سه شنبه, ۹ بهمن, ۱۴۰۳ / 28 January, 2025
مجله ویستا
سیر تجدّد زدگی نظام آموزش دختران در ایران معاصر
وقتی صحبت از مدارس دخترانه میشود، معمولاً مدارس جدید امروزی به ذهن تبادر میكند؛ ولی هیچ وقت از خود نپرسیدهایم كه قبل از تأسیس مدارس جدید، وضع تحصیلی دختران چگونه بوده است و یا اینكه مدارس جدیدِ دخترانه، اولین بار چگونه، به دست چه كسی یا كسانی و با چه اهدافی تأسیس شدند؟
معمولاً چنین گفته میشود كه قبل از تأسیس مدارس جدید دختران، دختران ایرانی بیسواد بودند و این مدارس با هدف باسواد كردن دختران و زنان ایرانی تأسیس شدند.
از مسلّمات تاریخ این است كه در عموم ولایات، مكتبخانههایی برای آموزش دختران به سبك سنتی دایر بود، به طوری كه روزنامه «حبل المتین» در ضمن نامه یكی از خواتین میآورد كه: «در اغلب كوچههای طهران و بلاد دیگر، یك ملا باجی یا میرزا باجی یك منزل دارند و با كمال آزادی، دوشیزگان را درس میدهند. همچنین میدانیم كه اقشار مذهبی به شدت با رواج مدارس دخترانه مخالفت میكردند و تشكیل آنها را سرآغاز فتنه و فساد در جامعه میدانستند و برای مقابله با آن به علما متوسل میشدند.حتی كار به جایی كشید كه مجتهد عالیمقام همچون آیت اللَّه شیخ فضل اللَّه نوری به مخالفت صریح با این مدارس برمیخاست.
● تعلیم و تربیت دختران قبل از مدارس جدید
تعلیم و تربیت رسمی دختران، قبل از مشروطه عموماً در سه شكل انجام میگرفت: مكتبخانهها ، تدریس خصوصی در منازل و حوزههای علمیه.
۱ ) مكتبخانهها
در مكتبخانهها معمولاً از آموزش خواندن قرآن و احكام مذهبی شروع میكردند و بیشتر به یادگیری صرف و نحو عربی، ادبیات قدیم همچون: غزلیات حافظ ، گلستان سعدی ، مثنوی معنوی مولوی ، خمسه نظامی ، دیوان سنایی و خلاصهالحساب شیخ بهایی میپرداختند. این مدارس در منازلِ معلمان و مساجد تشكیل میشد و. بیشترین اهتمام، به خواندن كتابهایی مانند: مثنوی و سعدی میشد.مونس الدوله این مكتبخانهها را چنین توصیف میكند:«در هرشهری، مخصوصاً در تهران، مكتبخانههای زنانه بود. معلمه و مدیره این مكتبخانهها پیرزنی بود كه او را «میرزا باجی خانم» میگفتند . دخترها هرروز صبح، كتاب قرآن و چاشتهبندی، یعنی دستمال بسته ناهار، خود را برمیداشتند و چادر و چاقچور میكردند و روبنده میزدند و همراه پدر یا برادرشان تا درِ مكتبخانه زنانه میآمدند . (درِ مكتبخانه زنانه همیشه بسته بود كه مبادا مردی سرزده وارد شود) ...[دختر به محض ورود ]چادر و چاقچور و روبنده خودش را برمیداشت ، چادر نماز سر میكرد و توی اتاق مكتبخانه میرفت . هردختر یك تكه گونی یا پلاس داشت كه روی آن مینشست و پیش خلیفه ، یعنی دختر بزرگتر درس خودش را روان میكرد. بعد، پای تشكچه ملاباجی میرفت و درس خودش را پس میداد. كتاب درسی دخترها اول از همه، قرآن مجید بود... .»
در مكتبخانهها، معلم بر روی تشك جای میگرفت و كودكان پیش روی او به زمین مینشستند. گاهی دخترهای خردسال قبل از اینكه به حدود شش سالگی برسند، در كنار پسرها دیده میشدند.
۲ ) تدریس خصوصی در منازل
بعضی از خانوادههای اشرافی دختران را نزد معلمان خصوصیِ قابل اعتماد در خانه به تحصیل وامیداشتند ... داشتن خط خوب، هنر دختران در خانوادههای بزرگ به شمار میرفت، و احیاناً شعر میگفتند و تعلیمات آنها بیشتر جنبه تفنّن و تجمل داشت تا احتیاج زندگی.مونس الدوله در توصیف برنامههای درسی این دختران چنین میگوید :
«برنامه درس دخترهای اندرون هم مثل مكتبخانههای زنانه، یاد دادن قرآن مجید بود. بعضی ملاباجیهای با سلیقه دوخت ودوز هم یاد میدادند . یك عده از ملاباجیها نیز برای همیشه توی اندرونها میماندند و به خانمهای [خانه ]مسائل دین یاد میدادند و در واقع یك جور كلاس اكابر زنانه توی حرم برپا میكردند. آنها شرح حال دوازده امام و چهارده معصوم و شكیّات و سهویّات را برای خانمها میگفتند و خانمها بدون اینكه بنویسند یا بخوانند ، گفتههای ملاباجی را از بر میكردند...
در خانههای اشراف بزرگ، مثلاً خانواده سلطنتی... شاهزاده خانمهایی نیز پیدا میشدند كه خط بسیار خوبی داشتند ، شعر میگفتند ، ادیب و نویسنده هم بودند؛ مثلاً یكی از این شاهزاده خانمها، «ضیاء السلطنه» دختر فتحعلیشاه است كه كتابدار فتحعلی شاه بود.
خانم دیگر، «تاج الدوله» زن سوگلی فتحعلی شاه ... و دیگر، فاطمه خانم "انیس الدوله "زن ناصرالدین شاه است كه خط خوبی داشت»
۳ ) حوزههای علمیه
حوزههای علمیه، مرحله بعد از مكتبخانه بود و كسانی كه مرحله مكتبخانه را با موفقیت به پایان میرساندند میتوانستند به آن راه یابند. ظاهراً حوزههای علمیهای كه دروس عالی فقه و اصول در آن تدریس شود، برای دختران عمومیت نداشت. و تنها دخترانی كه از حیث مالی امكان استخدام معلمِ سرخانه داشتند یا دخترانی كه یكی از بستگان نزدیك آنها تحصیلات عالی حوزی داشتند، میتوانستند مدارج بالای علمی را طی كنند؛ به عنوان مثال از خانم مجتهده بانو نصرت امین اصفهانی به عنوان زنی كه بعد از گذراندن دوره مكتب خانه و طی كردن مراحل عالی تحصیلات حوزوی به درجه اجتهاد رسید، میتوان نام برد.
● آموزش غیر رسمی
اما جدای از این سه نوع آموزش كه برشمردیم، آموزشهای دیگری هم به دختران داده میشد كه صورت رسمی نداشت و آنها عبارت بودند از، تعلیمات خانگی و مجالس روضه.
● تعلیمات خانگی
تعلیمات دختران در خانه، آموختن آداب معاشرت بود؛ مثلاً اگر زنی جلوی خانمهای مسن میخندید، میگفتند: زنی بیتربیت و جاهل است. زنی را با تربیت میدانستند كه پیش پای بزرگترها تمام قد بلند بشود، با تعظیم سلام كند ، تا از او سؤالی نكردهاند حرفی نزند، نوزادش را جلوی چشم بزرگترها شیر ندهد و ... فراگیری هنرهایی مثل: گلدوزی و گلسازی، بافندگی ، نخریسی و ... برای زن ایرانی، بیشتر از سواد اهمیت داشت. البته بسیاری از خانوادههایی كه یكی از اعضای آنها باسواد بودند، به دختران خود خواندن و نوشتن میآموختند.
۲ ) مجالس روضه
شركت در مجالس روضهخوانی، كاركردهای بسیاری داشت كه یكی از مهمترین آنها، كاركرد آموزشی بود. در عصر قاجار، خصوصاً اواخر عصر قاجار، اطلاع رسانی و تبلیغ عمومی علوم و معارف دینی و سیاسی در سرلوحه برنامههای سخنرانان قرار داشت. حتی بعضاً در مجالس وعظ، مطالبی سیاسی و اجتماعی طرح میگردید. به ویژه بعد از جنبش مشروطه، بسیاری از مجالس وعظ، ماهیت سیاسی ـ اجتماعی پیدا كردند؛ به عنوان نمونه میتوانید به روزنامه «الجمال» كه متن سخنرانیهای سید جمال الدین واعظ اصفهانی را در سالهای ۱۳۲۳ و۱۳۲۴ ه.ق در تهران چاپ میكرد، مراجعه كنید.
خصوصاً با توجه به رواج و گسترش وسیع مجالس روضهخوانی در زمانهای گذشته و عدم وجود رسانههای جمعیِ امروزه و همچنین بیسوادی یا كم سوادی اكثر قریب به اتفاق مردم میتوان منبر و مجالس روضه را یك وسیله بسیار مهم اطلاع رسانی و از جمله رسانهای برای ارتباطات اجتماعی در آن زمان دانست.
«ارتباط حضوری، غیر تصنّعی و عمیق با مخاطب، انتقال آگاهی، قابلیت استفاده و تأثیرگذاری بر مخاطبان گوناگون، اعم از باسواد و بیسواد، غیر رسمی، غیرسازمانی و غیر تشكیلاتی بودن مسجد و در نتیجه مردمی و عمومی بودن آن كه امكان حضور و مشاركت همگان را بهطور مساوی فراهم میساخت، سهلالوصول بودن و دسترسی سریع و راحت به آن با توجه به وجود شبكهای از دهها هزار مسجد كه در هر كوی و برزن و در شهر و روستا پراكنده بود، عدم امكان مخالفت و مقابله با آن از سوی حكّام و صاحبان قدرت به دلایل از دست دادن مشروعیت خود، قائل بودن نوعی قداست، صحت در پیام رسانی و قابلیت اعتماد به آن و ... مواردی از این قبیل، باعث شد كه منبر و مجالس روضه نقش مركز تعلیم و تربیت را ایفا كنند، بهطوری كه ما در تاریخ معاصر شاهد حضور فعال زنان در صحنههای اجتماع، چه در جنبش تنباكو و چه در جنبش مشروطه میباشیم.
● تعلیم و تربیت دختران پس از مدارس جدید
اولین جرقههای آموزش جدید در كشور توسط میسیونرهای خارجی تأسیس شد كه به همراه هیئتهای اعزامی از كشورهای اروپایی به ایران میآمدند. محمد شاه قاجار اجازه رسمی فعالیت این مدارس را صادر كرد . مدارس به سبك جدید دارای كلاسهای دخترانه و پسرانه بود . به تدریج اجازه تأسیس یك باب مدرسه دخترانه [مخصوص ارامنه و اتباع كشورهای اروپایی ]در تهران گرفته شد، فقط به شرط آنكه دختران مسلمان در آن راه نداشته باشند. به عنوان نمونه مونس الدوله نقل میكند كه در زمان ایشان «چند زن آمریكایی به تهران آمدند و از ناصرالدین شاه اجازه گرفتند كه یك مدرسه دخترانه در تهران دایر كنند . این زنهای آمریكایی، مبلّغه بودند. شاه یك تكه زمین به آنها داد و آنها در محلی كه امروز مدرسه «جردن» است، یك مدرسه دخترانه ساختند؛ اما تا چند سال شاگردان این مدرسه همه از خانوادههای نامسلمان بودند و دختر ایرانی مسلمان به این مدرسه نمیآمد . عاقبت ، بعد از چند سال ، یك دختر ایرانی مسلمان با چادر به این مدرسه آمد و با دختران نامسلمان مشغول درس خواندن شد.
● دختران مسلمان در مدارس آمریكایی
بالاخره در دوران ناصرالدین شاه به خواهش «بنجامین»، وزیر مختار آمریكا اجازه ورود دختران مسلمان به مدرسه آمریكاییها صادر شد. از مهمترین مدارس دخترانه آمریكایی در ایران باید از مدرسه متوسطه «فرانكوپرسان» نام برد.
شمار مدارس خارجی در سراسر كشور با تأسیس تدریجی آنها رو به افزایش گذارد و در سال ۱۲۱۷ ش، نخستین مدرسه دخترانه آمریكایی در ارومیه تأسیس شد. در سال ۱۲۴۰ ش فرقه لازاریستها در تهران مدرسهای به نام «سن لویی» دایر كردند و در ۱۲۸۲ق/ ۱۲۴۵ ش مدارس دخترانهای در تبریز ، ارومیه، سلماس و اصفهان از طرف جمعیت خواهران سنونسان دو پل تأسیس شد.
در اصفهان، مدرسه «بهشت آیین» از سوی مبلغان پروتستان انگلیسی تأسیس شد. در یزد و شیراز و كرمان نیز مدارس دخترانه «مهر آیین» از سوی مبلغان مذهبی مسیحی ایجاد شد.
گروهی دیگر از كشیشان كاتولیك، مدرسه خواهران «سنتزیتا» (شیل) و مدرسه خواهران «نیكوكار ژاندارك» را ایجاد كردند. در این مدارس، علاوه بر تعلیمات مسیحی، زبانهای انگلیسی و فرانسه تدریس میشد. خانم «جین دولیتل» در سال ۱۳۱۲ق در تهران یك مدرسه آمریكایی تأسیس كرد كه با عنوان دبیرستان نوربخش فعالیت میكرد. در سال ۱۳۴۰ق / ۱۳۰۱ ش مدرسه دخترانه خواهران ارمنی به نام «مریم» تأسیس شد.
● اهداف پنهان
نكتهای كه در اینجا حائز دقت است این است كه چرا كشورهای غربی همانند انگستان و فرانسه و امریكا در ایران مدارس دخترانه تأسیس میكردند؟
یكی از علل اصلی تأسیس این مدارس، تبلیع آیین مسیحیت بود كه از سوی مبلّغههای مسیحی در وهله اول برای دختران غیر مسلمان و سپس حتی برای دختران مسلمان انجام میگرفت. حتی بعضی از این مبلّغهها برای اینكه اعتماد مسلمانان را جلب كنند، با چادر و نقاب در سر كلاس حاضر میشدند.همسر «ماطاوس خان ملكیانس ارمنی» با چادر و نقاب در سر خدمت حاضر میشد»؛ علت دیگر گسترش فرهنگ غرب، برای سیطره بر كشورهای مسلمان بود، چرا كه زنانِ هر عصری، پرورش دهنده نسل آینده هستند و اگر بتوان فرهنگ زنان یك جامعه را تغییر داد، قطعاً هنجارها و ارزشهای نسل آینده نیز تغییر خواهد كرد. شاهد این مطالب آن است كه در عصری كه تعلیم در مكتبخانهها و مراكز آموزشی مستلزم پرداخت هزینه بود، اكثر این مدارس خارجی معمولاً بهصورت مجانی به دختران آموزش میدادند؛ چنانچه در مدرسهای كه ریاست آن را همسر ماطاوس خان ملكیانس ارمنی به عهده داشت، یكصد دختر بهصورت رایگان درس میخواندند.
و با توجه به اینكه كشورهای استعمارگر جایی بیهوده پول خرج نمیكردند، روشن بود كه هدف دیگری بهجز باسواد شدن دختران ایرانی مدّ نظر گردانندگان اصلی آن بوده است؛ چنانچه در سالهای بعد، خصوصاً در برنامه كشف حجاب رضا شاه، همین تحصیلكردگان مدارس آمریكایی بودند كه نقش اول را ایفا میكردند؛ به عنوان نمونه فارغ التحصیلان مدرسه آمریكایی، مجله «عالم نسوان» را به سرپرستی «میسز پویس» تأسیس كردند كه تجدّد طلبی و غرب دوستی را ترویج میكرد و یكی از نویسندگان مشهور آن، «هما محمودی» بود. همچنین یا میتوان از «شمس الملوك» كه بازرس و مأمور كشف حجاب در مدارس دولتی كشور بود، نام برد.حتی برای اینكه بتوانند به نتایج زود هنگامتری برسند، مدرسه اكابر زیر نظر «میس دولیتل» گشودند. شاهد دیگر اینكه بسیاری از این مدارس اختصاصاً به آموزش زبان انگلیسی یا فرانسوی اشتغال داشتند كه به عنوان نمونه میتوان از مدرسه آمریكایی «بیت ئیل»، «مدرسه دخترانه خواهران سنت زیتا» (شیل) و مدرسه خواهران نیكوكار «ژاندارك» ، نام برد. از آنجایی كه بین فرهنگ و زبان ارتباط تنگاتنگی وجود دارد، فراگیری زبان بدون تاثیر پذیری فرهنگی چیزی تقریباً نزدیك به محال میباشد، لذا در اكثر این مدارس، فراگیری زبان اروپایی در راس برنامههای درسی آنها قرار داشت. چنانچه در مدارس اسلامی (مكتبخانهها) نیز برای فراگیری فرهنگ اسلامی ابتدا قرآن، یعنی زبان عربی آموزش داده میشد.
از طرف دیگر، در بسیاری از مدارسی كه به سبك جدید تأسیس شده بود، كاری غیر از درس دادن انجام میشد؛ چنانچه در ماه صفر ۱۳۳۸ ه. ق/ نوامبر ۱۹۱۹ م خانم مهرتاج درخشان درباره مدارس دخترانه تهران چنین گزارش داد:
"اگر حقیقت امر را بخواهید، ما بیشتر از چهار یا پنج مدرسه دخترانه با معنا در طهران نداریم؛ مابقی مركباند از چند باب، تجارتخانه، دلالخانه، تقلبخانه و هركدام مركز انواع مفاسد اخلاقی. از روز اولی كه دختر داخل آن تقلبخانهها میشود، تخم رشوتگیری و رشوت دهی در كلّه ساده او كاشته میشود● موضع مجلس و مشروطه خواهان در برابر مدارس جدید
بعد ازانقلاب مشروطه ایران، در مورد تأسیس مدارس جدید یا عدم تأسیس آن، در مجلس اختلاف نظر وجود داشت. مشروطه خواهان و نمایندگان مجلس اول در این اختلاف به سه دسته تقسیم میشدند:
دسته اول، بر این عقیده بودند كه با توجه به گستردگی علوم جدید، دختران باید صرفاً علومی را فرا بگیرند كه مستقیماً به كارشان میآید. اینان معتقد بودند كه دختران علاوه بر یادگیری خواندن و نوشتن، بایستی مطالبی همچون: تربیت اطفال، خانه داری، حفظ مراتب ناموس، شرف و بعضی از علوم مقدماتی را كه به اخلاق معاش و معاشرت با خانواده مربوط میباشد، یاد بگیرند. این دسته «اما در امور خاصه رجال از قبیل: علوم پلیتیكی و امور سیاسی، فعلاً مداخله ایشان اقتضا ندارد.»
دسته دوم از مشروطه خواهان كه اكثر آنها از منورالفكرانِ حزب دموكرات «فرقه اجتماعیون عامیون» بودند، معتقد بودند كه نه تنها نباید برای آموزش دختران محدودیتی قائل شد، بلكه باید تمهیدی اندیشید تا تعلیم آنها اجباری باشد و «در شهرها و دهكدهها باید مدارس جدید تأسیس شود»[ و مكتبخانههای قدیم بسته شود.
دسته سوم از مشروطه خواهان با تأسیس مدارس دخترانه به سبك جدید مخالف بودند و همان مكتبخانهها را برای آموزش دختران كافی میدانستند.
بعضی از زنان تجدّد طلب برای متقاعد كردن دسته اول و سومِ مشروطه خواهان با نوشتن مقالات متعدد و نگاشتن نامههای مكرر به مجلس، آن را متقاعد كردند تا در تأسیس مدارس جدید با ایشان همكاری كنند و در این مسیر كراراً به آیات قرآن در تمجید علم و حدیث رسول اكرم: «طلب العلم فریضه علی كل مسلم و مسلمه» تمسّك میكردند.
● رواج مدارس جدید
فعالیت مدارس خارجی در ایران از سال ۱۳۱۹ ق/۱۲۸۱ ش بنا بر سیاست دولت، به تدریج جای خود را به مدارس داخلی دادند.اولین مدرسه دولتی كه در تهران در اوایل ماه صفر ۱۳۲۵ ق/۱۲۸۶ ش. تاریخ این مدرسه را سال ۱۳۲۴ قمری ذكر كرده، ولی با توجه به شواهد بهدست آمده، سال ۱۳۲۵ صحیح به نظر میرسد. گشایش یافت، «دبستان دوشیزگان» بود و مؤسس آن، «بی بی خانم وزیرف» (همسر موسی خان میر پنج ) بود كه از اهالی و تحصیل كرده قفقاز بود. اعلان تأسیس و چگونگی فعالیت آن، (در روزنامه مجلس به چاپ رسید. این دبستان، دختران بین هفت تا دوازده سال را میپذیرفت و دارای پنج معلم زن بود. برنامه آموزشی این دبستان شامل: نامه مشق قلم ، تاریخ ایران، قرائت كتاب طباخی، قانون مذهب ، جغرافیا و علم حساب بود. ثبت نام دراین مدرسه به ازای پرداخت وجه معیّنی صورت میگرفت، ولی در ابتدای تأسیس آن، برای جذب محصلین، به ازای ثبت نام هر دو نفر شاگرد، یك نفر مجانی پذیرفته میشد.
پس از این مدرسه، مدارس دیگری در تهران تأسیس و بازگشایی شدند كه عبارتاند از: «مدرسه ناموس» به كوشش خانم طوبی آزموده در تهران (خیابان شاهپورسابق)، مدرسه «ترقی بنات» كه در كوچه ظهیرالاسلام به دست بانو «ماهرخ گوهر شناس» باز گشایی شد. همچنین مدرسه «تربیت نسوان» به دست بانو «امیر صحی ماه سلطان» و مدرسه «دره المعالی» را بانو «دره المعالی» افتتاح میشود.
● واكنش مردم در برابر مدارس جدید
پس از باز گشایی رسمی اولین مدرسه جدید در اوایل صفر ۱۳۲۵ ق هیاهو و جنجال گستردهای در تهران ایجاد شد و مخالفان، لوایحی علیه این مدرسه منتشر كردند و به علت اینكه موسّسین این مدرسه از اتباع خارجی بودند، چنین استدلال میكردند كه «این مدرسه را بیگانگان به منظور رواج بیعفتی دایر كردهاند». حتی مستر مارلینگ (كاردار وقت سفارت انگلستان در تهران) در گزارش ۱۶ ژوئیه ۱۹۰۸م به سر ادواردگری (وزیر امور خارجه انگستان) مینویسد: در شهر شایع شده است كه این مدرسه با تلقین همسر یكی از غلامان ما تشكیل شده است و ادامه میدهد كه «واقعیت مطلب این است كه زن مزبور [بی بی خانم وزیرف ]در طبقه خود بر خلاف معمول زنی است كه خوب تحصیل كرده و سه ماه است كه یك مدرسه دخترانه تشكیل داده است كه دخترانِ اشخاص خیلی محترم در آن درس میخوانند. سن بیشتر شاگردان هم كمتر از چهارده سال است.»
بر همین اساس، یكی از علمای طراز اول تهران فتوا میدهد كه «تأسیس مدارس [جدید ]دختران، مخالف شرع اسلام است»و بعضی از متدیّنین در لوایحی كه چاپ میكنند، تأسیس دبستان دختران را در ردیف «اشاعه فاحشهخانهها» و «اباحه مسكرات» قرار دادهاند.
این دسته از علما معتقد بودند كه بیگانگان در این مدارس، اطفال ما را به كیش خویش در میآورند. در یك بیانیه آمده است: «آیا در مكاتبِ[ مدارس جدیدالتاسیس ]اطفالِ ما، همكیشهای خویش را مستخدم نمیسازند و به تبدیل فطرت و تلویث بهجتِ نونهالان ما نمیپردازند؟»
عموم مردم نیز این مدارس را به عنوان مراكز ترویج كفر میشناختند، هرچند حكومت از این مدارس كه تحت حمایت دولتهای خارجی هم بودند، حمایت میكرد؛ اما مردم متدیّن و علما و حتی بسیاری از مشروطه خواهان شدیداً مقاومت میكردند و دختران خود را تا سالهای متمادی از رفتن به این مدارس جدید منع میكردند. حتی كسی به آنها خانه اجاره نمیداد؛ مثلاً «بدرالملوك بامداد» مینویسد: مدرسه تربیت نسوان كه تأسیس شد، اولین مشكل كه پیش آمد، هیچكس خانه خود را به مدرسه كه آن را جایگاه فساد میدانستند، اجاره نمیداد. پس از یافتن خانه و راضی كردن صاحب آن، اهل محل بنای مخالفت گذاشتند و بارها تابلوی مدرسه را پایین كشیدند یا سنگ به تابلوی آن میزدند یا افراد سبك عقل و دیوانه را به داخل این مدرسه راهنمایی میكردند.حتی بعضی از بانوان باسواد كه دوست داشتند به دلایلی در این مدارس تدریس كنند، بهدور از چشم نزدیكان خود اینكار را میكردند؛ مثلاً بانو «ماهرخ گوهرشناس» دو سال به صورت پنهانی در مدرسه «ترقی بنات» تدریس میكرد . همین كه رازش برملا شد، شوهرش به سر و سینه میكوفت و میگفت: «در آن دنیا وقتی پدرت از من باز خواست كند كه دخترم را به تو سپرده بودم چرا گذاشتی به كار خلاف دین و تقوا بپردازد و آبروی مرا ببرد، چه جواب بدهم؟»
● علت مخالفت علما با مدارس جدید
در اینجا خوب است این نكته را یادآور شویم كه با توجه به تأكید فراوان آیات قرآن و روایات در رجحان تعلیم و تعلّم، چرا علما و متدیّنین با تأسیس مدارس جدید دخترانه مخالف بودند؟ خصوصاً با توجه به اینكه در حدیث نبوی (ص) كلمه «مُسلِمَه» تصریح به آموزش زنان و دختران دارد، و اگر با تحصیل دختران مخالف بودند، پس چرا مكتبخانههای دختران رواج فوق العاده داشت، بهطوری كه «در اغلب كوچههای تهران و بلاد دیگر، یك ملاباجی یا میرزا باجی... با كمال آزادی، دوشیزگان را درس» میدادند.
بسیاری از زنان تجدّد طلب عصر مشروطه، سؤال فوق برایشان ایجاد شده بود و درباره آن از علمای وقت سؤال میكردند. اینان خیال میكردند شاید علت نهی علما از حضور دختران در مدارس جدید، رعایت نكردن شئون مذهبی همانند حجاب و اختلاط پسر و دختر باشد؛ لذا بعضی از خواتین روشنفكر با برشمردن موارد حفظ شئون اسلامی در مدارس دخترانه و دادن نسبتهای ناروا به مكتبخانهها، سعی میكردند تا به علما بگویند كه هیچ عمل منكری در مدارس جدید روی نمیدهد؛ بلكه از جهاتی بر مكتبخانهها برتری دارند.
▪ برای جواب به این پرسش، باید دو مطلب را مدّ نظر داشته باشیم:
اول آنكه، علما رسالت خود را در درجه اول، نگهبانی از دین تشیّع از انحراف و در درجه دوم، نگهبانی از انحراف مردم شیعه و در درجه سوم، جذب مخالفین و پیروان سایر ادیان به دین تشیّع میدانستند.
دوم اینكه، همان طور كه گفته شد، مسیونرها و مبلّغین مذهبی مسیحی برای جذب مسلمین به دین خود از طرق مختلف عمل میكردند كه یكی از آن روشها، تأسیس مدارس و تعلیم اطفال مسلمین در آن مدراس بود كه در بسیاری از موارد به عنوان سازمانهای خیریّه اطفال یتیم، مسلمان را مجاناً به صورت شبانه روزی میپذیرفتند و آنها را تحت تعلیم و تربیت قرار میدادند. و حتی برای آنكه بتوانند بچه مسلمانها را جذب مدارس خود كنند یا والدین آنها را قانع كنند كه فرزندانشان را به آنها بسپارند، خود با مقنعه و چادر در كلاس درس حاضر میشدند. واین نكته مهمی است كه اینان تلاش داشتند هرطور شده دختران مسلمان را جذب نموده و آنان را مطابق سلایق خود آموزش دهند.
با توجه به این دو نكته كه از مسلّمات تاریخی كشور ماست و مدارك بیشمار تاریخی دال بر تأسیس مدارس از سوی میسونرهای مذهبی در كشور، گواه این واقعیت است. بنابراین طبیعی است كه علما به تأسیس مدارس جدید به دیده شك و تردید و حتی سوء ظن بنگرند.
از نظر علما این مدارس از دو جهت محل مناقشه بودند. یكی، از حیث مؤسّسین آن كه اكثراً اتباع بیگانه و یا از اقلیتهای مذهبی بودند؛ دوم، از حیث مواد درسی آن كه بیگانه از آموزههای دینی بود.
خلاصه اینكه آنچه موجب شد تا علما به تحریم تأسیس مدارس جدید دخترانه فتوا دهند و مردم مذهبی نیز در مقابل رواج مدارس جدید دخترانه مقاومت به خرج دهند، ترس از انحراف فرزندانشان و گرایش آنها به غرب و فرهنگ غربی و رواج شاخصههای غربی همانند بیحجابی و بیعفتی و در نتیجه سستی بنیاد خانواده بود.
● مقایسه اجمالی بین مدارس جدید و قدیم
▪ مدارس جدید و مكتبخانههای قدیم دخترانه را از دو حیث: مواد درسی و معلّمین میتوان مورد مقایسه قرار داد:
الف) مواد درسی:
در مكتبخانهها (مدارس قدیم) از آموزش قرآن و احكام مذهبی شروع میكردند، اما در مدراس جدید، اساساً آموزش قرآن رأساً ترك میشد؛ به عبارت دقیقتر مواد درسی مدارس قدیم عبارت بود از: آموزش خواندن قرآن، فراگیری احكام مذهبی، یادگیری صرف و نحو عربی ، ادبیات فارسی، همچون: غزلیات حافظ ، گلستان سعدی ، مثنوی معنوی مولوی ، خمسه نظامی ، دیوان سنایی، و حساب؛ اما مواد درسی مدارس جدید عبارت بود از : تاریخ ایران، آموزش كتاب طباخی، آموزش كتاب قانون، جغرافیا، علم حساب و زبان خارجی كه در اكثر مدارس جدید رواج زیادی داشت.
در مدارس قدیم شرط اولیه شروع درسهای بعدی یادگیری صرف و نحو عربی و قرآن بود؛ یعنی اگر شاگردی قرآن نمیآموخت، اجازه نداشت دروس بعدی را فرابگیرد. بنابراین میتوان ادعا كرد كه زبان خارجی در مدارس قدیم دختران، زبان عربی بود كه از حیث ساختار و لغت، پیوند مستقیمی با زبان فارسی داشت؛ اما در مدارس جدید، زبان خارجی، فرانسه یا انگلیسی بود.
ب) معلمین:
ملاباجیها عموماً معلمین مكتبخانهها را تشكیل میدادند. معلمه، زنی بود كه خود نیز در مكتبخانه یا حوزه علمیه تحصیل كرده بود . اما معلمین مدارس جدید عموماً فارغ التحصیل مدارس خارجی در تهران بودند، زیرا چنانچه قبلاً گفته شد، مدارس دخترانه قبل از مشروطه، منحصر به مدارس خارجی در تهران وشهرستانها بود. گاهی در مدارس جدید گاهی اتفاق میافتاد كه معلم تنها یك سال بیشتر از شاگرد درس خوانده بود؛ چنانچه در گزارش مدیر مدرسه فاطمیه (تأسیس ۱۳۲۷) به اداره معارف چنین آمده است: "درمدرسه فاطمیه دو نفر از شاگردانی كه سال گذشته تصدیق ابتدایی گرفتهاند، افتخاری تدریس مینمایند... تعیین مقدرا حقوق این دو نفر به تصویب اداره معارف باید باشد.»
● كارایی مدارس جدید و قدیم
قبل از دولتی، مجانی شدن آموزش، مدارس جدید تاثیر چندانی در باسواد كردن دختران ایرانی نداشتند، بلكه تنها عده قلیلی بودند كه در آن مدارس تحصیل میكردند و تعداد زنانی كه در مدارس قدیم (مكتبخانهها) با سواد میشدند، بسیار بیشتر از آنان بودند، چرا كه در هر محلهای، یك مكتب خانه دایر بود؛ در حالی كه در هر شهری، تعداد انگشت شمار مدارس جدید دخترانه وجود داشت. بهتر است گفته شود كه مكتبخانههای قدیم تنها راه با سواد شدن دختران این مرز و بوم بود. شاهد این مطلب آنكه قانون تحصیل اجباری ـ دولتی، اختصاص به مدارس جدید نداشت، بلكه مفاد آن چنین بود:
«ماده ۱ ـ مكتب و مدرسه عبارت است از تأسیساتی كه برای تربیت اخلاقی وعلمی و بدنی ابنای نوع دایر میگردد.»
در سایر مفاد قانونی نیز، مكتب را عطف به مدرسه نموده است و این نشان از رونق داشتن و زنده بودن مكتبخانهها در آن زمان و تأثیرش در فرهنگ عمومی مردم دارد. بعد از رایگان شدن آموزش مكتبخانهها در مدارس دولتی ادغام شدند؛ به این معنا كه بسیاری از معلمین مكتبخانهها، جذب مدارس دولتی گردیدند.● جمع بین مكتبخانه و مدارس جدید
نوع دیگری از مدارس دخترانه ایجاد شد كه حالتی بینابین داشت؛ یعنی هم از حیث محتوا و هم از حیث سبك، چیزی بین مدارس جدید و مكتبخانههای قدیمی بود. نمونهای از اینگونه مدارس مدرسهای بود با نام «مكتب دختران» كه در سال ۱۳۲۶ در تهران افتتاح شد. در این مدرسه، برخلاف دبستان دوشیزگان، ادبیان فارسی، تاریخ ایران، جغرافی و حساب آموزش داده نمیشد و در عوض بیشتر محتوای آموزشی آن، مطالب آموزشی و اخلاقی ـ تربیتی بود. مواد درسی «مكتب دختران» عبارت بود از: آموزش قرآن مجید، كتاب تربیت نامه و كتاب صد پند و دیكته فارسی و كتاب تربیت البنات و اخلاق مصور.
وجود چنین مدارسی، دال بر ریشه دار بودن فرهنگ آموزشی مكتبخانه بود. خصوصاً كه مواد درسی مكتبخانهها مطابق ارزشها وهنجارهای ملی شكل میگرفت. اما مواد درسی مدارس جدید، بیگانه از فرهنگ ملی بود و منورالفكران بیشتر در صدد بودند تا با استفاده از مواد آموزشی جدید در مدارس جدید، به نوعی فرهنگ سازی اقدام كنند.
ممكن است گفته شود كه با وجود این پس چرا خیل عظیمی از زنان و دختران كشور ما بیسواد بودند، بهطوری كه بیسوادی به صورت فراگیر در جامعه آن روز زنان جلوهگر بود؟
در جواب باید گفت كه این مشكل تنها اختصاص به دختران نداشت، بلكه بیسوادی یك معضل اساسی در كشور ما بود و پسران و دختران زیادی را طعمه خود كرده بود. علت آن هم این بود كه در آن زمان، آموزش و پرورش یك نهاد خصوصی بود ـ مدارس جدید هم تا مدتها بعد از انقلاب مشروطه؛ یعنی تا دوازده سال پس از انقلاب مشروطه، خصوصی بود ـدر سال ۱۳۳۶ ق قانون تحسیل رایگان و دولتی تصویب شد. و شاگردان مجبور به پرداخت هزینه بودند. شرایط اقتصادی نا مناسب اغلب خانوادهها، امكان هزینه كردن برای آموزش دختران را فراهم نمیكرد، زیرا از دید عموم، اهمیت پسران به عنوان «نانآور» خانه، از امكان سرمایهگذاری مالی برای آموزش دختران میكاست و با سواد شدن و آموزش آنها را كاری بیمورد جلوه میداد.اصولاً قبل از مشروطه، قریب به اتفاق پسران نیز از طریق مكتبخانهها و حوزههای علمیه با سواد میشدند و برای همین است كه میبینیم حتی امثال تقی زادهها كه پرچمدار غرب گرایی در كشور بودند، تصاویری با لباس روحانیت دارند.
● چند نكته
با توجه به مطالبی كه این تحقیق به آن رسید، نكاتی چند حائز اهمیت است:
ـ رواج و همگانی شدن آموزش دختران، ارتباطی مستقیم با مجانی شدن و دولتی شدن آموزش داشته و دارد، زیرا همانطور كه در این مقاله توضیح داده شد، تا قبل از دولتی شدن، آموزش، چه در مدارس جدید و چه در مكتب خانهها، در انحصار اقشار متوسط و بالاتر بود و تنها با دولتی و اجباری شدن آن، رواج عمومی پیدا كرد. بدیهی است كه دولتی شدن، ربطی به مدارس جدید نداشت، بلكه مكتب خانهها نیز میتوانست بهصورت نهاد دولتی درآید.
ـ مواد آموزشی و روح حاكم بر مكتب خانهها، همسو و سازگار با فرهنگ مذهبی و بومی ایرانی بود، اما مواد آموزشی و روح حاكم بر مدارس جدید، بیشتر متأثر از فرهنگ غرب، در خدمت آنها و در تضاد با فرهنگ بومی ـ ایرانی بود.
ـ اهداف مدارس جدید عبارت بود از: الگوگیری از غرب، آزادی زنان، تشكیل نهضت زنان، رواج ارزشهای غربی همچون: مدگرایی، بیحجابی و دخالت مستقیم در امور سیاسی كشور و... در حالی كه اهداف مدارس قدیم عبارت بود از: فراگیری قرآن، احكام دین، تربیت دینی و آموزش مشغلههای خاصّ زنانه مانند: همسرداری و بچه داری.
ـ امروزه نیز میتوان از تجربیات صد سال اخیر، كه در این مقاله به خاستگاههای اولیه آن توجه شد، در كم كردن یا حتی رفع بعضی مشكلات ناشی از سیستم آموزشی موجود كمك گرفت.
رضا رمضاننرگسی
منبع : سایر منابع
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست