پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
مجله ویستا

ُمردم سالاری دینی در اندیشه سیاسی حضرت آیت الله خامنه ای


ُمردم سالاری دینی در اندیشه سیاسی حضرت آیت الله خامنه ای
● مفاهیم اندیشه حکومت اسلامی
مقام معظم رهبری به عنوان رهبری الهی که هدایت و راهبری نظام اسلامی را برعهده دارند نسبت به نقش مردم در سرنوشت خود و اداره حکومت توسط مردم بیاناتی فرموده اند. این بیانات که با استفاده از شناخت منابع دست اول دینی، مفاهیم سیاسی، تجربه فعالیت های سیاسی و انجام امور حکومتی ایراد شده است می تواند به عنوان راهبردهای یک اندیشه سیاسی در میدان عمل فعالان و نخبگان سیاسی باشد.
نگاه مقام معظم رهبری به مقوله مردم سالاری دینی برآمده از افکار بلند امام (ره) می باشد که فرمود: «دموکراسی، غربی اش فاسد است و شرقی اش هم فاسد است. دموکراسی اسلامی صحیح است.»(۱)
یا در جای دیگر امام با معرفی مردم سالاری دینی به عنوان کامل ترین نوع دموکراسی می فرمایند: «ممکن است دموکراسی مطلوب ما با دموکراسی هایی که در غرب هست، مشابه باشد، اما دموکراسی که ما می خواهیم به وجود بیاوریم، در غرب وجود ندارد و دموکراسی اسلامی، کامل تر از دموکراسی غرب است.»(۲)
در بیان و تشریح بیان امام و در اداره راه آن قائد عارف در مقام تبیین علمی دموکراسی، مقام معظم رهبری می فرمایند: «بنده اصرار دارم که به جای تعبیر دموکراسی از تعبیر مردم سالاری دینی و اسلامی استفاده شود. تعبیر دموکراسی یک تعبیر غربی و وارداتی است؛ تعبیری که به صورت دقیق و همه جانبه جز با همان فرهنگ غلط دور از معنویت تطبیق نمی کند و خودشان هم نشان داده اند که این فرهنگ و این خواسته عملی هم نیست.»(۳)
برای پی بردن به اندیشه سیاسی رهبری انقلاب در باب مردم سالاری دینی، باید ضمن بررسی نحوه نگرش ایشان به مفهوم مردم سالاری دینی به ثمره عملی آن یعنی حکومت اسلامی نظری افکند.
به همین دلیل این مباحث در دو بخش زیر پی گرفته می شود.
- مفهوم مردم سالاری دینی در اندیشه رهبری
- حکومت اسلامی
پیوستگی دو مقوله حکومت دینی و مدل مردم سالاری دینی نوع ممتاز و درخشانی از ایده تشکیل حکومت به وجود آورده که در جمهوری اسلامی تبلور پیدا نموده است. امید آن می رود جمهوری اسلامی ادامه راه نورانی باشد که در مدل آرمانی امام عصر (عج) و تحقق حکومت جهانی آن امام دادگستر به سر منزل مقصود برسد و تحقق آرمان های مستضعفین، محرومین و مغضوبین زر و زور و تزویر باشد.
۱) مفهوم مردم سالاری دینی در اندیشه رهبری
▪ حاکمیت در مردم سالاری دینی
مقام معظم رهبری، مردم سالاری دینی را نظام سیاسی می دانند که در آن حاکمیت به خداوند تعلق دارد و با عقیده و ایمان و عواطف و آرای مردم پیوند خورده است.(۴)
حقیقت واحد بودن مردم سالاری دینی موید این است که این مقوله مفهومی ترکیبی از دو جزء مردم سالاری و دینی نمی باشد بلکه یک حقیقتی واحد است که مردم سالاری دینی هم در مبانی، هم در شکل و هم در روش اداره حکومت تفاوت های اساسی با مردم سالاری دارد و این تمایز، مردم سالاری دینی را ویژه کرده است.
مردم سالاری دینی به معنای ترکیب دین و مردم سالاری نیست؛ بلکه یک حقیقت واحد و جاری در جوهره نظام اسلام است؛ چرا که اگر نظامی بخواهد بر مبنای دین عمل کند، بدون مردم نمی شود ضمن آن که تحقق حکومت مردم سالاری واقعی هم بدون دین امکان پذیر نیست.(۵)
اندیشه رهبری در چارچوب دیدگاهی تحلیلی می شود که حاکمیت را از آن خدا می داند و معتقد است که خداوند از جانب رسولان و ائمه هدی و احکام دینی انسان ها را هدایت می کند و بهترین وضعیت را برای رسیدن به آن اهداف الهی از طریق قوانین فردی و اجتماعی وضع نموده است.
در نظام اسلامی، یعنی مردم سالاری دینی، مردم انتخاب می کنند؛ تصمیم می گیرند و سرنوشت اداره کشور را به وسیله منتخبان خودشان در اختیار دارند، اما این خواست و انتخاب و اراده در سایه هدایت الهی هرگز به بیرون جاده صلاح و فلاح راه نمی برد و از صراط مستقیم خارج نمی شود.(۶)
▪ عدم الگوگیری از مدل های غربی
مردم سالاری دینی رویکردی به غرب ندارد چون که دموکراسی و مردم سالاری در غرب داشتن علم بدون اخلاق و معنویت است و به جای این که مردم، سالار باشند سرمایه سالار می باشد و منافع زورمندان و سرمایه داران مدنظر است.
از غرب هم نمی خواستیم و نمی توانستیم الگو بگیریم، چون غرب چیزهایی داشت، اما به قیمت نداشتن چیزهای مهم تری در غرب علم بود، اما اخلاق نبود؛ ثروت بود، اما عدالت نبود؛ فناوری پیشرفته بود، اما با تخریب طبیعت و اسارت انسان، اسم دموکراسی و مردم سالاری بود، اما در حقیقت سرمایه سالاری بود نه مردم سالاری.(۷)
▪ هویت مستقل و جدید مردم سالاری دینی
در اندیشه سیاسی رهبری مردم سالاری دینی هیچ ارتباطی با غرب ندارد و مفهومی مستقل می باشد به طوری که ایشان می فرمایند: مردم سالاری دینی دو چیز نیست؛ این طور نیست که ما دموکراسی را از غرب بگیریم و به دین سنجاق بکنیم تا بتوانیم یک مجموعه کامل داشته باشیم، نه خود این مردم سالاری هم متعلق به دین است. مردم سالاری هم دو سر دارد که من در یک جلسه دیگر هم به بعضی از مسئولان این نکته را گفتم. یک سر مردم سالاری عبارت است از این که تشکیل نظام به وسیله اراده و رای مردم صورت بگیرد، یعنی مردم نظام را انتخاب می کنند، سر دیگر قضیه مردم سالاری این است که حالا بعد از آن که من و شما را انتخاب کردند، ما در قبال آنها وظایف جدی و حقیقی داریم. بعضی دوستان این روایات را از نهج البلاغه و غیر نهج البلاغه جمع کردند ... نه سر مردم منت بگذارید که ما این کارها را برای شما کردیم یا می خواهیم بکنیم، نه آنچه را که برای مردم انجام دادید، درباره آن مبالغه کنید.(۸)
▪ ابتکاری بودن
مدل حکومتی مردم سالاری دینی، یک مدل بدیع، ابتکاری و نو می باشد به طوری که در بین انواع و اقسام مدل های حکومتی چنین مدلی وجود نداشته است و این مدل از حکومت به دلیل کارآمدی، ویژگی دینی و مردمی آن و نداشتن موانع و خصلت های منفی دموکراسی منحصر به فرد است و در دموکراسی غربی شبهه های جدی ایجاد نموده است.
مقام معظم رهبری در جدید و منحصر به فرد بودن مردم سالاری دینی می فرمایند: «امروز مردم سالاری دینی که ما در کشور خود مطرح می کنیم، یک حرف نو است؛ نه فقط به خاطر این که ما شاخه ای از مردم سالاری را داریم ارائه می دهیم خیر در واقع ما داریم در مردم سالاری دنیا شبهه می کنیم.(۹)
▪ رد ناسازگاری دین و مردم سالاری
موضوع ناسازگاری دین و مردم سالاری از موضوعات مهمی است که عده ای بر آن تاکید دارند به طوری که می گویند واژه مردم سالاری قید بردار نمی باشد. دموکراسی، دموکراسی است و موضوعی به نام دموکراسی اسلامی یا مردم سالاری دینی معنا و مفهومی ندارد.
مقام معظم رهبری با مثال آوردن از الگوی حکومتی که امام پایه گذار آن بودند تاکید داشتند.
مهم ترین کاری که امام کردند، این بود که مفهوم مردم سالاری را از چیزی که طراحان دموکراسی غربی و عوامل آنها در صحنه های علمی می خواستند نشان بدهند به کلی دور کردند. سعی آنها این بود که این طور القا کنند که مردم سالاری با دین سالاری و دینداری سازگار نیست. اما این مفهوم را زایل کرد و مردم سالاری دینی ق€… یعنی همان جمهوری اسلامی ق€… را در دنیا مطرح کرد.(۱۰)
▪ مصادیق جامعه
در دیدگاه مقام معظم رهبری، مردم سالاری دینی نظام آرمان ها معرفی شده(۱۱) و در جامعه ای قابل تحقق است که هم در «باطن مردم، هم در مقررات و هم در باطن مجریان با اخلاص، نورانیت وجود داشته باشد»(۱۲) و با این اوصاف، مردم سالاری دینی جامعه پاک و فاضله، دینی است که آرمان قابل دسترس متدینان به شمار می رود و الگوی مردم سالاری دینی رفتار سیاسی امیر مومنان ( ع) معرفی شده است(۱۳) به طوری که ولایت فقیه مصداق این مردم سالاری در شرایط حاضر است.
▪ نسبت بین حاکم و مردم
نسبت مردم و حاکم یک نسبت خشک و مقرراتی نیست بلکه حاکم اسلامی باید با تمام وجود برای مردم تلاش کند و رمز این موفقیت کار برای خداست.
یک روی مردم سالاری این است که مردم، مسئولان را انتخاب می کنند. آن روی دیگر این است که وقتی مسئولان بر سر کار آمدند، همه همت شان رفع نیازهای مردم و کار برای آنها باشد.
اگر حاکمان و صاحب منصبان اسلامی بخواهند این وظایف را انجام بدهند به یک نقطه دیگر احتیاج دارند و آن اخلاص و برای خدا کار کردن و با خدا رابطه خود را نگهداشتن است. مسئول امور و صاحب منصب در نظام اسلامی مسئله اش فقط مواجهه با مردم نیست. اگر با خدا متصل نباشد، کار برای مردم و خدمت برای آنها لنگ خواهد ماند.(۱۴)
۲) حکومت اسلامی
در اندیشه سیاسی مقام معظم رهبری «حق حکومت» از ناحیه خداوند هیچ گاه قابل تفویض نیست. این حق از مجاری خاصی با شرایط ویژه ای اعمال می شود و در همان حال که افرادی متولی اداره و اجرای قدرت سیاسی هستند حکومت به خداوند تعلق دارد.
شیخ انصاری در کتاب مکاسب آورده است: «الاصل عدم ثبوت الولایه لا حد بشیء من الامور المذکوره(التصرف فی الاموال و الانفس) خرجنا عن هذا الاصل فی خصوص النبی و الائمه صلوات اله علیهم اجمعین ... ان الامام سلطنته مطلقه علی الرعیه من قبل الله.»
اصل اولی آن است که هیچ کس حق حکومت بر دیگران را ندارد. پیامبر (ص) و امام معصوم علیهم السلام از این اصل استثنا شده اند و امام از طرف خداوند دارای ولایت و سلطنت مطلق بر مردم است.(۱۵)
▪ اصول حاکم بر جامعه اسلامی
جز خدای واحد قهار هیچ کس حق ولایت و سرپرستی بر مردم را ندارد و هرگونه سرپرستی بدون اذن الهی، طاغوت است و خدا بهتر می داند حق خود را به چه کسی اعطا کند. این حق الهی ابتدا به رسولان و بعد به امامان و بعد افراد شایسته ای که نیابت امام عصر را برعهده می گیرند، اعطا می شود و اصول حاکم بر جامعه ولایت الهی می باشد.
حضرت آیت الله خامنه ای اصول حاکم بر جامعه اسلامی و مبانی آن را چنین برمی شمارند: سرپرستی جامعه متعلق به خدای متعال است. ولایت یعنی حاکمیت و سرپرستی در جامعه اسلامی، طبیعتا چیزی جدا از ولایت و سرپرستی و حکومت در جوامع دیگر است. در اسلام، سرپرستی جامعه متعلق به خدای متعال است. هیچ انسانی این حق را ندارد که اداره امور انسان های دیگر را برعهده بگیرد. این حق مخصوص خدای متعال است که خالق و منشی و عالم به مصالح و مالک امور انسان ها، بلکه مالک امور همه ذرات عالم وجود است. خود این احساس در جامعه اسلامی چیز کم نظیری است. هیچ قدرتی، هیچ شمشیر برانی، هیچ ثروتی، حتی هیچ علم و تدبیری به کسی این حق را نمی دهد که مالک و تصمیم گیرنده درباره سرنوشت انسان های دیگر باشد. اینها ارزش هستند. حق تولیت امور و زمامداری مردم را به کسی اعطا نمی کند. این حق متعلق به خداست.
خدای متعال این ولایت و حاکمیت را از مجاری خاصی اعمال می کند؛ یعنی آن وقتی هم که حاکم اسلامی و ولی امور مسلمین چه بر اساس تعیین شخص آن چنان که طبق عقیده ما در مورد امیرالمومنین و ائمه تحقق پیدا کرد و چه بر اساس معیارها و ضوابط انتخاب شد، وقتی این اختیار به او داده می شود که امور مردم را اداره بکند، باز این ولایت، ولایت خدا است.
این حق، حق خداست و این قدرت و سلطان الهی است که بر مردم اعمال می شود.(۱۶)
▪ ادله گزینش عنوان ولایت
همان طور که گفته شد تحقق حکومت اسلامی مشروع فقط از طریق انتصاب الهی امکانپذیر است که رهبری در همه سطوح حکومت، از عنوان ولایت استفاده نموده است، آیت الله خامنه ای در یک سخنرانی خود ادله گزینش عنوان ولایت را چنین برشمرده اند: پیامبر اکرم (ص) در این ماجرای تاریخی[غدیر] در این نصب بزرگ، حکومت را با تعبیر ولایت بیان کرد. در زبان عربی و زبان های دیگر، برای این پدیده ای که اسمش حکومت و زمامداری و حکمرانی است یعنی کسی یا جماعتی که بر یک جامعه حکومت می کند و فرمان می راند، تعبیرات گوناگونی آورده شده است که هر یک از این تعبیرات، اشاره به جهت خاصی است...
در فارسی هم همین تعابیر وجود دارد، مثلا زمامداری، اشاره به یک جنبه از حکومت است یا مثلا حکمرانی و فرماندهی، هر کدام به یک جنبه اشاره دارد. در اسلام بیشتر از همه بر روی کلمه ولایت تکیه شده است.(۱۷)
▪ مدل مطلوب حکومت اسلامی
رهبری انقلاب مدل مطلوب حکومت اسلامی را در قالب ولایت تعریف می کنند و مسئله ولایت و حکومت در اسلام را یک مسئله اساسی و مهم تلقی می نمایند.(۱۸)
ایشان، جامعه ولایی را دارای ارگانیسمی منسجم و در هم تنیده معرفی نموده و تاکید می کند: «ولایت یعنی پیوند و ارتباط تنگاتنگ و مستحکم و غیرقابل انفصال و انفکاک جامعه اسلامی که دارای ولایت است؛ یعنی همه اجزای آن به یکدیگر و به آن محور و مرکز این جامعه یعنی ولی متصل است.
لازمه همین ارتباط و اتصال است که جامعه اسلامی در درون خود یکی است و متحد و موتلف و متصل به هم است و در بیرون نیز اجزای مساعد با خود را جذب می کند و اجزایی را که با آن دشمن باشند، به شدت دفع می کند و با آن معارضه می نمایند، یعنی «اشداء علی الکفار رحماء بینهم»، لازمه ولایت و توحید جامعه اسلامی است. این مبنای توحید و اعتقاد به وحدانیت حضرت حق ق€… جل و اعلاء- در تمام شئون فردی و اجتماعی جامعه اسلامی تاثیر می گذارد و جامعه را به صورت یک جامعه هماهنگ و مرتبط به یکدیگر و متصل و برخوردار از وحدت می سازد.(۱۹)
در حکومت ولایی رابطه مردم و حاکم یک رابطه خشک و بی روح نیست بلکه یک رابطه عاطفی، عقلانی و منطقی است و ارتباطات فکری و عقیدتی بر کلیه شئون آن حاکم است. رهبری این نوع رابطه را به ریسمان محکم و تابیده شده تعبیر می کند.(۲۰)
▪ ویژگی های ولایت
رهبر انقلاب برای ولایت ویژگی هایی را ذکر می کند و ولایت را سایه توحید می دانند و جامعه نبی اکرم(ص) و امیرالمومنین (ع) را جامعه ولایی می خوانند.
اساسی ترین مسئله دین، مسئله ولایت است، چون ولایت، نشانه و سایه توحید است. ولایت یعنی حکومت چیزی که در جامعه اسلامی متعلق به خدا است پس وقتی ولی خدا فردی مانند رسول اکرم (ص) یا امیرمومنان (ع) باشند و این افراد در راس قرار گیرند آن جامعه، جامعه ولایی است.(۲۱)
در جامعه ولایی، رهبر باید نمونه و الگو باشد و تجسم یک فرد وارسته و متمسک به ولایت معصومین را دارا باشد.
رهبر فرزانه انقلاب در این خصوص می فرمایند: آن کسی که این ولایت را از طرف خداوند عهده دار می شود باید نمونه ضعیف و پرتو و سایه ای از آن ولایت الهی را تحقق بخشد و نشان بدهد خصوصیات ولایت الهی را دارا است.(۲۲)
▪ شرایط ایجابی ولایت
ویژگی های ولی و شرایط ایجابی ولایت: از دیدگاه رهبر انقلاب برای ولی و حاکم چهار ویژگی ذکر شده است: قدرت، حکمت، عدالت و رحمت.(۲۳)
از نظر رهبری آن شخصی یا آن دستگاهی که اداره امور مردم را به عهده می گیرد باید مظهر قدرت و حکمت و عدالت و رحمت باشد.
نمی توان بدون داشتن صفات فوق و آمیختن آنها با یکدیگر به یک سطح قابل قبولی برای اعمال ولایت الهی رسید. توام نمودن قدرت مادی و معنوی با حکمت و معرفت و دانش و در آمیختن قدرت و رحمت و نگاه عدالت محور به همه مقوله های یک نظام حکومتی و عدالت را سلسله جنبان فعالیت های دولتمردان دیدن از ویژگی های ضرورت است که ولی باید متصف بدان باشد.
شرایط ایجابی ولایت و خصوصیات آن برگرفته از احکام دین و سیره نبوی و علوی است و مردم در این حکومت بیشتر از هر چیزی متصف به صفات ولی و ارزش های رایج معنوی می شوند.
- ولایت در اسلام، ناشی از ارزش ها است، ارزش هایی که وجود آنها هم سمت و هم مردم را مصونیت می بخشد؛ مثلا عدالت... از جمله شرایط ولایت است.(۲۴)
- ولایت، یک مفهوم مردمی است و متوجه به جهت حقوق مردم است و رعایت آنها و حفظ جانب انسان ها است و بلکه مردمی ترین نوع حکومت است.(۲۵)
- در حکومت ولایی، حاکم باید از متن مردم باشد، همان طوری که در مورد خود پیامبر (ص) وجود دارد.(۲۶)
- ضمانت اجرایی این حکومت درونی است.(۲۷)
- حاکم و والی از نظر قانون با دیگران مساوی است.(۲۸)
- ولایت، یعنی حاکمیت انسان های پارسا، انسان های مخالف با شهوات نفس خودشان و انسان های عامل به صالحات.(۲۹)
- ولایت خیر انسانیت و مصلحت جامعه اسلامی در آن است.(۳۰)
▪ ویژگی ها و شرایط سلبی ولایت
در اندیشه سیاسی رهبری انقلاب در کنار شرایط ایجابی یک سری شرایط سلبی دیده می شود و ولی باید از آن صفات به دور باشد و بکوشد کارگزاران نظام وی نیز از آن صفات به دور باشند.
- ولایت به هیچ وجه سلطنت نیست و والی نیز سلطان نیست.(۳۱)
- هر حکومتی که ارتباط تنگاتنگ و محبت آمیز با مردم نداشته باشد، ولایت نیست.(۳۲)
- اگر رابطه حاکمان و مردم بر اساس ترس و رعب و خوف باشد ولایت نیست.(۳۳)
- اگر منشا قدرت کودتا باشد ولایت نیست.(۳۴)
- اگر خاستگاه قدرت، وراثت و جانشینی نسبی باشد، ولایت نیست(۳۵).
- اگر کسی ارتباط با مردم را بدون داشتن معیارهای واقعی احراز بکند، باز هم ولایت صادق نیست.(۳۶)
- در مفهوم ولایت، هیچ گونه امر زشتی وجود ندارد.(۳۷)
- ولایت برای والی و تشکیلات حکومتی طعمه نیست.(۳۸)
- در عین وجود اقتدار و عزت و جزم و عزم و قاطعیت، هیچ نشانه ای از استبداد و خودخواهی و خودرایی و زیاده طلبی نیست.(۳۹)
- معنای ولایت، محجوریت مردم و قیمومیت بر آنها نیست.(۴۰)
▪ سطوح ولایت
ولایت دارای سطوح ولایت نبوی، ولایت ائمه هدی و امامان معصوم و ولایت فقیه می باشد.
با توجه به این سطوح می توان سه نوع حکومت را نیز متصور شد. حکومت نبوی (نبوت)، حکومت امامان(امامت) و ولایت فقیه.
الف) ولایت نبوی
خداوند حق اعمال حکومت را به نبی مکرم اسلام داده است: «اساسی ترین مسئله دین، مسئله ولایت است؛ چون ولایت، نشانه و سایه توحید است. ولایت یعنی حکومت چیزی است که در جامعه اسلامی متعلق به خداست و از خدای متعال به پیامبر و او به ولی مومنین می رسد.»(۴۱)
رسول اکرم (ص) با تشکیل حکومت در مدینه النبی اعمال حاکمیت و ولایت الهی را از مصادر و فرامین حکومتی اعمال می کردند به طوری که یک جامعه نمونه و الگو در مدینه النبی پدید آمد.
سیزده سال پیغمبر اسلام مبارزه کرد، اما مهم آن است که بدانیم این مبارزه برای این بود که یک جامعه اسلامی به وجود بیاید. پیغمبر اسلام به دنبال یک مدینه فاضله می گشت.
آن طوری که از ظواهر حرکات پیغمبر اکرم در طول دوران مکه مخصوصا سال های آخر این دوران برمی آید، پیامبر اکرم دائما در صدد آن بود که بتواند یک گوشه ای از این دنیای بزرگ را پیدا کند و در آن اندیشه و فکر خود را به مرحله عمل در بیاورد. اسلام را و توحید را در جامعه پیاده کند.
اگر سراغ قبایل اطراف مکه می رفت و اگر به شهر طائف می رفت و اگر یاران خود را به حبشه می فرستاد و اگر خود با اوس و خزرج در نزدیکی مکه به گفتگو و مذاکره می نشست، همه برای این بود که بتواند زمینه یک جامعه توحیدی را فراهم کند.(۴۲)
پس تلاش پیامبر برای ابلاغ رسالت الهی و اجرای دستورات الهی معطوف به تشکیل حکومت و نظام سیاسی بود. به طوری که سیره و رفتار آن حضرت در مدت حکومت خود به عنوان یک مشی و منش روشن در احکام و آداب حکومتداری در نظام اسلامی منظور می شود.
ب) ولایت امامان (ع)
دومین سطح نظام مطلوب ولایی در اندیشه سیاسی رهبری، ولایت امامان معصوم (ع) می باشد، امامان معصوم به عنوان جانشینان پیامبر و ادامه دهندگان رسالت الهی بعد از رسول اکرم(ص) ولایت از جانب آنان تحقق می یابد.
یعنی همان نقش پیامبر در جامعه را برعهده دارند. ولایت نبوی از جانب ولایت علوی ادامه و به ولایت مهدوی به تحقق می رسد. رهبری در این خصوص می گوید: «اما از نظر مذهب تشیع و در فرهنگ تشیع، ادامه دهنده راه پیغمبر است... امامت در فرهنگ اسلام و در فرهنگ تشیع، تداوم نبوت است و مسئله امامت در زبان ائمه (ع) یعنی مسئله حکومت.
یعنی پیشوایی جامعه و رهبری است، اما این حکومت امر قراردادی محض نیست که انتخاب آن در دست مردم باشد؛ بلکه همان طور که گذشت، امامت خاصه از مجاری اختصاصی اعمال حق الهی حکومت است که در اصطلاح قرآنی بدان «اولوالامر» اطلاق شده است و مصادیق آن، انسان های فاضل پاک و معصومی هستند که منشور و فرمان خداوند به نام آنها صادر نشده است.
اما واقعیت تاریخی حکایت از آن دارد که این حق الهی در مجاری خود قرار نگرفت و جز در برهه خاصی در این دوران طولانی جامعه اسلامی از وجود ولایت اسلامی بی بهره بود و بزرگ ترین شخصیت مورد اتفاق همه فرق اسلامی که به اعتقاد شیعه، ولایت او مخصوص از ناحیه خداوند و منصوب از طرف رسول اکرم (ص) بود، از صحنه حکومت و رهبری جامعه برکنار ماند. شما می بینید که امیرالمومنین که مظهر ولایت اسلام و مصداق کامل ولی ای است که برای مردم مشخص شده است...
ولایت که حق او بود از او گرفتند البته ولایت معنوی آن چیزی که در امامت تشیع فرض شده است و وجود دارد و در هر حال هست و بسته به ولایت ظاهری نیست.
مقام معظم رهبری معتقدند امام دو مسئولیت اساسی دارد؛ یکی تبیین و تشریح اصول و مکتب و احکام اسلام و دیگری وظیفه خطیر زمامداری و رهبری جامعه.
ج) ولایت فقیه
اگرچه اصل حکومت و ولایت از اصول دین و ضروری جامعه اسلامی است. مدل و نوع سطوح حکومت اسلامی در اعتقاد شیعی در فرایند تاریخ تعیین می شود به این معنا که هر سطحی در یک مرحله، تاریخی است و با وجود آن سطح متاخر قابل تحقق نیست.
با وجود تشکیل حکومت پیامبر امکان تشکیل حکومت به وسیله امام وجود ندارد. چون امام جانشین پیامبر است، با این توصیف با وجود حکومت اما ولایت فقیه تشکیل نمی شود.
مفهوم ولایت در اندیشه مقام معظم رهبری که وجه مشترک سطح نبوی، ائمه و ولایت فقیه است مفهوم خاصی دارد و آن کاربرد امامت عامه می باشد.
مسئله امامت یعنی پیشوایی جامعه و رهبری امت به معنای عام کلمه در همه زمان ها اگر جامعه اسلامی بخواهد متحول باشد؛ بخواهد پویا باشد، بخواهد مبارزه کند، بخواهد اسلام بشود و اگر اسلامی هست، اسلامی بماند، احتیاج به امامت دارد، البته امامت که می گویم منهای معصومیت عصمت مخصوص ائمه دوازده گانه است.
از نظرگاه رهبری انقلاب ولایت فقیه ادامه ولایت امامان و اصل ولایت به معنای حکومت الهی است. حکومتی که در آن اثری از خودپرستی، سلطنت و اقتدار خودخواهانه وجود ندارد، وی در این خصوص می فرماید: ولایت فقیه متشکل از دو کلمه است: ولایت به مفهوم سرپرستی و اداره و فقیه به مفهوم دین شناس، پس ولایت فقیه یعنی اداره کردن و سرپرستی دین شناسان در جامعه است.
مقام معظم رهبری ضمن تاکید بر این که ولایت فقیه نوع خاصی از حکومت است معتقدند، این نوع از حکومت از همه حکومت های دنیا متمایز است و اصل ولایت فقیه یعنی ایجاد میلیون ها رابطه دینی میان دل های مردم با محور و مرکز نظام.
از نظر رهبری در ولایت فقیه شخص مطرح نیست، بحث هویت و معنا و شخصیت در میان است و همه راه های اصلی نظام به مرکز ولایت، نقطه درخشان نظام اسلامی ختم می شود.
از نظر التزام به ولایت فقیه رهبری در رساله علمیه خویش می فرماید: ما تفاوتی بین التزام به ولایت فقیه و التزام به اسلام و ولایت امامان (ع) نمی بینیم.
بنابراین رهبری، اصل ولایت فقیه را حکم شرعی می داند که عقل نیز آن را تائید می کند و مشروعیت آن دینی و به واسطه امضای شرع است اما در انتخاب مصداق آن به طریق عقلایی و به شیوه انتخابی که در قانون اساسی جمهوری اسلامی آمده است.
رهبری اثبات ولایت فقیه را هم به دلایل نقلی و هم به دلایل عقلی مرتبط می دانند و ادله عقلی را کفایت اثبات ولایت فقیه و ضروری بودن آن می داند. ایشان در یکی از خطبه های نماز جمعه در سال ۱۳۶۲ می فرمایند: برای این که ولایت فقیه را یعنی حکومت فقیه در جامعه اسلامی را ثابت بکنیم احتیاج به دلیل نقلی نداریم. اگرچه ادله نقلیه یعنی قرآن و حدیث هم بر حکومت فقها و علمای الهی صادق و شاهد و دلیل است، اما اگر هیچ دلیل نقلی هم ما برای حکومت دین شناسان و جامعه اسلامی نداشتیم، عقل و اعتبار عقلی دلالت می کند و کفایت می کند بر این که ما بدانیم برای اجرای احکام الهی در جامعه، کسانی می توانند کفایت و لیاقت لازم را داشته باشند.
دقت و تامل در نظرات سیاسی حضرت آیت الله خامنه ای در باب مردم سالاری دینی این حقیقت را آشکار می کند که ایشان تعبیر و بیان بدیعی از مردم سالاری دینی دارند و حقیقت مردم سالاری دینی را متمایز از دموکراسی های غربی می دانند.
تعریف آیت الله خامنه ای از مردم سالاری دینی برآمده از افکار امام می باشد که ایشان انواع دموکراسی ها را فاسد می دانستند و دموکراسی اسلامی ( مردم سالاری) را صحیح می دانستند.
در اندیشه رهبری مردم سالاری دینی ترکیب دین و مردم سالاری نیست، حقیقت واحدی است چون اگر نظامی بخواهد بر اساس دین عمل کند بدون مردم نمی شود.
اندیشه سیاسی رهبری در خصوص مردم سالاری دینی، حاکمیت را از خداوند می داند و مردم را تصمیم گیران سرنوشت اداره کشور می داند و دخالت مردم در امر حکومت ناشی از حق الهی وی می باشد.
فرمایشات رهبری انقلاب در باب مردم سالاری دینی بعد از تثبیت نظام اسلامی در ایران ایراد شده است و این سخنان بعد از کارآمدی نظام اسلامی در حل مشکلات و رویارویی با تخاصمات جهانی و بی نظیر بودن نظام اسلامی در ایران ایراد شده است.
اعمال مردم سالاری دینی در اندیشه سیاسی انقلاب مقام معظم رهبری از طریق سطوح ولایت که ولایت الهی ولایت ائمه و ولایت فقیه است امکان پذیر می باشد. در واقع مردم سالاری دینی به واسطه اعمال ولایت الهی مصون از خطا و اشتباه است و رای اکثریت در آن در انتخاب و مقبولیت می باشد منشا اثر است نه در مشروعیت نظام.
از این نظر در اندیشه سیاسی رهبری عالی ترین نوع هدایت و رهبری دیده شده است چون که رهبری با اعمال ولایت خود متصف به صفات الهی است و از مفاسد و معایبی که گریبانگیر دموکراسی های غربی است به دور می باشد.
منابع:
۱ - امام خمینی (ره) صحیفه نور، ج ،۵ ص ۲۳۸
۲ - همان، ج ،۳ ص ۱۳
۳ - خامنه ای، سید علی، حدیث شکوفایی، ص ۷۷
۴ - سخنرانی ۲۸‎/۸‎/،۷۹ تفرش
۵ - سخنرانی ۲۸‎/۸‎/،۷۹ تفرش
۶ - روزنامه جمهوری اسلامی ۲۳‎/۵‎/۸۰
۷ - نماز جمعه تهران ۲۳‎/۲‎/۷۹
۸ - دیدار با کارگزاران نظام ۲۳‎/۲‎/۷۹
۹ - بیانات رهبر معظم انقلاب در دیدار رئیس جمهور و اعضای دولت ۵‎/۶‎/۸۰
۱۰ - بیانات رهبر معظم انقلاب در چهاردهمین سالگرد رحلت امام (ره) ۱۴‎/۳‎/۸۲
۱۱ - روزنامه انتخاب سخنرانی در اصفهان ۱۲‎/۸‎/۸۰
۱۲ - روزنامه جمهوری اسلامی ۱۱‎/۱۱‎/۷۹
۱۳ - همان ۱۷‎/۹‎/۸۰
۱۴ - روزنامه اطلاعات ۲۶‎/۹‎/۷۹
۱۵ - شیخ انصاری، مکاسب، ص ۱۵۳
۱۶ - سخنرانی ۲۰‎/۴‎/۶۹
۱۷ - دیدار با رهبری، عید غدیر ۶‎/۲‎/۷۶
۱۸ - عید غدیر، ۲۰‎/۴‎/۶۹
۱۹ - سخنرانی ۲۹‎/۹‎/۶۸
۲۰ - سخنرانی ۶‎/۲‎/۷۶
۲۱ - سخنرانی ۲۶‎/۱‎/۷۰
۲۲ - سخنرانی ۲۰‎/۴‎/۶۹
۲۳ - همان
۲۴ - حدیث ولایت، ج ،۷ ص ۱۸۸ -۱۸۶
۲۵ - حدیث ولایت، ج ،۷ ص ۱۸۸ -۱۶۸
۲۶ - سخنرانی ۶‎/۲‎/۷۶
۲۷ - سخنرانی ۱۶‎/۱‎/۷۸
۲۸ - سخنرانی ۶‎/۱‎/۷۹
۲۹ - همان
۳۰ - همان
۳۱ - سخنرانی ۱۰‎/۴‎/۷۰
۳۲ - سخنرانی ۶‎/۲‎/۷۶
۳۳ - سخنرانی ۶‎/۲‎/۷۶
۳۴ - سخنرانی ۶‎/۲‎/۷۶
۳۵ - همان
۳۶ - سخنرانی سخنرانی ۶‎/۲‎/۷۶
۳۷ - سخنرانی ۱۰‎/۴‎/۷۰
۳۸ - سخنرانی ۶‎/۱‎/۷۹
۳۹ - سخنرانی ۶‎/۱‎/۷۹
۴۰ - سخنرانی ۱۰‎/۴‎/۷۰
۴۱ - سخنرانی ۲۶‎/۱‎/۷۰
۴۲ - مکتب جمعه، ج ،۵ ص ۴۴۹
۴۳ - قبسات النور، ص ۸۹
۴۴ - قبسات النور، ص ۹۴
۴۵ - قبسات النور، ص ۸۷
۴۶ - سخنرانی عید غدیر ۶‎/۲‎/۷۶
۴۷ - قبسات النور، ص ۹۱
۴۸ - قبسات النور، ص ۹۰
۴۹ - درس هایی از نهج البلاغه، ص ۱۳۹
۵۰ - سخنرانی ۲۰‎/۴‎/۶۹
۵۱ - سخنرانی ۵‎/۵‎/۷۹
۵۲ - پیام ۶۸
۵۳ - اجوبه الاستفائات، ص ۲۳
۵۴ - همان، ص ۲۲
۵۵ - در مکتب جمعه، ج ،۶ ص ۳۰۱
منبع : روزنامه جوان