جمعه, ۱۴ دی, ۱۴۰۳ / 3 January, 2025
مجله ویستا
بانوان حکومت جهانی - صیانهٔ الماشطهٔ
صیانهٔ الماشطهٔ، آرایشگر دختر فرعون و همسر خربیل، زنی كه در قرآن كریم از او به «مؤمن آل فرعون» یاد شده، میباشد. (۱)
این بانو، در ثبات ایمان و صبر و تحمل، كاری كرد كه نظیر آن در تاریخ كمتر دیده شده است و در كتاب «خصائص الفاطمیه» روایتشده كه در دولتحقهی امام زمان علیه السلام سیزده زن برای معالجهی مجروحان به دنیا رجعت میكنند كه یكی از آنها همین «صیانهٔ الماشطهٔ» است.
از ابن عباس - صحابی پیامبر - روایتشده كه رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود:
«وقتی در معراج بودم، رایحه و بوی بسیار خوش و نیكویی به مشامم رسید، به جبرییل گفتم: این چه بویی است؟ جبرییل گفت: این رایحه و بوی خوب، مربوط به آرایشگر آل فرعون و فرزندان اوست.»
روزی «صیانه» مشغول آرایش و شانه كردن موی دختر فرعون بود، ناگاه شانه از دست او افتاد، آن را برداشت و گفت: «بسم الله» دختر فرعون به او گفت: آیا پدر مرا میگویی؟ صیانه گفت: خیر، بلكه كسی را میگویم كه پروردگار من و پروردگار تو و پدر توست. دختر فرعون گفت: حتما این حرف تو را به پدرم خواهم گفت. صیانه هم گفت: بگو، من هیچ ترسی ندارم. دختر فرعون این جریان را به پدرش گفت. فرعون آتش خشمش مشتعل گشت و دستور داد صیانه و فرزندانش را حاضر كردند. به او گفت: پروردگار تو كیست؟ صیانه گفت: پروردگار من و پروردگار تو الله است.
هر چه فرعون خواست او را از این عقیده منصرف كند، نتوانست. به او گفت: اگر از این عقیدهات دستبرنداری، تو را و فرزندانت را در آتش میسوزانم. صیانه گفت: بسوزان، مرا باكی نیست. فقط از تو میخواهم كه پس از سوزاندن، استخوانهایمان را جمع كنی و آنها را دفن نمایی. فرعون گفت: این خواستهات را به خاطر حقی كه بر ما داری اجابت میكنم.
دستور داد تنوری از مس ساختند و در آن آتش افروختند. یك پسر او را در آتش انداختند تا پاك بسوخت و آن زن نظاره میكرد و یك یك، بقیهی فرزندانش را نیز در آتش انداختند تا این كه نوبتبه طفل شیرخواره رسید. حال صیانه منقلب گردید; در آن حال كودك شیرخواره به زبان آمد و گفت:
«ای مادر! صبر كن كه تو بر حق هستی و بین تو و بهشتیك گام بیشتر نیست.»
پس طفل را با مادرش در تنور انداخت و سوزانید.
گر ببینی یك نفس حسن ودود
اندر آتش افكنی جان و وجود (۲)
در آن حال «آسیه» همسر فرعون دید كه ملایكه روح صیانه را به آسمان میبرند، چون این صحنه را دید، یقین و اخلاص و تصدیق او زیادتر گشت. در همین هنگام، فرعون بر آسیه وارد شد و از آن چه با صیانه كرده بود، خبر داد.
آسیه گفت: وای بر تو ای فرعون! چه چیز تو را بر خداوند جل و علا جرات داده و جسور نموده؟ !
فرعون گفت: شاید تو هم به جنونی كه دوستت مبتلا شده بود، گرفتار شدهای!
آسیه پاسخ داد: من به جنون مبتلا نشدهام، ولیكن به خداوند جل و علا كه پروردگار من و پروردگار تو و پروردگار عالمیان است، ایمان آوردم.
فرعون مادر آسیه را حاضر كرد و به او گفت: دخترت دیوانه شده، به او بگو به خدای موسی كافر شود و گرنه قسم میخورم كه مرگ را به او بچشانم. مادر با دخترش خلوت كرد و از او خواست تا با خواستهی فرعون همراه شود و امرش را در كفر به خدای موسی بپذیرد، اما آسیه نپذیرفت و گفت: آیا به پروردگار متعال كافر شوم! به خدا قسم هرگز چنین كاری را نخواهم كرد.
فرعون دستور داد تا دستها و پاهای آسیه را به چهار میخ كشیدند و آسیه هم چنان در عذاب و رنجبود تا روحش به اعلی علیین و به نزد خداوند پرواز كرد. (۳)
داستان خربیل، همسر صیانه
خربیل، پسر عموی فرعون و خزانهدار گنجینههای فرعون بوده است و بنابر روایت علی بن ابراهیم در تفسیر قمی، وی ششصد سال خداوند را پرستید و در پنهانی او را عبادت میكرد، اما روزی كه حضرت موسی علیه السلام بر سحره پیروز شد، ایمانش را ظاهر كرد و همراه آنان به صلیب كشیده شد و به شهادت رسید. (۴)
بنابر تفسیر امام حسن عسگری علیه السلام، خربیل، قوم خود را به توحید و یگانگی خداوند و پیامبری موسی و برتری محمد رسول الله صلی الله علیه و آله بر جمیع رسولان و خلق خدا و برتری علی بن ابی طالب علیه السلام و سایر ائمه بر بقیهی اوصیاء پیامبران و به برائت و بیزاری از ربوبیت فرعون دعوت میكرد، تا این كه خبرچینان و بد گویان، ماجرا را به فرعون گزارش دادند و گفتند كه خربیل مردم را به مخالفت تو دعوت میكند و دشمنانت را بر دشمنی تو كمك میكند.
فرعون به آنها گفت: او پسر عم من و جانشین من بر ملكم و ولی عهد من است. اگر آن چه میگویید راستباشد، مستحق شدیدترین و سختترین عذاب به خاطر كفران نعمت من است و اگر دروغ باشد، شما مستحق شدیدترین عذاب و شكنجه میباشید.
سپس دستور داد خربیل و همهی آن بدگویان حاضر شدند.
خربیل گفت: ای پادشاه! آیا تاكنون دروغی از من شنیدهای؟ گفت: نه. خربیل گفت: از آنان بپرس پروردگار شما كیست؟ گفتند: فرعون. گفت: بگو خالق شما كیست؟ گفتند: فرعون. گفت: از ایشان بپرس روزی دهندهی آنها كیست؟ و چه كسی بلاها را از آنان دفع میكند؟ گفتند: این فرعون است.
آنگاه خربیل گفت: ای فرعون! من گواه میگیرم تو را و هر كه را نزد تو حاضر است كه پروردگار ایشان پروردگار من است و خالق ایشان خالق من است و رازق ایشان رازق من است و اصلاح كنندهی معیشت آنها، اصلاح كنندهی معیشت من است و من هیچ پروردگاری و هیچ خالقی و رازقی غیر پروردگار و خالق و رازق آنها ندارم. خربیل این جملات را گفت، در حالی كه غرض او، پروردگار و خالق و رازق واقعی آنها بود و این معنی بر فرعون و حاضرین پوشیده ماند و گمان كردند كه او فرعون را میگوید. در این جا فرعون به آنها گفت: ای مردان بدكردار و ای كسانی كه در ملك من فساد میكنید و میخواهید بین من و پسر عمویم كه یاور من و ولی عهد من است، فتنه به وجود آورید و در پادشاهی من رخنه بیندازید; شما مستحق شدیدترین عذاب من هستید. پس امر كرد كه میخها آوردند و بر ساقها و سینههای آنان كوبیدند و گوشتبدنشان را از استخوان جدا كردند. (۵)
خداوند متعال در هر حالی خربیل را حفظ میكرد و خدا پرستی او همچنان بر فرعون و اطرافیانش پوشیده ماند، اما زمانی كه حضرت موسی علیه السلام به پیامبری مبعوث شد و با آوردن معجزات، سحر ساحران را باطل نمود، ایمانش را ظاهر كرد و همراه آنان به صلیب كشیده شد و سرانجام به شهادت رسید.
در تفسیر قمی روایتشده كه مؤمن آل فرعون در حالی كه دستان و انگشتانش بر اثر صلیب، خشك و فلجشده بود، با همان دستان به قومش اشاره میكرد و میگفت:
«یا قوم اتبعون اهدكم سبیل الرشاد» (۶) ; «ای قوم، مرا اطاعت كنید تا شما را به راه رشد و كمال هدایت كنم» و در ادامهی آن خداوند متعال میفرماید: «فوقیه الله سیئات ما مكروا» (۷) ; «پس خداوند او را از نقشههای سوء آنان نگاه داشت.»
امام صادق علیه السلام میفرماید: «و الله لقد قطعوه اربا اربا ولكن وقیه الله ان یفتنوه فی دینه» ; (۸) به خدا قسم كه او را تكه تكه كردند و لكن خداوند او را از این كه در دینش بلغزد حفظ كرد و نگاه داشت.
و هم چنین احادیثبسیاری از طریق خاصه (شیعه) و عامه (سنی) وارد شده است كه «صدیقان (بسیار تصدیق كنندگان پیامبران) سه كس هستند; مومن آل فرعون، مومن آل یاسین و علی بن ابی طالب علیه السلام كه بهترین آنهاست» . (۹)
پینوشتها:
۱) سورهی مؤمن، آیهی ۲۸ «و قال رجل مؤمن من آل فرعون...» .
۲) دفتر چهارم مثنوی.
۳) بحارالانوار، ج ۱۳، ص ۱۶۳و ۱۶۴; حیاهٔ القلوب، ج ۱، ص ۲۴۳.
۴) ریاحین الشریعهٔ، ج ۵، ص ۱۵۳.
۵) تفسیر امام حسن عسگری علیه السلام، ص ۳۵۷.
۶) سورهی مؤمن، آیهی ۳۸.
۷) سورهی مؤمن، آیهی ۴۵.
۸) تفسیر قمی، ج ۲، ص ۲۵۸; بحارالانوار، ج ۱۳، ص ۱۶۲.
۹) خصال صدوق، ج ۱، ص ۱۸۴; تفسیر فخر رازی، ج ۳، ص ۵۷.
فاطمه كاووسیفر
این بانو، در ثبات ایمان و صبر و تحمل، كاری كرد كه نظیر آن در تاریخ كمتر دیده شده است و در كتاب «خصائص الفاطمیه» روایتشده كه در دولتحقهی امام زمان علیه السلام سیزده زن برای معالجهی مجروحان به دنیا رجعت میكنند كه یكی از آنها همین «صیانهٔ الماشطهٔ» است.
از ابن عباس - صحابی پیامبر - روایتشده كه رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود:
«وقتی در معراج بودم، رایحه و بوی بسیار خوش و نیكویی به مشامم رسید، به جبرییل گفتم: این چه بویی است؟ جبرییل گفت: این رایحه و بوی خوب، مربوط به آرایشگر آل فرعون و فرزندان اوست.»
روزی «صیانه» مشغول آرایش و شانه كردن موی دختر فرعون بود، ناگاه شانه از دست او افتاد، آن را برداشت و گفت: «بسم الله» دختر فرعون به او گفت: آیا پدر مرا میگویی؟ صیانه گفت: خیر، بلكه كسی را میگویم كه پروردگار من و پروردگار تو و پدر توست. دختر فرعون گفت: حتما این حرف تو را به پدرم خواهم گفت. صیانه هم گفت: بگو، من هیچ ترسی ندارم. دختر فرعون این جریان را به پدرش گفت. فرعون آتش خشمش مشتعل گشت و دستور داد صیانه و فرزندانش را حاضر كردند. به او گفت: پروردگار تو كیست؟ صیانه گفت: پروردگار من و پروردگار تو الله است.
هر چه فرعون خواست او را از این عقیده منصرف كند، نتوانست. به او گفت: اگر از این عقیدهات دستبرنداری، تو را و فرزندانت را در آتش میسوزانم. صیانه گفت: بسوزان، مرا باكی نیست. فقط از تو میخواهم كه پس از سوزاندن، استخوانهایمان را جمع كنی و آنها را دفن نمایی. فرعون گفت: این خواستهات را به خاطر حقی كه بر ما داری اجابت میكنم.
دستور داد تنوری از مس ساختند و در آن آتش افروختند. یك پسر او را در آتش انداختند تا پاك بسوخت و آن زن نظاره میكرد و یك یك، بقیهی فرزندانش را نیز در آتش انداختند تا این كه نوبتبه طفل شیرخواره رسید. حال صیانه منقلب گردید; در آن حال كودك شیرخواره به زبان آمد و گفت:
«ای مادر! صبر كن كه تو بر حق هستی و بین تو و بهشتیك گام بیشتر نیست.»
پس طفل را با مادرش در تنور انداخت و سوزانید.
گر ببینی یك نفس حسن ودود
اندر آتش افكنی جان و وجود (۲)
در آن حال «آسیه» همسر فرعون دید كه ملایكه روح صیانه را به آسمان میبرند، چون این صحنه را دید، یقین و اخلاص و تصدیق او زیادتر گشت. در همین هنگام، فرعون بر آسیه وارد شد و از آن چه با صیانه كرده بود، خبر داد.
آسیه گفت: وای بر تو ای فرعون! چه چیز تو را بر خداوند جل و علا جرات داده و جسور نموده؟ !
فرعون گفت: شاید تو هم به جنونی كه دوستت مبتلا شده بود، گرفتار شدهای!
آسیه پاسخ داد: من به جنون مبتلا نشدهام، ولیكن به خداوند جل و علا كه پروردگار من و پروردگار تو و پروردگار عالمیان است، ایمان آوردم.
فرعون مادر آسیه را حاضر كرد و به او گفت: دخترت دیوانه شده، به او بگو به خدای موسی كافر شود و گرنه قسم میخورم كه مرگ را به او بچشانم. مادر با دخترش خلوت كرد و از او خواست تا با خواستهی فرعون همراه شود و امرش را در كفر به خدای موسی بپذیرد، اما آسیه نپذیرفت و گفت: آیا به پروردگار متعال كافر شوم! به خدا قسم هرگز چنین كاری را نخواهم كرد.
فرعون دستور داد تا دستها و پاهای آسیه را به چهار میخ كشیدند و آسیه هم چنان در عذاب و رنجبود تا روحش به اعلی علیین و به نزد خداوند پرواز كرد. (۳)
داستان خربیل، همسر صیانه
خربیل، پسر عموی فرعون و خزانهدار گنجینههای فرعون بوده است و بنابر روایت علی بن ابراهیم در تفسیر قمی، وی ششصد سال خداوند را پرستید و در پنهانی او را عبادت میكرد، اما روزی كه حضرت موسی علیه السلام بر سحره پیروز شد، ایمانش را ظاهر كرد و همراه آنان به صلیب كشیده شد و به شهادت رسید. (۴)
بنابر تفسیر امام حسن عسگری علیه السلام، خربیل، قوم خود را به توحید و یگانگی خداوند و پیامبری موسی و برتری محمد رسول الله صلی الله علیه و آله بر جمیع رسولان و خلق خدا و برتری علی بن ابی طالب علیه السلام و سایر ائمه بر بقیهی اوصیاء پیامبران و به برائت و بیزاری از ربوبیت فرعون دعوت میكرد، تا این كه خبرچینان و بد گویان، ماجرا را به فرعون گزارش دادند و گفتند كه خربیل مردم را به مخالفت تو دعوت میكند و دشمنانت را بر دشمنی تو كمك میكند.
فرعون به آنها گفت: او پسر عم من و جانشین من بر ملكم و ولی عهد من است. اگر آن چه میگویید راستباشد، مستحق شدیدترین و سختترین عذاب به خاطر كفران نعمت من است و اگر دروغ باشد، شما مستحق شدیدترین عذاب و شكنجه میباشید.
سپس دستور داد خربیل و همهی آن بدگویان حاضر شدند.
خربیل گفت: ای پادشاه! آیا تاكنون دروغی از من شنیدهای؟ گفت: نه. خربیل گفت: از آنان بپرس پروردگار شما كیست؟ گفتند: فرعون. گفت: بگو خالق شما كیست؟ گفتند: فرعون. گفت: از ایشان بپرس روزی دهندهی آنها كیست؟ و چه كسی بلاها را از آنان دفع میكند؟ گفتند: این فرعون است.
آنگاه خربیل گفت: ای فرعون! من گواه میگیرم تو را و هر كه را نزد تو حاضر است كه پروردگار ایشان پروردگار من است و خالق ایشان خالق من است و رازق ایشان رازق من است و اصلاح كنندهی معیشت آنها، اصلاح كنندهی معیشت من است و من هیچ پروردگاری و هیچ خالقی و رازقی غیر پروردگار و خالق و رازق آنها ندارم. خربیل این جملات را گفت، در حالی كه غرض او، پروردگار و خالق و رازق واقعی آنها بود و این معنی بر فرعون و حاضرین پوشیده ماند و گمان كردند كه او فرعون را میگوید. در این جا فرعون به آنها گفت: ای مردان بدكردار و ای كسانی كه در ملك من فساد میكنید و میخواهید بین من و پسر عمویم كه یاور من و ولی عهد من است، فتنه به وجود آورید و در پادشاهی من رخنه بیندازید; شما مستحق شدیدترین عذاب من هستید. پس امر كرد كه میخها آوردند و بر ساقها و سینههای آنان كوبیدند و گوشتبدنشان را از استخوان جدا كردند. (۵)
خداوند متعال در هر حالی خربیل را حفظ میكرد و خدا پرستی او همچنان بر فرعون و اطرافیانش پوشیده ماند، اما زمانی كه حضرت موسی علیه السلام به پیامبری مبعوث شد و با آوردن معجزات، سحر ساحران را باطل نمود، ایمانش را ظاهر كرد و همراه آنان به صلیب كشیده شد و سرانجام به شهادت رسید.
در تفسیر قمی روایتشده كه مؤمن آل فرعون در حالی كه دستان و انگشتانش بر اثر صلیب، خشك و فلجشده بود، با همان دستان به قومش اشاره میكرد و میگفت:
«یا قوم اتبعون اهدكم سبیل الرشاد» (۶) ; «ای قوم، مرا اطاعت كنید تا شما را به راه رشد و كمال هدایت كنم» و در ادامهی آن خداوند متعال میفرماید: «فوقیه الله سیئات ما مكروا» (۷) ; «پس خداوند او را از نقشههای سوء آنان نگاه داشت.»
امام صادق علیه السلام میفرماید: «و الله لقد قطعوه اربا اربا ولكن وقیه الله ان یفتنوه فی دینه» ; (۸) به خدا قسم كه او را تكه تكه كردند و لكن خداوند او را از این كه در دینش بلغزد حفظ كرد و نگاه داشت.
و هم چنین احادیثبسیاری از طریق خاصه (شیعه) و عامه (سنی) وارد شده است كه «صدیقان (بسیار تصدیق كنندگان پیامبران) سه كس هستند; مومن آل فرعون، مومن آل یاسین و علی بن ابی طالب علیه السلام كه بهترین آنهاست» . (۹)
پینوشتها:
۱) سورهی مؤمن، آیهی ۲۸ «و قال رجل مؤمن من آل فرعون...» .
۲) دفتر چهارم مثنوی.
۳) بحارالانوار، ج ۱۳، ص ۱۶۳و ۱۶۴; حیاهٔ القلوب، ج ۱، ص ۲۴۳.
۴) ریاحین الشریعهٔ، ج ۵، ص ۱۵۳.
۵) تفسیر امام حسن عسگری علیه السلام، ص ۳۵۷.
۶) سورهی مؤمن، آیهی ۳۸.
۷) سورهی مؤمن، آیهی ۴۵.
۸) تفسیر قمی، ج ۲، ص ۲۵۸; بحارالانوار، ج ۱۳، ص ۱۶۲.
۹) خصال صدوق، ج ۱، ص ۱۸۴; تفسیر فخر رازی، ج ۳، ص ۵۷.
فاطمه كاووسیفر
منبع : بنياد انديشه اسلامي
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست