چهارشنبه, ۲۷ تیر, ۱۴۰۳ / 17 July, 2024
مجله ویستا


مد مسافرت


مد مسافرت
در سال های اخیر با افزایش نسبی طرح رفاه عمومی كه ناشی از هزینه كرد منابع نفتی در سال های پس از جنگ بود، شاهد ارتقای كیفیت زندگی و به تبع آن تنوع نیازهای خانواده یا افزوده شدن فاكتورهای تازه ای به آنچه كه «سبد خانواده» نامیده می شود، بودیم. یعنی هرچه از سال های منتهی به دهه ۶۰ و پایان جنگ فاصله گرفتیم، این روند سرعت گرفت. هرچند سرازیر شدن نسل جوان و جویای كار كه در پی عدم كنترل های اوایل انقلاب، بخش اصلی هرم جمعیتی را تشكیل می دهند از سویی و از طرف دیگر فقدان منابع لازم برای پاسخگویی چنین نیازی كه از دلایلی چون بی كفایتی در سطح مدیریت كلان و البته پیش از آن درگیر بودن كشور در جنگی تحمیل شده كه موجبات هدر رفتن سرمایه های كشور در مسیری غیر از توسعه ملی و رویگردانی اجباری و اجتناب ناپذیر از توسعه كشور و برجای ماندن ویرانه هایی كه از ابتدا باید ساخته می شدند نشات می گیرد، سبب می شود كه صرف سخن گفتن از افزایش سطح رفاه عمومی بیان تمامی واقعیت نباشد زیرا آرامش روحی و روانی كه لازمه یك اجتماع توسعه یافته یا در حال توسعه است تا بتوان از رفاه حرف زد همپای ترقی سخت افزارانه جامعه پیش نرفته است، با این حال و با تساهل از افزایش سطح رفاه صحبت می كنیم. در این میان تورم نیز تا جایی كه بتواند بر زندگی عامه مردم تاثیرگذار است اما روزنه هایی كه از قبل توسعه كشور پدید آمد اینكه از توسعه پس از جنگ می گوییم چندان دور از واقعیت نیست و همه توفیق ها را به حساب درآمد نفت انگاشتن البته بی انصافی است مجالی بود تا مردم سر و سامانی به وضعیت ظاهر زندگی ببخشند. خیابان ها، ادارات دولتی، فضاهای عمومی، منازل مردم و سر و وضع افراد جامعه نوتر و شكیل تر از پیش شد. دیگر از آن جامعه داشتیم فاصله می گرفتیم كه روزگاری بهرام بیضایی كارگردان فیلم «سگ كشی» در توصیفش عنوان می كرد كه رنگی در جامعه وجود نداشت و او قصد داشته فیلمش را كه درونمایه ای اجتماعی دارد و در حال و هوای سال های پایانی جنگ می گذرد، به صورت سیاه و سفید تولید كند. با پدیدار شدن چنین اوضاعی مردم كه حالا دیگر داشتن خودرو برایشان رویایی است دست یافتنی به نظر می رسید، رو به تفریح آوردند هم از آن رو كه درگذشته كمتر مجالی برای ابرازش می یافتند از باب نداشتن امكان مالی و هم اینكه دمی از فشار كاری و روانی اجتماعی كه به سمت ماشینیسم حركت می كند، فراری شوند. بنابراین روند تولید روزافزون خودرو و خریدهای مردم و به مسافرت رفتن با شدت ادامه یافت و از آنجایی كه هماهنگی بین جامعه ایرانی امر مذمومی است و همچنان كه مخابرات، آب و فاضلاب و شهرداری هر یك به نوبت به كندن خیابان ها می پردازند بنابراین كارخانجات تولید خودرو نیز لزومی نمی بینند تا میزان تولید خود را با كشش و امكانات راه ها و شهرها تطبیق دهند. آمار تصادفات و مرگ و میر پیامد چنین رونقی در صنعت آنان است.
دولت با تمامی تلاشی كه برای كنترل وضعیت نابسامان ترافیكی در كشور داشته است اما همچنان در فاصله بعیدی از تمایلات مردم به راهسازی ادامه می دهد. در عقب ماندن طرح توسعه راه ها و امكانات ملی برای امنیت جاده ها همین بس كه اخیرا اعلام شد با وجود گذشت دهه ای از آغاز به ساخت بزرگراه تهران شمال و هزینه ۵۰ میلیارد تومانی برای آن هنوز بایستی چیزی در حدود ۹۵۰ میلیارد تومان به این طرح ملی تزریق كرد. در این مسیر دولت علاوه بر كمبود منابع مالی و نبود مدیریت صحیح و دست و پنجه نرم كردن با انواع رانت ها و سوءاستفاده ها با یك مشكل طبیعی نیز روبه رو است. اصولا ایران سرزمینی كوهستانی و با طبیعتی پرفراز و نشیب است و ساختن جاده در دل كوهستان های البرز و زاگرس و در میان كویر سوزان توانی فراتر از استاندارد جهانی را طلب می كند. از طرفی نبود فرهنگ ترافیك در بین ایرانیان كه از سوی پلیس دلیل اصلی تصادفات مرگبار عنوان می شود، همگی دست به دست هم داده اند تا چشم انداز پیش رو اندكی یاس آور جلوه كند. به نظر می رسد در این وانفسا این خوره سفر كردن و اشتهای سیری ناپذیر ایرانیان به تفریحات به ویژه در میان طبقه متوسط نوظهور كه روز به روز فربه تر می شود است كه وضعیت را بغرنج تر می كند. اگر در اوج شكوه صفویه در دوره شاه عباس اول، برای تجارت كالا در جای جای ایران كاروانسراهای امنی برپا می شد و كاروان ها به تجارت و رونق اقتصادی كشورمان به كمك امكانات زیربنایی محكم آن دوره كمك می كردند، هم اكنون تمامی توش و توان حكومت در این جهت هزینه می شد كه مجتمع های گردشگری میان راهی احداث كند تا هموطنانی كه بدون ملاحظه وضعیت جاده ها خود و خانواده را به امید دولت به بیابان ها می كشانند، در امان باشند.
به هر حال در پی هر اتفاقی حتی اگر از سر بی مبالاتی خودمان باشد این دیوار كوتاه دولت و حكومت است كه باید پاسخگو باشند. عملكرد دولت در ایجاد مجتمع های میان راهی كه به گفته معاون گردشگری سازمان میراث فرهنگی هم اكنون حدود ۱۰۰ واحد از آنان دایر است و ۲۰۰ واحد دیگر در راه، هرچند در حوزه میراث فرهنگی و بحث توریسم قابل توجیه است اما باید پذیرفت برای مردمی كه در مسافرت با خود خشكبار و مواد اولیه به علاوه چادر و پتو حمل می كنند، صحبت از توریسم و گردشگری چندان جایی ندارد.
به نظر می رسد كه باید قدردان تلاش های دولتی در این زمینه بود. هرچند تقدیر از دولت چندان پدیده مورد قبولی در فرهنگ ما نیست اما مردمان ایران اگر كمی منصف باشند در مواقعی بایستی مقداری از توقعات بی پایانشان بكاهند. حال كه فرهنگ رانندگی خود را اصلاح نمی كنیم و به مد مسافرت نیز دچار شده ایم حداقل قدردان مسئولینی باشیم كه برایمان راه می سازند و امنیت جاده ها را در حد توان برعهده می گیرند در حالی كه در این دنیای رقابتی كه با قانون جنگل اداره می شود، هزار دل مشغولی دیگر نیز دارند.
روح الله نصرتی
منبع : روزنامه شرق