یکشنبه, ۱۲ اسفند, ۱۴۰۳ / 2 March, 2025
مجله ویستا
ورود تئوریهای علمی درمتون دینی؟

برای روشن شدن پرسش فوق لازم است به رابطه علم و دین توجهی داده شود دربارهٔ نسبت دین با علم سخنان فراوانی گفته شده است و متفکران و دانشنمدان مسلمان و غیرمسلمان در این زمینه دیدگاههای مختلفی ارائه کردهاند از جمله دیدگاههایی که در نسبت دین و علم وجود دارد این است که دین برای آموزش علم و دانش تجربی نیامده و ما نیز چنین انتظاری از دین نداریم و آنچه از تئوریهای علمی وجود دارد اموری بالعرضاند و مقصود بالذات شارع نیستند و اگر هم آنها را صحیح بدانیم اولاً تئوریهای مختص آن عصر هستند که برای کاربردهای دینی مورد استفاده قرار گرفتهاند و ثانیاً معرفی آموزههای دینی منحصر در بکارگیری تئوریهای مذکور نیست.
پاسخ این پرسش در چند مرحله ارائه میگردد:
۱. منظور از علم درمسأله رابطه علم و دین همان است که در زبان انگلیسی از آن به واژه «Slience» یاد میشود و مراد از آن دانشی است که از طریق مشاهده و تجربه حقایق در جهان به دست آمده باشد. فرهنگ آکسفورد، ذیل واژه مذکور.
بنابراین مقصود از علم در اینجا، دانش تجربی است ولی همانطور که ایان باربور نیز در کتاب علم و دین خودش، علم را به علوم طبیعی محدود ساخته است. علم ودین، ایان باربور، ص ۹ ترجمهٔ خرمشاهی. غالب مباحثات، پیرامون رابطه علوم طبیعی و دین درگرفته است. عقل و اعتقاد دینی، مایکلپترسون و.. ترجمهٔ ابراهیم سلطانی فر و احمد نراقی، ص ۳۶۱، طرح نو، چ ۱، ۱۳۷۶.
علت این مسأله هم آن است که مسأله علم و دین به صورتی که امروز مورد توجه است، تعلق به زادگاه اصلی علم به معنای تجربی دارد. جستارهایی در کلام جدید، جمعی از مؤلفان، ص ۳۰۱، انتشارات سمت، چ ۱، بهار ۱۳۸۱.
سه رویکرد اساسی در رابطه علم و دین وجود دارد:
۱. کسانی معتقدند که علم و دین کاملاً با یکدیگر در تعارضاند.۲.کسانی دیگر معتقدند که میان علم و دین تعارضی وجود ندارد بلکه اینها به دو قلمرو کاملاً متمایز متعلقاند.۳. کسانی دیگر طالب راهی بینابین هستند و معتقدند که رابطه میان علم و دین رابطه دو امر مکمل است. عقل و اعتقاد دینی، ص ۳۶۱، مایکل پترسون و دیگران، مترجم احمد نراقی و ابراهیم سلطانی، طرح نو، چاپ اول، ۱۳۷۶.
بدون شک پرداختن به دیدگاههای سهگانه در رابطه علم و دین نوشتاری مفصل و مستقل را میطلبد اما پرداختن به دیدگاهی که در پرسش مذکور وجود دارد اندکی وضعیت سایر دیدگاهها را روشن خواهد کرد. این دیدگاه به جدایی قلمرو دین از علوم طبیعی اعتقاد دارد و در حقیقت به تمایز علم و دین حکم رانده است. اکنون باید بررسی کرد به راستی میتوان پذیرفت دین و علم از یکدیگر جدایند و به دو قلمرو متمایز و مستقل مربوطاند؟ بدون تردید دین نیامده است تا جای علم و دانش تجربی یا علوم طبیعی را بگیرد ولی این سخن نیز ناتمام است که گفته شود دین از شناساندن طبیعت و آموختن آموزههای طبیعی ناتوان است یا اینکه نباید در قلمرو طبیعت وارد شود و یا اینکه انسان هیچ نیازی به دین در شناخت طبیعت ندارد زیرا:
الف: وجود پارهای از مباحث طبیعت شناسانه در جهان شناختی در متون اسلامی همچون قرآن دلیلی بر وقوع اراده الهی در آموزش پارهای از مباحث علمی و آموزههای طبیعت شناسانه است.
در قرآن تنها در زمینه خداشناسی ازراه علوم طبیعی در حدود ۷۵۰ آیه آمده است. قرآن و علوم طبیعت، دکتر مهدی گلشنی، ص ۵۹،نشر مطهر، پاییز ۱۳۸۰. حمل چنین آموزههایی بر قصد بالعرض، حمل مجازی است و اصل در تبیین کلام الهی حمل حقیقی و قصد ذاتی میباشد مگر اینکه قرینهای قطعی برردّ قصد ذاتی الهی وجود داشته باشد.
ب: وجود آموزههای طبیعت شناسانه یا علمی در قرآن را نباید به یک گونه توجیه و رد کرد زیرا اینگونه آموزهها میتوانند از جهان متعدد و به اغراض متفاوتی در متون دینی اسلام وجود داشته باشند از باب نمونه میتوان گفت ذکر آیات طبیعت شناسانه هم به منظور آشنا ساختن انسانها با طبیعت است و هم برای اثبات اعجاز علمی قرآن میباشد. امروزه با پیشرفت علوم طبیعی اعجاز علمی اینگونه آیات قرآن بیش از گذشته روشن گشته است به گونهای که برخی صاحبان علوم جدید قائل شدهاند که «قرآن شامل کلیه علوم قدیم و امروز و آتیه است». تفسیر قرآن و علوم جدید، حسنپویا و دکتر سیدرضا نیازمند، ص ۱۸، مرکزبازشناسی اسلام و ایران، انتشارت باز، چ اول، ۱۳۸۰. از باب نمونه به اعجاز قرآن در نظریه جفت آفریدن همه چیز و کشفیات جدید در عالم فیزیک هستهای اشاره کرد. همان، ص ۲۳ ـ ۲۰.
ج: اگر خداوند پارهای از اساسیترین حقائق علمی را در قرآن بیان نماید برای آن که انسانها با استفاده از آن معارف علمی سریعتر به پیشرفتهای علمی دست یابند آیا برای چنین لطفی مانعی وجود دارد؟ بنابراین چه اشکالی وجود دارد که ذکر آیات علمی مقصود بالذات خداوند باشد و همانطور که خداوند به بسیاری از حقائق عقلی اشاره نموده است مانند منزلت والای عدالت به پارهای از حقائق علمی نیز اشاره نماید؟ نتیجه آن که عرضی دانستن تئوریهای علمی در حقیقت بازگشت دارد به ساده انگاری در مقاصد الهی و تک بعدی نگری به هدف خداوند از انزال قرآن و بدون شک داشتن چنین مقصود بالذات درنزول قرآن هیچ اشکالی ندارد.۲. تا اینجا روشن شد ورود تئوریهای علمی دوران در کتاب و سنت دینی را نمیتوان امری بالعرض شمرد بلکه آنها یکی از مقاصد شریعت به شمار میروند. اینک به یک ادعای دیگر در پرسش مذکور پرداخته میشود در پرسش مذکور گفته شده است از کتاب و سنت دینی نباید انتظار آموزش علوم و دانشهای علمی را داشته باشیم. به نظر میرسد این ادعا نیز ناتمام است زیرا:
الف: اینکه معیار تشخیص قلمرو دین رجوع به انتظارات آدمی از دین باشد همانطور که در سؤالات گذشته گفته شد هیچ دلیلی ندارد و ادعایی نادرست است خصوصاً اگر رجوع به انتظار آدمی از دین به عنوان تنها معیار در تشخیص قلمرو دین معرفی گردد.
ب: کدامین تحقیقات نشان داده است که انسانهایی که به خدا اعتقاد دارند از خداوند انتظار راهنمایی آنها در شناخت طبیعت و جهان را ندارند؟ بدون شک مراجعه به دینداران و پرسش از آنها نشان خواهد داد که دینداران برای شناخت بهتر و سریعتر طبیعت و استفاده مناسبتر از آن انتظار دارند تا خداوند در این راستا هم هر چند به میزانی کمتر به ارائه آموزههایی پردازند.
ج: گذشته از تقسیم اجزای دین به ذاتی و عرضی که در جای خود باید مورد تأمل قرار گیرد تقسیم دیگری به عنوان تقسیم به لزومی و احسانی وجود دارد یعنی هرچند پذیرفته شود که ورود تئوریهای علمی دوران ضرورت و لزومی از جهت شأن رسالت ندارد ولی بدون شک چنین اقدامی به عنوان کاری پسندیده و لطف و احسانی الهی تلقی میگردد و دینداران چنین آموزههایی را جدی گرفته و آنها را در معادلات معارف خود به شمار میآورند.
۳. منحصر کردن آموزههای علمی متون دینی همچون قرآن در تئوریهای علمی دوران معصومان کاری نادرست و ادعایی بدون دلیل است.
تعبیر تئوریهای دوران را میتوان دو گونه تلقی کرد که بهر دو تعبیر باید گفت ادعای فوق نادرست میباشد.
الف: مراد از تئوریهای علمی دوران در کتاب و سنت دینی این باشد که تئوریهای علمی در کتاب و سنت دینی منحصر به دانشهای علمی آن زمان است و در اعصار بعد معتبر نمیباشند.
اگر مراد از تعبیر تئوریهای علمی دوران این باشد باید گفت و چنین سخنی ناتمام است زیرا اوّلاً چه اشکالی وجود دارد اسلامی که خطابش به عموم جهانیان است و دینی برای دورهای و عصری یا مکانی خاص نیست تعالیمش منحصر در عصر ظهورش نباشد یا اگر اسلامی که مخاطباش تمام انسانها میباشد در تعالیم علمیاش تئوریها و آموزههایی علمی را مطرح سازد که آیندگان به درک آنها و شناخت عمیقتر آنها نائل میشوند بهتر به مقاصد خود دست نمییابد؟ بدون شک پاسخ این پرسش مثبت است و این نکته گذشته از نتایج معرفتی و شناختی آن به اثبات اعجاز علمی قرآن در نزد آیندگان منتهی میگردد ثانیاً مراجعه به متون دینی مانند قرآن و دانشهای تجربی بشر در دوران معاصر نشانگر آن است که تئوریهای علمی در کتاب و سنت دینی مختص به عصر ظهور اسلام نیست و بهترین دلیل بر وجود امری، وقوع آنست.دانش تجربی امروز وجود تئوریهای عملیای را در کتاب و سنت آشکار کرده است که در عصر پیامبر اکرم(ص) و ظهور اسلام خبری از چنین تئوریهایی نبود ]مراجعه کنید برای آشنایی با پارهای از این تئوریها به کتاب پژوهش در اعجاز علمی قرآن، محمدعلی رضاییاصفهانی، انتشارات مبین. [و این اثبات مینماید که تئوریهای علمی دوران در کتاب و سنت دینی این باشد که تئوریهای علمی موجود در متون دینی تنها در آن عصر اعتبار داشتهاند و امروز چنین تئوریهای دارای اعتبارو ارزش نیستند.
بدون شک چنین ادعایی بدون دلیل باطل است زیرا اوّلاً این با مصونیت قرآن از تحریف ناسازگار است و ثانیاً این اندیشه ناشی از قیاس نمودن کتاب الهی با کتب بشری است حال آنکه علم الهی مصون از خطا و غبار عصر است. و معارف و آموزههای الهی که از آن جمله تئوریهای علمی موجود در متون دینی است آموزههایی مطابق با واقع هست زیرا علم الهی مانند علم بشر نیست که آمیخته به خطا باشد و در طی تاریخ به تدریج کامل و تصحیح گردد بنابراین نتیجه مباحث گذشته آن شد که تئوریهای علمی متون دینی مختص به دوران خاصی نیست بلکه گذشته از آنکه از حقانیت برخوردارند فراتر از زمان ظهورند و این تئوریها مقصود بالذات شارعاند و دین در راستای هدف نهائیش آموختن این تئوریها را نیز در نظر داشته است و نمیتوان با تفسیر نادرستی از انتظارات آدمی، تنها معیار تشخیص جایگاه آموزههای دینی را مراجعه به انتظارات آدمیان قرار داد گذشته از آنکه حقیقت آن است که آدمیان از خالق عالم انتظار دارند که در باب طبیعت شناسی و هستی شناسی نیز انسانها را یاری رساند.
خلاصه آنچه گذشت این است که اصل در کلام الهی حمل بر حقیقت است و از اینرو ذکر آموزههای علمی در متون دینی مقصود بالذات میباشد، ذکر تئوریهای علمی در قرآن هم میتواند کمکی به انسانها برای شناخت طبیعت باشد و هم میتواند اعجاز علمی قرآن را اثبات نماید. کشفیات جدید عملی نیز نشانگر آناست که تئوریهای علمی که در قرآن ذکر شده است اختصاص به دوران و عصر نزول ندارد و آموزههای علمی بسیاری در متون دینی وجود دارد که امروزه با پیشرفتهای علمی برای بشر آشکار شده است.
معرفی منابع بیشتر :
۱. رابطه منطقی دین و علوم کاربردی، علیرضا پیروزمند. انتشارات امیرکبیر.
۲. هویت علم دینی، دکتر خسرو باقری، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی.
۳. قرآن و قلمرو شناسی دین، مصطفی کریمی، مؤسسهٔ آموزشی و پژوهشی امام خمینی (ره).
سیدمحمدعلی داعی نژاد
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست