دوشنبه, ۱۳ اسفند, ۱۴۰۳ / 3 March, 2025
مجله ویستا
ایستادن در مقابل خود

انجمن نقاشان ایران، یك نمایشگاه گروهی با عنوان «خودنگاری» یا سلف پرتره self portrait در خانه هنرمندان ایران برگزار كرده است.
«آمبرواز ولار» (Ambroise Vollard)، خاطره ای از پل سزان (paul cezanne) نقل می كند. این خاطره به هنگامی مربوط است كه «سزان » قصد داشته تك چهره ای از «ولار» نقاشی كند. «ولار » این طور نقل می كند:
«... همین كه رسیدم در وسط كارگاه چشم ام به یك صندلی افتاد كه بر روی صندوقی بود و صندوق نیز بر چارپایه ای لق و لرزان قرار گرفته بود. من با شك و سوءظن سكو را برانداز كردم ولی سزان گفت: جایگاه مدل را با دست های خودم درست كرده ام، اگر تعادل تان را خوب كنید، مطمئن باشید ذره ای احتمال سقوط وجود ندارد. به هرحال وقتی «حالت » می گیرید نباید حتی یك بند انگشت تكان بخورید. و ادامه می دهد : بعد از آن كه بالاخره نشستم، نهایت دقت را به كار بردم.
در واقع من مطلقاً بی حركت نشسته بودم ، اما همین سكون سبب شد كه خواب به من هجوم بیاورد. تا این كه بالاخره سرم روی شانه ام افتاد. تعادلم به هم خورد و من و صندلی و صندوق با هم واژگون شدیم. سزان به من حمله ور شد كه: گند زدی! و گفت: باید به تو گوشزد كنم كه باید مثل یك سیب بنشینی؟ اصلاً سیب از جایش تكان می خورد؟
«ولار » در ادامه نقل می كند: از آن روز به بعد پیش از آن كه روی جایگاهم بنشینم یك فنجان قهوه ساده می نوشیدم تا خوابم نبرد. نشست ها از ساعت ۸ صبح آغاز می شد و تا یازده و نیم ادامه می یافت. وقتی نشستی آغاز می شد، در حالی كه قلم مویش را بی حركت در هوا نگاه می داشت، با چشم های خیره و اندكی خشن به من نگاه می كرد، گاه نیز بی تاب می نمود. «ولار» می نویسد: انگشت شمارند كسانی كه فرصت یافته اند سزان را هنگام كار ببینند، زیرا هنگامی كه مشغول كار بود تحمل آن را نداشت كه كسی او را تماشا كند. بعضی روزها پیشرفت اش در نقاشی خیلی كند و دردآور بود.
«آمبرواز ولار» نكته جالبی در باره سزان می نویسد: در تابلویی كه از من ساخته ، دو نقطه روی دست من هست كه رنگ نخورده است. این نكته را به سزان یادآوری كردم. جواب داد:
...آقای ولار، گویا متوجه نیستید كه اگر بخواهم به حدس و گمان چیزی روی آن دو نقطه بگذارم، شاید مجبور شوم كه سراسر تابلو را از همان نقطه، از اول نقاشی كنم؟
سزان بارها می گفت: آه، آقای ولار، اگر تنها بتوانم پرتره شما را خوب اجرا كنم، چه می شود!
هدف جاه طلبانه او همواره سالن «بوگرو» بود تا به این ترتیب درهای سالن «لوور» به روی او گشوده شود. سزان لوور را تنها پرستشگاه شایسته هنر خود می شمرد.
این مثل از آن جهت آوردم تا به اهمیت و نقش «آداب» نقاشانه از سویی و رعایت معیارهای دوراندیشانه از سوی مراكز هنری، نگارخانه ها و موزه ها از سوی دیگر اشاره كنم.
لازم به یادآوری مجدد است كه هنر نقاشی تا قبل از اختراع دوربین عكاسی تنها مدیوم تصویری بشر بوده است. به طوری كه ثبت یك چهره انسانی یا تكچهره سازی و همچنین هنر «خودنگاری» یا self portrait تنها از طریق فعل نقاشی و به وسیله هنرمند نقاش امكان پذیر بوده است. یعنی مكث در حالات و حركات و وجنات یك چهره، تنها با قرارگرفتن صاحب آن چهره در نقش «مدل» مقدور بوده است و لاغیر.
«سلف پرتره» نیز فقط با وجود شرایط نوری مناسب و وجود آینه امكان پذیر بوده است. بعدها، و بعد از اختراع دوربین عكاسی، برخی از نقاشان «عكس» را به مثابه یك «سند» مورد بهره برداری قرار داده و تصویر نقاشانه خود را از مراجعه به عكس و گرته برداری از عكس، حاصل می كردند. البته سعی بسیار داشتندكه این «راز» بركسی فاش نشود. نقاشان از این كه دیگران بدانند از عكس بهره گرفته اند، سخت خجالت می كشیدند.
اما این باور خیلی زود به فراموشی سپرده شد. امروزه بسیاری از نقاشان، آگاهانه مدارك تصویری خود را از راه عكس تهیه می كنند. البته، عكس وقتی كه دستمایه یك نقاش خلاق قرار می گیرد، كاملاً عكس بودن خود را از دست می دهد و حتی مضمون اش نیز دگرگون می شود. درچنین شرایطی، بی تردید راه های شناخت «پرتره» بسیار متعدد هستند. سلف پرتره در زمانه ما، یعنی دوران اینترنت و دیجیتالیزم؛ دامنه بسیار وسیعی از امكانات خلاقه را پیش روی هنرمند قرار می دهد.سلف پرتره، یكی از راه های خلاق برای كشف خود در متن واقعیت، درعالم رؤیا و نیز در حیطه فن و مهارت است.
سلف پرتره، باید نسبت به دوران ماقبل كامپیوتر (عكاسی به جای خود)، بسیار متفاوت باشد، و این تفاوت البته تفاوت معناداری است، چراكه با وجود امكانات و ابزارهای بسیار پیچیده و متعدد كه قادرند تصویر چهره انسان را در حالات، زوایا، لحظه ها و مكان های غیرمنتظره و بی سابقه به ثبت برسانند و تكثیر كنند؛ اما هنوز ضرورت پدیده ای همچون «سلف پرتره» به عنوان یكی از ژانرهای جذاب هنر نقاشی پابرجاست. هنوز هم (و همیشه و تا وقتی كه انسان هست) سلف پرتره یك هنر كاملاً انسانی و البته جهانی است. اصلاً اگر كسی بتواند یك تكچهره ساز ماهر باشد، درهیچ جای دنیا و در نزد هیچ قوم و قبیله ای كارش لنگ نمی ماند. دست كم می توان با كشیدن تصویری از چهره یك انسان، نان آن روز را حاصل كرد، یا به رایگان و با احترام از این شهر به آن شهر سفر كرد.
برخی پرتره سازها، به مثابه كولیان هنرمندی اندكه با ارائه یك پرتره طراحانه و ظریف و قدرتمند می توانند نافذترین و مؤثرترین بیانات هنرمندانه را در ذهن مردم برای همیشه حك كنند و با عبور در اعماق زندگی همیشه طرفدارانی را در اطراف خود شاهد باشند كه در ازای طراحی از چهره شان صمیمانه ترین قدردانی ها را نثارشان كنند. نمایشگاه گروهی انجمن نقاشان، این واقعیت پنهان را مرئی ساخت كه ژانر «سلف پرتره» درمیان نقاشان ما چقدر نحیف و سست و سطحی است.
پل سزان با چه مشقتی سعی دركشیدن پرتره ای می كند تا بلكه به سالن «بوگرو» راه یابد، تا به این طریق بتواند رؤیای ورود به موزه «لوور» را برای خود باوركردنی سازد.
متأسفانه درمیان ما، موزه ها رفتاری شبیه گالری های كوچك از خود نشان می دهند و دستور كار و معیار مدون و سخت گیرانه ای از خود نشان نمی دهند. در اینجا ما با یك نگارخانه كوچك یا یك مركز خصوصی كه به وسیله یكی دو نفر اداره می شود نیز روبه رو نیستیم. خانه هنرمندان ایران ، وسعت قابل توجه و امكانات فیزیكی بسیارخوبی در اختیار دارد. خانه هنرمندان نمی تواند یك نمایشگاه گروهی ارائه كند كه با ارفاق چند اثر نسبتاً خوب بتوان در لابه لای آنها پیدا كرد. از آنجا كه خانه هنرمندان یك موزه نیست، می تواند حكم سالن «بوگرو» را داشته باشد . ورود هر اثر از هر هنرمند یا هر انجمنی نیز به این سادگیها به این مركز بزرگ میسر نباشد. آنجا را به مثابه كنكور ورودی به موزه ها و مراكز معتبر هنرهای تجسمی در نظر بگیریم.
البته بیان این نكات به تنهایی و مجزا از تعمق در سایر مراكز هنری چندان كارگشا نیست. اما بالاخره باید یك روزی از تأسیسات و امكانات موجود بهره ای كیفی و دوراندیشانه و ماندگار حاصل كنیم؟ سلف پرتره، مانند راه رفتن روی دیوار می ماند. لحظات پرهیجان، حاوی نگاه كردن های مكرر و نافذ در خود، یعنی هرچه كه خودت را در آینه دیده باشی یا عكس خودت را ورانداز كرده باشی، هیچ شباهتی با وقتی كه خودت را در مقابل خودت می نشانی تا از خودت تصویری رسم كنی نیست.
احمدرضا دالوند
منبع : روزنامه ایران
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست