پنجشنبه, ۱۸ بهمن, ۱۴۰۳ / 6 February, 2025
مجله ویستا
فرنگیها
مقالهی حاضر گزارش مختصری از تصورات مسلمانان از غرب و غربیان از آغاز تا دورهی عثمانی، با تكیه بر گزارشهای جهانگردان و جغرافیادانان مسلمان است. این مقاله از دو بخش تشكیل شده است: بخش اول به بررسی گزارشها و آگاهیهای مسلمانانِ مشرق زمین از اروپا و جهان مسیحی میپردازد و بخش دوم به گزارشهای مسلمانان اندلس از آنها.
مقالهی حاضر گزارش مختصری از تصورات مسلمانان از غرب و غربیان از آغاز تا دورهی عثمانی، با تكیه بر گزارشهای جهانگردان و جغرافیادانان مسلمان است. این مقاله از دو بخش تشكیل شده است: بخش اول به بررسی گزارشها و آگاهیهای مس لمانانِ مشرق زمین از اروپا و جهان مسیحی میپردازد و بخش دوم به گزارشهای مسلمانان اندلس از آنها. امید است كه مقالهی حاضر كه شرحی است از تاریخچهی غربشناسی مسلمانان، گامی باشد در غربشناسی ما ایرانیان.
اِفْرَنج یا فِرَنج، تعبیر عربی فرانكها است. این اصطلاح كه به احتمالی از طریق بیزانسیها به مسلمانان رسیده است، در اصل برای ساكنان امپراتوری شارلمانی (charlemagne) به كار میرفت و بعدها اروپاییها را به طور كلی در برگرفت. در سدههای میانه، اصطلاح فوق معمولاً مسیحیان اسپانیایی،۳ اسلاوها۴ یا وایكینگها۵ را در بر نمیگرفت، بلكه به گونهای دیگر و نسبتاً گسترده، قارهی اروپا و جزایر بریتانیا را مد نظر داشت. [در عربی] سرزمین فرنگیها اِفْرَنجه (و در فارسی و تركی فرنگستان) خوانده میشود.
نخستین تصورات مسلمانان از تركیب جغرافیایی اروپای غربی، از كتاب نظریهی جغرافی۶ بطلمیوس (ptolemy) نشأت میگیرد. این كتاب را الخوارزمی به عربی اقتباس نموده۷ و مسلمانان آن را به طور كامل میشناسند. جغرافیدانان متقدم مسلمان اطلاعات اندكی را بر این اثر اف زودهاند. ابن خرداذبه (حدود ۲۳۲ ق / ۸۴۶ م) میداند كه افرنجه همراه دیگر «سرزمینهای شرك» به اندلس پیوسته (تجاور الاندلس)۸ و بخشی از اروپاست كه وی آن را اروفا۹ مینامد. او بندگان فرنگی و مرجان را از جملهی وارداتی میداند كه از آن سوی دریای مدیترانه به جه ان اسلام میرسد. علاوه بر این، گزارشی كنجكاوانه و بیشتر منقول از خبر دیگران، از گروهی یهودی به نام راذانیه [مدخل] میدهد كه گویند میان بنادر افرنجه و خاورمیانه به تجارت میپرداختهاند.۱۰ دیگر جغرافیدانان متقدم نیز در باب افرنجه اطلاعاتی اندك ارائه می كنند، با وجود این، ابن رُسته (حدود ۲۹۰ - ۳۰۰ ق / ۹۰۳ - ۹۱۳ م) جزایر بریتانیا را یاد كرده۱۱ و كاملترین گزارشها را دربارهی رم به دست میدهد.۱۲ این گزارشها بر روایت اسیر آزاد شدهای به نام هارون بن یحیی۱۳ مبتنی است و ابن رسته مطالب مختصری در باب افرنج ه و بریتانیا به وصف هارون از رم میافزاید. سخن او مبنی بر اینكه بریتانیا را «هفت پادشاه» اداره میكردهاند، ظاهراً اشارهای است دیر به حكومت منسوخ و هفت شاهیِ انگلوساكسون (anglo - saxon) كه پیش از این گزارش وجود داشته است. اما مسعودی اطلاعات نسبتاً بیش تری در اختیار داشته است؛ وی هم در مروج۱۴ و هم در تنبیه۱۵ به فرنگیها اشاره میكند. او میگوید كه فرنگیها از تبار یافث و مردمی بیشمار، شجاع، منظم و مرتب، با قلمرویی گسترده و یكپارچه هستند. آنان حدود ۱۵۰ شهر به مركزیّت باویره(bawira) (باریزه؟)(bariza) دارند. در میان نویسندگان عصرش، تنها مسعودی فهرستی از شاهان فرنگی، از كلوویس(clovis) تا لویی چهارم(louis iv) به دست میدهد كه به گفتهی وی این فهرست مبتنی است بر كتابی كه اسقفی مسیحی به سال ۳۲۸ قمری / ۹۳۹ میلادی برای حكم ولیعهد (و سپس خلیفهی) اندلس فراه م كرده بود. مسعودی یك نسخه از این كتاب را به سال ۳۳۶ قمری / ۹۴۷ میلادی در مصر به دست آورده بود.
تماسهای سیاسی بین فرنگیها و دستگاه خلافت اندك بود و آثار كمی نیز در این باره بر جای مانده است. مبادلهی مشهور سفارتهایی چند میان شارلمانی و هارون الرشید را تنها از یك منبع فرنگی میتوان شناخت؛ با این حال اگر اصولاً چنین سفارتهایی انجام شده باشد، اهم یتی كافی برای جلب توجه وقایعنگاران مسلمان نیافته است؛ زیرا آنان هیچ توجهی بدان ننمودهاند. بارتولد(barthold) در واقع تمام داستان را معتبر نمیداند و آن را رد میكند.۱۶ نخستین گزارش قطعی از سفر یك هیأت فرنگی به بغداد، تاریخ سال ۲۹۳ قمری / ۹۰۶ میلادی را د ارد، آنگاه كه بنا بر كتاب الذخائر و التحف نوشتهی الأوحدی، سفارتی از جانب برتا(bertha) دختر شاه لوتار دوم لارانی(king lothair ii of lorraine) و همسر آدالبرت توانگر،(adalbert the rich) ماركوس(marquis of ivreإ) ایوری به دربار المكتفی آمد.۱۷ فرستاده كه خوا جهای اهل شمال افریقا بود، هدایای گوناگون و نامهای به خط فرنگی شبیه یونانی، اما مستقیمتر با خود داشت. بعد از قدری جستوجو یك فرنگی را كه در دكانی جامهدوزی كار میكرد، یافتند و او نامه را خواند و آنرا به یونانی و سپس اسحق بن حنین آنرا از یونانی به عر بی ترجمه نمود. حدود ۸۰ سال بعد ابن ندیم این مطالب را به مطالب خویش در باب خط فرنگی افزوده و آن را در بحث خود از خط میآمیزد و میافزاید كه این خط را اغلب بر شمشیرهای فرنگی دیده است.۱۸
تا دورههای بعد، مهمترین سیاح مشهوری كه در این دوره از سرزمینهای اسلامی به اروپا رفته است، ابراهیم بن یعقوب [مدخل] یهودی اندلسی اهل طُرْطُوشه است؛ وی حدود سال ۳۵۴ قمری / ۹۶۵ میلادی مفصلاً به فرنگ سفر كرده و به احتمال، نوعی مأموریت رسمی را در سفر خویش برای خلیفهی اموی قرطبه انجام میداده است. گزارش خود ابن یعقوب مفقود شده، اما از نقل جغرافیدانان دورههای بعد، به ویژه بكری و قزوینی روشن میگردد. این گزارش تنها توصیفی شخصی از اروپای غربی است كه جهانگردی از جهان اسلام تا پیدایی نخستین گزارشهای عثمان ی از اروپا، به دست داده است.
در خلال قرن یازدهم پیشروی مسیحیت در غرب، مركز و شرق مدیترانه روابط جدیدی را علیه اسلام شكل داد. بیش از دو قرن فرنگیها و مسلمانان در تماس نزدیك و منظم با یكدیگر - بیشتر در نبرد، تجارت، روابط سیاسی و حتی گاه اتحاد - بودند. اكنون شناخت فرنگیها و سرزمینش ان برای مسلمانان تنها حاصل كنجكاوی عقلانی نبود، بلكه ضرورت عملی نیز داشت؛ از اینرو بسیار قابل ملاحظه است كه ببینیم مسلمانان همچنان توجه اندكی به فرنگیها نمودند. در شرق، وقایعنگاران مسلمان مطالب بیشتری برای گفتن دربارهی اقدامات نظامی و - در مقیاسی ك وچكتر - سیاسی صلیبیانی كه مسلمانان معمولاً آنان را افرنج میخواندند، داشتند، لیكن آنان هم علاقهی بسیار اندكی به مسائل داخلی دولتهای صلیبی و نیز تفاوتهای میان ملتهای گوناگون صلیبی نشان میدادند و هیچ علاقهای به خاستگاه ایشان و علت حملهشان به [سرزمی نهای اسلامی] از خود ابراز نمیكردند. افرادی چون ابن جبیر و اسامهٔ بن مُنقِذ برداشتهای شخصی از تماس مسلمانان و صلیبیها در شرق مطرح نمودند، اما این افراد استثنا بودند و تأثیری بر نویسندگان دورههای بعد نگذاشتند. تنها یك كتاب را ذكر كردهاند كه چنین نشان میدهد كه گزارشی است از «فرنگیهایی كه در این روزگار به سرزمینهای اسلام آمدهاند»؛ این كتاب نوشتهی حمدان بن عبدالرحیم الاثاربی، از نویسندگان قرن ششم قمری / دوازدهم میلادی است.۱۹ مانند همیشه این كتاب حتی به شكل منقول نیز باقی نمانده است. رشد اصلی شناخت مسلمانان نسبت به اروپا از شرق صورت نپذیرفت، بلكه از غربِ [اسلامی] و آن هم نویسندگان اندلسی، صقّلی و افریقی، مانند ابوعبید بكری، الادریسی، ابن سعید و ابن عبدالمنعم الحمیری شكل یافت. این مؤلفان اطلاعات جغرافیایی كاملتر و دقیقتری را فراهم نمودند كه اساس بیشتر گزارشهای شرقی متأخری را كه به زبان عربی است، تشكیل میدهد.نخستین اثر موجود اسلامی در باب تاریخ فرنگ - جدای از فهرست شاهان مسعودی - فهرستی است كه [خواجه] رشیدالدین [فضل اللَّه همدانی] در تاریخ عمومی خویش، جامع التواریخ فراهم آورده است. مخبر او جهانگردی فرنگی و احتمالاً، راهبی بود كه ایلچی درگاه پاپ در دربار ایلخانان مغول ایران بود. رشیدالدین از طریق او توانست از كتاب یك وقایعنگار اروپایی كه یان او را مارتین تروپویی(martin of troppau) معرفی میكند استفاده نماید. این وقایعنگار به مارتین پولونو(martin polonus) (م ۱۲۷۸ م) نیز شهرت دارد. رشیدالدین توانست از ای ن منبع كه با اطلاعات شفاهی تكمیل شده بود، تاریخی مختصر از امپراتوران دوم مقدس تا البرت اول (albert i) و از پاپها تا بِندیكْت یازدهم(benedict xi) گرد آورد؛ هر دو فهرست به درستی [آنها را] همان گونه كه در آن روزگار میزیستهاند، وصف میكند.
به نظر میرسد كه جدای از دیگر آثار مشابه یا مبتنی بر جامع التواریخ، هیچ مؤلف مسلمان دیگری تا قرن ۱۰ قمری / ۱۶ میلادی دربارهی فرنگ چیزی ننوشته باشد. حتی ابن خلدون آگاه هم مطالب اندكی در باب اروپای مسیحی ابراز مینماید. او صرفاً، با احتیاطی آشكار میگوید در این اواخر شنیده است كه علوم فلسفی در آن نواحی رونق گرفته است، ولی خداوند به آنچه در آنجا میگذرد آگاهتر است.۲۰ در دورههای اولیه بیتردید مسلمانان دلایل درستی در خودداری از ابراز همان توجه علمیای كه به یونانیان، ایرانیان و هندیان مبذول میكردند، ن سبت به فرنگیها داشتند. اما در قرن هشتم قمری / چهاردهم میلادی این رویكرد به طور خطرناكی منسوخ گردید. حتی رشد سریع روابط تجاری و سیاسی پدید آمده پس از جنگهای صلیبی هم عملاً علاقهی محدودی را ایجاد كرد. در حدود ۷۴۱ قمری / ۱۳۴۰ میلادی شهابالدین العمری دو شاه غربی یعنی پادشاه اسپانیا و فرانسه را در فهرست شاهانی ذكر میكند كه با سلطان مصر مكاتبه داشتهاند، به علاوهی جزئیاتی اندك، همراه عنوان درست و رسمِ مخاطب قرار دادن هر كدام از آنها. در نسخهی تجدید نظر شدهی بعدی با عنوان «تثقیف»، چند نام دیگر افزوده ش د، اما قلقشندی فهرستی بسیار كاملتر از دولتها و حاكمان اروپایی ارائه میكند كه حاوی اطلاعاتی در مورد هر كدام از آنهاست.۲۱
عثمانیها از دیرباز با گروههای گوناگون فرنگی، اعم از بازرگانان، دشمنان، همسایگان و سفیران سیاسی رابطه داشتند. آنان در یونان امیرنشینهای فرنگی را تسخیر و به سال ۱۴۴۴ در وارنا(varna) شوالیههای فرنگی را اسیر كردند و در جامههای با شكوهشان در سراسر سرزمی نهای اسلامی تا هرات به نمایش درآوردند.۲۲ در قرن شانزدهم آنان روابط گسترده و پیچیدهای با دولتهای اروپایی داشتند. علایق عثمانیها به اروپای مسیحی تا همه جانبه بودن بسیار فاصله داشت، به طور قابل ملاحظهای از علایق ملل مسلمان اولیه بیشتر بود. این علایق د ر اثر تماسهای نزدیكتر، سرازیر شدن جهانگردان و نومسلمانان اروپایی به جهان اسلام و گاه در اثر بروز آگاهی فزایندهی عثمانی از قدرت و ثروت اروپا فزونی یافت.
یك حالت از این علایق، مطالعهی تاریخ اروپاست كه در عین محدودیت قلمرو و تأثیر، میتواند نشان دهندهی تغییر در بیتوجهی تقریباً كامل دورههای اولیه باشد. به سال ۵۸۰ قمری / ۱۵۷۲ میلادی دو نویسنده كه یكی از آنها مترجم و دیگری كاتب بود، به فرمان رییس افندی ف ریدون بك [مدخل] تحریری تركی از تاریخ فرانسه از فارامون اسطورهای(legendary faramund) تا سال ۱۵۶۰ میلادی فراهم ساختند. این تحریر به شكل نسخهی خطی منحصر به فردی موجود است. این كتاب با تاریخ الهند الغربی كه گزارشی است مقتبس از منابع اروپایی دربارهی كشف د نیای جدید، آغاز گردید و در قرون هفدهم و هیجدهم با شماری از آثار تاریخی و جغرافیایی دیگر كه برخی گزارشها را در باب اروپا به دست میدهند و عمدتاً هم از منابع اروپایی اخذ شدهاند، ادامه یافت. طی قرن هیجدهم سلسله سفرای عثمانی كه به مأموریتهایی در پایتختها ی اروپا میرفتند، برخی اطلاعات دیگر - اگر چه بیشتر قالبی - را فراهم كردند. در مراكش و ایران نیز گزارشهای مشابهی از سفر به اروپا عمدتاً توسطِ فرستادگان رسمی، به رشتهی تحریر درآمد.۲۳ از هندوستان نیز دو جهانگرد برجسته، شیخ اعتصامالدین و ابوطالب خان [هر دو مدخل ]گزارشهایی از سفر خویش به اروپا برجای نهادهاند؛ اولی گزارش خود را در سالهای ۱۷۶۵ - ۱۷۶۶ و دومی در فاصلهی سالهای ۱۷۹۹ - ۱۸۰۳ نگاشتهاند. هر دو كتاب به انگلیسی هم ترجمه شدهاند.
در فاصلهی قرون شانزدهم تا نوزدهم، در بیشتر كشورهای اسلامی اصطلاح فرنگ به طور عام برای اروپاییان مسیحی متداول گردید، لیكن همانگونه كه سامی فراشری( frasherismi) توضیح میدهد،۲۴ این اصطلاح به كاتولیكها و پروتستانها محدود ماند و روسها، یونانیها، بلغا رها، صربها و دیگر ملل ارتدوكس را شامل نشد. همچنین این اصطلاح گاه برای چیزهای گوناگونی كه دستاورد فرنگیها به شمار میآیند مانندِ سفلیس،۲۵ توپ (نظامی)، لباسهای اروپایی و تمدن جدید نیز به كار میرود.۲۶
● اندلس
در نوشتههای عربهای اندلس و مغرب، اصطلاح افرنج (همچنین اغلب افرنجه بهمعنای دیگر«سرزمین افرنج») به هر یك از مردمان مسیحی اشاره دارد كه نویسندگانِ [مسلمان] با آنان آشنایند. اصطلاح متداولتر «روم» یا برای مسیحیانِ شبه جزیره،۲۷ «جلالقه»۲۸ یا «بَشكُنِ ش» [مدخل] است. به نظر میآید كه در اینجا تمایزی میان افرنج و روم نباشد و علیرغم اینكه ممكن است نویسندگانی خاص در كاربرد این دو اصطلاح به شیوهای دقیق تردید داشته باشند، تمایز آشكار این دو اصطلاح امكان ندارد؛ یقیناً نظر نویسندگان در این باب متفاوت است و بدون وجود مدارك مؤید همهی حالات ویژه، اطمینانی نیست كه بتوان بنابر كاربرد اصطلاح افرنجه نتیجهای قطعی در این زمینه به دست داد. از اینروست كه ابن الابّار میگوید كه به سال ۶۱۴ قمری / ۱۲۱۷ میلادی افرنج، الكاسردوسال ( salalcؤcer do) را گرفتند.۲۹ این گز ارش در روض المعطار (ذیلِ قجر ابی دانیس) عبارت روم را دارد. نویسندهی روض القرطاس (ذیلِ سال ۶۱۴ ق) به سادگی تعبیر العدّو را (كه استعمالی عام دارد) میآورد. مسیحیان مورد توجه در این حدود پرتغالیهایی بودند كه صلیبیهای آلمانی آنان را یاری میكردند. استعمال واقعی نوشتههای تاریخی، این فرض طبیعی را كه افرنج عمدتاً به معنای «فرانكها»ست، تأیید نمیكند؛ برای نمونه، ابن الخطیب یكی از شاهان مسیحی شمال غرب اندلس را از شاهان افرنجه میداند،۳۰ اما به یورشی بر بلاد الروم اشاره دارد كه به طور قطع آن بلاد الروم، ناحی هی ناربونه (narbonne) است.۳۱ به نظر میرسد كه پیش از همه، ابتدا نویسندهای اندلسی، ابن القوطیه (م ۳۶۷ ق / ۹۷۷ م) واژهی افرنج را به كار برده باشد؛ وی این واژه را برای ساكنان ناحیهی سرقسطه به كار میبرد.۳۲
این ابهامِ واژگانی باعث ابهام در شناخت نیز میگردد، چرا كه شاید همین ابهامِ واژگانی نتیجهی فقدان كنجكاوی باشد كه حتی در افرادی كه صریحاً ادعای عرضهی اطلاعات را میكنند هم به چشم میخورد. وجود این كمبود نسبی و اطلاعات آشفتهای كه این گروه از نویسندگان ارائه میدهند، صحت این نظر را تأیید میكنند كه افرنج همان فرانكها هستند. در طبقات الامم۳۳ [قاضی] صاعد الاندلسی كاربرد آغازین سلسله روایاتی را میبینیم كه اصطلاح «الارض الكبیره» را برای منطقهی شمال كوههای پیرنه استعمال كردهاند و این ویژگی، آنها را ا ز دیگر روایات متمایز میسازد. صاعد «افرنجه العظمی» را با الارض الكبیره یكسان میگیرد، ولی آن را از اِفرانسه جدا میكند. بكری (زنده در ۴۶۰ ق / ۱۰۶۷) معاصر صاعد و دیگر نویسندگان پس از وی، مانند عبدالمنعم الحمیری از اصطلاحات مشابهی استفاده مینمایند، لكن اش اره به اِفرانسه را حذف میسازند.۳۴ گویا این سنتی محلی است كه ربطی به شرق ندارد، اما گروه عمدهی دیگری از روایات هستند كه ابتدا در آثار مسعودی متجلی میگردد.۳۵ مطالب قابل ملاحظهی گزارش مسعودی عبارت است از اینكه افرنج غیر از جلالقهاند؛ یعنی آنان ساكن شب ه جزیره نیستند و یا پایتختشان پاریس است. هم بكری۳۶ و هم عبدالمنعم اطلاعات مسعودی را با مطالبی برگرفته از منبعی ناشناخته مورد استفاده قرار میدهند، ولی هیچیك از این دو نویسنده مطالب مسعودی را به شیوهای دستكاری نمیكنند كه خواننده را مجاب سازد كه مطالب فوق روز آمد شده و یا با اطلاعات دیگری مقابله گردیدهاند؛ بنابراین هرچند مدخلِ افرنجه در الروض المعطار به شیوهای منطقی گزارشی منسجم از فرانسه به دست میدهد، مدخلِ بوردیل (بوردو)(burdil )bordeaux() به گونهای دقیق این شهر را در جلّیقیه دانسته، میگوید كه بارسلونا اقامتگاه شاه افرنجه است. هیچكدام از گزارشهای باقی مانده از جهانگردان مسلمان چون غزال، طرطوشی، ربیع بن زید مشهور به رِسِموندو(recemmundo) اطلاعاتی درباب افرنج / فرانكها ارائه نمیكنند.
تصویری كه از اروپای غربی شكل مییابد، تصویری است از سرزمینی وسیع، سرد، اما حاصلخیز كه از جانب شمال تا آنجا كه سكونتگاهی هست، امتداد دارد؛ این سرزمین از طرف شرق نیز به كوهها و جنگلهایی محدود میگردد كه صقالبه در خود آنها و ورای آنها اقامت گزیدهاند. افرنج مسیحی علیرغم عادات كثیفشان جنگجویانی قوی و خوباند. از دیرباز آنان مردمان پادشاهی به شمارند كه پایتختش پاریس یا لیون است و یا اینكه بوده است. این تصویر چنان مبهم و ناقص است كه انسان حق دارد تردید كند كه آیا آثار موجود، اطلاعات مسلمانان اندلس را از اروپای غربی دقیقاً نشان میدهند!
۱. این گفتار ترجمهی مقالهی ifrandj مندرج در encyclopeadia of islam، چاپ دوم است. مترجم عنوان این نوشتار را «فرنگیها» نهاد؛ چرا كه به گمان وی این اصطلاح برای ما فارسی زبانها آشناتر است. بخش اول مقالهی نوشتهی برنارد لوئیس (b.lewis) و بخش دوم آن (اندلس) نوشتهی ج. ف. پ. هاپكینز (j.f.p . hopkins ). است.
۲. دانشجوی دكتری تاریخ، فرهنگ و تمدن اسلامی - دانشگاه تهران.
۳. ر.ك: اندلس، جِلّیقیه، [در دایرهٔ المعارف اسلام] و ادامهی این گفتار.
۴. ر.ك: صقالبه، [در دایرهٔ المعارف اسلام].
۵. ر.ك: مجوس، بخش ۲، در دایرهٔ المعارف اسلام.
۶. geographike hyphegesis.
۷. دربارهی این اقتباس و بررسی شیوهی خوارزمی، ر.ك: برنارد لوئیس، نخستین مسلمانان در اروپا، ترجمهی م. قائد، ص ۱۸۶ نیز، یگناتی یولیانوویچ كراچكوفسكی، تاریخ نوشتههای جغرافیایی در جهان اسلامی، ترجمهی ابوالقاسم پاینده، ص ۷۷.
۸. b.g.a. , vi, ۹۰.
۹. ibid, p ۱۵۵.
۱۰. ibid, p ۱۵۳ - ۴.c.cahen, ya-t-ileudes rahdؤnites? , in rej, iveser, iii )cxxiii(, ۱۹۶۴, p۴۹۹ - ۵۰۵,
وی در این نوشتار تردیدهای مستندی را دربارهی این ماجرا بیان میدارد.
۱۱. b.g.a., vii, ۸۵.
۱۲. ibid, p ۱۲۷ -۱۳۰;
همچنین ر.ك: رومیه، در دایرهٔ المعارف اسلام.
۱۳. برای بحثی دقیق از این نوع اسرای آزاد شده، جاسوسان عرب در روم و سفارتهایی كه همگی منجر به كسب اطلاعاتی از اروپا شدهاند، ر.ك: كراچكوفسكی، همان، ص ۱۱۰ - ۱۰۴؛ لوئیس، همان، ص ۱۲۱ مترجم.
۱۴. ۳ / ۶۶ - ۶۷، ۶۹ - ۷۲، تصحیح و ترجمهی شارل پلّا (ch. pellat) ر.ك: ص ۹۱۰ - ۹۱۱، ۹۱۴ - ۹۱۶.
۱۵. b.g.a. viii, p ۲۲ - ۱۷۶ غیره و.
۱۶. socineniya, vi, moscow ۱۹۶۶, ۳۴۲ - ۶۴, = khristianskiy vostok, i (۱۹۱۲), ۶۹ - ۹۴;
برای نظری مقابل این نظریه ر.ك:
f.w. buckler, harunu۰۳۹;l-rashid and charles the great, camlbridge ۱۹۳۱; قس, f.f.schmide در isl, iii )۱۹۱۲(,۴۰۹ - ||; barthold, soc, vi,۴۳۲ - ۶۱ = khrist. vostok, iii (۱۹۲۷),۲۳۳ - ۵; s. runciman, charlemagne and palestine, در english historical review, ۱ (۱۹۳۵), ۶۰۶ -۹۱;
ماجد خدّوری، الصلات الدبلوماطیقیه بین هارون الرشید و شارلمان؛
g.musca, carlo magno ed harunal - rashid, bari ۱۹۶۳.
۱۷. m.hamidullah, embassy of queen bertha to caliph al - muktafi billa in baghdad ۲۹۳ / ۹۰۶,در j. pak. his. soc., i (۱۹۵۳)(, ۲۷۲ - ۳۰۰; رد ومه islam tetkikleri enstitدsد dergisi, ii )۶۵۹۱ - ۷(, ۱۱۵ -۴۵; g. levi della vida, la corrispondenza di berta di toscana col califfo muktafi, در rivista storica italiana, lxvi (۱۹۵۴), ۲۱ -۳۸ = همو , aneddoti e svaghi arabi e non arabi, milan - naples ۱۹۵۹, ۲۶ - ۴۴.
۱۸. ابن ندیم، فهرست، تصحیح گ. فلوگل (g.flدgel) ص ۲۰؛ دربارهی شهرت فراوان شمشیرهای اروپایی میان مسلمانان، ر.ك: ا . زكی ولیدی، [طوغان]،
die schwerter der germanen nach arabischen berichten des ۹ - ۱۱ jahrhunderts,در zdmg, xc(۱۹۶۳),۱۹ - ۳۷.
ابن ندیم در بحث خویش، خط فرنگیها را با خط روسیها مقایسه میكند، ولی گزارش وی از سفر فرستادهی برتا تا اندازهای با آنچه نویسندگان آوردهاند و ما نیز آنرا ترجمه نمودیم، متفاوت است. ر.ك: ابن ندیم، الفهرست، تصحیح ر.تجدّد، مترجم.
۱۹. ابن مُیَسَّر، اخبار مصر، تصحیح ه . ماسه (h.massإ)، منقول در
f.rosental, a history of muslim historiography۲, leiden ۱۹۶۸ , ۶۲
۲۰. مقدمه، تصحیحِ كاترمر (quatremre) ج ۳، ص ۹۳، ترجمهی
rosenthal, iii, ۱۱۷ - ۸.
۲۱. عُمری، التعریف بالمصطلح الشریف، ص ۶۰ - ۶۵؛ قلقشندی، صبح الاعشی، ج ۸، ص ۳۳ - ۵۳.
۲۲. قس: فقراتی كه ز.و. طوغان در
turk dili ve edebiyati dergisi, iii(۱۹۳۰). ۵۳۵.
اینكه عثمانیها توانسته باشند، اسرای خویش را در هرات و حدود آن نمایش دهند، محل تردید است. مترجم.
۲۳. در باب گزارشهای تركی، ر.ك:
babinger, ۳۲۳ دعب هب و koray۲,۱۹۵ - ۷;
در باب گزارشهای فارسی،
storey, i/۲, ۱۰۶۶ - ۷۱, ۱۱۵۳, ۱۱۹۵;
در باب جهانگردان مراكشی،
h. pers, l۰۳۹;espagne. vue par les voyageurs musulmans de ۰۱۶۱ ۰۳۹۱, paris, ۱۹۳۷, ۹ hesperis zamuda,در جاهای متعدد ;
همچنین ر.ك: سفیر و سفارتنامه [در دایرهٔ المعارف اسلام]، برای ملاحظهی بحثی دقیق و نقادانه درباب گزارشهای فارسی ر.ك: عبدالهادی حائری، نخستین رویاروییهای اندیشهگران ایران با دو رویه تمدن بورژوازی غرب ۱۵۸ به بعد، مترجم.
۲۴. قاموس الاعلام، ذیل مدخل «فِرِنك».
۲۵. همان، آبله فرنگی، مترجم.
۲۶. ر.ك: تَفَرْنُجْ.
۲۷. منظور شبه جزیرهی ایبری است. مترجم.
۲۸. ر.ك: جلّیقیه، [در دایرهٔ المعارف اسلام].
۲۹. حلّه [السیراء]، ج ۲، ص ۲۹۰.
۳۰. اعمال [الاعلام]، ج ۲، ص ۲۳.
۳۱. اعمال [الاعلام]، ج ۲، ص ۱۱ - ۱۲.
۳۲. [تاریخ افتتاح الاندلس]، ص ۱۳۳.
۳۳. قاضی صاعد الاندلسی، طبقات الامم، ص ۸۵.
۳۴. بكری، جغرافیهٔ الاندلسی و الأروبا، تصحیح عبدالرحمن الحاجّی، ص ۶۶ - ۶۷؛ الروض المعطار، ذیل مدخل «افرنجه».
۳۵. مروج، ج ۳، ص ۶۷؛ تصحیح و ترجمهی پلّا، ص ۹۱۱.
۳۶. بكری، همان، ص ۱۳۷ به بعد.
مترجم: عباس احمدوند
- i. guidi, "l۰۳۹;europa occidentale negli antichi geografi arabi," in florilegium melchior de vogue, paris ۱۹۰۹, ۲۶۳ - ۹.
- b. lewis, "the muslim discovery of europe," in bsoas, xx (۱۹۷۵), ۴۰۹ - ۱۶.
- idem, masudi on the kings of the franks, in al-masudi millenary commemoration volume, aligarh ۰۶۹۱, p ۷ - ۱۰.
- idem, "the use by muslim historians of non-muslim sources," in b.lewis and p.m.holt, historians of the middle east۲, london ۱۹۴۶, p ۱۸۰ - ۹۱.
- d.m. dunlop, the british isles, according to medieval arabic authors, in iq, iv (۱۹۷۵), ۱۱ - ۲۸.
- t. lewicki, "die vorstellungen arabischer schriftsteller des" ۹. und ۰۱. jahrhunderts von der geographie und von den ethnischen verhltnissen osteuropas, in isl., xxxv )۹۵۹۱(, ۲۶ - ۴۱.
- idem, l۰۳۹;apport des sources arabes medievales (ixe-xe siecles) la connaissance de l۰۳۹;europe centrale et orientale, in l۰۳۹;occidente e l۰۳۹;islam nell۰۳۹;alto medioevo, i, spoleto ۱۹۶۵, ۴۷۱ ff.
- مجموعهای از مقالات عبدالرحمن علی الحاجی دربارهی روابط بین امویان اسپانیا و اروپای مسیحی در
iq, ix (۱۹۶۵), ۴۶ - ۵۵; x (۱۹۶۶), ۱۹ - ۲۵ and ۸۴ - ۹۴; xi(۱۹۶۷), ۱۲۶ - ۳۶ xiii )۹۶۹۱(, ۲۶ - ۱۱۳.
- rashid al-din fadl allah, kitab tarikh-i ifrandj (historie des francs), ed. with french translation by k.jahn, leiden, ۱۹۵۱.
- h.lammens, correspondance diplomatique entre les sultans mamlouks d۰۳۹;egypte et les puissnces chretiennes, in roc, ix (۱۹۰۴), ۱۵۱ - ۸۷.
- e.ashtor, checosa sapevanoi geografi arabi dell۰۳۹; europa occiden tale?, in riv. stor. it., lxxxi / ۳ (۱۹۶۹) ۴۵۳
۲. دانشجوی دكتری تاریخ، فرهنگ و تمدن اسلامی - دانشگاه تهران.
۳. ر.ك: اندلس، جِلّیقیه، [در دایرهٔ المعارف اسلام] و ادامهی این گفتار.
۴. ر.ك: صقالبه، [در دایرهٔ المعارف اسلام].
۵. ر.ك: مجوس، بخش ۲، در دایرهٔ المعارف اسلام.
۶. geographike hyphegesis.
۷. دربارهی این اقتباس و بررسی شیوهی خوارزمی، ر.ك: برنارد لوئیس، نخستین مسلمانان در اروپا، ترجمهی م. قائد، ص ۱۸۶ نیز، یگناتی یولیانوویچ كراچكوفسكی، تاریخ نوشتههای جغرافیایی در جهان اسلامی، ترجمهی ابوالقاسم پاینده، ص ۷۷.
۸. b.g.a. , vi, ۹۰.
۹. ibid, p ۱۵۵.
۱۰. ibid, p ۱۵۳ - ۴.c.cahen, ya-t-ileudes rahdؤnites? , in rej, iveser, iii )cxxiii(, ۱۹۶۴, p۴۹۹ - ۵۰۵,
وی در این نوشتار تردیدهای مستندی را دربارهی این ماجرا بیان میدارد.
۱۱. b.g.a., vii, ۸۵.
۱۲. ibid, p ۱۲۷ -۱۳۰;
همچنین ر.ك: رومیه، در دایرهٔ المعارف اسلام.
۱۳. برای بحثی دقیق از این نوع اسرای آزاد شده، جاسوسان عرب در روم و سفارتهایی كه همگی منجر به كسب اطلاعاتی از اروپا شدهاند، ر.ك: كراچكوفسكی، همان، ص ۱۱۰ - ۱۰۴؛ لوئیس، همان، ص ۱۲۱ مترجم.
۱۴. ۳ / ۶۶ - ۶۷، ۶۹ - ۷۲، تصحیح و ترجمهی شارل پلّا (ch. pellat) ر.ك: ص ۹۱۰ - ۹۱۱، ۹۱۴ - ۹۱۶.
۱۵. b.g.a. viii, p ۲۲ - ۱۷۶ غیره و.
۱۶. socineniya, vi, moscow ۱۹۶۶, ۳۴۲ - ۶۴, = khristianskiy vostok, i (۱۹۱۲), ۶۹ - ۹۴;
برای نظری مقابل این نظریه ر.ك:
f.w. buckler, harunu۰۳۹;l-rashid and charles the great, camlbridge ۱۹۳۱; قس, f.f.schmide در isl, iii )۱۹۱۲(,۴۰۹ - ||; barthold, soc, vi,۴۳۲ - ۶۱ = khrist. vostok, iii (۱۹۲۷),۲۳۳ - ۵; s. runciman, charlemagne and palestine, در english historical review, ۱ (۱۹۳۵), ۶۰۶ -۹۱;
ماجد خدّوری، الصلات الدبلوماطیقیه بین هارون الرشید و شارلمان؛
g.musca, carlo magno ed harunal - rashid, bari ۱۹۶۳.
۱۷. m.hamidullah, embassy of queen bertha to caliph al - muktafi billa in baghdad ۲۹۳ / ۹۰۶,در j. pak. his. soc., i (۱۹۵۳)(, ۲۷۲ - ۳۰۰; رد ومه islam tetkikleri enstitدsد dergisi, ii )۶۵۹۱ - ۷(, ۱۱۵ -۴۵; g. levi della vida, la corrispondenza di berta di toscana col califfo muktafi, در rivista storica italiana, lxvi (۱۹۵۴), ۲۱ -۳۸ = همو , aneddoti e svaghi arabi e non arabi, milan - naples ۱۹۵۹, ۲۶ - ۴۴.
۱۸. ابن ندیم، فهرست، تصحیح گ. فلوگل (g.flدgel) ص ۲۰؛ دربارهی شهرت فراوان شمشیرهای اروپایی میان مسلمانان، ر.ك: ا . زكی ولیدی، [طوغان]،
die schwerter der germanen nach arabischen berichten des ۹ - ۱۱ jahrhunderts,در zdmg, xc(۱۹۶۳),۱۹ - ۳۷.
ابن ندیم در بحث خویش، خط فرنگیها را با خط روسیها مقایسه میكند، ولی گزارش وی از سفر فرستادهی برتا تا اندازهای با آنچه نویسندگان آوردهاند و ما نیز آنرا ترجمه نمودیم، متفاوت است. ر.ك: ابن ندیم، الفهرست، تصحیح ر.تجدّد، مترجم.
۱۹. ابن مُیَسَّر، اخبار مصر، تصحیح ه . ماسه (h.massإ)، منقول در
f.rosental, a history of muslim historiography۲, leiden ۱۹۶۸ , ۶۲
۲۰. مقدمه، تصحیحِ كاترمر (quatremre) ج ۳، ص ۹۳، ترجمهی
rosenthal, iii, ۱۱۷ - ۸.
۲۱. عُمری، التعریف بالمصطلح الشریف، ص ۶۰ - ۶۵؛ قلقشندی، صبح الاعشی، ج ۸، ص ۳۳ - ۵۳.
۲۲. قس: فقراتی كه ز.و. طوغان در
turk dili ve edebiyati dergisi, iii(۱۹۳۰). ۵۳۵.
اینكه عثمانیها توانسته باشند، اسرای خویش را در هرات و حدود آن نمایش دهند، محل تردید است. مترجم.
۲۳. در باب گزارشهای تركی، ر.ك:
babinger, ۳۲۳ دعب هب و koray۲,۱۹۵ - ۷;
در باب گزارشهای فارسی،
storey, i/۲, ۱۰۶۶ - ۷۱, ۱۱۵۳, ۱۱۹۵;
در باب جهانگردان مراكشی،
h. pers, l۰۳۹;espagne. vue par les voyageurs musulmans de ۰۱۶۱ ۰۳۹۱, paris, ۱۹۳۷, ۹ hesperis zamuda,در جاهای متعدد ;
همچنین ر.ك: سفیر و سفارتنامه [در دایرهٔ المعارف اسلام]، برای ملاحظهی بحثی دقیق و نقادانه درباب گزارشهای فارسی ر.ك: عبدالهادی حائری، نخستین رویاروییهای اندیشهگران ایران با دو رویه تمدن بورژوازی غرب ۱۵۸ به بعد، مترجم.
۲۴. قاموس الاعلام، ذیل مدخل «فِرِنك».
۲۵. همان، آبله فرنگی، مترجم.
۲۶. ر.ك: تَفَرْنُجْ.
۲۷. منظور شبه جزیرهی ایبری است. مترجم.
۲۸. ر.ك: جلّیقیه، [در دایرهٔ المعارف اسلام].
۲۹. حلّه [السیراء]، ج ۲، ص ۲۹۰.
۳۰. اعمال [الاعلام]، ج ۲، ص ۲۳.
۳۱. اعمال [الاعلام]، ج ۲، ص ۱۱ - ۱۲.
۳۲. [تاریخ افتتاح الاندلس]، ص ۱۳۳.
۳۳. قاضی صاعد الاندلسی، طبقات الامم، ص ۸۵.
۳۴. بكری، جغرافیهٔ الاندلسی و الأروبا، تصحیح عبدالرحمن الحاجّی، ص ۶۶ - ۶۷؛ الروض المعطار، ذیل مدخل «افرنجه».
۳۵. مروج، ج ۳، ص ۶۷؛ تصحیح و ترجمهی پلّا، ص ۹۱۱.
۳۶. بكری، همان، ص ۱۳۷ به بعد.
مترجم: عباس احمدوند
- i. guidi, "l۰۳۹;europa occidentale negli antichi geografi arabi," in florilegium melchior de vogue, paris ۱۹۰۹, ۲۶۳ - ۹.
- b. lewis, "the muslim discovery of europe," in bsoas, xx (۱۹۷۵), ۴۰۹ - ۱۶.
- idem, masudi on the kings of the franks, in al-masudi millenary commemoration volume, aligarh ۰۶۹۱, p ۷ - ۱۰.
- idem, "the use by muslim historians of non-muslim sources," in b.lewis and p.m.holt, historians of the middle east۲, london ۱۹۴۶, p ۱۸۰ - ۹۱.
- d.m. dunlop, the british isles, according to medieval arabic authors, in iq, iv (۱۹۷۵), ۱۱ - ۲۸.
- t. lewicki, "die vorstellungen arabischer schriftsteller des" ۹. und ۰۱. jahrhunderts von der geographie und von den ethnischen verhltnissen osteuropas, in isl., xxxv )۹۵۹۱(, ۲۶ - ۴۱.
- idem, l۰۳۹;apport des sources arabes medievales (ixe-xe siecles) la connaissance de l۰۳۹;europe centrale et orientale, in l۰۳۹;occidente e l۰۳۹;islam nell۰۳۹;alto medioevo, i, spoleto ۱۹۶۵, ۴۷۱ ff.
- مجموعهای از مقالات عبدالرحمن علی الحاجی دربارهی روابط بین امویان اسپانیا و اروپای مسیحی در
iq, ix (۱۹۶۵), ۴۶ - ۵۵; x (۱۹۶۶), ۱۹ - ۲۵ and ۸۴ - ۹۴; xi(۱۹۶۷), ۱۲۶ - ۳۶ xiii )۹۶۹۱(, ۲۶ - ۱۱۳.
- rashid al-din fadl allah, kitab tarikh-i ifrandj (historie des francs), ed. with french translation by k.jahn, leiden, ۱۹۵۱.
- h.lammens, correspondance diplomatique entre les sultans mamlouks d۰۳۹;egypte et les puissnces chretiennes, in roc, ix (۱۹۰۴), ۱۵۱ - ۸۷.
- e.ashtor, checosa sapevanoi geografi arabi dell۰۳۹; europa occiden tale?, in riv. stor. it., lxxxi / ۳ (۱۹۶۹) ۴۵۳
منبع : خبرگزاری فارس
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست