ولی "گالتون" در کتاب "آثار انگشتان" از روی علوم ریاضی ثابت نمود که ممکن نیست دو اثر انگشت مساوی و یکسان پیدا کرد. با این وجود مخالفین باز هم اعتراض کردند که این محاسبات کاملاً فرضی است، زیرا هنوز به اندازه کافی آثار انگشتان مختلف مورد آزمایش واقع نگردیدهاند. اما امروزه پس از دیدن و امتحان دقیق میلیونها اثر انگشت، به جرأت میتوان گفت که دو اثر انگشت یکسان در جهان وجود ندارد . شکل و تعداد خطوط برجسته سر هر یک از انگشتان یک فرد با سایر انگشتان او متفاوت است و به طریق اولی، آثار انگشت افراد مختلف نیز با یکدیگر تفاوت دارد. در مقایسه نقش خطوط برجسته سرانگشتان والدین با فرزندان، فرزندان با یکدیگر و حتی دو قلوهای همسان (یک تخمکی) باهم تفاوتهایی دیده میشود . چنین به نظر میرسد که آثار انگشت نیز مثل سایر اشیاء و موارد طبیعت تابع قانون معروف "کتله" میباشد که بر طبق آن "طبیعت هیچ وقت دو چیز یکسان خلق ننموده است و هر چیزی که به دست طبیعت ساخته میشود، اختلاف غیر محدودی با اشیاء مشابه دیگر دارد." غیر از "گالتون" یک دانشمند قاره امریکایجنوبی نیز این طور حساب کرده که اگر فقط بیست نقطه مخصوص را در یک اثر انگشت مشخص کنیم، پیدا شدن اثر انگشتی با بیست نقطه مشخص نظیر آن فقط در قرن چهار میلیارد و ششصد هزار و سیصد و سی و هفتم امکان پذیر است. به هر حال تاکنون در جهان آثار انگشت یکسانی از دو نفر مشاهده نشده است .
اصل دوم) خطوط انگشت غیر قابل تغییر هستند: خطوط انگشتان در ماه چهارم حاملگی مادر و حدود صد و بیستمین روز پیدایش جنین به وجود میآید. یک جنین سه ماهه انگشتان کاملاً نرمی دارد و از این تاریخ به بعد خطوط برجسته در نوک انگشتان شروع به نمو میکند و نهایتاً تمام انگشت را در برمیگیرد. بعدها طی مراحل نمو جنین در داخل رحم و پس از تولد، خطوط انگشت بزرگتر میگردند، ولی به هیچ وجه تغییری در شماره و ترتیب آنها حاصل نمیگردد . بنابراین باید گفت خطوط برجسته سرانگشتان از زمان به وجود آمدن (۳ تا ۴ ماهگی دوران جنینی) تا زمان از بین رفتن (معدوم شدن پوست دست جسد) تغییر شکل نمیدهد و تنها فرق آثار انگشت یک نوزاد با آثار انگشت همان شخص در سنین کهولت، کوچک و بزرگی آنها است و از نظر تعداد و شکل و حالت خطوط و سایر ممیزات، با هم تفاوتی ندارند. به عبارت دیگر، آثار انگشت دوران کهولت یک فرد همانند عکس بزرگ شده آثار انگشت دوران طفولیت وی است . قابل ذکر است که دانشمندی به نام "داکر" در سال ۱۷۵۶ و در شهر "جیسن" آلمان، در حالیکه ۳۴ سال سن داشت از کف دست خود اثری برداشت. او بعد از گذشت ۴۱ سال یعنی در سن ۸۵ سالگی (۱۸۹۷) اثر دیگری از کف دست خود برداشت. این دو اثر که اکنون نیز موجود هستند، کاملاً یکسان و برابر بودند .
بند پنچم) تأثیر توارث در خطوط انگشتان
گاهی اوقات ادعا میشود که نقوش خطوط انگشتان یک فرد ممکن است با تمام جزئیات آن به اولاد او منتقل شود و حتی با این وسیله میتوان رابطه پدری را ثابت نمود. اما این عقاید با یکی از اصول اساسی انگشتنگاری مبنی بر فردی و انحصاری بودن نقوش سرانگشت است، مغایرت دارد .
"گالتون" در تحقیقات خود راجع به موضوع تأثیر وراثت در اثر انگشت به این نتیجه رسید که نقوش سرانگشت توارثی نیستند. همچنین بعد از گالتون نیز چند دانشمند دیگر این موضوع را مورد مطالعه قرار دادند. فیالمثل "فورژو" (درسال ۱۷۹۲) در خانوادههای مختلفی که ازدواج بین آنها رایج بود مطالعه کرده و تا سه نسل هم جلو رفت و نشان داد که آثار انگشت آنها توارثی نبوده است. "سینت" نیز پس از آزمایشهای متعدد در خانوادههای مختلف تا نسل پنچم، به همان نتایج "فورژو" دست یافت. البته "سویدالی" در سال ۱۹۰۷ ادعا نمود که آثار انگشتان مختصر ارتباطی با توارث دارند. اما بعد از "سویدالی" نیز چند دانشمند دیگر همچون "هلوگ" و "هارستر" همان عقیده قبلی را که بر طبق آن نقوش سرانگشتان توارثی نیستند، تأیید نمودند . آنچه که مسلم است این است که خطوط برجسته سرانگشتان تحت تأثیر عوامل وراثتی شکل میگیرند، ولی هنوز ژنهای مؤثر در این زمینه شناخته نشدهاند. قطعاً هر قدر درجه قرابت اشخاص نسبت به هم بیشتر باشد، میزان درصد شباهت ظاهری شکل نقوش سرانگشتان آنها بیشتر است . اما به هر حال تمام محققین اتفاق نظر دارند که برابری و یکسانی اثر انگشت بین خویشاوندان نسبی به هیچ وجه دیده نشده است. بنابراین باید گفت هویت پدری را از روی آثار انگشت پسر او نمی توان تشخیص داده و ثابت نمود .بند ششم)نکات مهم در مورد خطوط پوستی روی انگشتان
در رابطه با خطوط پوستی، نکات زیر قابل توجه است :
۱) امروزه ثابت شده که شیارها و خطوط پوستی، علاوه بر سرانگشتان شامل خطوط برجسته بندهای دوم و سوم انگشتان و کف دست و پا - یعنی تمام خطوط پوستی - نیز میگردد.
۲) سوختگیها و جراحات پوست سرانگشتان، در صورتی که سطحی باشند روی شکل خطوط پوستی تأثیری نمیگذارند و پس از التیام زخم، خطوط مذکور بدون تغییر و مانند سابق در محل ظاهر میگردند.
۳) چنانچه آسیبهای ناشی از جراحات یا سوختگیها عمقی باشند و پاپیهای لایه زیرین پوست که در به وجود آوردن خطوط پوستی نقش مؤثری دارند آسیب ببینند، معمولاً محل زخم پس از بهبودی با سایر قسمتهای پوست دست متفاوت میشود و اصولاً در این قبیل موارد خطوط پوستی دیگر مانند سابق بازسازی و ظاهر نمیشوند.
۴) برخی از مجرمان سابقهدار برای کتمان هویّت و سوابق سوء پیشین خویش، به فکر ایجاد تغییراتی در پوست سرانگشتان خود افتاده و به این منظور به کمک یک جراح، پوست سرانگشتان خود را برداشته و پوست سایر قسمتهای بدن (پهلوها) را به جای آن پیوند میزدند. البته از آنجایی که پوست جدید فاقد خطوط برجسته بوده و آثار جراحی روی سرانگشتان و نیز در محل برداشتن پوست روی بدن باقی میماند، لذا پلیس به حیله آنها پی میبرد. امروزه دیگر چنین مواردی مشاهده نمیشود.
۵) برخی ازبیماریهای پوستی روی خطوط پوستی بیتأثیر هستند. ولی بیماری "سفلیس عصبی" تأثیر سوء موقتی دارد. بیماریهای "اِسکِلرودرمی" و "سپوریازیس" تأثیر سوء دائمی بر خطوط پوستی دارند که انگشتنگاری این قبیل اشخاص را با مشکل مواجه میسازد.
۶) برخی مشاغل همچون بنایی و سیمانکاری یا تماس مستقیم دست با مواد شیمیایی سوزاننده (اسیدها و بازها) باعث صافی نسبی خطوط و ایجاد مشکل در امر انگشتنگاری میشود. در صورت خودداری این قبیل افراد از کارهای مذکور و معالجات ابتدایی همچون ماساژ سرانگشتان با گلیسرین یا روغن زیتون، خطوط برجسته ترمیم شده و به حالت اول بر میگردند.
۷) تعداد خطوطی که در دوران کودکی مثلاً در طول یک سانتیمتر وجود داشته، به مراتب بیشتر از تعداد خطوطی است که در دوران کهولت در همان واحد طولی وجود دارد. این مسئله میتواند به تعیین سن صاحب اثر انگشت کمک کند.
۸) در مورد این سؤال که بین گروه خونی افراد و شکل نقوش سرانگشت آنها رابطه معناداری وجود دارد یا خیر، مطالعاتی انجام شده، ولی هنوز نتیجه مشخصی در جهت رد یا اثبات موضوع به دست نیامده است.
بند هفتم) طرحهای اصلی خطوط سرانگشتان
تفسیر طرح انگشتنگاری، از تجزیه و تحلیل شکل، نما و یا فرم کلی که از تماس برجستگیهای به جای مانده انجام میگیرد، سه طرح عمده "آرکها"، "لوپها" و "ورلها" را شامل میشود.
۱) آرکها: به دو نوع ساده و خیمهای تقسیم میشوند. در آرکهای ساده برجستگیهای اثرانگشت، از سویی به سوی دیگر، با یک خیز یا موجی در مرکز، بدون پیچش تند رو به بالا و بدون پیچش یا زاویه رو به عقب جریان مییابد. آرکهای خیمهای نیز آرکهای ساده هستند با این تفاوت که برجستگیهای داخل هسته (که عبارت از مرکز تقریبی طرح است) تشکیل یک زاویه را میدهند یا اینکه با یک یا دو برجستگی در هسته، خیز تندی را تشکیل میدهند یا اینکه با داشتن دو ویژگی اصلی به طرح لوپ شبیه میشوند ولی فاقد یکی دیگر از ویژگیهای اصلی لوپ هستند .
۲) لوپها: نوعی طرح اثر انگشت هستند که در آن یک یا چند برجستگی، وارد دو طرف اثر میشوند، دوباره انحناء مییابند، به خط فرضی که از دلتا به هسته کشیده میشود برخورد میکنند و یا از آن گذر میکنند و به همان طرف دیگر که خط یا خطوط از آن وارد شده، ختم میشوند. لوپها سه ویژگی اصلی دارند: باید با انحناء یا خمیدگی کافی به عقب رفته و ادامه آن نیز به سمت دلتا (نقطهای در اولین انشعاب) تا نقطه خط فرضی کشیده شده باشد؛همچنین یک دلتا و حداقل یک برجستگی داشته باشد. لوپها به نوع اولنار (زیرین) و رادیان (زبرین) تقسیم میشوند. لوپهای اولنار طرحهایی هستند که درآنها لوپها در جهت انگشتان کوچک جریان مییابند. اما لوپهای رادیان طرحهایی هستند که در آنها لوپها به سمت انگشتان شست جریان پیدا میکنند .
۳) وُرلها: طرحهایی هستند که در آنها خطوط برجسته به صورت دایرهها یا مارپیچهای متحدالمرکز و یا اشکال هندسی دیگری شبیه این اشکال دیده میشوند. ورلها به انواع ورلهای ساده، لوپهای کیسهای مرکزی، لوپهای دوتایی و اَکسیدنتال (عَرضه) تقسیم میشوند. ورل ساده دارای دو دلتا و حداقل یک خط برجسته است که مجموعاً مدار کاملی را تشکیل میدهند و شکل آن ممکن است مارپیچی، بیضی یا گونهای از اشکال دایرهای باشد. چنانچه یک خط فرضی بین دو دلتا رسم شود، باید حداقل با یکی از خطوط برجسته داخل طرح تماس یابد و آن را قطع کند. لوپ کیسهای مرکزی نیز از یک یا چند برجستگی دورانی با یک مانع که با خط درونی جریان خطوط مرکب از دو دلتا، یک زاویه ۱۹۰ درجه ایجاد میکند، تشکیل شده است. در بین دو دلتا خط فرضی با برجستگی دورانی در داخل طرح، تماسی نداشته یا آن را قطع نمیکند. اما لوپ دوتایی از ترکیب دو لوپ مجزا با دو مجموعه مشخص و مجزا از نشانهها و دو دلتا تشکیل میشود. ورل اکسیدنتال (عرضی) نیز طرحی است با دو یا چند دلتا و تلفیقی از دو یا چند نوع طرح مختلف به استثنای آرک ساده. علاوه بر این، این طبقهبندی طرحهای غیر معمول و غریبی را هم که ممکن است در هیچ کدام از تعاریف و دستهبندیها قرار نگیرند در بر میگیرد .
بند هشتم) چگونگی به دست آمدن اثر انگشت
آثار انگشت به دو گونه به دست میآید :
اول) از طریق انگشتنگاری قضایی (ده انگشتی). این روش به مواردی اطلاق میگردد که از تمامی انگشتان دستهای شخص مورد نظر (زنده یا مرده) به طریق فنی انگشتنگاری به عمل آید.
دوم) از طریق تماس سطح انگشتان مجرمان با اشیاء و وسایل (دلایل و مدارک) موجود در صحنه جرم. این قبیل آثار که ندانسته یا ناخواسته برجای میمانند اصطلاحاً آثار انگشت جنایی نامیده میشوند و اغلب اوقات، ناقص و بعضاً نامرئی هستند که در این صورت، ابتدا باید آنها را ظاهر کرده و سپس ضبط نمود و نهایتاً مورد استفاده قرار داد. آثار انگشت جنایی گاهی اوقات ممکن است مربوط به کف دست یا کف پای برهنه باشند. ضمناً، آثار انگشتی را که بعضاً به جای امضاء ذیل اسناد و مدارک میزنند و بعداً مورد انکار یا اختلاف واقع میشود، میتوان جزء این دسته از آثار انگشت به حساب آورد.
بند نهم) انواع آثار انگشت در صحنه جرم (انواع آثار انگشت جنایی)
آثار انگشت مکشوفه در صحنه جرم به سه دسته مرئی (آشکار)، پلاستیکی (نرم) و نامرئی (پنهان) طبقهبندی میشوند. آثار انگشت مرئی آنهایی هستند که به آسانی دیده میشوندو از تماس خطوط برجسته دست و پا با سطوح اشیایی که بر روی آنها موادی مانند خون، رنگ یا انواع کثافات وجود دارد، ایجاد میشوند. آثاری که روی رنگ نرم، بتونه یا مو باقی میمانند از جمله آثار پلاستیکی هستند. آثار نامرئی آنهایی هستند که از تراوشات طبیعی بدن مانند عرق، چربیها و اسیدهای مترشحه از غدد چربی اطراف گوش، بینی و گردن شخص و به وسیله انگشتان منتقل میشوند. آثار نامرئی ممکن است با چشم غیر مسلح دیده نشوند و یا اینکه تنها با استفاده از انواع نورها، بزرگنمایی یا معاینه دقیق شیء از چندین زاویه، قابل رویت شوند. در حالیکه اثرهای انگشت پلاستیکی، مرئی و یا منتقله از منبع کثافات، به سهولت قابل رویت بوده و بنابراین روش انگشتنگاری آنها با روش انگشتنگاری آثاری که به معنای واقعی نامرئی هستند کاملاً متفاوت است. بعضی از مأموران تحقیق از هر سه مورد این آثار به عنوان آثار نامرئی یاد میکنند
گفتار سوم) اثر انگشت از دیدگاه اسلام
دین اسلام عقلاییترین و منطقیترین دین است به طوری که قواعد آن همواره منطبق با عقل است و همانطور که فیلسوف کبیر "حاج ملا هادی سبزواری" در رساله "هدایة الطالبین" گفته است: "عقل و شرع از یکدیگر ناگزیرند که عقل اُسّ و اساس است و شرع بنای بر آن و بنا را بنیاد نیست بیاساس و اساس سودمند نیست بیبنا. " حکیم بزرگ اسلام ابنسینا در رساله "معراجیه" روایتی را از پیامبر اسلام (ص) نقل میکند که گویای ارج والای تفکر در نگرش دینی است: "ای علی، در مسابقه تقرب به خداوند، اگر بر مرکب علم و دانایی و اندیشه سوار شوی از هر کس دیگری، حتی آنان که با نماز و روزه به سوی خدا میشتابند، پیشی میگیری و به قرب خداوند نایل میشوی. " نگاهی اجمالی به کثرت استعمال مشتقات کلماتی مانند فقه، علم، تدبّر و تفکّر در قرآن کریم که به دانایی و خردوزری اشاره دارد، گویای اهمیت علم در نگرش قرآنی است. فیالمثل خداوند متعال در آیه ۲۸ سوره فاطر میفرماید: "از بندگان خدا تنها دانایان هستند که از او میترسند."
در علم اصول فقه قاعدهای تحت عنوان "تلازم" یا "ملازمه" وجود دارد که بر طبق آن "کُلُّما حکم بِه العقل حکم بِه الشّرع و کُلُّما حکم بِه الشّرع حکم به العقل." یعنی: هر چیزی را که عقل به آن حکم کند شرع نیز به آن حکم میکند و هر چیزی را که شرع به آن حکم کند، عقل نیز به آن حکم میکند .
در مورد قاعده فوق، اثر انگشت یک مصداق بسیار عالی است، زیرا این بحث در آیات قرآن وجود دارد و همین امر نیز دلیلی متقن بر اعجاز قرآن است. حتی باید گفت در برخی از اخبار و روایات نیز در مورد اثر انگشت اشاراتی میتوان یافت.
بند اول) اثر انگشت در آیات قرآن کریم
بحث اثر انگشت به طور ضمنی در آیه ۳ و ۴ سوره قیامت مورد اشاره قرار گرفته است. خداوند متعال در این دو آیه میفرماید: " اَیَحْسبُ اْلاِنْسانُ اَلَّنْ نَجْمَعَ عِظامَهُ. بَلی قادِرینَ عَلی أَنْ نُسَوَّیَ بَنانَهُ" یعنی: آیا انسان گمان میبرد استخوانهای او را پس از مردن و متلاشی شدن جمعآوری نخواهیم کرد؟ آری ما قادریم که حتی انگشتان (خطوط سرانگشتان) او را دوباره به صورت اول، موزون و مرتب کنیم.
در مورد شأن نزول آیات فوق در "تفسیر نمونه" چنین میخوانیم: "در روایتی آمده است که یکی از مشرکان که در همسایگی پیامبر(ص) زندگی میکرد به نام علی بن ابی ربیعه، خدمت حضرت(ص) آمد و از روز قیامت سوال کرد که چگونه است؟ و کی خواهد بود؟ سپس افزود: اگر آن روز را من با چشم خود ببینم، باز تو را تصدیق نمیکنم و به تو ایمان نمیآورم. آیا ممکن است خداوند این استخوانها را جمعآوری کند! این باور کردنی نیست. اینجا بود که آیات فوق نازل شد و به او پاسخ گفت و لذا پیغمبر درباره این مرد لجوج معاند فرمود: اللّهُم اکِفنی شرّجاری السّوء. یعنی: خداوندا شر این همسایه بد را از من دورکن. [این روایت را "مراغی" و همچنین "روح المعانی" و "تفسیر صافی" با مختصر تفاوتی نقل کردهاند] نظیر این معنی در آیات دیگر قرآن نیز به چشم میخورد از جمله در آیه ۷۸ سوره یس میخوانیم: یکی از منکران معاد قطعه استخوان پوسیدهای را به دست گرفته بود و به پیامبر میگفت: من یحیی العِظام و هِی رمیم. یعنی: چه کسی این استخوانها را زنده میکند در حالیکه پوسیده است ؟"
"علامه طباطبایی" در کتاب "المیزان فی تفسیر القرآن" در مورد آیه ۳ و ۴ سوره قیامت مینویسد: "کلمه "حسبان" که مصدر فعل "یحسب" است به معنای ظن (پندار) است و اگر استخوان را به صیغه جمعآورده و فرمود: انسان گمان کرده ما استخوانهایش را جمع نمیکنیم. برای آن است که کنایه باشد از زنده کردن همه مردگان و استفهام موجود در این آیه توبیخی است و معنای آیه روشن است. جمله "قادرین" نیز حال از مفعول مدخول "بلی" است. کلمه بنان به معنای اطراف انگشتان و به قول برخی از مفسران [تفسیر قرطبی، ج ۱۹، ص۹۴] خود انگشتان است و عبارت "تسویه بنان" صورتگری آن به همین صورت است که میبینیم. پس معنای آیه این است که آری استخوانها را جمع میکنیم، در حالیکه قادریم حتی انگشتان او را به همان صورتی که بر حسب خلقت اول بود، دوباره صورتگری کنیم. و اگر (خداوند) از بین اعضای بدن خصوص انگشتان را ذکر کرده - شاید - برای این باشد که به خلقت عجیب آن که به صورتهای مختلف و خصوصیات ترکیب و عدد درآمده و همچنین فواید بسیاری که به شمار نمیآیند و بر آن مترتب میشود، اشاره کند. ]انگشتان[ میدهند، میستانند، قبض و بسط میکنند و سایر حرکات لطیف و اعمال دقیق دارند که با آنها انسان از سایر حیوانات ممتاز میشود. به علاوه [انگشتان] دارای اشکال گوناگون و خطوطی هستند که به طور دائم اسرارشان برای انسانها کشف میشوند. "
در "تفسیر نمونه" نیز در موردآیه فوق چنین آمده است: "تعبیر به "یحسب" (از ماده "حسبان" به معنی گمان) اشاره به این است که منکران [معاد] هرگز به گفته خود ایمان نداشتند، بلکه تنها بر پندار و گمانهای واهی و بیاساس تکیه میکردند. اما اینکه چرا مخصوصاً روی استخوانها تکیه شده است به این دلیل است که اولاً: دوام استخوان بیش از سایر اعضاء میباشد و لذا هنگامی که بپوسد و خاک شود و ذرات غبارش پراکنده گردد، امید بازگشت آن در نظر افراد سطحی کمتر است؛ ثانیاً: استخوان مهمترین رکن بدن انسان میباشد، زیرا ستونهای بدن را استخوانها تشکیل میدهند و تمام حرکات و جابجای و فعالیتهای مهم بدن به وسیله استخوانها انجام میگیرد. کثرت و تنوع و اشکال و اندازههای مختلف استخوانها در بدن انسان از عجایب خلقت خداوند محسوب میشود و ارزش یک مهره کوچک پشت انسان هنگامی ظاهر میشود که از کار بیفتد و میبینیم که تمام بدن را فلج میکند.
[اما] "بنان" در لغت هم به معنی انگشتان آمده و هم به معنی "سرانگشتان" و در هر دو صورت اشاره به این نکته است که نه تنها خداوند استخوانها را جمعآوری میکند و به حال اول باز میگرداند بلکه استخوانهای کوچک و ظریف و دقیق انگشتان را نیز در جای خود قرار میدهد و از آن بالاتر، خداوند حتی سرانگشتان را به طور موزون، به صورت نخست باز میگرداند این تعبیر میتواند اشاره لطیفی به خطوط سرانگشت انسانها باشد. میگویند کمتر انسانی در روی زمین پیدا میشود که خطوط سرانگشت او با شخص دیگری یکسان باشد؛ یا به تعییر دیگر، خطوط ظریف و پیچیدهای که بر سرانگشتان هر انسانی وجود دارد، معرّف شخص او است و لذا در عصر ما مسأله انگشتنگاری به صورت علمی در آمده و به وسیله آن بسیاری از مجرمان شناسایی شده و جرایم کشف گردیده است. همین قدر کافی است که مثلاً سارق هنگامی که وارد اتاق یا منزلی میشود، دست خود را بر دستگیره در یا شیشه اتاق یا قفل یا صندوق بگذارد و اثر خطوط انگشتان او روی آنها بماند. در اینجا فوراً از آن [اثر انگشت] نمونهبرداری کرده و با سوابقی که از سارقان و مجرمان دارند مطابقت نموده و مجرم را پیدا میکنند ."
"زمخشری" مفسر بزرگ اهل سنت در تفسیر "کشّاف" مینویسد:"مراد از "تسویه بنان" این است که خداوند انگشتان دستها و پاها را شیء واحد میکند، بدون اینکه از هم جدا باشند همانطور که دست و پای شتر و الاغ را چنین کرد. آن وقت دیگر انسان نمیتواند کارهای گوناگونی را که با داشتن انگشتان انجام میداده انجام دهد ." البته این تفسیر چندان مورد قبول قرار نگرفته است.
"طنطاوی" مفسر مشهور مصری در تفسیر آیه ۳ و ۴ سوره قیامت مینویسد: "وقتی از یک دانشمند آلمانی در مورد علت تشرف وی به دین اسلام سؤال شد، اظهار داشت که منحصر به فرد بودن نقوش سرانگشتان هر کس و تفاوت آن با اشخاص دیگر از کشفیات علمی قرن ۱۹ است. ولی قرآن کریم ۱۲ قرن پیش، که دانشمندان اروپایی در این مورد اطلاعاتی نداشتند - چه رسد به اعراب دوران جاهلیت - به این واقعیت اشاره کرده است. پس به طور یقین، قرآن کلام خداست و نه کلام بشر و همین امر موجب ایمان من به اعجاز قرآن و تشرف به دین اسلام گردید. "
بند دوم) اثر انگشت در اخبار و روایات صدر اسلام
در برخی از اخبار و روایات صدر اسلام اشاراتی در مورد اثر انگشت وجود دارد که در اینجا دو نمونه بیان میشود:
۱) جابربن عبدالله انصاری (که یکی از راویان معروف اخبار و احادیث است) در مورد شناسایی جسد پدرش (عبدالله) که در جنگ احد شهید شد، میفرماید: "ما عرفته اِلّا بِبنانه" یعنی: نتوانستم او را بشناسم، مگر از روی سرانگشتانش .
۲) در "صحیح بخاری" (که جزء کتب "صِحاح سِتّه" اهل سنت محسوب میشود) در مورد قول خداوند متعال که فرموده است: "من المومنین رجال صدقوا ماعاهدوا ..."، در حدیث مفصلی راجع به برادر "ربیع" آمده است: "کسی نتوانست شخص کشته و مُثله شده را بشناسد، مگر خواهرش از روی سرانگشتان او ."
● نتیجهگیری
پلیس علمی یا کشف علمی جرایم یکی از شاخههای علوم جرمیابی (علوم جنایی تجربی اثباتی) محسوب میشود. انگشتنگاری نیز یکی از اجزاء مهم پلیس علمی است. از زمانهای دور در کشورهای مختلف دنیا به خصوص چین باستان، به اثر انگشت توجه خاصی میشده است. اما دوران انگشتنگاری علمی در نیمه دوم قرن هفدهم میلادی و همزمان با تحقیقات "دکتر گریو" و "دکتر مارلپیگی" آغاز شد. مؤسس علم انگشتنگاری به عقیده اکثر صاحب نظران "سر ویلیام هرشل" است، هر چند که برخی از مؤلفان "دکتر فالدز" یا حتی "گالتون" یا "برتیون" را بنیانگذار این علم میدانند. مطالعات "هرشل" او را به شناخت دو اصل مهم علم انگشتنگاری رهنمون ساخت که عبارتند از تغییر ناپذیر بودن اثر انگشت افراد و منحصر به فرد بودن این اثر. "گالتون" نقوش سرانگشتان را به سه دسته "آرچ"، "ورل" و "لوپ" تقسیم کرد و "ریچارد هنری" اولین طبقهبندی آثار انگشت را به وجود آورد.
عدهای از زیستشناسان معتقدند که علت به وجود آمدن خطوط سرانگشتان کمک به تشخیص گرمی و سردی و زبری یا نرمی اجسام است. در حالیکه عده دیگری علت این امر را افزایش اصطکاک و جلوگیری از لغزیدن دست انسان در گرفتن اجسام میدانند. علت اهمیت علم انگشتنگاری، کمک آن به تشخیص هویت واقعی افراد و خصوصاً مجرمان و متهمان است. حتی با کمک این علم میتوان شغل برخی از افراد را مشخص کرد. امروزه برای تشخیص اثر انگشت از روشهای بسیار پیشرفته و مدرن استفاده میشود. قابل ذکر است که در آیات ۳ و ۴ سوره قیامت به صورت ضمنی به اثر انگشت اشاره شده و حتی روایاتی نیز در این مورد در منابع روایی متعدد وجود دارد.
امیر شریفی خضارتی
دانشجوی کارشناسی ارشد حقوق جزا و جرم شناسی
منابع و ماخذ
۱- دکتر اردبیلی، محمد علی: حقوق جزای عمومی، جلد ۱، تهران، نشر میزان، چاپ اول، ۱۳۷۹.
۲- دکتر افراسیابی، محمد اسماعیل: حقوق جزای عمومی، جلد ۱، تهران، انتشارات فردوسی، چاپ اول، ۱۳۷۴.
۳- امینی، علیرضا - جوادی، محسن: معارف اسلامی ۲، قم، دفتر نشر معارف، چاپ پنجاه و سوم، ۱۳۸۴.
۴- دکتر انصاری، ولی الله: کشف علمی جرایم، تهران، انتشارات سمت، چاپ اول، ۱۳۸۰.
۵- دکتر دانش، تاج زمان: مجرم کیست - جرمشناسی چیست، تهران، انتشارات کیهان، چاپ نهم، ۱۳۸۱.
۶- سودرمن، هاری- اوکانل، جان: پلیس علمی (کشف علمی جرایم)، مترجم: یحیی افتخارزاده، تهران، انتشارات زوار، چاپ دوم، ۱۳۷۱.
۷- دکتر شامبیاتی، هوشنگ: حقوق جزای عمومی، جلد ۱، تهران، انتشارات ژوبین، چاپ دهم، ۱۳۸۰.
۸- علامه طباطبایی، محمد حسین: المیزان فی تفسیر القرآن، مترجم: محمدباقر موسوی، جلد ۲۰، قم، دفتر انتشارات اسلامی، ۱۳۶۳.
۹- آیت الله مکارم شیرازی، ناصر و جمعی از محققان: تفسیر نمونه، جلد ۲۵، قم، دارالکتب الاسلامیه، چاپ چهاردهم، ۱۳۷۶.
۱۰- دکتر محمدی، ابوالحسن: مبانی استنباط حقوق اسلامی یا اصول فقه، تهران، انتشارات دانشگاه تهران، چاپ شانزدهم، ۱۳۸۲.
۱۱- نجابتی، مهدی: پلیس علمی (کشف علمی جرایم)، تهران، انتشارات سمت، چاپ سوم، ۱۳۸۱.
۱۲- دکتر ولیدی، محمد صالح: حقوق جزای عمومی، جلد ۱، تهران، انتشارات سمت، چاپ چهارم، ۱۳۷۸.
دانشجوی کارشناسی ارشد حقوق جزا و جرم شناسی
منابع و ماخذ
۱- دکتر اردبیلی، محمد علی: حقوق جزای عمومی، جلد ۱، تهران، نشر میزان، چاپ اول، ۱۳۷۹.
۲- دکتر افراسیابی، محمد اسماعیل: حقوق جزای عمومی، جلد ۱، تهران، انتشارات فردوسی، چاپ اول، ۱۳۷۴.
۳- امینی، علیرضا - جوادی، محسن: معارف اسلامی ۲، قم، دفتر نشر معارف، چاپ پنجاه و سوم، ۱۳۸۴.
۴- دکتر انصاری، ولی الله: کشف علمی جرایم، تهران، انتشارات سمت، چاپ اول، ۱۳۸۰.
۵- دکتر دانش، تاج زمان: مجرم کیست - جرمشناسی چیست، تهران، انتشارات کیهان، چاپ نهم، ۱۳۸۱.
۶- سودرمن، هاری- اوکانل، جان: پلیس علمی (کشف علمی جرایم)، مترجم: یحیی افتخارزاده، تهران، انتشارات زوار، چاپ دوم، ۱۳۷۱.
۷- دکتر شامبیاتی، هوشنگ: حقوق جزای عمومی، جلد ۱، تهران، انتشارات ژوبین، چاپ دهم، ۱۳۸۰.
۸- علامه طباطبایی، محمد حسین: المیزان فی تفسیر القرآن، مترجم: محمدباقر موسوی، جلد ۲۰، قم، دفتر انتشارات اسلامی، ۱۳۶۳.
۹- آیت الله مکارم شیرازی، ناصر و جمعی از محققان: تفسیر نمونه، جلد ۲۵، قم، دارالکتب الاسلامیه، چاپ چهاردهم، ۱۳۷۶.
۱۰- دکتر محمدی، ابوالحسن: مبانی استنباط حقوق اسلامی یا اصول فقه، تهران، انتشارات دانشگاه تهران، چاپ شانزدهم، ۱۳۸۲.
۱۱- نجابتی، مهدی: پلیس علمی (کشف علمی جرایم)، تهران، انتشارات سمت، چاپ سوم، ۱۳۸۱.
۱۲- دکتر ولیدی، محمد صالح: حقوق جزای عمومی، جلد ۱، تهران، انتشارات سمت، چاپ چهارم، ۱۳۷۸.
منبع : صنایع نیوز
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست