پنجشنبه, ۲۵ بهمن, ۱۴۰۳ / 13 February, 2025
مجله ویستا


لطفاً انگ نزنید!


لطفاً انگ نزنید!
تقریباً هر فرد در هر لحظه از زندگی جملاتی از قبیل «تو باهوشی»، «تو دست و پا چلفتی هستی» و غیره شنیده است حال آن كه شخص مورد نظر در تمام كارهایش این گونه نیست و صرفاً به خاطر خوردن این برچسبها و نامگذاری ها رفتارش به شكل بازی تغییر می كند. شخصی كه به او برچسب مثبت یا منفی زده شده ممكن است به همان ترتیب و مطابق همان برچسب رفتار كند. علاوه بر اینها همین كه به عضوی از جامعه برچسب منفی زده شد دیگر اعضای جامعه از آن شخص دوری می كنند و خود به خود از صحنه جامعه خارج می شود.
دكتر حسین آزاد عضو هیأت علمی دانشكده روان شناسی و علوم تربیتی علامه طباطبایی در خصوص «برچسب زدن» می گوید: برچسب زدن از كلمه انگلیسی Labeling گرفته شده است، مفهومی مانند انگ زدن و نامگذاری كردن را می دهد؛ به طوری كه این نامگذاری علاوه بر بررسی های جامعه شناسی و روان شناسی از لحاظ فرهنگی و مذهبی نیز بررسی شده است.
وی می گوید: در بسیاری از موارد دیده شده است كه بسیاری از بزهكاران اسامی نامناسبی برای خویش یا گروهشان انتخاب می نمایند. به طور مثال خود را گروه عقرب یا خفاش شب و ... می نامند كه این اسامی تأثیرات اجتماعی خاص خود را دارد.وی با اشاره به تأكید مكتب یادگیری به برچسب زدن می گوید: در مكتب یادگیری شخصی به نام بندورا معتقد است، در یادگیری مشاهده ای- تقلیدی فرد با مشاهده طرف مقابل از او الگوبرداری می كند و این امر نقش مؤثری در زندگی هر فرد ایفا می كند. به طور مثال یك فرد با مشاهده شخص مورد علاقه اش در تلویزیون كه سیگاری به لب دارد سعی می كند مانند او رفتار كند. حال آن كه برچسب زدن نیز بی مانند به این امر نیست. وقتی ما به فردی نامی را نسبت می دهیم شخص به مرور زمان باور می كند، این گونه است و حركات و رفتار در خصوص آ ن نسبت را انجام می دهد.
دكتر آزاد می گوید: در این دیدگاه تأكید زیادی بر نامگذاری یا برچسب زدن شده است كه می تواند بر شخصیت و رفتار فرد تأثیر گذارد و حتی در مواردی رفتار شخص را دگرگون می كند. به طور مثال اگر به كرات به كودكی گفته شود تنبل، كم و بیش به او القا خواهد شد شخص تنبلی است.
بارها دیده شده است تست های روان شناسی در مدارس اجرا می شود كه در نتیجه آن كودكان به نوعی برچسب زرنگ یا تنبل می گیرند. این استاد دانشگاه به استفاده غلط از این تستها اشاره می كند و می گوید: شخصی به نام بندورا كه پایه گذار این تستها است، هدف خود را از ساختن این آزمونها این گونه عنوان می كند كه؛ این تستها مقیاسی است برای شناخت كودكانی كه از توان هوشی كمی برخوردار هستند تا با شناسایی این افراد از دیگر كودكان در زمینه درسی با آنها كار بیشتری صورت گیرد و در مدارس خاصی ثبت نام نمایند حال آن كه افرادی آمده اند از این تستها در جهت تبعیض كودكان استفاده نموده و در شرایطی كه معلوم نیست كودك آمادگی دارد یا نه این تستها را برگزار می كنند.
نتایج این تستها متأسفانه معیاری می شود برای این كه به كودك برچسبهای نادرست زده شود كه در مواردی حتی خانواده و معلمین فرد،او را كودن یا تنبل خطاب می كنند. وی با اشاره به این كه برچسب زدن و نامگذاری حتی در بیماران دارای اختلالات روانی مؤثر است، عنوان می كند: در اختلالی تحت عنوان اسكیزوفرنی حتی المقدور تا آنجا كه امكان دارد بیمار را از وضعیت خویش آگاه نمی كنند زیرا در این صورت بهبودی بیمار زودتر حاصل می شود. ضمناً با برچسب زدن یك بیماری روی فرد، وی از چرخه زندگی و اشتغال خارج می شود و ممكن است با این برچسب تا آخر عمر نتواند شاغل شود یا ازدواج كند.
وی خاطرنشان می سازد: انتخاب نام خوب و دادن نسبتهای خوب به افراد تأثیر بسزایی در شخصیت افراد دارد حتی این امر تا بزرگسالی نیز ادامه دارد. ممكن است فردی دكتر یا مهندس خطاب شود حال آن كه از نظر اخلاقی شرایط اجتماعی مطلوبی نداشته باشد اما با وجود این امر خود به خود با آوردن این الفاظ دید اشخاص تغییر می كند.
این استاد اضافه می كند: لازم است به خانواده ها یاد آوری كنیم اسم عنصر مهمی است كه در زندگی افراد نقش دارد. در واقع نامگذاری صحیح در شخصیت و هویت اجتماعی افراد تأثیر می گذارد و برچسب زدن های مثبت یا منفی به نوعی تكلیف زندگی شخص را مشخص می نماید. چه بسیار افرادی كه با خوردن برچسب های منفی فرصت وارد شدن در فعالیتهای طبیعی را از دست داده اند.
نتیجه این كه از دادن نسبتهای غیرواقعی به افراد و برچسب زدنهای منفی خودداری كنید. چه بسا این برچسب ها و تكرار آن به وسیله دیگران در زندگی شخص اثر می گذارد زیرا انسانها در برخی زمینه ها توانمند هستند و با خوردن برچسبهای منفی به باور غلطی از خود دست می یابند و نمی توانند به خاطر عدم اعتماد به نفس از توانایی هایشان استفاده نمایند.
هانیه ورشوچی
منبع : روزنامه همشهری