سه شنبه, ۲۳ بهمن, ۱۴۰۳ / 11 February, 2025
مجله ویستا
فریمهائی با طعم یازده سپتامبر
گروههای وابسته به القاعده و نفوذ این شبکهها در اروپا و چگونگی جذب مهاجران مسلمان ساکن اروپا محور اصلی این نوع فیلمها است. شاید پربیراه نباشد اگر بگویم ژانر ۱۱ سپتامبر به شدت در حال همهگیر شدن است. زاویهٔ نگاهی که بدون تردید بر اکثر فیلمهای مطرح امروز جهان که در زمره، فیلمهای هنری بهشمار میروند تأثیر خود را گذاشته است، همانگونه که امروز مسئله عراق و حاشیههای آن لقمهٔ مناسبی برای دوربین تشنه، کارگردانهای ایرانی و حتی آمریکائی است، جایزهٔ اخیر بهمن قبادی برای فیلم لاکپشتها، شاید نمونهٔ این روند باشد. باید پذیرفت جدا از سینمای هالیوودی، که سبک و سیاق خاص خود را دنبال میکند. سینمای بقیهٔ نقاط جهان عموماً، تحت تأثیر مسائل سیاسی هستند که دوری از آن اجتنابناپذیر است و به قولی ریههای هنر هفتم هستند. و حال موج جدید سینمای اروپا، نگاه دیگری به یازده سپتامبر دارد، یازده سپتامبری که هنر را به گونهٔ دیگر، دگرگون کرد. نمایش فیلمهای اخیر شبکهٔ هامبورگ، بوسهٔ عاشقانه و یاسمین در اروپا، باعث شده تا مسلمانان اروپا نظرات متفاوتی را نسبت به این فیلمها داشته باشند. نظراتی که اغلب در تمام آنها دوگانگی مشهود است، این فیلمها هر کدام با زوایای دید متفاوت و خاص خود، حادثهٔ برجهای تجارت جهانی را مورد بررسی قرار میدهند، نگاهی توأم با کمی اغماض و گزافهگوئی. یکی از مهمترین ویژگیهای این فیلمها، پرداختن به بحران و کابوس ناشی از حوادث پس از یازده سپتامبر در میان مسلمانان بریتانیا و تأثیر این بحران بر زندگی و کار آنان است.بهطور کلی دو نوع گرایش عمده را در فیلمهای جدید انگلیسی که بر مبنای این موضوع ساخته شدهاند میتوان تشخیص داد: فیلمهائی که با یک پیشداوری و قطعیت در مورد گروههائی از مسلمانان در جوامع غربی (در این مورد خاص جامعهٔ بریتانیا) که به بهانهٔ جهاد اسلامی، مبارزه با کفر و غربستیزی درگیر عملیات تروریستی و انتحاری، انفجارها و کشتارهای دستهجمعی شهروندان بیگناه این جوامع هستند، ساخته میشوند (مثل شبکهٔ هامبورگ) و فیلمهائی که با دیدی رئالیستی و جامعهشناختی به بررسی و تحلیل شرایط و موقعیت اقلیتهای مسلمان و تأثیر تنشها و بحرانهای سیاسی خصوصاً بحرانهای ناشی از حوادث پس از یازده سپتامبر بر زندگی آنها میپردازند (فیلمهائی چون بوسهٔ عاشقانه ساختهٔ کن لوچ و یاسمین ساختهٔ کنی گلنان). در فیلمهای دسته اول که به نوعی گرایش غالب در این زمینه محسوب میشود، فیلمساز سعی دارد با استفاده از شگردهای مستندسازی مثل دوربین سوبژکتیو، تصاویر سیاه و سفید که با دوربین روی دست گرفته شده، نماهای بازسازی شده با کیفیت دوربینهای CCTV مستقر در فرودگاهها و خیابانها و یا ارجاع به تیترهای خبری روزنامهها و آوردن میاننویس (Caption) لابهلای تصاویر به کار خود سندیت بخشیده و به بیننده اینگونه القاء کند که دارد فیلمی واقعی (Factual) از ماجرائی واقعی با آدمهائی واقعی میبیند که در چند و چون آن شکی وجود ندارد چرا که او فیلم خود را براساس اسناد و مدارک معتبر و خدشهناپذیری ساخته است که سرویسهای اطلاعاتی و امنیتی بریتانیا و آمریکا در اختیار او گذاشتهاند. اما گرایش دوم مربوط به فیلمسازانی است که اصولاً با دیدی واقعبینانه و انسانگرایانه به مسلمانان جامعهٔ خود نگریسته و برداشت و تحلیل دقیقی از وضعیت آنان در فیلمهای خود داشتهاند. مسلمانانی که در فیلمهای این دسته از فیلمسازان تصویر شدهاند مردمی عادی هستند که اگرچه باورها، اعتقادات و تعصبات مذهبی و قومی خود را دارند اما هیچ ارتباطی با شبکهٔ ترور اسلامی ندارند. هرچند فشارها، تحقیرها و رفتار خشونتآمیز و نژادپرستانهٔ جامعهٔ میزبان میتواند تخم نفرت، کینه و غربستیزی را در دلهای آنها بکارد و آنها را به سمت خشونت و انتقام و همدلی با گروههای تندروی اسلامی سوق دهد. در اینجا دو فیلم شبکهٔ هامبورگ و یاسمین بهعنوان دو نمونهٔ شاخص از این دو گرایش مورد بررسی قرار میگیرد.
شبکهٔ هامبورگ (Mamburg Cell)
شبکهٔ هامبورگ ساختهٔ آنتونیا برد، فیلمی مستند داستانی (Docu-Drama) است که براساس حادثهٔ یازده سپتامبر ۲۰۰۱ و عملیات گروه القاعده در آمریکا ساخته شده است. در واقع فیلمساز، از طریق دراماتیزه کردن این حادثه، خواسته است انگیزههای سیاسی، مذهبی و ایدئولوژیک عوامل مسبب این فاجعه را بررسی نماید. فیلم بهطور مشخص بر زندگی ”زیاد جراه“ دانشجوی لبنانی که در هامبورگ تحصیل میکند، متمرکز شده است و سیر تحول او را از یک دانشجوی غیرمذهبی به یک مسلمان متعصب نشان میدهد. ”زیاد“ که از خانوادهای مرفه و مسلمان است، در ابتدا رفتاری غیرمذهبی و سبک زندگی کاملاً غربی دارد. ریش خود را میتراشد و با دوست خود به کافه و بار میرود، اما بهتدریج تحت تأثیر تبلیغات شبکهٔ القاعده در هامبورگ قرار میگیرد و جذب گروه آنها میشود. او بهتدریج از گذشتهٔ خود جدا شده و سبک زندگی غربی را کنار گذاشته و راه و روش دیگری در پیش میگیرد. ریش میگذارد و نماز میخواند، از مشروب خوردن دست میکشد و دوست دختر خود را وادار میکند که حجاب اسلامی داشته باشد. در پایان فیلم، او یکی از همان کسانی است که در عملیات انتحاری القاعده در نیویورک شرکت کرده و با هواپیما به برج مرکز تجاری آمریکا میکوبد. اگرچه فیلم، ساختار دراماتیک درست و محکمی دارد و همهٔ عوامل و عناصر را به دقت کنار هم میچیند تا به حادثهٔ یازده سپتامبر منجر شود اما همانگونه که قبلاً گفته شد، اساساً متکی بر پیشفرضهائی است که فیلمساز از قبل در ذهن دارد و در جهت اثبات آنها پیش میرود. به اعتباری، روایت او از حادثهٔ یازده سپتامبر، مطابق روایت رسمی نهادهای دولتی آمریکا و رسانههای گروهی وابسته به آن است. آنتونیا برد، سازندهٔ فیلم مشهور و جنجالی کشیش (The Priest)، این فیلم را نخستین تجربهٔ مستند داستانی خود میداند و دربارهٔ آن میگوید:
”برای ساختن این فیلم، تحقیقات زیادی بهعمل آوردیم. ما موضوع بسیار مشکلی را بازسازی میکردیم و باید علائق تماشاگر را در نظر میگرفتیم.“ این درست است که فیلمساز، دربارهٔ انگیزههای ایدئولوژیک گروههای بنیادگرای اسلامی و فرهنگ و آداب آنها تحقیقات وسیعی بهعمل آورده و سعی کرده زمینههای اعتقادی و ایمانی عملیات انتحاری و تروریستی و شیوهٔ سربازگیری گروه القاعده را در کشورهای غربی به تصویر درآورد، اما تحلیل و نتیجهگیری نهائی او بر مبنای رسمی و سرویسهای امنیتی آمریکا در اختیار او قرار گرفته است.
یاسمین (Yasemin)
یاسمین ساختهٔ کنی گلنان نمونهای از گرایش دوم در این زمینه است و تصویر دیگری از مسلمانان در جامعهٔ امروز بریتانیا ارائه میکند. فیلم به بررسی تنشهای نژادی و مذهبی در شمال انگلستان (یورکشایر) میپردازد. فیلمساز در اینباره میگوید: ”یک جنگ نامرئی در بریتانیا در حال وقوع است. شرایط مسلمانان کشور ما، درست مثل شرایط ایرلندیها در دههٔ هفتاد و هشتاد است. گناهکاری مگر اینکه ثابت شود بیگناهی. هر فردی مجرم است تا زمانی که خلاف آن ثابت شود.“ این تم اصلی یاسمین است. هر آسیائی مسلمانی از دید سرویسهای امنیتی بریتانیا، تروریست بهحساب میآید تا زمانی که ثابت شود بیگناه است. یاسمین یک زن مسلمان مدرن است که از هویت اسلامی خود خجالت میکشد. چرا که او در جامعهای زندگی میکند که با یک زن مسلمان با حجاب مشکل دارد. او نیز همانند ”زیاد“ شخصیت فیلم شبکهٔ هامبورگ، میان یک زن مدرن غربی بودن و یک زن مسلمان معتقد به شریعت و ارزشهای اسلامی گیر کرده است. او متعلق به یک خانوادهٔ سنتی و مذهبی پاکستانی است که حتی شوهر او را که آدم بیسواد و سادهلوحی است، از پاکستان برای او آوردهاند و یاسمین حتی از دیدن او نیز اکراه دارد. شوهر نیمهدیوانه، ”فیصل“، با ظاهری پریشان که او را نیز از ریشه کنده و به این سوی جهان پرتاب کردهاند، به شدت احساس تنهائی و از خود بیگانگی میکند. شروع فیلم بسیار غافلگیرکننده است. ابتدا صدای اذان را بر روی تصاویری از شهر و عدهای از نمازگزاران در حال عبادت در مسجدی میشنویم و ناگهان صحنه قطع میشود به یاسمین که در گوشهای خارج از شهر، اتومبیل خود را پارک کرده و مانتو و مقنعهٔ خود را از تن درآورده و شلوار جین و تیشرت میپوشد. (این عمل او چندبار در طول فیلم تکرار میشود.) یاسمین برای حفظ شغل خود ناگزیر است روسری از سر بردارد و به سبک یک زن غربی لباس بپوشد. او دچار یک تناقض و دوگانگی فکری و رفتاری وحشتناک و ویرانکنندهای است که او را به شدت آسیبپذیر ساخته است. پدر یاسمین مسلمانی معتقد و متولی یک مسجد است و برادر کوچک او نیز مؤذن مسجد. با وقوع حادثهٔ یازده سپتامبر، فشار بر اقلیت مسلمان بریتانیا شدت میگیرد. یاسمین که تا کنون خود را جزئی از جامعهٔ بریتانا فرض میکرده است، همهجا مورد تحقیر و توهین قرار میگیرد. پدر یاسمین با فعالیت گروههای مسلمان تندرو در مسجد مخالف است و آنها را از مسجد میراند و اعلامیههای آنها را دور میریزد اما برادر کوچک یاسمین که احساس میکند به شدت تحقیر شده است، حس خشم و نفرت در وجود او شعله میکشد و او را به سمت کینهجوئی و انتقام میکشاند. به همین منظور با گروههای تندروی مسلمان ارتباط برقرار کرده و به دنبال ایدههای آنها میرود.
فیلم به خوبی تأثیر حوادث پس از یازده سپتامبر را بر زندگی خانوادگی یاسمین دنبال کرده و نشان میدهد چگونه یک خانوادهٔ سنتی مسلمان در دل یک جامعهٔ مدرن آسیبپذیر شده و شالودهٔ آن فرو میریزد. برادر یاسمین به خشونت و ترور کشیده شده و به تندروهای اسلامی در افغانستان ملحق میشود و پدر که درمانده و تنها باقی مانده، نوار اذان را در ضبط صوت مسجد میگذارد و مسلمانان را به انجام عمل خیر فرا خواند: حی علی خیرالعمل.
فیلم یاسمین در عینحال که به مسئلهٔ هویت قومی و مذهب در جامعهٔ بریتانیا توجه کرده و قوانین حقوقی و شهروندی در این جامعه را مورد پرسش قرار میدهد، اما تأکید اصلی آن بر اسلاموفوبیا (ترس از اسلامگرائی) است.
شبکهٔ هامبورگ (Mamburg Cell)
شبکهٔ هامبورگ ساختهٔ آنتونیا برد، فیلمی مستند داستانی (Docu-Drama) است که براساس حادثهٔ یازده سپتامبر ۲۰۰۱ و عملیات گروه القاعده در آمریکا ساخته شده است. در واقع فیلمساز، از طریق دراماتیزه کردن این حادثه، خواسته است انگیزههای سیاسی، مذهبی و ایدئولوژیک عوامل مسبب این فاجعه را بررسی نماید. فیلم بهطور مشخص بر زندگی ”زیاد جراه“ دانشجوی لبنانی که در هامبورگ تحصیل میکند، متمرکز شده است و سیر تحول او را از یک دانشجوی غیرمذهبی به یک مسلمان متعصب نشان میدهد. ”زیاد“ که از خانوادهای مرفه و مسلمان است، در ابتدا رفتاری غیرمذهبی و سبک زندگی کاملاً غربی دارد. ریش خود را میتراشد و با دوست خود به کافه و بار میرود، اما بهتدریج تحت تأثیر تبلیغات شبکهٔ القاعده در هامبورگ قرار میگیرد و جذب گروه آنها میشود. او بهتدریج از گذشتهٔ خود جدا شده و سبک زندگی غربی را کنار گذاشته و راه و روش دیگری در پیش میگیرد. ریش میگذارد و نماز میخواند، از مشروب خوردن دست میکشد و دوست دختر خود را وادار میکند که حجاب اسلامی داشته باشد. در پایان فیلم، او یکی از همان کسانی است که در عملیات انتحاری القاعده در نیویورک شرکت کرده و با هواپیما به برج مرکز تجاری آمریکا میکوبد. اگرچه فیلم، ساختار دراماتیک درست و محکمی دارد و همهٔ عوامل و عناصر را به دقت کنار هم میچیند تا به حادثهٔ یازده سپتامبر منجر شود اما همانگونه که قبلاً گفته شد، اساساً متکی بر پیشفرضهائی است که فیلمساز از قبل در ذهن دارد و در جهت اثبات آنها پیش میرود. به اعتباری، روایت او از حادثهٔ یازده سپتامبر، مطابق روایت رسمی نهادهای دولتی آمریکا و رسانههای گروهی وابسته به آن است. آنتونیا برد، سازندهٔ فیلم مشهور و جنجالی کشیش (The Priest)، این فیلم را نخستین تجربهٔ مستند داستانی خود میداند و دربارهٔ آن میگوید:
”برای ساختن این فیلم، تحقیقات زیادی بهعمل آوردیم. ما موضوع بسیار مشکلی را بازسازی میکردیم و باید علائق تماشاگر را در نظر میگرفتیم.“ این درست است که فیلمساز، دربارهٔ انگیزههای ایدئولوژیک گروههای بنیادگرای اسلامی و فرهنگ و آداب آنها تحقیقات وسیعی بهعمل آورده و سعی کرده زمینههای اعتقادی و ایمانی عملیات انتحاری و تروریستی و شیوهٔ سربازگیری گروه القاعده را در کشورهای غربی به تصویر درآورد، اما تحلیل و نتیجهگیری نهائی او بر مبنای رسمی و سرویسهای امنیتی آمریکا در اختیار او قرار گرفته است.
یاسمین (Yasemin)
یاسمین ساختهٔ کنی گلنان نمونهای از گرایش دوم در این زمینه است و تصویر دیگری از مسلمانان در جامعهٔ امروز بریتانیا ارائه میکند. فیلم به بررسی تنشهای نژادی و مذهبی در شمال انگلستان (یورکشایر) میپردازد. فیلمساز در اینباره میگوید: ”یک جنگ نامرئی در بریتانیا در حال وقوع است. شرایط مسلمانان کشور ما، درست مثل شرایط ایرلندیها در دههٔ هفتاد و هشتاد است. گناهکاری مگر اینکه ثابت شود بیگناهی. هر فردی مجرم است تا زمانی که خلاف آن ثابت شود.“ این تم اصلی یاسمین است. هر آسیائی مسلمانی از دید سرویسهای امنیتی بریتانیا، تروریست بهحساب میآید تا زمانی که ثابت شود بیگناه است. یاسمین یک زن مسلمان مدرن است که از هویت اسلامی خود خجالت میکشد. چرا که او در جامعهای زندگی میکند که با یک زن مسلمان با حجاب مشکل دارد. او نیز همانند ”زیاد“ شخصیت فیلم شبکهٔ هامبورگ، میان یک زن مدرن غربی بودن و یک زن مسلمان معتقد به شریعت و ارزشهای اسلامی گیر کرده است. او متعلق به یک خانوادهٔ سنتی و مذهبی پاکستانی است که حتی شوهر او را که آدم بیسواد و سادهلوحی است، از پاکستان برای او آوردهاند و یاسمین حتی از دیدن او نیز اکراه دارد. شوهر نیمهدیوانه، ”فیصل“، با ظاهری پریشان که او را نیز از ریشه کنده و به این سوی جهان پرتاب کردهاند، به شدت احساس تنهائی و از خود بیگانگی میکند. شروع فیلم بسیار غافلگیرکننده است. ابتدا صدای اذان را بر روی تصاویری از شهر و عدهای از نمازگزاران در حال عبادت در مسجدی میشنویم و ناگهان صحنه قطع میشود به یاسمین که در گوشهای خارج از شهر، اتومبیل خود را پارک کرده و مانتو و مقنعهٔ خود را از تن درآورده و شلوار جین و تیشرت میپوشد. (این عمل او چندبار در طول فیلم تکرار میشود.) یاسمین برای حفظ شغل خود ناگزیر است روسری از سر بردارد و به سبک یک زن غربی لباس بپوشد. او دچار یک تناقض و دوگانگی فکری و رفتاری وحشتناک و ویرانکنندهای است که او را به شدت آسیبپذیر ساخته است. پدر یاسمین مسلمانی معتقد و متولی یک مسجد است و برادر کوچک او نیز مؤذن مسجد. با وقوع حادثهٔ یازده سپتامبر، فشار بر اقلیت مسلمان بریتانیا شدت میگیرد. یاسمین که تا کنون خود را جزئی از جامعهٔ بریتانا فرض میکرده است، همهجا مورد تحقیر و توهین قرار میگیرد. پدر یاسمین با فعالیت گروههای مسلمان تندرو در مسجد مخالف است و آنها را از مسجد میراند و اعلامیههای آنها را دور میریزد اما برادر کوچک یاسمین که احساس میکند به شدت تحقیر شده است، حس خشم و نفرت در وجود او شعله میکشد و او را به سمت کینهجوئی و انتقام میکشاند. به همین منظور با گروههای تندروی مسلمان ارتباط برقرار کرده و به دنبال ایدههای آنها میرود.
فیلم به خوبی تأثیر حوادث پس از یازده سپتامبر را بر زندگی خانوادگی یاسمین دنبال کرده و نشان میدهد چگونه یک خانوادهٔ سنتی مسلمان در دل یک جامعهٔ مدرن آسیبپذیر شده و شالودهٔ آن فرو میریزد. برادر یاسمین به خشونت و ترور کشیده شده و به تندروهای اسلامی در افغانستان ملحق میشود و پدر که درمانده و تنها باقی مانده، نوار اذان را در ضبط صوت مسجد میگذارد و مسلمانان را به انجام عمل خیر فرا خواند: حی علی خیرالعمل.
فیلم یاسمین در عینحال که به مسئلهٔ هویت قومی و مذهب در جامعهٔ بریتانیا توجه کرده و قوانین حقوقی و شهروندی در این جامعه را مورد پرسش قرار میدهد، اما تأکید اصلی آن بر اسلاموفوبیا (ترس از اسلامگرائی) است.
منبع : باشگاه اندیشه
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست