جمعه, ۱۲ بهمن, ۱۴۰۳ / 31 January, 2025
مجله ویستا
تحلیلی بر یافتههای پیمایش ملی ارزشها و نگرشها
اطلاعات و دادههایی كه در پیمایش ملی ارزشها و نگرشهای ایرانیان بهدست آمد، تصویری جامع از وضعیت نگرش مردم به جامعه و موقعیت خود به عنوان یك عضو اجتماع در ابعاد مختلف فرهنگی، اقتصادی، سیاسی و اجتماعی ارائه داده است. آنچه به عنوان دادهها در این پیمایش ذكر شده نگرش مردم به خود و جامعه بوده است. در واقع پیمایش ارزشها و نگرشهای ایرانیان مبنایی را در اختیار قرار میدهد تا نسبت به قضاوت و داوری مردم از وضعیت و موقعیت خود در جامعه آگاهی یابیم. شاید با تكیه براین اطلاعات بتوان، نموداری از آنچه كه رویكرد مردم تلقی میشود ترسیم نمود و بر آن پایه از نگرشهای آنان به نهادهای مختلف اجتماعی و تلقی آنان از این عرصه اطلاع یافت.
آنچه كه در پیمایش ملی ارزشها و نگرشها گرد آمده، شامل اطلاعات و آمارهای متنوع و فراگیر و بیبدیلاند، اما این اطلاعات تنها به عنوان دادههایی خام ارائه شده است و آنگونه كه لازم و ضروری مینماید، مورد بررسی و تحلیل و تغییر قرار نگرفته. اطلاعات موجود در پیمایش ارزشها و نگرشها، پردازش نشده و دادههای آن توصیف نگردیده است.
دفتر طرحهای ملی، الگوهای متنوعی از تحلیل یافتههای این پیمایش را در پیش گرفته و با مجموعه گزارشهایی كه با روش كارگاه پژوهشی ارائه شده، به واكاوی دقیق موضوعات مختلف پرداخته است. در روش كارگاه پژوهشی، دبیر كارگاه، دادههای اصلی یك موضوع را همراه با پرسشهای اصلی كه درباب موضوع قابل طرح است، به صورت گزارش اولیه تدوین و در اختیار اعضای كارگاه قرار میدهد.
دادهها و طرح مسأله در جلسهای با حضور اعضای كارگاه، مورد بحث و بررسی قرار میگیرد. مجموع گزارش ضبط و پیاده میشود و سپس براساس نظرات اعضای كارگاه تنظیم و تدوین مجدد میشود. در مرحله بعد، گزارش اصلاح شده به اعضای كارگاه ارائه میشود و در جلساتی با حضور اعضا مجدداً مورد بحث قرار میگیرد. در آخرین مرحله، گزارش با استفاده از مباحث كارگاه به صورت نهایی تنظیم و نظرات اعضای كارگاه در مورد این گزارش به صورت جداگانه دریافت میشود و با اعمال آخرین اصلاحات، صورت نهایی خود را پیدا میكند.
شیوه كارگاه پژوهشی با الگوی تحلیل ثانوی یافتههای پژوهشی تفاوتهای مهمی دارد. در الگوی تحلیل ثانوی، بسیاری از دقت نظرهای ضروری امكان نمییابد، اما كارگاههای پژوهشی از این مزیت عمده برخوردارند كه با بهرهگیری از الگوی تداعیها و بداعتهای ذهنی برای طرح مباحث و ظهور اندیشههای جدید مجال مناسبی فراهم میآورند. از سویی، توصیفها و تحلیلهای عرضه شده پیرامون مباحث مختلف و طرح مسألههای گوناگون را نباید به منزله سخن نهایی درباب دادهها دانست، بلكه این مطالب، منظری در توصیف اولیه میگشاید.
اعضای كارگاه پژوهشی برای توصیف دادههای پیمایش ارزشها و نگرشهای ایرانیان عبارتند از: دكتر سیدحسین سراجزاده، دكتر یوسفعلی اباذری، دكتر سید احمد موسیزاده، كامبیز نوروزی، دكتر سید ابوالحسن ریاضی، دكتر محمدجواد غلامرضاكاشی، دكتر عبدالمحمد كاظمیپور، فریبرز بیات.
حاصل این مباحث در كارگاه پژوهشی، تقریباً بیست تحلیل یافته بوده كه در قالب كتابچههایی منتشر شده است. این تحلیل یافتهها و گزارشها با موضوعات مختلف به طرح مباحثی براساس دادههای پیمایش ارزشها و نگرشهای ایرانیان پرداخته و با واكاوی ابعاد گوناگون موضوع، سعی در پاسخ به سؤالات مطرح شده داشت. تحلیل یافتههای كارگاه پژوهشی در قالب بیست گزارش بدین شرحاند:
● ثبات اجتماعی و بحران و توزیع
متغیرهای موجود در جامعه ایران، براساس یافتههای پیمایش ملی ارزشها و نگرشهای ایرانیان در این نكته است كه توسعه انسانی، توسعه اقتصادی و توسعه سیاسی در جامعه كنونی در حال شكلگیری است و به عبارتی آنچه كه از این تحول میتوان استنباط كرد، این است كه جامعه ایران "جامعهای در حال گذار" است. بالابودن اعتقاد به دین و نهاد خانواده و ارزشهای ملی از سویی و نگرشی بدبینانه از فضای اجتماعی از سویی دیگر نشان میدهد كه بحرانهای فراروی جامعه، ناشی از كار كرد اجرایی سازمانهای مسؤول است. به همین دلیل نتایج پژوهش درباب مسائلی چون بنیانهای اجتماعی، بیانگر استحكام و وحدت جامعه است. اما آنچه در حال شكلگیری است و عمدتاً ناشی از احساس مردم نسبت به شرایط فردی و سازمانی آنان است، واكنش نسبت به چگونگی جایگاه و منزلت اجتماعی فردی آنهاست. این نكته را میتوان موضوعی طبیعی و اجتنابناپذیر تلقی نمود. زیرا در شرایطی كه بنیانهای ساختاری جامعه، تحت تأثیر دگرگونیهای ناشی از محیط داخلی و خارجی قرار میگیرد، "افزایش انتظارات" به عنوان امری طبیعی محسوب میشود.
در این شرایط، ثبات سیاسی، صرفاً در فرایندی حاصل میشود كه بخش معطوف به نیازهای مادی جامعه مورد توجه قرار گیرد. نارضایتی از شرایط اقتصادی و موقعیت شغلی افراد را میتوان در این روند مورد توجه قرار داد.
در واقع نارضایتی یا ارزیابی منفی مردم از شرایط اجتماعی، بیش از آنكه متوجه بنیانهای نظم اجتماعی باشد، به ساز و كارهای سازماندهی جامعه و از همه مهمتر به ساز و كارهای توزیع منابع باز میگردد.
به عبارت دیگر مهمترین و جدیترین یافته این پژوهش، "بحران توزیع" است.
● جنسیت و نگرش اجتماعی
گسترش حضور زنان در عرصههای اجتماعی، فرهنگی و سیاسی و ورود آنان به دستگاههای اجرایی و حتی حضور چشمگیر آنان در آزمون دانشگاهها و پذیرفته شدنشان، تصویر متفاوتی از جامعه ایرانی بوجود میآورد. این حضور گسترده و چشمگیر روند تحولات اجتماعی را به سمت اهمیت نقش زنان در ساختار اجتماعی به پیش برده و چهره غالب آنان را در سطوح مختلف اجتماعی در آینده، تعیین كرده است.با چنین روندی از حضور فزاینده زنان در ساختار اجتماعی، پرسش اساسی این است كه با ادامه این روند و وقوع تحول اجتماعی به لحاظ جنسیتی، ارزشها و نگرشهای عمومی جامعه آیا دستخوش تغییر میشود و چه رویكردی شكل میگیرد و ارزشها و نگرشهای عمومی به كدام سو میرود.
همواره تفكیك ارزشها و نگرش در ادبیات جامعهشناسی بر مبنای دو متغییر سن و تحصیلات بوده و هنوز بر مبنای متغییر جنسیت، تفكیكی مورد وفاق و اجماع جامعهشناسان نبوده است. بسیاری از بزرگان جامعهشناسی تصور میكنند، متغییر جنسیت، متغییر مهمی در فهم تفاوت نگرشها و باورهای عمومی نیست. شاید یكی از مهمترین مضامین جامعهشناسی فیمنیستی را بتوان تلاش برای اثبات اهمیت متغییر یاد شده و تبیینگر بودن آن دانست.
رویكرد جامعهشناسی نئوكلاسیكی همچنان در تبیینگر بودن متغییر جنسیت تردید دارند، اما بر این باورند كه با تحولات جدید این متغییر به تدریج نقش تبیینكنندگی بیشتری خواهد یافت. از سویی برخی جامعه شناسان نظریات قائل به غیر تبیینگر بودن متغییر جنسیت را نظریات مرد محور قلمداد كرده و به دو گروه اصلی نئووبری و نئوماركسیستی تقسیم كردهاند. رویكرد ماركسیستی به دلیل فعالیت زنان در خانه و اشتغال به فعالیتی كه فاقد ارزش افزوده است و از سویی با توجه به این كه عنصر تبیین تحولات و نگرشهای اجتماعی و فرهنگی موقعیتی است كه فرد در مناسبات تولید بهدست میآورد، زنان را از حیث گرایشها و باورها، تابع موقعیت طبقاتی دانسته و مردان را تعیینكننده میداند.
اما از منظر نئووبری تفاوت و تشابه نگرشها و رفتارهای مردانه و زنانه تابع نقش هر یك از دو جنسیت یاد شده در بازاركار است. این رویكرد، اگر چه زنان را در تحلیل نهایی تابع گرایشات و باورهای مردانه قلمداد میكند، اما معتقد است كه با تغییر سرشت بازاركار و اشتغال، میتوان از اهمیتیابی روزافزون نقش مستقل زنان و بر آن مبنا تبیینگر بودن متغیر جنسیت سخن گفت.
▪ پرسشهای اصلی:
۱) دادههای پیمایش ملی ارزشها و نگرشهای ایرانیان حاكی از چه میزان تبیینگر بودن متغییر جنسیت در ایران است؟
۲) تفاوت معنادار مبتنی برجنسیت پرده از چه تحولاتی در عرصه اجتماعی و فرهنگی ایران برمیدارد؟
۳) چشم انداز تحولات آتی كشور برمبنای اهمیت یابی احتمالی زنان در جامعه ایرانی چیست؟
تحلیل یافته جنسیت و نگرش اجتماعی در پی پاسخ به این پرسش براساس توصیف دادهها و اطلاعات پیمایش ارزشها و نگرشهای ایرانیان است.
● تحلیل یافته گسست و تداوم نسلی
تفاوت میان نسل جوان و نسل گذشته یكی از اساسیترین چالشهای موجود جامعه امروز است. تغییر در باورها و الگوهای رفتاری، ارزشها و نگرشهای نسل جوان نسبت به نسلهای پیشین عمده بوده و موجب بهوجود آمدن سؤالات بسیاری در اندیشمندان و متفكران اجتماعی شده است.
در پی بروز چنین تفاوتهایی در كم و كیف باورها و گرایشها، این سؤال مطرح است كه آیا نظام ارزش و هنجاری جامعه ایرانی در شرایط فعلی در باز تولید هنجارهای تداوم بخش به نهادهای خرد و كلان اجتماعی با موفقیت و كارآمدی قابل قبول عمل میكند؟ در این زمینه با كدام اختلالهای بنیادین مواجهیم و چشمانداز تحولات آینده به كدام سواست؟ البته پاسخ گفتن به این پرسش، مسبوق به تعیین حدود انتظاری است كه از نسبت میان نسلها با یكدیگر داریم و كار كرد به سامان یك نظام ارزشی و هنجاری را چگونه فهم میكنیم.
تصور نظم اجتماعی كاملاً همگن و وحدت یافته، تحت یك نظم هنجاری خدشهناپذیر را باید یك اوتوپیا دانست، كه به جامعه آرمانی افلاطون شبیه است و در جامعهشناسی چندان جایگاهی ندارد.
بر این مبنا میتوان تصور كرد، كه جامعه همواره با نسبتی از نزاع و وفاق ارزشی مواجه بوده، اما تعیین حدود مقبول یا نامقبول این نزاع و وفاق بستگی به حدود دوری یا نزدیكی به چنان الگوی ایدهآلی دارد.
این گزارش با طرح پرسشهایی به بررسی گسست و تداوم نسلها در جامعه ایرانی براساس پیمایش ملی ارزشها و نگرشهای ایرانیان پرداخته و با توجه به توصیف دادههای خام این پیمایش سعی در یافتن پاسخی درخور داشته است.
● رضایت از زندگی و ارزیابی اجتماعی
همواره وضع موجود در جامعه برمبنای انگاره كلیشه شده موجود، نامناسب است و افراد جامعه از آن ناراضیاند. اگر چه این نارضایتی نوعی تلقی فردی از جامعه است و افراد از وضعیت خود رضایتمند نیستند، اما به هنگام تحلیل وضع موجود اجتماعی،این نگرش را تسری داده و نارضایتی خود را از اوضاع اجتماعی بیان میكنند. گویی میان انگاره فرد درباب وضعیت فردی و جریان امور در سطح عام اجتماعی، نوعی همبستگی وجود دارد و فرد تصور خود از وضعیت عمومی را با تعمیم وضعیت فردی خود حاصل میكند. البته این انگاره كم و بیش در رویكرد سنتی و چپ نیز ریشه دارد. بر مبنای انگاره ارتدكسی چپ كه با الگوهای انتخاب عقلانی نیز موجه شده، همواره، نفع فردی عامل اصلی در تعیین نگرشها و تصور فردی از وضعیت عام اجتماعی است.
البته نباید از نظر دور داشت كه تصور بالنسبه شایع و عامی وجود دارد مبنی برآنكه با تشدید شكافهای طبقاتی و دشواری تأمین درآمد خانواده در ایران پس از انقلاب، رضایت از اوضاع فردی كاسته شده و بنابراین انتظار میرود میل به تغییرات رادیكال نیز ضرورتاً افزایش یابد، نكته جالب این كه یافتههای پیمایش، نافی این الگوهای بالنسبه كلیشه شده اجتماعی است.
● هویت قومی و باورهای اجتماعی
گرایشها و باورهای قومی در ایران و میزان فعلیت پدیده هویت یابی قومی در میان آنها و مهمتر از همه دلالتهای سیاسی این پدیده، از جمله مسائل مهم و مورد توجه مسئولان و اولیای امور بوده است. طی سالهای گذشته، بروز برخی تحولات در قومیتهای گوناگون ایرانی تصویری از امكان ظهور و بروز هویتهای قومی بوجود آورده است.
همگام با این تحولات، در میان نظریات متعدد، هویتخواهی قومی موضوعیت تازهای یافته و مباحث بسیاری برانگیخته است. در عصر استیلای نظامهای كلان ایدئولوژیك، اعم از راست و چپ، قومیت گرایی ایده پیشامدرنی از هویت خواهی سیاسی تلقی میشده است. به عبارتی در هر دو منظومه ایدئولوژیك یاد شده مقولاتی نظیر پیشرفت، نوگرایی، آموزههای ایدئولوژیك عدالت خواهی و برابریطلبی، گسترش حوزه خصوصی، توسآنچه این همه را به رغم تنوع و تعارضات درونی با یكدیگر مشابه میساخت، دعوت به نوعی همسان سازی فرهنگی، تحت لوای مفاهیم نوین ایدئولوژیك بود كه از حدود تعلقات قومی و منطقهای فراتر میرفت. نظریات كلاسیك قومیت گرایی نیز كم و بیش بر سرشت پیشامدرن پدیده قومیت تأكید داشتهاند.
همه اینها، اما در صحنه عمل موجب بروز نگرانیهای گسترده در عرصه سیاسی شده است. تقریباً نزدیك به یك دهه است كه پرسش از چند و چون هویت خواهیهای قومی در ایران و نحوه پاسخگویی به تقاضاهای قومی مورد توجه محافل فرهنگی، سیاسی و حتی امنیتی كشور قرار گرفته است. هویت خواهیهای قومی در ایران در چه حد و گسترهای امكان گسترش دارد؟ استراتژیهای فرهنگی معطوف به یكسان سازی فرهنگی در چارچوب مفاهیمی نظیر ملت و امت تا كجا امكان تداوم دارد؟ و...
برای یافتن پاسخی درخور به این پرسشها، یافتههای پژوهش ملی ارزشها و نگرشهای ایرانیان، در كارگاه پژوهشی تحلیل شد و نتایج آن در قالب كتابی گرد آمد تا نتایج علمی این تحلیل در اختیار علاقهمندان قرار گیرد.
● باورهای دینی و نگرش اجتماعی
هنگامی كه جهان در سودای تئوریها و اندیشههای كلاسیك درباب سكولاریزم بود، انقلاب اسلامی به وقوع پیوست و مصداق عینی نفی این تئوریها شد. در واقع این انقلاب نشان داد باور به اینكه همواره با گسترش فرایندهای مدرن، دین از عرصه عمومی به حاشیه رانده میشود و به تدریج از اهمیت این نهاد مهم اجتماعی كاسته میشود، با واقعیت جهان سازگار نیست. مردم ایران به رغم داعیه سكولاریستها، در یك فرایند انقلابی و فراگیر، دین را از حوزههای فردی و اجتماعی به عرصه سیاسی برده و نظامی دینی شكل دادند و بر حاكمیت معیارها و ارزشهای دینی بر جامعه تأكید كردند. اگر تقویت دین در حیات اجتماعی و برقرار كردن دوباره رابطه میان نهاد دین و سیاست مهمترین بداعت انقلاب اسلامی در عرصه جهانی بود، حدود تداوم این وضعیت نیز مضمون مهمترین مباحث در خصوص نظام سیاسی برآمده از انقلاب در ایران بوده و هست.
چنین موضوعاتی لزوم پژوهشی دقیق و واقعبینانه در این حوزه را شكل داد. تحلیلی كه بر اساس پژوهش علمی و فراگیر انجام شود، گزارش باورهای دینی و نگرش اجتماعی، تحلیلی بر یافتههای پیمایش ارزشها و نگرشهای ایرانیان در حوزه دین بوده است.
● نحوه برخورد با معتادان
اعتیاد یكی از مهمترین چالشهای اساسی جامعه ایران است كه بیتردید آسیبهای جبرانناپذیر و جدی را به ساختار اجتماع وارد آورده است. بخش وسیعی از نیروهای موجود در جامعه كه میتواند برای پیشبرد به سوی اهداف عالی مؤثر واقع شود، به علت دامنگیر شدن افراد جامعه به اعتیاد هدر میرود. حتی بخش قابل توجهی از نیروهای اجتماعی برای مقابله با این معضل از بین میروند.
یكی از پیامدهای فردی اعتیاد، بروز ناهنجاری در افراد جامعه است كه این ناهنجاری در جامعه اشاعه پیدا كرده و باعث بروز زمینههای نامناسب در پاسداشت ارزشها و هنجارها میشود. البته اعتیاد به تنهایی موجب بروز ناهنجاری در فرد نیست. بلكه زمینه را برای ایجاد انحرافات و ناهنجاریهای گسترده فراهم میكند. از این رو مقابله با اعتیاد و ریشهكن كردن این معضل اجتماعی یكی از مهمترین مباحث موجود در جامعه است.
بدیهی است كه برای مقابله با این معضل، میباید در ابتدا درك درست و صحیحی از این ناهنجاری اجتماعی داشته باشیم. یعنی این كه معتاد را به عنوان یك بیمار روانی قلمداد كنیم كه نیازمند كمك و حمایت جامعه است و یا این كه به عنوان یك مجرم بدانیم و معتادان را افرادی اصلاحناپذیر دانسته و آنها را طرد كنیم.
نحوه برخورد با معتادان براساس هریك از تعاریف فرض شده، متفاوت است و راهحلهای مختص به خود را طلب میكند. نحوه برخورد با معتادان كه براساس نتایج پیمایش ملی ارزشها و نگرشهای ایرانیان (موج دوم) و دركارگاههای پژوهشی بررسی و تحلیل شده، گزارشی است آسیب شناسانه از این معضل اجتماعی.
● اعتماد به نیروی انتظامی
حفظ امنیت و ایجاد آرامش در جامعه یكی از مهمترین دغدغههای مسؤولان هر نظام محسوب میشود. بیتردید در جامعهای كه افراد آن از امنیت و آرامش برخوردار نباشند، چالشهای مهم و اساسی در بخشهای مختلف آن روی خواهد داد. نیروی انتظامی به عنوان مهمترین ارگان در ایجاد امنیت و حفظ آرامش در جامعه، وظیفهای مهم را بر عهده دارد. شاید رسالت این ارگان به نوعی در تضاد هم قرار گرفته است. از سویی نیروی انتظامی به منظور تأمین امنیت و آرامش اجتماعی، برخورد با ناهنجاریها و قانون گریزیهای اجتماعی را در دستور كار دارد و از سویی دیگر میبایست با رفتار ملاطفتآمیز و مهرورزانه، در جلب اعتماد و اطمینان افراد جامعه تلاش كند.
مردم نیز خواسته یا ناخواسته در ارتباطی تنگاتنگ با نیروی انتظامی قرار دارند و در جای جای این كشور با افراد این نیرو در تماساند و به همین دلیل بخش وسیعی از آرامش خود را از حضور این ارگان و دسترسی به آنها میدانند. بنابراین حفظ امنیت و ایجاد آرامش بیشتر، به اعتماد افراد جامعه نسبت به این نیرو و رابطه متقابل، درستكاری، بیطرفی و حسنظن آنها بستگی دارد. قطعاً وجود این اعتماد از یك سو، نشانه عملكرد قابل قبول آن است و از سوی دیگر از وجود امنیت و انسجام اجتماعی بالایی حكایت میكند. در این گزارش ضمن توصیف میزان اعتماد مردم به نیروی انتظامی، سعی شده با توجه به ویژگیهای فردی و اجتماعی پاسخگویان و برخی از متغیرهای رفتاری و نگرشی آنان، تفاوتهای موجود در میزان اعتماد پاسخگویان به نیروی انتظامی مورد توجه بیشتر قرار گیرد.
● موقعیت اجتماعی فرهنگی مشهد
وضعیت و موقعیت شهر مشهد، در مقایسه با سایر مراكز استانها از لحاظ معرفها و متغیرهای طرح ملی چگونه است؟ چه رابطهای بین ابعاد گوناگون نظام شخصیت بر اساس دادههای تحلیل شده و مجموع معرفهای آن وجود دارد؟ به عبارت دیگر دادهها یا عوامل نظام شخصیت چه رابطهای با ستادهای نظام شخصیت دارد؟
در این گزارش شهر مشهد به عنوان مركز استان خراسان (رضوی) در كنار سایر استانهای كشور مورد بررسی قرار گرفته است. گزارشهای اولیه این طرح حاوی تحلیل توصیفی تمام معرفها و متغیرهای تحقیق است كه در آنها صرفاً به بیان فراوانی مطلق و نسبی هر یك از مقولههای مربوط به متغیرها پرداخته شده است.
هدف از این طرح تعیین موقعیت فرهنگی شهر مشهد از لحاظ یكایك معرفهای مربوط به نظام شخصیت در مقایسه با سایر مراكز استانها از طریق آزمونهای آماری و جداول مقایسهای است و همچنین تعیین رابطه عوامل مختلف اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی با رتبه موقعیت فرهنگی شهر مشهد.این تحقیق فرضیاتی داشته است. از آن جمله این كه، موقعیت فرهنگی مشهد بالاتر از شهرهای همتراز جمعیتی و پایینتر از شهرهای كوچكتر است و بین ستاندههای نظام شخصیت با دادههای نظام شخصیت همبستگی دارد. آخرین فرضیه این كه تأثیر خرده نظام اقتصادی بر شخصیت فرهنگی بیشتر از سایر خرده نظامهای سیاسی و فرهنگی است.
براین اساس موقعیت اجتماعی فرهنگی مشهد، به عنوان تحلیل بر یافتههای پیمایش ارزشها و نگرشهای ایرانیان در قالب گزارش از سوی دكتر حسین بهروان مورد بررسی قرار گرفته است.
● امید و نگرانی در حوزه دین
براساس یافتههای پیمایش ملی ارزشها و نگرشها دین و اخلاق و سیاست، از مهمترین بخشهای این پژوهش قلمداد شده است. در این گزارش با تحلیل یافتهها، سعی شده است تا تفسیرهایی در مورد نتایج به دست آمده از پرسشهایی كه در حوزه دین صورت گرفته ارائه شود. بیتردید توصیف دادهها و تفسیر آنان میتواند ما را در شناخت دقیقتر مسائل یاری كند و با تكیه بر آنها نسبت به بحرانهای پیش رو چارهاندیشی كرد.
در این تحقیق، سؤالاتی درباره گرایشهای دینی از قبیل نگرشها و تلقیها از آفرینش، مبدا‡ خلقت و معاد مطرح شده است. نتایج به دست آمده نشان میدهند كه خوشبختانه این نوع نگرشها وضعیت مناسبی دارند.
● تجدید حیات فرهنگی بم؛ تدبیر ملی مشاركت جهانی
۵ دی۱۳۸۲ بم در یك تكان ناگهانی زیر خروارها خاك ناپدید شد و از آن جز تلی از خاك چیزی برجای نماند. نه دیگر از ستونهای ایستاده و طاقهای هلالی آن خبری بود و نه از ارگ كه دیگر جز تودهای مبهم از خاكها و خشتها بود، اثری به جا ماند. صبح روز بعد روزنامهها از ساختن دوباره بم نوشتند. شعارهای بسیاری از ادامه زندگی در بم حكایت میكرد و بر لزوم هویت بخشی مجدد این شهر. اما بعد از گذشت ماهها از این حادثه، چه اتفاقی افتاده است؟!
بلایای طبیعی به دلیل آثار فوری خود بر كالبد مكانهای زندگی، اغلب نگاهها را به تخریب ساختمانها و بناها و تأسیسات جلب میكنند و از تخریب حیات فرهنگی و ساختارهای اجتماعی كه به تدریج در گذر زمان رخ مینمایانند، سخنی به میان نمیآید. تخریبی چنان عمیق و گسترده كه یا ترمیمناپذیر است و یا برای ترمیم، نیاز به برنامهای مدون و دقیق، زمانی طولانی و سرمایهای گزاف دارد.
شاید ازاینرو است كه بسیاری از پژوهشگران و صاحبنظران، بازسازی حیات فرهنگی شهرهای زلزله زده را بسیار دشوارتر از بازسازی حیات مادی آنها میدانند و هر تأخیری در انجام آن را فاجعه بار قلمداد كردهاند.
حال با توجه به این نكته بازیابی هویت تاریخی یك شهر همانند بم، كه هزاران سال، پیشینه فرهنگی و اجتماعی دارد، بازسازی حیات فرهنگی آن، چگونه انجامپذیر است.
این گزارش به منظور یافتن پاسخی به این پرسش و سؤالاتی دیگر به طرح نكاتی بسنده كرده، از مطالعه فرهنگی گذشته و حال بم استنتاج شده و در دو بخش ارائه شده است.بخش اول، با تأملی بر تاریخ بم، نگرشها و رفتارهای فرهنگی مردم و فضاهای فرهنگی آن شهر، چنان كه بود با عنوان "بم شهری كه بود" و بخش دوم با عنوان "بم شهری كه باید" با گذاری بر ویرانیهای زلزله و رویكردهای اساسی در بازسازی حیات فرهنگی بم آن چنان كه باید باشد.
● سرمایه اجتماعی در ایران؛ تحلیل ثانویه
پیمایشهای۱۳۵۳ - ۱۳۸۲
تا به امروز تلاش بسیاری از اندیشمندان حوزه اجتماعی، برای برقراری رابطهای دقیق میان آنچه كه سرمایه اجتماعی (روحیه مشاركت و هم اندیشی در میان افراد جامعه) مینامند و توسعه اقتصادی و سیاسی چندان به صورت روشن و مشخص به انجام نرسیده است. حتی فرانسیس فوكویاما با زیر سؤال بردن رویكرد سنتی تقسیمبندی كشورهای جهان- مبتنی بر درجه رشد صنعتی و میزان مشاركت دولت در امور اقتصادی- طبقه بندی متفاوتی براساس میزان سرمایه اجتماعی هر كشور ارائه داد. او با تعیین سطح اعتماد میان افراد جامعه و نیز مشاركت آنها در تشكیل گروهها و انجمنهای شهروندی كشورهای جهان را به دو دسته "كم اعتماد" و "پر اعتماد" تقسیم كرد. از سویی دیگر پاتنام از طریق مطالعه جامعه آمریكا به بررسی ارتباط میان سرمایه اجتماعی و خصلت دمكراتیك رژیم سیاسی پرداخت.اما اگر تلاش در جهت ترسیم مجدد نقشه جهان براساس نحوه توزیع سرمایه اجتماعی از محدوده كشورهای غربی فراتر رفته و بخواهد كشورهای دیگر را نیز در بربگیرد، جایگاه ایران در این نقشه جهانی كجا خواهد بود؟! پاسخ به این سؤال چندان آسان نخواهد بود چرا كه شواهد مربوط متناقض مینمایند. برخی از شواهد گویای آنند كه ایران باید كشوری پرسرمایه اجتماعی باشد، چرا كه طی ربع قرن گذشته جامعه ایران شاهد مجموع تحولاتی بوده است كه هر كدام از آنها میتوانسته موجب افزایش چشمگیر سرمایه اجتماعی باشد. یكی از این عوامل اجتماعی بیشك وقوع انقلاب اسلامی سال۱۳۵۷ است. عامل دیگری كه میتواند موجب افزایش سرمایه اجتماعی شود، وقوع جنگهای ملی است كه طی آنها افراد جامعه آمادگی بیشتری برای صرف نظر كردن از منافع فردی خود در راه آرمانهای اجتماعی نشان میدهند. اما عوامل محدود كننده سرمایه اجتماعی نیز در جامعه ایران وجود داشتهاند. یكی از مهمترین این عوامل، دشواریهای اقتصادی است. همچنین سیاستهای طرد گرایانه نیز در زمره عوامل كاهش سرمایههای اجتماعی محسوب میشوند.
این گزارش امكان قابل توجهی در اختیار میگذارد تا به بررسی روندهای مسلط اجتماعی تأثیرگذار بر سرمایه اجتماعی در نزدیك به سه دهه اخیر بپردازد.
● بررسی جامعهشناختی ارزشهای اجتماعی در ایران
اگر ساختار ارزشی یك جامعه، براساس پژوهش علمی مورد كنكاش قرار گیرد، بیتردید، تصویری دوگانه بدست میآید. دریكسو، جامعهای با ارزشها و هنجارهای درست را با اعضائی كه به آنها معتقدند و عمل میكنند و درسوییدیگر، واقعیاتی زشت را كه مبین، جامعهای ضدارزشی است، پیش رویمان میگذارد.
آیا به تعبیر برخی از جامعهشناسان (بهمنظور زدودن گرد زشتی از جامعه) میتوان ارزشهای موجود در جامعه را عاری از واقعیت دانست و به این امر قائل شد كه ارزشها واقعیاتی روانشناسانه و اخلاقی هستند كه در قلمرو مطالعات اجتماعی قرار نمیگیرند.
علیرغم اهمیتی كه ارزشها در حوزه علوم اجتماعی و مشخصاً در دو رشته جامعهشناسی و روانشناسی اجتماعی دارد، از نظر موضوعی جایگاه چنان صریح و روشنی ندارد. شاید به همین دلیل بررسی در ارزشهای اجتماعی در حوزههایی مانند جامعهشناسی، روانشناسی اجتماعی و علومتربیتی و شناخت آن بهعنوان یك موضوع پژوهش میدانی، اتفاقاً جدید است.در نظام فرهنگی كشور ما، ارزشهای اجتماعی از اهمیت ویژهای برخوردار است.
بنابراین فراهمآوردن مجموعهای حاوی اطلاعات علمی موجود و قابل استناد در زمینه ارزشها به نحوی كه بتواند شناخت علمی بالنسبه منظمی را از این موضوع به دست دهد و راه را برای بررسیهای میدانی بیشتر و دقیقتر در این زمینه هموار نماید، هدف گزارش حاضر است. بر این اساس هرچند كه محتوای اطلاعات علمی این گزارش از بررسیهای سالهای ۷۴ و ۷۹ و ۱۳۸۲ بدست آمده، اما تلاش شده كه در كنار آن هم زمینههای نظری موضوع ارزشهای اجتماعی به اختصار مورد تجزیه و تحلیل قرار گیرد و هم از یافتههای سایر مطالعات انجام شده در ایران استفاده شود.مطالب این گزارش در سه بخش زمینه نظری، تجزیه و تحلیل اطلاعات و ضمائم شامل: نتیجه بحث، پیشنهادات و منابع تنظیم شده است.
● درك ایرانیان از عدالت اجتماعی
عدالت بهعنوان یك مفهوم اجتماعی، مورد توجه بسیاری از صاحبنظران عرصه علوم اجتماعی بوده است.پرداختن به مباحثی چون چگونگی توزیع امتیازها، پاداشها و همه چیزهایی كه در جامعه وجود دارد، مبنایی برای سنجش میزان عدالت اجتماعی جامعه است.
بیتردید، شیوه خاصی كه بهموجب آن این امتیازها، داراییها، منابع (ثروت، قدرت و منزلت) توزیع میشوند، بازتاب گستردهای بر فرد و كلیت جامعه دارد. بنابراین ضرورت وضع قوانینی كه موجب توزیع عادلانه منابع مذكور در جامعه میشود، بسیار محسوس است. بهویژه اینكه این شیوه توزیع تأثیر مستقیم و انكارناپذیر بر تلقی افراد از عدالت در جامعه دارد و برهمنوایی آنان در هنجارهای اجتماعی مؤثر است.
از سویی این ادعا وجود دارد كه هر اندازه جامعهای منابع مادی و پاداشهای معنوی را نابرابر توزیع كند متناسب با این نابرابری، ارزشهای اساسی آن جامعه نیز توسط اعضایش كمتر پذیرفتهشده و مورد احترام قرار میگیرد و در نتیجه افراد در چنین شرایطی كمتر حاضر میشوند در راه آرمانهای جامعه فداكاری كنند.
طبیعی است مدیریت جامعهای كه اعضایش حاضر به هزینه و فداكاری در راه دستیابی به اهداف بلندمدت و كوتاهمدت آن نباشند و همچنین سازگاری كمتری داشته باشند چه اندازه دشوار و پرهزینه خواهد بود.
اما مسأله صرفاً نحوه توزیع نیست بلكه درك و احساس عدالت و وفاق نظر در مورد تعریف عدالت نیز در شكاف مسأله عدالت اجتماعی خود را نشان میدهد. در این مورد دو ادعا وجود دارد. در ادعای اول باور بر این است كه عدالت بهمعنی اصول معتبر كلی است كه اعتبار جهانی دارد، نه اصول ویژه كه زمینه نهادی یا تاریخی - فرهنگی آنها را اداره كند. به عبارت دیگر معیارهای عدالت از نظر عقلی توجیهشده و مستقل از زمان و مكان برای بشریت تجویز و تعریف میشوند. اما ادعای دوم زمینه اجتماعی را یك عنصر همهجا حاضر برای تعریف عدالت در نظر میگیرد. از این ادعا دو فرض كلی استنتاج میگردد. یك فرض این است كه اصول عدالت وقتی كه در چارچوب یك سنت سیاسی - اجتماعی خاص تشكیل میشوند مناسبتر از اصولی بهنظر میرسند كه بهوسیله جریانهای بیطرف فرمولبندی یا منظمشده است. متناسب با این دیدگاه، اعتبار اصول عدالت بهوسیله سازگاری آنها با زمینه خاصی است كه در آن بهكار برده میشوند. مثلاً اگر جامعهای عدالت را در برابری میبیند بهخاطر تناسب این معیار با نهادها، رسوم و ساختارهای آن جامعه است.
این گزارش، در قالب كارگاه پژوهشی، تحلیلی بر یافتههای پیمایش ارزشها و نگرشهای ایرانیان، بهمنظور درك عدالت در جامعه ایران صورت گرفته است.
▪ سؤالاتی كه دراینباره طرح و برای یافتن پاسخ به آن تحلیل حاضر شكل گرفته عبارتند از:
۱) میزان احساس عدالت در میان ایرانیان چقدر است و این احساس بر حسب ویژگیهای جمعیتی، اقتصادی و اجتماعی افراد (متغیرهای زمینهای) چگونه تغییر میكند؟
۲) ایرانیان بر كدام معیار و اصول عدالت بیشتر تأكید میكنند و تفاوت افراد در انتخاب این معیارها بر حسب ویژگیهای جمعیتی، اجتماعی و اقتصادی چگونه است؟
۳) ایرانیان باتوجه به ویژگیهای جمعیتی، اجتماعی و اقتصادی خود نابرابری موجود را در مقایسه با گذشته چگونه ارزیابی میكنند؟
۴) ایرانیان با توجه به ویژگیهای جمعیتی، اجتماعی و اقتصادی روند نابرابری موجود را در آینده چگونه پیشبینی میكنند؟
۵) در تغییرات احساس عدالت، انتخاب معیارهای عدالت و ارزیابی نابرابری موجود علاوه بر متغیرهای زمینهای نقش كدام متغیرهای دیگر برجستهتر است؟
● تحصیلات و تفاوت نگرشی
بررسی شاخصه تحصیلات در جامعه به عنوان یك مبنای نگرشی ضروری مینماید. این شاخصه كه در طول سالهای اخیر، دچار دگرگونی و رشد فزایندهای شده، بیتردید تأثیر انكارناپذیری بر نگرش اجتماعی افراد دارد. با نگاهی به پژوهشهای انجام شده در سالهای گذشته و مقایسهای تطبیقی با وضعیت اجتماعی حاضر، میتوان تفاوت نگرشی در میان افراد تحصیل كرده را به دست آورد. به عنوان مثال، در سال ۱۳۴۵، نسبت افراد بیسواد كشور به افراد دارای مدارك تحصیلی عالی، حدود ۱۲۸ برابر بوده، در حالی كه این نسبت در سال ۷۵ به حدود ۴/۴ برابر رسیده و به نظر میرسد كه در سال ۸۵ نیز به كمتر از ۲ برابر برسد.
با توجه به رویكرد جامعه نسبت به افراد تحصیل كرده در سال ۱۳۴۵ كه مفهومی از نخبگی را القاء میكرد، امروزه به دلیل گسترش تحصیلات عالیه، این رویكرد اجتماعی نزول كرده است. چرا كه در مفهوم نخبه، همواره قلتی وجود دارد و این قلت، یكی از شاخصههای این پدیده اجتماعی (نخبه) است.
اگر چه در سالهای اخیر گسترش فزاینده مراكز علمی و دانشگاهی و تلاش افراد جامعه برای كسب دانش و تخصص، رشد افراد تحصیل كرده را در پی داشته است، اما این طبقه همچنان از نخبگان اجتماعی فاصله داشته و كمتر در مناسبات اجتماعی، تأثیر و نفوذ دارند. از سویی این موضوع كه دانشآموختگان بهدلیل كسب مهارت و بهرهگیری از دانشها و علوم مختلف از قشر توده جامعه فاصله گرفتهاند در مناسبات موجود بیتأثیر نبوده و با فرض فاصله از طبقه نخبگان اجتماعی، تأثیر ملموس و بسزایی در روند جامعه دارند و موجب ایجاد تفاوتهایی در نگرشهای اجتماعی شدهاند. این گزارش با بررسی این موضوع كه تحصیلات در تفاوتهای نگرشی ایجاد شده چه نقشی دارند، بر مبنای یافتههای پیمایش ارزشها و نگرشهای ایرانیان شكل گرفته است.
● شاخصهای اجتماعی
پیمایش ارزشها و نگرشهای ایرانیان (موج دوم) یكی از جامعترین و دقیقترین پیمایشها در نوع خود در ایران است. دقت این پیمایش را از خلال همبستگیها و روابط میان متغیرهایی كه سنجیده شدهاند، میتوان دریافت. بنابراین یافتههای این پیمایش بهعنوان بخش قابل توجهی از دادهها و اطلاعات مبنایی مورد استفاده پژوهشگران و صاحبنظران و سیاستگزاران خواهد بود. پس ضرورت توصیف و تحلیل نتایج بهمنظور سنجش دقیق آن اجتنابناپذیر است. در این گزارش یافته پیمایش ملی ارزشها و نگرشها مورد بحث بوده و توصیف و تحلیل آن، بهمنظور یافتن پایگاهی علمی برای آنان انجام گرفته است. این گزارش در سه سطح به تحلیل نتایج بدست آمده پرداخته است:
در سطح اول نتایج خام پیمایش توصیف شده است كه عبارتند از ارائه جداول فراوانی در ارتباط با نظرات مردم در خصوص ارزشهای خانوادگی، دینی، سیاسی، اجتماعی و غیره.
سطح دوم تحلیل، درك تفاوتها برحسب متغیرهای مستقل است. ارائه شیوههای مختلف آماری چون جداول تقاطعی، آنالیز واریانس و همبستگی سود جست و...
و سطح سوم كه به تحلیل تأثیر متغیرهای مستقل در كنار یكدیگر بر متغیرهای وابسته مربوط میشود.
پژوهش حاضر در مقام ارائه تحلیل سطح سوم است. بدین منظور ابتدا مجموعهای از متغیرهای مستقل تعریف شدهاند، سپس ذیل هر عنوان از موضوعات پیمایش كه در گزارش توصیفی آمده است، عامل یا عاملهایی متناسب تشكیل شدهاند كه به تناسب همبستگی آنها با متغیرهای تشكیلدهنده هر عامل، تعریف یا عنوان كلی عامل مشخص شده است. سپس متغیرها یا عوامل موجود در رابطه رگرسیونی با متغیرهای مستقل قرار گرفتهاند و تأثیرات آنها و میزان تبیینپذیری آنها مشخص شدهاند. در مرحله بعد كوشیده شده است كه تعداد عوامل كمتر شوند و در ذیل یك چارچوب كلی، روابط میان آنها با متغیرهای مستقل و نیز با متغیرهای بینابینی معین شوند. در این قسمت تأثیر هر یك از متغیرهای مستقل نیز جداگانه جمعبندی شده است.
برای انجام تحلیلهای سطح دوم نیز سه جدول ضمیمه ارائه شده است كه روابط همبستگی میان متغیرهای مستقل با یكدیگر و نیز متغیرها یا عوامل وابسته با هم و بالاخره همبستگیهای وابسته و مستقل با هم نیز آورده شده است تا هر كس بتواند از روابط میان آنها نیز استنباطهای لازم را بنماید و نیازی به دسترسی به اطلاعات خام نباشد.● دگرگونی نگرشهای اجتماعی
▪ بررسی پیمایش اجتماعی در طول سه دهه
رفتارها و نگرش مردم در جامعه همواره دستخوش تغییر بوده است. این تغییرات موجب تحولات كلان اجتماعی در مقاطع مختلف تاریخی میشود. بسیاری از این تغییرات در رفتارها و نگرشهای افراد جامعه، میتواند دارای دلایل گوناگون باشد. برخی از علل این تغییرات برونی بوده و خاستگاه آن خود جامعه است. مانند تغییر در شیوه معیشت، شهرنشینی، صنعتیشدن جامعه، افزایش سطح تحصیلات و حتی شكلگیری نحله فكری جدید در جامعه. برخی دیگر از علل این دگرگونی، بهعوامل بیرونی بر میگردد، عواملی چون، نزدیكی فرهنگها، تأثیر فرهنگهای دیگر و ارتباطات گسترده فرهنگی میان دو كشور و...
بیتردید برای شناخت تحول نگرشی و رفتاری میتوان از شیوههای مختلف سود جست و این شیوهها متناسب با زمینهای است كه قصد اندازهگیری تحول در آن وجود دارد. مثلاً برای سنجش تحول مذهبی ممكن است به آمار مراجعهكنندگان به مساجد و اماكن مذهبی یا هزینههایی كه مردم صرف امور مذهبی خود میكنند، یا تحول در نهادهای مذهبی و دینی پرداخت، همچنین میتوان با مراجعه به مردم به نحو مناسبی شاخصهای دینی و مذهبی را در مقاطع گوناگون اندازهگیری كرد و نتایج را با یكدیگر مقایسه نمود.
● شاخصهای منطقهای
تفاوتهای ارزشی و نگرشی در مناطق مختلف كشور واقعیتی انكارناپذیر است. این تفاوتها كه متأثر از عوامل گوناگون زیستی، قومی و فرهنگی، اقتصادی و اجتماعی است، رویكردهای متفاوتی بهوجود میآورد. بسیاری از صاحبنظران از این رویكردها بهعنوان شكاف در ارزشها و نگرشها یاد كرده و درصدد ارزیابی وجوه گوناگون آنند. از جمله اینكه، شكافها بیشتر در چه حوزههای نگرشی یا رفتاری هستند؟ شدت و مطلق این گوناگونیها یا شكافها چقدر است؟ آیا تفاوتها دارای توزیعی طبیعی هستند یا حالت قطبی دارند؟ منشأ این تفاوتها چه عواملی میتواند باشد؟ آیا شكافهای درون منطقهای بیشتر است یا میانمنطقهای؟ و بالاخره اینكه در شرایط فرضی و با توجه به فرایندهای عمومی جامعه، آینده این شكافها چگونه خواهد بود؟ آیا در جهت تعمیق شكافها حركت میكنیم یا به سوی تعدیل یا تخفیف آنها گام برداشته میشود؟
با توصیف متغیرها بر حسب شهرهای مطالعه شده، روشن میشود كه شكافهای مذكور بیشتر در چه حوزههای نگرشی و رفتاری است و مطلق این شكافها چقدر است. برای به دستدادن معیاری جهت تعیین شدت این شكافها از ضریب پراكندگی و ضرایب مشابه استفاده خواهد شد. مقدار ضریب پراكندگی از تقسیم انحراف معیار بر میانگین متغیر به دست میآید كه در واقع انحراف، معیار متغیری با میانگین "یك" است، كه همین ویژگی این شاخص را برای مقایسه پراكندگی متغیرهایی با میانگینهای گوناگون كارآمد میكند، زیرا ابتدا همه متغیرها را به متغیری با میانگین واحد تبدیل و سپس انحراف معیار آنها را كه شاخص پراكندگی است اندازه میگیرد.
برای دستیابی به میزان قطبی بودن شكاف میتوان با مشاهده نحوه توزیع فراوانی حول میانگین، استنتاج لازم را بهعمل آورد. منشأ تفاوتها نیز به عوامل مختلفی بستگی دارد، بخشی از تفاوتها ناشی از گوناگونی ویژگیهای اقتصادی و اجتماعی میان مناطق مختلف است، مثلاً مناطقی كه مردم آن دارای سطوح آموزشی یا درآمد بالاتری هستند، طبعاً به همین دلیل در برخی از زمینهها متفاوت از دیگران میاندیشند یا رفتار میكنند. بخشی از تفاوتها ناشی از گوناگونی مذهب، قومیت و زبان مردم مناطق مختلف است، همچنین بزرگی و كوچكی جمعیت هر منطقه نیز میتواند عامل مؤثری بر این گوناگونیها باشد.
این گزارش براساس یافتههای پیمایش ارزشها و نگرشهای ایرانیان به تحلیل شاخصههای منطقی پرداخته است.اگرچه پذیرفتن این نكته كه یافتن شكافها و تحلیل دقیق آن با موانع بسیاری روبهروست و ممكن نخواهد بود، اما براساس تحلیل یافتههای پیمایش، میتوان شناختی هرچند نسبی بدست آورد.
● بررسی شاخصهای شهروندی
همواره مطالعه شهروندی و شاخصههای مربوط به آن، برای شناخت جامعه و تحلیل رویكردهای اجتماعی، ضروری و اجتنابناپذیر است. اما متأسفانه در حوزه جامعهشناسی بررسی این طبقه تابهحال چندان مورد توجه نبوده است. پژوهش در زمینه شاخصهای شهروندی و تحلیل آن بهعنوان یك مفهوم، موقعیت اجتماعی و مجموعهای از كردارهای سیاسی - فرهنگی، در ایران چندان انجام نگرفته است. بررسی شاخصهای شهروندی بهعنوان تحلیلی بریافتههای پیمایش ملی ارزشها و نگرشها، با تكیه بر دادهها و اطلاعات، شاید یكی از مهمترین تحلیلهای صورت گرفته بر پیمایش ارزشها و نگرشها باشد.
این مطالعه، مشتمل بر دو بخش است: در بخش اول مفهوم شهروندی از دیدگاه كلی، از نظر علوم اجتماعی و از دیدگاه جامعهشناختی مورد بحث قرار گرفته و سپس تاریخچه شهروندی از یونان باستان تا عصر حاضر بهاجمال مرور شده است. سپس به بررسی پدیده شهروندی مدرن پرداخته شده و مقولاتی چون نحوه تكوین، توسعه شهروندی، محتوا و اجزای حقوق و تعهدات شهروندی، سنخشناسیشهروندی، زمینههای اعمال حقوق و تعهدات شهروندی، مسائل و مشكلات پیش روی شهروندی با توجه به پدیده جهانیشدن و در نهایت آینده شهروندی مورد بررسی قرار گرفته است.
در بخش دوم براساس یافتههای پیمایش ملی ارزشها و نگرشهای ایرانیان، به شهروندی در ایران توجه شده است. برای این كار ابتدا یك الگوی بررسی شاخصهای شهروندی مدرن تدارك دیده شد. این الگو با توجه به این واقعیت ساخته شد كه شهروندی در كشورهای صنعتی پیشرفته یك پدیده اجتماعی استقراریافته و نهادینه شده است، درحالیكه در كشورهای درحالتوسعه یك موقعیت مورد تقاضا و در بهترین حالت یك پدیده درحال شكلگیری است.
بر این اساس سعی شد الگوی مورد استفاده متناسب با شرایط اجتماعی یك جامعه درحالتوسعه باشد. به این ترتیب یافتههای مرتبط در قالب سه مقوله مهم "اجزای حقوق و تعهدات شهروندی"، "سنخشناسی شهروندی" و "زمینههای اعمال حقوق و تعهدات شهروندی" بر حسب سن، جنسیت و میزان تحصیلات پاسخگویان مورد توصیف و تحلیل قرار گرفت و سپس با استفاده از نتایج حاصل روند احتمالی گسترش شهروندی در ایران طی سالهای پیشرو بررسی گردید.
● باورها و رفتارهای مذهبی در ایران۱۳۵۳ - ۱۳۷۹
مطالعه درباره تاریخ ایران پیش از اسلام و پس از آن همواره مورد توجه پژوهشگران بوده است. با ورود اسلام به ایران و شكلگیری مذهب شیعه در كشور این بحثها و بررسیها حساسیت بیشتری نزد كاوشگران مسائل اجتماعی یافته است. موج جدید مطالعات درباره نقش مذهب و علمای شیعه در جنبشهای اجتماعی پس از پیروزی انقلاب اسلامی، برخاست و ایران را مورد توجه سایر كشورهای جهان قرار داد. با اوجگیری جنبشهای اسلامی در ایران و حتی فراتر از مرزهای ایران مناسبات درونی جامعه شدیداً دچار تحول و تغییر شد. دولتهای پس از انقلاب اسلامی به سرعت دست به كار بازگرداندن مذاهب به صحنه نهادهای اجتماعی شدند. پروژه اسلامی كردن جامعه تغییرات چشمگیری در ساختار سیاسی، حقوقی، فرهنگی و به درجه كمتری اقتصادی ایجاد كرد. دامنه این تغییرات به سرعت از نهادهای كلان اجتماعی عبور كرد و به حوزههای خصوصیتر و جزئیتری همچون معماری ساختمانها، نوع موسیقی مورد استفاده مردم، نحوه لباس پوشیدن، آرایش شخصی افراد و چگونگی توزیع دانشجویان در كلاسهای درس دانشگاهها و نظایر آن كشیده شد. با تمام این مباحث، به علت عدم دسترسی به آمار و دادههای صحیح هنوز اهمیت این موضوع به صورت تجربی و علمی مورد ارزیابی قرار نگرفته است
منبع : فرهنگ و پژوهش
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست