پنجشنبه, ۲۵ بهمن, ۱۴۰۳ / 13 February, 2025
مجله ویستا
نگاهی به پرونده هستهای ایران و تحولات اخیر
![نگاهی به پرونده هستهای ایران و تحولات اخیر](/mag/i/2/nq55o.jpg)
فعالیتهای صلحآمیز هستهای ایران در ماههای اخیر، به یکی از مسائل و موضوعات مهم جهانی و منطقهای تبدیل شده است. آمریکا و رژیم صهیونیستی با به راه انداختن جنگ روانی و تبلیغاتی، شش سال است که درصددند تا این اهداف ایران از برنامههای هستهای خود را تهدیدآمیز نشان دهند و متأسفانه، در این راه به موفقیتهایی نیز دست یافتهاند.
به نظر میرسد که در چنین اوضاعی، گزارش آتی البرادعی میتواند آیندة وضعیت هستهای ایران و مواضع غرب نسبت به ایران را پیچیدهتر کند. سؤالی که در اینجا مطرح میشود این است که آیا گزارشهای البرادعی ممکن است تأثیری مثبت بر روند رسیدگی به پروندة هستهای ایران در شورای امنیت بگذارد و آن را مجدداً به آژانس بازگرداند؟ در صورت منفی بودن جواب این سؤال، مواضع غرب علیه ایران چگونه خواهد بود؟
در پاسخ به سؤال فوق، با نگاهی به دورههای گوناگون پروندة هستهای ایران و فراز و نشیبهای متفاوتی که شاهد آن بودهایم، میتوان به قانونی کلی و نتایجی ملموس دست یافت. در این مدت، نخست پروندة ایران در ابعاد حقوقی و فنی در آژانس مطرح شد.
به رغم پاسخ ایران به سؤالات مطرح شدة آژانس، پروندة هستهای ایران به شورای امنیت ارسال شد و جنبة سیاسی- امنیتی به خود گرفت و چندین قطعنامه علیه ایران صادر شد.
در این میان، تصویب قطعنامة ۱۸۰۳ به وضوح، نشان دهندة سیاسیشدن پروندة هستهای ایران و انتقال آن به دوران امنیتی شدن بود، طوری که به رغم مطرح شدن دیپلماسی بستهها و ارائة راهحلهای مناسب از سوی ایران، غرب بدون در نظر گرفتن حقوق مسلم ایران، همچنان بر پیشنهاد مشوقهای نامتوازن با خواستة خود، مبنی بر تعلیق غنیسازی اورانیوم، تأکید کرد.
این قطعنامه با این هدف صادر شد که نه تنها فشارها را بر ایران تقویت کند، بلکه بر روند انتخابات مجلس هشتم شورای اسلامی نیز تأثیر گذارد. در این میان، آمریکا سعی کرد که با تهدید به حملة نظامی و تحریم در چارچوب شورای امنیت، از سویی، و مهار و منزوی کردن ایران در منطقه، از سوی دیگر، الگوی تغییر رفتار را، همانند لیبی و کره شمالی، در ارتباط با ایران پی بگیرد.
در همین راستا، اخیراً نیز آمریکا به تحریم خارج از شورای امنیت و فعال کردن وزارت خزانهداری آمریکا در کنار وزارت دفاع و وزارت امور خارجه روی آورده است. در تأیید این سخن میتوان اشاره کرد که کمیتة بانکداری سنای آمریکا، همزمان با مذاکرات ژنو و حضور نمایندة این کمیته در آن، لایحهای را مبنی بر اعمال تحریمهای بیشتر علیه تهران به منظور توقف غنیسازی اورانیوم تصویب کرد.
همچنین مقامات وزارت خزانهداری برای نخستینبار، در ماه مارس گذشته، با استناد به قطعنامة ۱۸۰۳ شورای امنیت سازمان ملل، بانک مرکزی ایران را تهدیدی برای سیستم مالی جهانی دانستند و خواستار تحریم آن شدند. لایحة اخیر را نیز میتوان با سایر تدابیر تحریمی علیه ایران، که در سنا در جریان است، همسو دانست.
آنچه جای تأمل دارد، پیشی گرفتن اروپا از آمریکا در اعمال تحریمهای تازه علیه ایران است. اروپا که زمانی میکوشید تا جلوی یکجانبهگرایی آمریکا را در جهان بگیرد و این کشور را به پیگیری رویکردهای دیپلماتیک تشویق کند، اکنون از ادبیات خشن جنگ و گزینههای «رویارویی یا همکاری» در مواجهه با ایران سخن میگوید، آن هم در اوضاعی که با اعلام مخالفتهای چین و روسیه، امکان دستیابی به قطعنامهای دیگر در شورای امنیت میسر نیست.
طبق گزارش برخی رسانههای غربی، تصمیم اتحادیة اروپا برای اعمال فشار علیه کشورمان شامل تحریمهایی افزون بر موارد پیشبینی شدة قطعنامة ۱۸۰۳ به شرح ذیل است:
۱) جلوگیری از مبادلات تجاری نهادهای مالی کشورهای عضو اتحادیه با ایران از جمله در زمینة اعطای اعتبار، ضمانت و بیمة صادراتی به ایران؛
۲) اجازه به نیروهای نظامی، از جمله نیروهای دریایی، برای بازرسی محمولههای زمینی، هوایی و دریایی به مقصد ایران(بهخصوص محمولههای شرکت کشتیرانی ایران و هواپیماهای ملی ایران«ایران ایرکارگو»)؛
۳) نظارت بیشتر بر ارتباط مؤسسات مالی اروپا با نهادهای مالی ایران، بهویژه بانک صادرات ایران؛
۴) انسداد داراییهای بانکهای بزرگ ایران.
در نتیجه، به نظر میرسد که همچنان مسئله تحریمها به همراه ترفندهای تبلیغاتی و روانی و برخی مشوقهای کمرنگ اقتصادی و سیاسی در چارچوب راهبرد غرب، موسوم به سیاست چماق و هویج، علیه ایران باقی بماند.
اما آنچه به عنوان معضل مهم از جانب غرب مطرح است، تردیدهای فراوان به میزان اثربخشی تحریمهای توافقشده است؛ بهخصوص اینکه اتحادیة اروپا ضمانت اجرایی لازم را برای وادار کردن اعضا در اعمال تحریمها ندارد. در این میان، از طرفی، نگرانی اتحادیة اروپا از وقوع هرگونه جنگ احتمالی مطرح است که در آن صورت، نه تنها اعتبار سازمان ملل و شورای امنیت به زیر سؤال میرود، بحرانهای اقتصادی، انرژی و... سایر کشورها را نیز تحت تأثیر قرار خواهد داد.
شاید به همین دلیل اولی هاینون، معاون ارشد البرادعی که پس از انتشار دوازدهمین گزارش البرادعی بر وجود اسنادی حاکی از برنامة مشکوک هستهای ایران اشاره کرد، در سفری که به تهران داشت، بر تداوم مذاکرات برای دستیابی به نتیجه تأکید کرد.
گفتگو تنها راه حل پایان دادن به مناقشة هستهای است و همچنان که تاکنون نیز اجرا شده، نباید اجازه داد که گزینة نظامی علیه ایران پررنگ شود. اگر تا چند سال پیش ایران در درون مرزهای خود به سامان دادن امور میپرداخت و نیاز به مساعدت، سرمایه و تکنولوژی نداشت، ولی با توجه به سند چشمانداز بیستساله و در پیش گرفتن سیاست خارجی توسعهگرا، دیگر نمیتوان الزامات فرامنطقهای را نادیده انگاشت.
دستیابی به قدرت اول در منطقه، در گرو همکاری، هماهنگی و شراکت منافع در منطقه است و هرگونه همکاری در اینخصوص منوط به رفع تنش و خصومت در روابط با دیگر کشورهاست. اگرچه بهرغم همکاری سازندة کشورمان با بازرسان آژانس، انتظار انتشار گزارش مثبت از سوی آقای البرادعی انتظاری معقول و منطقی است، اما از هم اکنون میتوان پیشبینی کرد که مشابه موارد پیشین، این گزارش نیز با نقاط ابهام و تفسیربرانگیز همراه باشد که دست آمریکا را برای صدور قطعنامهای جدید بازگذارد.
با این پیشبینی، این سؤال مطرح میشود که با توجه به فضای انتخاباتی حاکم بر آمریکا، واکنش آمریکا نسبت به گزارش آتی چه خواهد بود؟
پاسخ به این سؤال قدری دشوار است، زیرا واقعیت این است که نوعی دودستگی در آمریکا، دربارة اعمال خشونتهای بیشتر و تداوم مذاکره وجود دارد و این مبهم است که کدام یک از این رویکردها قوت بیشتری بگیرد.
با آنکه برخی فرماندهان ارشد آمریکایی و بسیاری از سیاستمداران با خشونتهای بیشتر مخالف هستند، اما نزدیک شدن به پایان دورة ریاست جمهوری بوش بر احتمال خشونتهای بیشتر بیتأثیر نخواهد بود.
به نظر میرسد که حضور بدون پیششرط ویلیام برنز در مذاکرات ژنو، صرفاً تاکتیکی موقتی برای خروج از فشار رسانهها و گروههای فکری بود. آمریکا برای حضور در مذاکرات، پیششرط تعلیق را برداشت تا به افکار عمومی آمریکا و جامعة بینالمللی القا کند که همة راهها پیموده شده است و چارهای جز خشونت نیست؛ همان راهی که آمریکا دربارة عراق رفت و به حملة نظامی منجر شد. از طرفی این مسئله متأثر از فضای انتخاباتی نیز تشدید شده است.
جمهوریخواهان برای فرار از شکست احتمالی انتخاباتی مترصد استفاده از فرصتهای استثنایی هستند. آنان در فضای امنیتی و پرفشار بهتر میتوانند به اهداف خود دست یابند. ترساندن تودههای مردم از طریق مهم جلوه دادن دشمن، راهکاری مناسب برای جلب آرای مردم آمریکاست.
متأسفانه سیطرة رسانههای صهیونیستی در آمریکا برای انحراف افکار عمومی، زمینة مناسبی را برای سیاستمداران کاخ سفید برای دستیابی به اهداف توسعهطلبانه فراهم ساخته است. جمهوریخواهان انتظار دارند تا با شکست مذاکرات، ضمن اجماع بیشتر جامعة جهانی علیه ایران، نتایج انتخابات را به نفع مککین جمهوریخواه تغییر دهند.
در گذشته نیز شاهد بودیم که هربار ایران به سمت نتایج مثبت و بهبود در روند مذاکرات با آژانس پیش میرفت، با فراهم ساختن زمینههای رفتار شدید با ایران، چه از طریق حملة نظامی و چه از طریق تحریمهای سنگین، مانند قطع واردات بنزین و تبلیغات گسترده دربارة تهدیدآمیز بودن توان نظامی و هستهای ایران، نتیجة معکوس را در گزارشات آژانس و نگرانی مردم آمریکا و اتحادیة اروپا سبب میشدند.
● نتیجهگیری
هماکنون دیپلماسی ایران و آمریکا به صحنة شطرنجی تبدیل شده است که هر کدام از طرفین سعی بر آن دارد تا با اتخاذ حرکت صحیح جلوی تحرک حریف خویش را بگیرد. اما در فضای کنونی، تا حدی، وضع بازی به سبب رویارویی آمریکا با روسیه در موضوع گرجستان به نفع ایران است.
اگر غرب بتواند همچون گذشته، روسیه و چین را برای اجرای دور چهارم تحریمها متقاعد کند، آن زمان باید گفت که موازنه به ضرر ایران برهم خورده و امکان صدور قطعنامه ظرف دو ماه اخیر جدی است. اگرچه دستیابی مجدد آمریکا و روسیه به توافق دربارة پرونده هستهای ایران بعید نیست، اما در کوتاهمدت قدری دشوار و زمانبر است.
در صورت صدور قطعنامهای جدید، وضعیت ایران بسیار سخت و چالشبرانگیز خواهد شد، چرا که برخی مسائل حساس جهانی به موضوع هستهای ایران گره خورده است و آنچه دربارة ایران اتفاق میافتد، تعیینکنندة روابط قدرت در سالهای آتی در آن سوی خاورمیانه خواهد بود.
این مسائل را به اختصار، به شرح ذیل میتوان برشمرد:
۱) امنیت انرژی جهان؛
۲) اعتبار و تأثیر شورای امنیت سازمان ملل؛
۳) محدودة تحریمهای سیاسی و اقتصادی؛
۴) توانایی قدرتهای منطقهای در نادیده گرفتن قدرتهای بزرگ جهانی؛
۵) تعامل منافع جهانی با منافع اسرائیل و غرب.
راهکار:
برای خروج از وضع کنونی میتوان بر راهکارهای ذیل تأکید کرد:
۱) پرهیز از هرگونه حرکات و سخنان تحریکآمیز؛
۲) پیگیری ادامة روند مذاکرات؛
۳) تقویت زمینههای مشترک با کشورهای تأثیرگذار، بالأخص آمریکا. به عنوان مثال، خاورمیانه مهمترین موضوعی است که هر دو کشور میتوانند در کاهش خشونت و برقراری صلح در آن با هم همکاری کنند. همچنین همکاری در زمینههایی همچون حفظ محیط زیست و برقراری مبادلات تجاری در زمینههایی را میتوان ذکر کرد که آمریکا هنوز در آنها ایران را تحریم نکرده است.
۴) تقویت ایجاد شکاف بین شش کشور تأثیرگذار به طور غیرمستقیم؛ به عنوان مثال، تنش سیاسی و امنیتی اخیر واشنگتن و مسکو بر سر گرجستان فرصت خوبی است تا ایران با بزرگنمایی اقدامات آمریکا علیه روسیه (همچون حمایت آمریکا از گرجستان به صورت انتقال نیروهای گرجستانی با هواپیماهای آمریکایی به منطقة درگیری، گسترش ناتو به مرزهای غربی روسیه، اصرار آمریکا به استقرار در شرق اروپا و...) این کشور را مجاب کند تا از ایران به عنوان کشوری همسایه و متحدی استراتژیک حمایت کند.
منبع : امید
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست