دوشنبه, ۱۵ بهمن, ۱۴۰۳ / 3 February, 2025
مجله ویستا
نرودا؛ همیشه میخواند
بیاغراق میتوان گفت كه ادبیات آمریكای لاتین در مدت كمتر از یك قرن چنان شتابی در جهان پیدا كرد كه ادبیات كشورهای مدعی را – كه بعضا شاید بیش از سه هزارسال قدمت دارند- تحت تاثیر قرار داد و نگاههای اكثر آنها را به سمت و سوی خود معطوف داشته است و حتی بسیاری كم و بیش غبطه غنای آن را میخورند، ادبیاتی كه هر روز به سوی پویایی و بالندگی میرود استیلای خود را بر ادبیات اروپا و حتی جهان تحمیل میكند. اروپاییان كه بانیان جوایز متعدد ادبیاند، نمیتوانند از ادبا و شعرای آمریكای لاتین چشم بپوشند و دستههای جوایز را به سوی آنان گسیل ندارند، در حالی كه بسیاری از اروپاییان حسرت جایزه نوبل را میخورند، این شعرا و نویسندگان قاره آمریكا هستند كه نوبل ادبی را درو میكنند و كماكان رقبای اروپایی را كنار میزنند. كسانی چون آنخل آستوریاس، پابلو نرودا ، اوكتاویو پاز، گابریل گارسیا ماركز و ... امروز نه تنها بر قله رفیع ادبیات قاره خود تكیه زدهاند، بلكه قلههای رفیع ادبیات جهان را نیز فتح كردند. در این میان شاعری چون «پابلو نرودا» از ویژگیهای منحصر به فردی برخوردار است و آن نوخواهی و عملگرایی اوست كه موجب برتری و تمایز او با دیگران شده است. نرودا همزمان شاعر و سیاستمدار است. سیاست را در شعرش راه داده است و سالها به عنوان سیاستمداری شاعر زندگی كرد. اما واقعیت آن است كه شعرش بر سر سیاست او سایهای پرگستره نهاده بود و اگر نرودا شاعر نمیشد شاید هیچكس این سیاستمدار را هم نمیشناخت. شاید او مانند برخی از دوستان سیاسی خود امروز فراموش میشد. شعر او اسب تیزتك و روندهای بود كه سوار نیكبخت وخوشاقبالی را در سراسر گیتی به گردش میبرد. اما با این همه شاعر سیاسی، سعی كرد شعر و سیاست را به نوعی با هم پیوند بزند كه نماد و چهره نیكویی داشته باشند. چه بسیار شاعرانی كه وقتی سیاسی میشوند خمیره شعری و رسالت ادبیشان را فراموش میكنند و شعر را در خدمت سیاست میگذارند و نیز چه بسا سیاستمدارانی كه وقتی به شعر روی میآورند آن را برای ارضای سیاست خود به خدمت میگیرند، اما نرودا شعر را برای سیاست و سیاست را برای شعر و این هر دو را برای خدمت به مردم میخواست؛ این رمز موفقیت این شاعر سیاسی بود.
*زندگی نرودا
پابلو نرودا در ۱۲ جولای ۱۹۰۴ در پاررال شیلی به دنیا آمد. نام اصلی او «نفتالی ریكاردو ریس» بود كه بعدها به «پابلو نرودا» شهرت یافت؛ به گونهای كه میگویند«نفتالی» مربوط به پاررال شیلی است ولی نرودا مربوط به همه جهان است. وی از اوان جوانی استعداد خارقالعادهای در سرایش شعر داشت و سال ۱۹۲۱ یكی از شعرهایش را در مجلهای چاپ كرد و در سال ۱۹۲۳ نخستین كتاب شعرش را به نام «شفق» منتشر كرد. دومین مجموعه شعرش را یك سال بعد با عنوان «بیست شعر عاشقانه و یك غمنامه» انتشار داد كه شهرت بسیاری برای او به بار آورد و تخیل پربار و خلاق او را آشكار ساخت. وی در دهه بیست در اوج ستایش و افتخار به عنوان كنسول شیلی به رانگون و بعد به كلمبو و جاوه اعزام شد. سالها وابسته سفارت شیلی در سنگاپور، بوئنس آیرس، بارسلونا، مادرید، پاریس، مكزیكو و... بود در سال ۱۹۳۳ به شیلی بازگشت و در انتخابات ۱۹۴۵ به نمایندگی مجلس سنا برگزیده شد. وی حتی نامزد ریاست جمهوری شد كه بعد به نفع دوست صمیمیاش سالوادور آلنده كنارهگیری كرد و برای دوست خود به تبلیغات گستردهای دست زد و یكی از مبلغان اصلی آلنده بود. پس از به قدرت رسیدن آلنده وزیر علوم و آنگاه سفیر شیلی در پاریس بود. نرودا سال ۱۹۷۱ جایزه نوبل ادبیات را گرفت و پس از كودتای ضدمردمی دیكتاتور پینوشه و سرنگونی دولت آلنده(۱۹۷۳) چند روز بعد از كودتا از دنیا رفت.
*شاعر مردم
نرودا شعرهایش را برای مردم میسرود و عاشقانههای او عاشقانههای مردم بود. ویژگی زندگی او موجب شد كه بتواند مردم را بهتر ببیند و برای آنها بهتر بسراید. هیچ عاملی نتوانست پیوند او با مردم شیلی را قطع كند و آن چیزی كه بیش از همه مورد توجه ملت شیلی بالاخص و مردم آمریكای لاتین به طور اعم بود ارتباط صمیمانه شعرهای او با همه قشرها خصوصا قشرهای كمسواد بود. وی شاعر یك گروه و طبقه خاص نبود. خلاقیت او راه رسیدن به مردم را برایش هموار كرد. شاعر(نرودا) آن شعری را دوست دارد كه خطابش به خلق باشد. از دیدگاه او فقط نمیتوان شعری سرود كه نگاه به «یك تن» دارد، چنین شعری شاید دارای قدرت ادبی و بلاغت خاصی باشد، اما قدرت ماندگاری و محبوبیت ندارد.شعر در عین حال كه از قوانین خود پیروی میكند و شاعر معمار به خوبی آن را میسازد، ولی باید مواد محبوبیت و عشق در آن از بار بیشتری برخوردار باشد تا به مانایی برسد. شاعر با شعرهایی كه برای توده مردم میسراید، در واقع بعد دیگری مییابد آن بعد موجب میشود كه شاعر در میان مردم جاری شود و نرودا از این بعد و زاویه- بعد مردمی بودن- دفاع میكند و در انتقاد به «رابرت گریوز» كه گفته بود:«شاعر رو به خلق ندارد، بلكه رو به یك تن دارد.» میگوید:«اگر گریوز میدانست كه ما با اشعاری كه برای تودهها سروده شده چه واكنشهایی از مردم دیدهایم در مییافت كه شاعر میتواند بعد دیگری نیز داشته باشد و من از این بعد دفاع میكنم.» همچنانكه جانب نظر «گریوز» را در باب رو به فرد داشتن شعر میگیرد، ولی میگوید:«شعر باید اغلب رو به فرد داشته باشد، اما باید غالباً با مردم نیز گفتوگو كند.» برای نرودا مردم از همه مهمتر هستند وتنها ملت اوست كه بر او اثر میگذارد:«تنها مردم برای من مهماند/ تنها ملتم بر من اثر میگذارد/مردم و ملت، انضباطم را تقریر میكنند.» شاعر به غیر از مواهب طبیعی و واقعی و یا حتی فراواقع اگر نتواند از مردم كوچه و بازار اثر بگیرد؛ حرفش را برای چه كسی خواهد گفت؟ مگر نه آن است كه شاعر احساسات لطیف خود را با واقعیتهای كوچه و بازار پیوند میزند و دنیای جدید و یا حسی جدید را میآفریند و این حس نو را با دیگران باید به تماشا بنشیند، اگر این احساسات خام، ناپخته، غیرمأنوس و ورای زندگی و اندیشه آدمی باشد مضاف بر آن در جان آدمی روان نشود شاعر برای كه شعر میگوید؟ و برای چه كسی شاعر است؟ شاید هر كس برای خود شاعر باشد ولی نه برای همه، همه برای همه شاعر نیستند، بلكه چند نفر برای همه شاعرند و شاعر همه شدن یعنی برای همه شدن:«باید از شاعر بخواهیم كه جای خویش را در كوچه و بازار، در مبارزه و نیز در روشنایی و تاریكی نگه دارد.» وی همچنین میگوید:«دل مردمان بسیاری را از امید آكندن، حتی برای یك دقیقه، چیزی است كه شاعر هرگز فراموش نمیكند و اثری جاودانی بر او دارد.» «پابلو نرودا» اساسا شاعری شاد و با نشاط است؛ شعر برای او شادی را جریان میدهد، با شعر است كه در خود فرو میرود؛ مستحیل میشود؛ میجنگد و دراین رهگذر به مناظره بین واقعیت و ذهنیت درونش پایان میبخشد. چیزی كه توانسته است نرودا را خشنود سازد این بود كه میگوید:«توانستم به نحوی لااقل در كشور خودم، مردم را بر آن دارم كه به كار شاعر، به پیشه شاعر، احترام بگذارند و آن را قدر بدانند.»بی تردید عشق نرودا به كارش-یعنی شعر- او را وا میداشت تا با عزمی راسخ تمامیت شعرش را حفظ كند، شعری كه از دید او «ندایی از درون» است. وی ندای درون خود را خوب میشنید، شاید تنها شاعر آمریكای لاتین یا خصوصا شیلی باشد كه با غرور و افتخار میگوید:«سنگهای شیلی صدای شعر مرا میشناسند.» شعر برای او سلاحی كارا و قابل اعتماد است. او با شعرش به جنگ دشمنان مردم شیلی ، به جنگ دشمنان ملتهای تحت ستم، به جنگ با نیكسون، كارتلهای سرمایهداری و شركتهایی كه مردم را فقط به چشم كالا مینگرند، میرود. نرودا شعرش را با درد، رنج و اندوه آواز داد، ولی ناگهان به سوی شادی آن را رهبری كرد. از دید او شاعر باید شاد باشد وشعر امیدوارانه بسراید، چه«شعر شورش است» و پراكنده در هوای جهان.«هوای جهان ذرات شعر را با خود میپراكند، ذراتی كه به سبكی گرده گیاهان یا به سختی سرب، و این بذرها در شیارها، در سر مردمان مینشیند، به همه چیز فضایی بهاری یا مبارزه میبخشد. گل و همچنین گلولههای آتشین تولید میكند.» از دید نرودا شعر جریان آبی است كه اغلب مهارش از دست آفرینندهاش به در میرود:«ماده خام آن شامل چیزهایی است كه وجود دارد و وجود ندارد. به كار بردن شعر برای سود اكثریت مردم برپایه نیرومندی، مهربانی، شادی و بر طبیعت راستین انسان بنا شده است. بی آن، شعر صدا بر میآورد ولی آواز نمیخواند، شعر همیشه آواز میخواند.» در شعر و نوشتههای نرودا شادی موج میزند و كمتر خوانندهای است كه به دنیای تخیل نرودا وارد شود ولی مسرور برنگردد:«ما شاعران حق داریم كه شاد باشیم، به شرط اینكه نزدیك به مردم كشورمان و در هنگامه مبارزهشان در راه خوشبختی باقی بمانیم.» این میل به شادی و خوشبختی چنان است كه حتی «ایلیا ارنبورگ» نویسنده بزرگ روس میگوید:«پابلو یكی از مردمان شاد و نادری است كه من در زندگی شناختهام.» حتی بعضی از منتقدان میگویند شادی وافر، شعر نرودا را تضعیف كرده است. ولی وی خود معتقد است كه:«من كارم را ادامه میدهم. دلم میخواهد تمام زمین را ببلعم. دلم میخواهد تمام دریا را بیاشامم.» نرودا میكوشد ثابت كند كه«شاعر میتواند در باره هر موضوعی، در باره هر آنچه جامعه در كلیت خود نیاز دارد بنویسد و بسراید.» و بدین صورت شاعر نباید خود را محدود كند. همه چیز میتواند دستمایه شعر باشد و نرودا با تبحر خاص، اردك، صدف، ماهی، سنگ و بلندیهای ماچوپیچو همه را در شعرش جریان میدهد و برای همه شعر میگوید و چون هنرمندی خلاق از چیزهایی شعر میسازد كه بسیاری آن را به باد انتقاد میگیرند:«شاعر در آفتاب انزوای خدایی خود میپزد و نیازی نیست با رشوه او را خاموش كرد یا زیر پا لگد مال نمود.»
*آثار نرودا
بیشتر اشعار نرودا از نوعی جستجو و كاوش درونی حكایت دارد. در عین فهمایی برای عموم دارای طرحی نو و شیوهای جدید است. وی در آثارش صناعت نویی را در شعر بنیان نهاد كه قبل از وی كمتر شاعر آمریكای لاتین دست به چنین تحولی زده بود.
برخی از آثار نرودا عبارتند از:۱-«اقامت در زمین» كه در سه جلد منتشر شده است كه این مجموعه اشعار بیشتر از همه نشاندهنده جستوجوی شاعر است.۲-شفق؛۳- بیست شعر عاشقانه و یك غمنامه؛۴ - مجموعه آثار كه بالغ بر ۱۸۰۰ صفحه است؛۵- «غزلهای ابتدایی»(سه جلد)
منبع : خبرگزاری آفتاب
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست