پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
مجله ویستا


باید برای هنرمند شدن تلاش کرد


باید برای هنرمند شدن تلاش کرد
● ثریا البقصمی، گرافیست کویتی
ثریا البقصمی به عنوان یک از صریح ترین زنان هنرمند کویت شناخته می شود. برای بیشتر از سه و نیم دهه، ثریا البقصمی به تعهدش که همانا استفاده از هنر به عنوان وسیله ای برای بهتر فکر کردن و تغییر جامعه می باشد، پایدار مانده است. او آثار غنی و پیچیده اش را برمبنای زندگی زن خلق می کند.
ثریا البقصمی در سال ۱۹۵۲ در پایتخت کویت به دنیا آمد. او فعالیت هنری خود را از سنین بسیار پائین اغاز کرد و در سال ۱۹۶۹ زمانی که تنها هفده سال داشت، به عضویت انجمن هنر کویت در آمد و در سال ۱۹۷۱ برنده مدال برنز از جامعه هنری فرم گرایان کویت شد. در سالهای ۷۳-۱۹۷۲ در دانشکده هنرهای زیبای قاهره به فراگیری آکادمیک هنر پرداخت و در سال ۱۹۸۱ برای اخذ درجه استادی در طراحی و تصویرگری کتاب به مسکو و کالج هنری سوریکوف رفت.
البقصمی در سال های ۱۹۸۲ و ۱۹۸۹ جایزه نخل طلای GCC شد. کار او روی کتاب اعلامیه جهانی حقوق بشر (انتشارات لیبرته، سال ۹۸) از طرف کوفی عنان رئیس سازمان ملل متحد ستایش شد.
در سال های ۸۷ و ۹۲ برنده جایزه اول موزه ملی کویت شد. آثار او را می توان در مجموعه های شخصی و موزه های آسیا، خاورمیانه، آمریکا و اروپا مشاهده کرد. برخی از موزه هایی که آثار البقصمی را در خود جای داده اند عبارتند از: موزه ملی کویت، موزه ملی بحرین، موزه هنرهای مدرن در اسکوبیه-مقدونیه، موزه هنرهای معاصر اسلامی در امان پایتخت اردن، موزه بریتانیا در لندن و دانشگاه مرکزی ملیت ها در پکن.
ثریا البقصمی را به عنوان نماینده شجاع زنان کویت می شناسند و آثارش در جوامع بین المللی سمبلی است از قدرت و توانایی زنان عرب. با هم مصاحبه مجله اینترنتی Art Interview را با او می خوانیم.
● از دوران کودکی خود در کویت بگویید.
▪ من در در خانواده ای بزرگ پرورش یافتم. من خانواده ام را در سن ۵ سالگی ترک کردم. آنها مرا برای ۳ سال به یک مدرسه شبانه روزی در لبنان فرستادند. این تجربه ای سخت برای من بود. هنگامی که جنگ در آنجا آغاز شد، من به کویت بازگشتم.
پدر و مادر من از اینکه من به هنر علاقه داشتم بسیار خوشحال بودند. پدر بزرگ من هم یک هنرمند بود و در خانواده ما همه دوست داشتند نقاشی بکشند.
● پدر بزرگ شما هنرمند معروفی بود؟
▪ او معمار بود و همزمان نقاشی هم می کشید ولی به طور کلی تا دهه ۱۹۵۰ هنر واقعی در کویت وجود نداشت. در اواخر دهه ۵۰ مردم کویت با هنر آشنا شدند. تا آن هنگام هنرهای معاصر در کویت ممنوع بود. البته ما صنایع دستی سنتی خود را که با مهارت بسیار ساخته می شد داشتیم ولی هنر مواقعی در کویت از اواخر دهه ۵۰ آغاز شد. خواهر دوقلوی من هم بعدها به هنر روی آورد. بچه های من هم به هنر علاقه دارند و دو تا از آنها به طور جدی به هنر می پردازند.
● آن زمان از چه راهی زندگیتان می گذشت؟
▪ مادرم خانه دار بود و پدرم تاجر. در آغاز فعالیتش او صاحب یک کارخانه کلوچه سازی شد. نام خانوادگی ما «البقصمی» در کویت نام نوعی کلوچه است. در دنیای عرب نام خانوادگی گاهی از شغلی که انجام می دهی گرفته می شود. شغل هایی مانند نانوایی یا کلوچه پزی.
● از چندسالگی شروع به کشیدن نقاشی کردید؟
▪ من از زمان نوجوانی در کارهای هنری بسیار فعال بودم. قبل از اینکه شانزده سالم شود، عضوی از اتحادیه هنر کویت بودم. در نمایشگاههای بسیاری شرکت کردم و حتی جوایزی را بردم. من همواره سهمی در نمایشگاههایی که برگزار می شد داشتم. من به عنوان هنرمندی جوان همواره در رسانه های کویت مطرح بودم.
در تلویزیون، روزنامه ها و مجلات. از وقتی خیلی کوچک بودم می دانستم که روزی هنرمند خواهم شد. هنگامی که دبیرستان را تمام کردم برای تحصیل در رشته هنر به مصر رفتم چرا که در کویت هیچ مکانی برای آموزش هنر وجود نداشت. حتی امروز هم شما نمی توانید در کویت به تحصیل هنر بپردازید.
بعد از دوسال سرنوشت مرا که مسکو کشاند و هفت سال آنجا ماندم. من در موسسه هنری سوریکوف در مسکو به تحصیل پرداختم که سابقه ای ۲۰۰ ساله دارد. من تحصیلاتم را با درجه استادی در تصویرسازی کتاب و گرافیک به پایان رساندم. در آنجا چیزهای بسیاری فراگرفتم. انضباط را یاد گرفتم و اینکه همیشه به هنر احترام بگذارم، و به کاری که انجام می دهم و فهمیدم که باید برای هنرمند شدن بسیار تلاش کنم.
● در مصر در چه مدرسه ای حضور داشتید؟
▪ من به کالج هنرهای زیبا در قاهره رفتم. ولی سیستم آموزشی آنجا مناسب نبود. آنها به اندازه کافی جدی نبودند. در حقیقت در طول دو سالی که آنجا بودم چیزی یاد نگرفتم و از اینکه وقتم را آنجا تلف می کردم، بسیار عصبانی بودم. من خودم را با رفتن به مسکو و تحصیل درآنجا نجات دادم. هرچند انطباق با زندگی اجتماعی، فرهنگ و آب و هوای آنجا برای من بسیار سخت بود اما از سوی دیگر به عنوان یک هنرمند چیزهای بسیاری فراگرفتم.
● آیا از مقایسه این دو مدرسه می خواهید به تفاوت بین هنر اروپایی و هنر عربی اشاره کنید؟
▪ در حقیقت همه کالج های آموزش هنر مانند هم هستند. تفاوت عمده ای بین آنها نیست. آنها برنامه ی از پیش تعئین شده ای دارند که شما باید ان را دنبال کنید و البته فضایی را برای استعداد و خلاقیت شما خالی می گذارند. می توانید تمام درس ها را بخوانید، اما اگر به اندازه کافی خلاق نباشید و یی استعداد باشید، در نهایت در گوشه ای گم خواهید شد و نخواهید توانست هنر خود را عرضه کنید و مثل یک هنرمند زندگی کنید.
به طور کلی هنر، هنر است. البته هر کشوری ویژگی های خاص خودش را دارد، که حاصل آمیزش هنرمدرن با سنت، فرهنگ مردم بومی مناطق و میراث گذشتگان است. تما این چیزها ، حتی رنگ ها ، برروی کار تاثیر می گذارد. به هنر چینی، هندی ، عربی و آمریکایی نگاه کنید. تمام آنها از یکدیگر متمایزند.
بعضی از هنرمندان می خواهد به اسطوره هایشان و فرهنگی که از آن آمده اند پایبند باشند و آن را هویت خود می دانند. از نظر من بسیار زیباست که هنرمند به هویت خود پایبند باشد و در فرهنگ های دیگر ذوب نشود. وقتی این هنرمند کاری را عرضه کند، منطقه ای که از آن آمده ، سابقه اش و محلی که در آن زندگی می کند کاملا در اثر نمایان خواهد بود. به نظر من ملیت ، ذات هنر است و در یک اثر هنری بسیار مهم است.
از سوی دیگر هنرمندان باید با زبان بین المللی هنر آشنا باشند. به طور مثال این مساله که فقط به خاطر اینکه من عرب هستم نباید نقاشی انتزاعی بکشم یا با مفاهیم غربی کار کنم کاملا اشتباه است. شما باید هرکاری می خواهید انجام دهید و باید به طور طبیعی به این نیاز برسید.
● در چه کشورهایی آثارتان را به نمایش گذاشده اید؟
▪ در افغانستان بوده ام. در کابل. بلافاصله بعد از جنگ. کاری نامتعارف بود. در چین و هند نمایشگاه داشته ام. آثارم در بیشتر کشورهای عربی به نمایش درامده است و در شهرهای اروپایی مانند لندن، پاریس، برلین، آتن و دوبار هم در فلورانس نمایشگاه آثارم برپا بوده.
من تابحال در آمریکا نمایشگاه انفرادی نداشته ام اما در چند نمایشگاه گروهی در آمریکا شرکت داشته ام.
● چرا تصمیم گرفتید که در افغانستان نمایشگاه داشته باشید؟
▪ بنیاد گوته مرا به عنوان یک هنرمند به کابل دعوت کرد. برقراری ارتباط با مردم آنجا برای من ساده بود؛ چرا که من می توانم فارسی صحبت کنم. ما برنامه ای برای نمایش آثارم در افغانستان داشتیم و همزمان قصد برگزاری کارگاهی با حضور اساتید هنر را داشتیم. من فهمیدم که دانشجویان دانشگاه تنها می توانند با مداد برروی کاغذ نقاشی کنند. سخت است که همزمان هم در نمایشگاه حضور داشته باشی و هم تدریس کنی ولی که تجربه برای من بسیار جالب بود. من اینکار را تنها برای خوشحال کردن مردم انجام دادم.
● برنامه چگونه توسط بنیاد گوته هماهنگ شد؟
▪ آنها از طریق سفارت آلمان در کابل با من تماس گرفتند.
● از برگزاری نمایشگاه در کشورهای مختلف چه تجاربی به دست آورده اید؟ به طور مثال برگزاری نمایشگاه در مصر چه تفاوتی با برگزاری نمایشگاه در چین، ایتالیا یا آمریکا دارد؟
▪ کشورها با هم تفاوت های بسیاری دارند. من اولین هنرمند عرب بودم که در مقدونیه نمایشگاه برگزار کردم و اولین هنرمندی بودم که در کشور آفریقایی اریتره به ارائه آثارم پرداختم. هیچ فرد دیگری تابحال فکر نکرده بود که برگزاری نمایشگاه درآنجا می تواند ارزنده باشد. آثار من برای مکانهایی اینچنین بسیار بزرگ بودند. در شهرهای بزرگ مانند لندن، پاریس یا برلین به طور همزمان صدها نمایشگاه در حال برگزاری هستند.
ارائه آثار در شهرهای بزرگ نسبت به اینکه در جایی تنها نمایشگاه یا اولین نمایشگاه را برگزار کنید، مزه دیگری دارد. به طور مثال هنگامی که آثارم را در اسمره، پایتخت اریتره، به نمایش گذاشتم، نخست وزیر به تماشای نمایشگاه آمد تمام دولت آنجا بودند. تمام شهر در نمایشگاه من بودند چرا که تابحال همچین چیزی ندیده بودند. در زمان برگزاری نمایشگاه در کابل، باز هم نمایشگاه برای مردم بسیار عجیب بود.
● نمایشگاههای بین المللی تان چگونه و از کجا آغاز شد؟
▪ در سال ۲۰۰۱ من در سمپوزیوم هنر در اسلواکی شرکت کردم. من در دوسالانه ها و سه سالانه های بسیاری شرکت کرده بودم ولی بعد از آن سمپوزیوم دعوتنامه هایی برای شرکت در نشست های دیگر به دست من رسید. هنرمندانی که در آن نشست ها دیدم، از کار من خوششان می آمد.
از تابستان ۲۰۰۳ من در ۳، ۴ یا شاید ۶ سمپوزیوم در یک سال شرکت کردم. اینکه تمام تابستان از یک کشور به کشوری دیگر بروید بسیار عالی است. این کار امکان همکاری با هنرمندان دیگر، دیدن افراد مختلف و تجربه کردن فضاهای دیگر را برای من مهیا کرد. من بسیتر پرانرژی و سرزنده هستم و وقتی با دیگران کار می کنم بسیار خوشحال می شوم. هنگامی که هنرمندان دیگر در کنار من قرار می گیرند، ما می توانیم زندگی را بسازیم.
باور دارم که بسیاری از موفقیت های من به دلیل نگاه مثبت من به افراد حاصل شده است. با نظر من یک هنرمند خوب بودن کافی نیست، از طریق آشنایی با افراد جدید، می توانید کار بهتری ارائه کنید.
● چگونه آثارتان را جابجا می کنید؟
▪ به سادگی! آنها را در چمدان می گذارم و همراه وسایلم با خودم جابجا می کنم. معمولا سعی می کنم که نقاشی هایم زیاد بزرگ نباشند یا قابل تاشدن باشند. هنگامی که بخواهم آثار بزرگتر را جابجا کنم، گاهی شرکت های هوایی این کار را به رایگان برای من انجام می دهند اما گاهی مجبور به پرداخت مبلغی می شوم. سابقه ۴۹ نمایشگاه انفرادی به من کمک می کند. من تنها ۵۴ سال دارم و برای کسی در سن و سال من این تعداد نمایشگاه بسیار زیاد است.
● آیا در کویت محلی برای ارائه آثار هنری وجود دارد؟
▪ ما یک انجمن هنری داریم که من از سال ۱۹۶۸ عضو آن هستم. همچنین انجمن ملی هنر را داریم که قسمتی از دایره فرهنگ وزارت اطلاعات است. ما تقریبا هنرمندان اندکی داریم. ما نقاش و مجسمه سازان داریم و همینطور افرادی که به هنر کامپیوتری می پردازند اما گمان می کنم من تنها فردی باشم که در عرصه چاپ نیز فعالیت دارم.
به عقیده من سطح آثار هنری کویت نسبت به سابقه این کشور بسیار خوب است؛ اما از آنجا که ما دانشکده های هنر نداریم، پیشرفتمان نسبت به اروپا و آمریکا بسیار کندتر است.
● آیا کویت موزه هنرهای مدرن دارد؟
▪ بله، بله! موزه هنرهای کویت که می توانیم آن را مدرن بنامیم چرا که تنها ۳۰ یا ۴۰ سال از عمرش می گذرد.
● آیا همیشه سبک کاریتان همین بوده است که در حال حاضر ارائه می دهید؟
▪ نه! تغئیر کرده است. سعی می کنم که از طریق هنر خود را کشف کنم. من با هنر تجربی آغاز کردم و سپس قدم به قدم پیش رفتم. دوست دارم که هر دو یا سه سال تغئیر کنم. نه از روی احساس ، بلکه دوست دارم قدم به قدم در آثارم تغئیر ایجار کنم.
● نوشتن چه تاثیری روی کارتان گذاشته است؟
▪ من ۶ کتاب منتشر کرده ام. دو کتاب رای کودکان، یک کتاب نقد هنری، یک کتاب شعر، یک کتاب درباره تجربیاتم از جنگ لبنان، و یک کتاب که حاوی نوشته های فکاهی است. نوشتن بخشی از شخصیت من است و وقت بسیاری را به این کار اختصاص می دهم اما مردم بیشتر مرا به عنوان یک نقاش می شناسند تا یک نویسنده.
نوشتن مبارزه ای بزرگ برای من است و احساس می کنم که بخش بزرگی از آینده مرا تشکیل خواهد داد. من سعی بسیاری دارم که خودم را به عنوان یک نویسنده خوب مطرح کنم. من دوجایزه از طرف دولت کویت برای کتابهایم برده ام. اولی برای کتابی که برای کودکان نوشتم و دوی به خاطر کتابم درباره جنگ. یکی از کتاب هایم به چندین زبان مختلف ترجمه شد. نوشتن برای من بسیار مهم است چراکه چیزهای بسیاری درون خودم دارم که آنها را نمی توانم در نقاشی هایم آشکار کنم. نقاشی با نوشتن فرق دارد. نوشتن از نظر من یعنی کاغذ، اطلاعات و احساس. می توانید این کار را همه جا انجام دهید.
می توانید در اتوبوس و یا وقتی درپارک نشسته اید بنویسید. از سوی دیگر نقاشی کردن برای من به معن تکنیک و تریکب بندی است. گاهی من این دو را با یکدیگر ترکیب میکنم. اگر عکسی در دست دارم درباره اش می نویسم و گاهی بر مبنای نوشته ام یک نقاشی می کشم.
منبع : دو هفته نامه فریاد