پنجشنبه, ۴ بهمن, ۱۴۰۳ / 23 January, 2025
مجله ویستا
پایانی پرافتخار برای دوریس لسینگ
آخرین کتاب لسینگ، برنده سال گذشته نوبل ادبیات، در حالی منتشر شد که خود او از این کتاب بهعنوان آخرین اثر ادبیاش یاد و ذکر کرده است که دیگر حوصله نوشتن کتاب تازهای را ندارد. بهنظر میرسد این بانوی ۸۸ ساله تمام عمرش را بیوقفه به دنبال یافتن پاسخی برای این سوال بوده که آیا بهرهگیری از خاطرات شاد دوره کودکی میتواند جایزه نوبل را برای نویسندهای به ارمغان بیاورد؟
او با نوشتن ۴۲ کتاب داستان، ۷ مجموعه مقاله و دو کتاب خاطره تلاش پرباری برای یافتن پاسخ به پرسشهای زندگیاش کرده است.
با این حال به نظر میرسد برای نویسندهشدن، علاوه بر کودکی پربار، به فاکتورهای دیگری نیز نیاز باشد؛ ژنتیک خانوادگی، سرنوشت و همه کارهای زندگی که در انسان تهنشین میشود و موجودیت او را میسازد بیشک در تبدیلشدن به انسانی در سطح جایزه نوبل تاثیر دارد.
● شکاف عمیق بین دو دنیا
«آلفرد و امیلی» که برگرفته از نام پدر و مادر نویسنده یعنی «آلفرد تایلر» و«امیلی مکویگ» است از دو نیمه متفاوت تشکیل میشود. در بخش اول نویسنده در حال بازیکردن با زندگی و تصورکردن آن به شکلی است که میتوانست باشد. از اینرو نویسنده همه ناکامیهایی را که در زندگی با آن روبهرو شدهاند جابهجا کرده است.
همه ناکامیها و ناشادیهای زندگیشان در «رودزیا» را از بین میبرد و به آلفرد و امیلی همان زندگی را میبخشد که آنها آرزویش را داشتند اما در بخش دوم به کندوکاو در زندگیای میپردازد که نصیب آنها شده است. بهنظر میرسد خود نویسنده همواره در شکاف عمیق بین این دو دنیا زندگی کرده باشد.
آنچه میتوانست باشد، آنچه همه از بودنش لذت ببرند، به یک حرکت سریع و غیرمنتظره با وقوع جنگ جهانی اول زایل شد. لسینگ ابتدا جهانی را تصور میکند که این جنگ بزرگ در آن رخ نداده و آلفرد پدر او دیگر یکی از پاهایش را بر اثر اصابت گلوله شراپنل (یک نوع توپ) از دست نداده است. دوریس در ذهنش یا احتمالا از ورای ذهن پدرش تصور میکند که در این صورت زندگی او چقدر متفاوت رقم میخورد.
چه میشد اگر آن گلوله شراپنل هرگز به پای او نمیخورد، چه میشد اگر یک نسل به ویرانی کشیده نمیشد، چه میشد اگر سعادت و رفاه عصر ادوارد هفتم از بین نمیرفت و بریتانیا در صلح به زندگی ادامه میداد؟
برای یک شروع خوب، آلفرد میتوانست همچنان به بازی کریکت با پسرهای کشاورزان در میان چمنزارهای «اسکس» ادامه دهد. این همان جایی است که لسینگ داستانش را از آنجا شروع میکند. خود بهشت. آلفرد خوشحال است. یک پسر ۱۶ ساله، پسری با استعداد در میان مردان اطراف. امیلی از روی پرچینها به او نگاه میکند. تابستان گرم و طولانی سال ۱۹۰۲ است اما انگار زندگی آنها پیش از این تعریف شده و لسینگ با زندگی آنها آشناست، همانطور که زندگی خودش را نیز به خوبی میشناسد. او منشا چالش سیریناپذیری را که به هر ترتیب، زندگی هر یک از آنها را شکل داد میشناسد.
● مواظب باش چه آرزویی میکنی!
آلفرد و امیلی همانطور که خود او، زندگیشان را با ناامیدکردن والدینشان شروع کردند، شاید همه بچهها با ناامیدکردن پدر و مادرشان زندگی را شروع میکنند.
آلفرد برخلاف آنچه والدینش برای او آرزو داشتند میخواست یک کشاورز باشد. ما با امیلی نیز در اولین چالش او با پدرش روبهرو میشویم؛ او به پدرش میگوید نمیخواهد آنطور که او میخواهد وارد دانشگاه شود و بهجای آن تصمیم گرفته است تا پرستار شود.
او میخواهد در بیمارستان سلطنتی لندن کار کند و میگوید حاضر است برای بیماران بیچاره، لگن بگذارد. او راهی برای بازگشت باقی نمیگذارد و با جدیت با فردا روبهرو میشود. شاید نام این کتاب میتوانست «مواظب باش چه آرزویی میکنی» باشد.
و به این ترتیب آنها زندگی را در خلال چنین ماجراهای کوچک و بزرگی ادامه میدهند. بعد با هم آشنا میشوند اما ازدواج نمیکنند و امیلی با نارضایتی با مردی ازدواج میکند که همیشه فکر میکرد ممکن بود عشق زندگیاش باشد؛ پزشکی که ناگهان در ۵۰ سالگی میمیرد و بعد سراغ آلفرد میرود که یک زمین کوچک کشاورزی را در روستا زیرورو میکند.
خشنودی حداقل چیز مشترک در همه انسانهاست و لسینگ آن را با تاسف برای زندگی والدینش تایید میکند. او شخصیت افراد را سرنوشت آنها میداند و برای همین هم به سرعت برای والدینش زندگی دیگری تدارک میبیند.
او پیش میرود و در همین حال میپرسد دیگر چه تصورهایی میتواند برای آنها داشته باشد. پس کوکهایی را که بر تصورات خود زده میشکافد و به لحظههای پرحسرتی میرسد که والدینش به او و برادرش کنایه میزنند تا به آنها بگویند که زندگی میتواند بهتر از این باشد. او مشاهده میکند که بیشتر بچههای کوچک در جهانی زندگی میکنند که در آن جایی برای خیالپردازیهای دیوانهوار بزرگسالان نیست.
در قلب این مراقبه کاملا دقیق بر خانواده، دانش لسینگ بر دو چیز استوار است: این حقیقت که او از مادرش متنفر بود. آن دستهای زبر، نامهربان، بیحوصله و دومی، که سالهای سال آن را دنبال میکند تا بفهمد «آیا مادرش هیچ وحشت مشهود و آسیبی از جنگ دیده بود، همانقدر قربانی که پدرم بیچارهام بود؟»
آن دانش در حال رشد هرگز او را از پاره کردن نامههای مادرش بازنداشت یا مانع او برای آغاز زندگی خودش با تلخکامی و انتخابی غلط نشد. والدینش به واسطه راههایی که برگزیدند تا از زندگیای که در آن رشد کرده بودند فرار کنند، متمایز شده بودند. لسینگ خودش هم به همین کلیشه دست میزند و یک راه غلط برای فرار پیدا میکند: «البته من ازدواج کردم تا از دست مادرم خلاص شوم.»
اینجا دیگر یک قصه دیگر آغاز میشود، اگرچه تاوان این جنگ کوچک شخصی هم پرداخت میشود ـ هر دو کشتار است و در نهایت همین کشتار ملتها و خانوادهها را شکل میدهد. امیلی مکویگ بیش از هر چیز یک مربی بود. لسینگ در زندگیای که دوست داشت باشد، از جانب مادرش تصور میکند که او خودش را وقف بنیانی کرده است که به آن اعتقاد داشت، او کتاب را وارد خانه میکند و دست به روشنگری میزند اما در واقعیت او در برابر تمام سرخوردگیهایش، آنها را به دخترش منتقل میکند.
آخرین کتاب لسینگ، کتابی قوی با بازپرداختی چشمگیر در پایان راه ادبی لسینگ است؛ این همان نکتهای است که خودش نیز میداند.
این کتاب در ۲۷۴ صفحه به قیمت ۹۹/۱۶ پوند به همت انتشارات «فورت استیت» منتشر شده است.
منبع:هفته نامه «آبزرور»
مترجم: رویا دیانت
مترجم: رویا دیانت
منبع : روزنامه تهران امروز
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست