یکشنبه, ۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 28 April, 2024
مجله ویستا


متشکریم آقای اشنایدر!


متشکریم آقای اشنایدر!
سلام آقای زاک اشنایدر
بدون هیچ مقدمه ای به خاطر ساختن فیلم ۳۰۰ از شما سپاسگزارم.
دقیقا نمی دانم شما با چه انگیزه ای سراغ چنین موضوعی رفته اید ، اما اگر به قصد تحریف تاریخ سراغ این موضوع رفته اید تا مثلا تاریخ را به زیان ما ایرانیان و به نفع غربیان روایت کنید، به ترکستان رفته اید. شاید پس از این همه سر و صدای ما ایرانیان درباره این فیلم چنین سخنی عجیب و غریب به نظر برسد، اما این واقعیت است.
شما ناخواسته به ما کمک کرده اید تا به گوشه ای از تاریخ خودمان توجه کنیم. پیش از این که شما فیلم ۳۰۰ را بسازید خیلی از ما نه نامی از ترموپیل شنیده بودیم و نه از چنین نبردی خبری داشتیم و نه دلمان می خواست که درباره خشایار و داریوش چیزی بشنویم، حالا هم که آب هایی که فیلم شما جاری ساخته از آسیاب ها بیافتد دوباره در بر همان پاشنه قبلی خواهد چرخید و ما دوباره همه چیز را فراموش خواهیم کرد تا بار دیگر در جایی دیگر یکی در کتابی یا فیلمی ناسزایی نثارمان کند تا بار دیگر یادمان بیاید که ما ایرانی هستیم و ایران گذشته ای چنین و چنان دارد.
نه این که اسم کوروش و داریوش و هخامنشیان را نشنیده باشیم یا به آنها کاری نداشته باشیم، چرا اتفاقا هر جا که با هجومی این چنینی روبه رو می شویم، به آنها افتخار می کنیم، اما اگر خیال می کنید که وقتمان را به خواندن و تامل کردن در تاریخ صرف کنیم، اشتباه کرده اید.
راستش را بخواهید الان فکر می کنم کاش کمپانی برادران وارنر کارگردانان جویای نام دیگری را اجیر می کرد و هر دوره تاریخ ایران را به یکی از آنان می سپرد تا تحریفش بکنند و مثل شما ایرانیان آن دوره را وحشی و مستبد و زشت رو و ضعیف و.... (خلاصه آخر بدها) نشان بدهند تا ما غیرتی می شدیم و یک بار هم که شده تاریخ خودمان را دوره می کردیم.
شما نیازی به نوشتن فیلمنامه های جدیدی ندارید، زیرا قبلا مورخان تان زحمت نوشتن افسانه های زیادی را کشیده اند. فکر می کنم معامله خوبی باشد; شما به نان و نوایی که ضرورت سینمای امروز است دست می یافتید و ما هم ناخواسته از این نمد برای خودمان کلاهی می ساختیم.
ممکن است این پیشنهاد خنده دار به نظر برسد، اما واقعیت این است که همین جوری نمی توانیم سراغ تاریخمان برویم و نیاز به انگیزه های قوی داریم که شما می توانید آن را فراهم کنید. البته برای این ادعای خودم دلیل محکمی هم دارم.
۵۰ سال پیش یک ایرانی به نام امیرمهدی بدیع کتاب عظیمی نوشته است که در آن تناقض های نوشته های مورخان یونانی درباره ایران نشان داده شده و افسانه هایی را که به نام تاریخ به خورد مردم داده اند از تاریخ جدا کرد ه است. این کتاب که نقدی اساسی به نوع تاریخ نگاری غربی ها درباره ایران است در ۱۵ جلد به زبان فرانسه نوشته شده است و در زمان انتشارش توانسته است تاثیری جدی در تاریخ نگاری غربی بگذارد و مورد توجه بسیاری از مورخان غربی واقع شده و به پیشرفت نقد تاریخ نگاری غربیان درباره ایران و به خصوص ایران باستان کمک کرده است.
نکته جالب اما این جاست که ۵۰ سال طول کشید تا این کتاب در ایران منتشر شود و اتفاقا چند ماه پیش از این که کپی کم کیفیت فیلم شما در بازار فیلم های قاچاق ایران به فروش برسد این کتاب در جشنی کوچک و جمع و جور رونمایی شد. می بینید آقای اشنایدر کتابی که این همه برای ما اهمیت دارد و امروز به ما کمک می کند تا شاخ و برگ هایی را که شما بر افسانه های هرودوت (تاریخ نویس یونانی) درباره نبرد ترموپیل افزوده اید بشناسیم، ۵۰ سال در میان ما غریب بوده و راستش را بخواهید هنوز هم غریب است.
این کتاب مستطاب که «یونانیان و بربرها» نام دارد با عنوان فرعی «روی دیگر تاریخ» توسط انتشارات توس در تهران منتشر شده و جالب است که یکی از موضوع های این کتاب همین نبردی است که شما به آن شاخ و برگ داده اید.
مثلا فیلم شما و افسانه های برخی مورخان یونانی تعداد سربازان اسپارتی را ۳۰۰ نفر نشان می دهند و «آن را به عنوان نمادی از مقاومت در برابر شرق باور دارید. کاملا محتمل است که در این نبرد هر اسپارتی ۷ برده داشته باشد که در جنگ همراه آنان بوده اند. در مجموع دو هزار و ۴۰۰ نفر به اضافه دو هزار یونانی غیر اسپارتی دیگر (تسپیان ها و لا سمونی ها) که در این نبرد کشته شدند، درصحنه حضور داشتند.
همچنین این مساله باید مورد توجه قرار گیرد که وقتی آتنی ها در بخش های یونان به قدرت مطلق تبدیل شده اند، به یک شیوه کاملا غیر دموکراتیک عمل می کردند و دولت- شهرهایی را که مقاومت کرده بودند به وسیله مصادره و برده گرفتن افراد مجازات می کردند». در واقع اسپارتیان فقط خود را به عنوان افراد آزاد به حساب می آوردند و وقتی تعداد سپاهیان ۳۰۰ نفر نوشته می شود، دیگران به حساب نمی آیند.
آقای اشنایدر می بینید فیلم شما چه خدمتی دارد به ما می کند؟ این چند جمله ای را که داخل گیومه گذاشته ام چند ماه پیش از اکران فیلم شما یکی از استادان ایرانی یکی از دانشگاه های آمریکا در جشن رونمایی «یونانیان و بربرها» بر زبان آورد، ولی هیچ جایی انعکاس پیدا نکرد، اما حالا فیلم شما باعث شده است که چنین بحث هایی به وبلاگ ها و نشریات عمومی نیز کشیده شود که محققان تاریخ در خواب هم نمی دیدند، بشود صفحه ای از تاریخ ایران را در آنها دید.
باز هم متشکرم آقای اشنایدر و خواهش می کنم روی پیشنهاد من فکر کنید. امیدوارم که باز هم فیلم های اینچنینی بسازید، فقط خواهش می کنم به دوره های مختلف تاریخ ایران بپردازید.
نویسنده : علی اصغر سیدآبادی
منبع : چلچراغ


همچنین مشاهده کنید