جمعه, ۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 26 April, 2024
مجله ویستا


معراج حضرت رسول


معراج حضرت رسول
در جست و جوی "ابعاد معنوی" یک اثر هنری، نزدیک‏ترین پاسخ را شاید بتوانیم در اثری یگانه و درخشان، یعنی در نقاشی "معراج‏حضرت رسول" اثر سلطان محمد نقاش بیابیم. این اثر، همراه با سه اثر دیگر منسوب به او، در نسخه‏ی خطی مصور خمسه‏ی نظامی،سفارش شاه طهماسب صفوی قرار گرفته است که در فاصله‏ی میان سال‏های ۹۴۲ تا ۹۴۷ هجری قمری نقاشی و خوشنویسی شده است‏و خوشنویس آن شاه محمود نیشابوری، خطاط بسیار معتبر و مشهور قرن دهم هجری قمری است. در انجامه‏ی این کتاب آمده است که"فی سلخ شهر ربیع الاول سنه سبع و اربعین و تسعمایه" خوشنویسی آن تمام شده است و قطعاً نقاشی‏ها نیز در فاصله‏ی پنج ساله‏ی‏آغاز و اختتام کتاب ساخته و پرداخته شده‏اند.
این خمسه، ظاهراً تا انتهای زمان فتحعلیشاه قاجار در کتابخانه‏ی سلطنتی حفظ می‏شده تا این که در سال ۱۸۸۰ برای موزه‏ی بریتانیا،از طریقی نامعلوم، خریداری شده و تا به امروز در همان جا محفوظ مانده است.
خمسه‏ی نظامی شاه طهماسب صفوی ۳۹۶ ورق و چهارده مجلس نگارگری دارد که به سلطان محمد و میرک و میرزاعلی ومیرسیدعلی و مظفرعلی منسوب‏اند، که از بزرگ‏ترین هنرمندان دوران خود به شمار می‏روند.
این اثر بی‏نظیر، هر چند از حیث تعداد آثار به پای شاهنامه‏ی شاه طهماسبی نمی‏رسد، اما هر کدام از مجالس نگارگری آن، با بهترین‏نمونه‏های شاهنامه‏ی شاه طهماسبی پهلو می‏زنند و در جاهایی بر آن‏ها پیشی می‏گیرند.
سلطان محمد نقاش، که در ترقیمه‏هایی خود را "سلطان محمد"، "استاد سلطان محمد" و "سلطان محمد عراقی" می‏نامد، به روایت‏قاضی میراحمد منشی قمی در کتاب گلستان هنر. که در حدود سال هزار هجری قمری نوشته شده است. "استاد سلطان محمد ازدارالسلطنه‏ی تبریز است در وقتی که استاد بهزاد از هرات به عراق آمد استاد سلطان محمد، روش قزلباش را بهتر از دیگران ساخته بود.وفاتش در دارالسلطنه‏ی تبریز بود. مولانا میرزاعلی ولد مولانای مشارالیه است. در فن نقاشی و تصویر و چهره‏گشایی نظیر و عدیل‏نداشت و تصویر را به جایی رسانده بود که کم کسی مثل او شد و در ایام پدر، در کتابخانه‏ی شاه جمجاه، شاه طهماسب نشو و نما یافت."
دوست محمد هروی نیز در دیباچه‏ی مرقع بهرام میرزای صفوی از او نام برده است "استاد نظام‏الدین سلطان محمد که تصویر را به‏جایی رسانیده که با وجود هزار دیده فلک مثلش را ندیده؛ از جمله صنایعش که در شاهنامه (۱)... مصور است، موضع پلنگ‏پوشان است‏که شیرمردان بیشه‏ی تصویر و پلنگان و نهنگان کارخانه‏ی تحریر از نیش قلمش دل ریش و از حیرت صورتش سر در پیش‏اند...". سلطان‏محمد، ظاهراً از شاگردان مکتب کمال‏الدین بهزاد. متوفی به سال ۹۴۲ هجری قمری بوده است و احتمالاً به همراه او از هرات، به تبریزرفته و در کتابخانه‏ی سلطنتی مشغول به کار شده است. سلطان محمد طی سالیان، به مدارج ترقی رسیده و در دورانی که شاه طهماسب‏به نقاشی و خوشنویسی توجه بسیار داشته، به سمت معلمی او برگزیده شده است و این، مهم‏ترین امتیاز بوده که یک نقاش آن عصرمی‏توانسته آرزوی دست‏یابی به آن را داشته باشد.
سلطان محمد، چونان دیگر هنرمندان مهم دورانش به کار در کتابخانه‏ی سلطنتی ادامه داد وهنرمندان معتبری مانند محمدی، برج علی اردبیلی، استاد حسین قزوینی، مولانا محمد،محمدمعین‏الدین، میرحسین دهلوی و فرزندش میرزا علی از محضرش سود بردند.
آثار دوست محمد، جز در خسمه‏ی نظامی شاه طهماسب، در شاهنامه‏ی شاه طهماسبی ودر یک دیوان مصور حافظ دیده می‏شود و جز این‏ها، تصاویری از شاهزادگان و مردان جوان درحال مطالعه و تعدادی نگارگری دیگر به او منسوب‏اند.
نگارگری "معراج حضرت رسول" از درخشانترین نمونه‏های تاریخ نگارگری ایران است وبی‏شک، در میان بهترین نگارگری‏های قرن دهم هجری قمری ایران - که خود دوره‏ای منحصر به‏فرد در این هنر بی‏همانند است - قرار دارد.
در این اثر، تصویر پیامبر. که صورت مبارکش با نقاب سپیدی پوشیده شده است. سوار بربُراق و در میان خیل کروبیان - پانزده فرشته - نمایانده شده است و جبرئیلِ در حال راهنمایی،پیشاپیش براق در پرواز است.
ترکیب‏بندی این اثر به صورت مارپیچی گسترده است که از پایین سمت راست کار شروع‏می‏شود و تا به فرشته قرار گرفته در پشت بُراق ختم می‏شود. در نقطه مرکزی و مرکز ثقل این‏مارپیچ، حضرت رسول سوار بر بُراق تصویر شده است. که با انوار طلایی شعله‏ور گرداگردحضرت و براق، تشخّصی جداگانه یافته است. چنین شعله‏هایی گرداگرد سر جبرئیل نیز قرارگرفته است و در سینی و قندیلی که در دست دو فرشته دیگر است نیز دیده می‏شود، و فرشتگان،به استثنای جبرئیل، همگی از این هاله تقدس عاری‏اند. ماه در پایین سمت راست آسمان نقاشی‏شده است و ابرهای سپید پیچان و انبوه، گرداگرد ماه را تا نیمه آسمان پوشانیده‏اند و در آسمان‏بالای سر حضرت رسول، ستاره‏های متعدد طلایی رنگ دیده می‏شوند. فرشتگان با عبودیت ومهر، مجمر و البسه و میوه‏ها و ظرف‏های غذا و کتاب (قرآن؟) و تاج را حمل می‏کنند و درنمونه‏های استثنایی، فرشته‏ای که حامل ظرف غذا در بالاست، تمام رخ تصویر شده است. برای‏درک این ترکیب‏بندی فاخر و مجلل و خاص، می‏شود این نگارگری را با نگارگری‏های مشابه،مثلاً در کتاب معراج‏نامه ۸۴۰ هجری قمریِ محفوظ در کتابخانه ملی پاریس، مقایسه کرد و به‏خلاقیت شگفت‏انگیز و منحصر به فرد آن پی برد. در این معراج‏نامه که به خط اویغوری نگاشته‏شده است، تصاویر عموماً در قاب‏های مستطیلی افقی قرار گرفته‏اند و تناسب موضوع و فضای‏پس زمینه، به سود موضوع (حضرت رسولِ سوار بر براق و فرشتگان و بناها و مخلوقات‏غریب) است و فضا اندک است و بیشتر به قصد تزیین کار شده است. تنوع حرکات و حالات درآن بسیار محدود است و در نمونه‏ای مشابه به نگارگری سلطان محمد، که جبرئیل به صورت‏علمدار حضرت نموده شده است، فضای اندکی دیده می‏شود. بدیهی است یکصد سال فاصله‏میان این دو نقاشی، تجربه‏ها و خلاقیت‏های تازه‏ای را حاصل داده است و چنین قیاسی چندان‏منصفانه نیست، اما به هر حال حالت بسیار زنده و سراسر لطف نگارگری سلطان محمد، نه تنهادر قیاس با معراج‏نامه تیموری، که با هر اثر دیگرِ قرن دهم هجری قمری، تفاوت آشکار دارد. ازمیان نمونه‏های مشابه دیگر می‏توان به نگارگری معراج حضرت رسول در نسخه دیگری ازخمسه نظامی متعلق به سال نهصد و یازده هجری قمری، اشاره کرد.
در این نگاره، با همین موضوع، با مجموعه بسیار مفصل و پیچیده‏ای روبرو می‏شویم که درآن آسمان و خانه کعبه و درختان و کوه‏ها، با جزئیات فراوان نمایش داده شده‏اند و در آسمان. که‏به صورت مربع کاملی در میان منظره قرار گرفته است. ابرهای پیچاپیچ طلایی، حضرت رسول وفرشتگان را در بر گرفته‏اند و فرشتگان چنان ظریف و ریز ترسیم شده‏اند که در نظر اول، چندان‏مشخص نمی‏شوند و جبرئیل راهنما نیز در آن غایب است.
فرشتگان در نگارگری سلطان محمد، هر کدام در شکلی متفاوت ترسیم شده‏اند و حالت‏چهره‏های‏شان نیز مختلف است. حالت‏های خاص فرشته‏ای که دست‏ها را به دعا متصل کرده‏است و فرشته‏ای که حامل کتاب است، دیدنی است. چهره‏های تمام رخ و نیم رخ نیز در میان‏آن‏ها دیده می‏شود و کلاه‏ها و سربندها و جامه‏های فرشتگان نیز، هر یک به گونه‏ای متفاوت‏طراحی شده است.
رنگ‏آمیزی درخشان و استادانه این نگارگری به صورت سه رنگ اصلی لاجوردی و سپید وطلایی، و رنگ‏های متعدد زرد و آبی و نارنجی و سبز و قرمز، مجموعه‏ای دلپذیر و شگفت‏انگیزبه وجود آورده است. طراحی و قلم‏گیری بی‏نهایت ظریف و دقت در تمامی جزئیات نشانه‏ی‏اخلاص و دلبستگی تام و تمام هنرمند است به موضوع مقدس کار او. بعضی از چهره‏ها. مثلاًچهره‏ای که در سمت چپ بالای صفحه ترسیم شده است. با چهره‏های سنتی دیگر فرشتگان‏تفاوت آشکار دارند و نگاه فرشته‏ای که تاج در دست دارد، در جهتی کاملاً ابداعی و استثنایی، به‏سوی ما، یعنی بیننده نقاشی، متوجه است. سلطان محمد، در این اثر، تذهیب چندانی به کارنبرده است و با اختصارِ در تزئین مجال لازم را برای نمایش حالات و حرکات فراهم آورده است،و از سویی، ابرهای سپید پیچاپیچ و شعله‏های طلایی فراوان و سرکش، عنصر تزئینی پرقدرتی‏را به نحوی شگفت‏انگیز به نمایش می‏گذارند. "معراج حضرت رسول" اثر سلطان محمد نقاش،نمونه‏ی کامل و شایسته‏ای است از یک اثر مذهبی و معنوی که، در عین حال، به تمام سنت‏نگارگری ایرانی وفادار و وابسته است. در این شاهکار منحصر به فرد، از تمامی عناصر زمینی وخاکی استفاده شده است تا اثری کاملاً فرا زمینی به وجود آید و سعی هنرمند در تصویرگریِ. هرچند ناقص و محدود او و یا هر هنرمند دیگری. طرحی از عامل قدس، به حد کمالی که مقدورانسان است منجر شده است.
تصور و آرزوی هنرمند در رسیدن به چنین تصویری، در هنر غرب نیز نمونه‏هایی دارد، ازآثار هنرمندان بزرگ دوره رنسانس ایتالیا تا تصویرگری‏های ویلیام بلیک (۱۷۵۷ - ۱۸۲۷)میلادی و نقاشی‏های استادان بزرگ مکتب فلاماندر، چنین نیتی را می‏توان مشاهده و تعقیب‏کرد، اما در بسیاری از نمونه‏های نقاشی مذهبی غربی نیز، نتیجه دیگری حاصل شده است: یعنی‏به جای "آسمانی شدن عناصر خاکی"، "خاکی شدن عناصر آسمانی" صورت پذیرفته است.نگاهی به نقاشی "تصلیب" در محراب آیزنهایم، اثر ماتیاس گرونه والد آلمانی (۱۴۷۰ - ۱۵۲۸)میلادی که رنجی کاملاً بشری را در چهره و اندام در هم پیچده مسیح نمایش می‏دهد، و نیز دربسیاری از صحنه‏های "تصلیبِ" نقاشی شده به وسیله پیتر پاول روبنس (۱۵۷۷ - ۱۶۴۰)میلادی که مسیحی تنومند و فربه را تصویر می‏کند، گواه این نوع دیدگاه و عملکرد است. نقاشی‏که موضوعی دینی و معنوی را انتخاب می‏کند می‏داند که تمامی سعی و تخیل و خلاقیت خودرا در راه نمایش جهانی فراخاکی و قدسی و ملکوتی باید به کار برد و چنین تصویرگری خطیری،چالش سهلی نیست.
نگارگری "معراج حضرت رسول" اثر سلطان محمد نقاش، نشانه توفیق عظیم و سربلندی اودر این چالش است که حاصلش چونان گوهری بر تارک نگارگری ششصد ساله ایرانی‏می‏درخشد، و تا جستجوی انسان در ایصال به ملکوت ادامه دارد، ادامه خواهد داشت.

آیدین آغداشلو
منبع : ماهنامه بخارا


همچنین مشاهده کنید