پنجشنبه, ۲۳ اسفند, ۱۴۰۳ / 13 March, 2025
مجله ویستا
التزام سرخ

از سوی دیگر از آنجا كه سرودن شعر با كوشش فكری شاعر توأم نیست بلكه زاده جوشش فكری ناخودآگاه اوست؛ خواه ناخواه
شعر ملتزم نیز بر خلاف آنچه در نظر اول متصور است، با تلاش شاعر شكل نمیگیرد، بلكه چون شعر ناب از اعماق روح و اندیشه ملتزم او (به هر چه یا هر كه) فوران نموده و بر قلمرو كاغذ میریزد. شعر ملتزم شیعی؛ التزام شاعر شیعه را به اصول این مكتب پویا فریاد میزند. شاعر شیعه ناخودآگاه، عاشق مكتب خود و وامدار آن است. او محبت اولیا شیعه را با پوست، گوشت و خون خود عجین دارد و به ناچار آنچه میگوید رنگ و بوی این شیفتگی را دارد. شاعر شیعه سرخ میاندیشد و سرخ میسراید. سرخ مهر میورزد و سرخ غضب میكند. سرخ میگوید و سرخ فریاد میكشد. تشیع همان وجود شاعر شیعی است و هر شاعری سراینده خویش است بیآنكه خود در آن لحظههای مبهم تولد شعر آگاه باشد. «سید حسن حسینی» شاعری شیعی بود و آنچه میسرود به سرخی اعتقادش. «حسینی» در این سالهای اخیر اگرچه مثل بعضیها دیوان پشت دیوان چاپ نكرد، اما هرگاه كه به صدا آمد، ادبیات انقلاب را از شوق لرزاند.«گنجشك و جبرئیل» به دنبال «همصدا با حلق اسماعیل» دومین مجموعه شعر این شاعر بود كه مشتمل بر ۳۱ شعر نو نیمایی و سپید به دست چاپ سپرده شد. این مجموعه كوچك در یك كلام در شعر نو برجستهترین شعرهای شیعی را خصوصاً در پهنه كربلا و عاشورا به ادبیات كشورمان عرضه كرد. عرصهای كه به جز «گرمارودی» و«صفارزاده» كمتر كسی زورآزمایی جدی در آن به عمل آورده است. تخیل، احساس و عاطفه نیرومند، مضامین و تعابیر تازه، ارتباط قوی اجزاء، تصاویر بكر و موسیقی درونی و بیرونی شعرها از عوامل عمده نفوذ فوقالعاده آثار این مجموعه بر مخاطب محسوب میشود. تعابیر تازه كه ریشه در تخیل شگرف «حسینی» دارند، در سراسر كتاب به چشم میخورند. تعابیری چنان روشن و صمیمی و در عین حال محكم و استوار كه شیرینی كشف آنها ذهن خواننده را تا پایان شعر و حتی پس از آن رها نمیسازد.
«تو آن راز رشیدی
كه روزی فرات
بر لبت آورد
و ساعتی بعد
در باران متواتر پولاد
بریده بریده
افشا شدی»
كه تعبیری است از شهادت حضرت عباس(ع) با تصویری چند لایه حاصل آمده از كاربرد چندگانه ولی همزمان كلمات. «حسینی» با ریشهیابی عمیق و زیبای خود از حادثه كربلا، ماجرا را به زمان رحلت پیامبر(ص) میكشاند:
«چراغ كه خاموش شد
دندانهای حریصتان
وقیحانه درخشید
و دلهایتان در تاریكی
كلمات عادل را
بر نتابید»
اغلب تصاویر این آثار، در ارتباطی تنگاتنگ با كلیت شعر به روند كلی آن كمك میكنند. در شعر زیر یك سیر تاریخی با تصاویری زنجیرهای به نمایش درآمده است:
«تبری میجوییم
از سنگ جاهلی
كه نرخ مروارید محمدی را شكست
و از پولادی
كه در كوفه
برج آفتاب را به دو شقه كرد
و در عاشورا
بوسهگاه نبی را
در نوردید.»
اما زندهیاد «حسن حسینی» گاهی قدرت تصویرسازی خود را كافی نمیداند و با انتقال بیواسطه واقعیت، در حقیقت از گستردگی تصویر میكاهد. حضور واژه «اشقیاء» در میان فوج نمادها گویای این مطلب است:
«دلت پهنه آزمون خدا بود
اگر چه تو از پیش
در حلقه محاصره
دندان براق گرگها را
حدسی روشن زده بودی
و میدانستی
آرواره آب
در هجوم خشك اشقیا
كلید خواهد شد»شاعر در جای جای آثار خود از قوافی جانداری بهره میبرد كه نه تنها موسیقی پنهان شعر را به ذهن خواننده متبادر میكنند، بلكه خود به درك شعر منجر شده و بیهوده به حال خود رها نمیشود:
«آن گنج رنجدیده تاریخ
دیباج را
دیوار قصری بلعید
دیوار قصری در بغداد
این سرزمین باستانی بیداد.»
«تو به باغ میاندیشیدی
كه در پرچینی از علف
تلف میشد»
ولی گاهی در نمونههایی چون شعر زیر قوافی بهكار رفته، تحكم قوافی شعر كلاسیك را به یاد میآورند:
«دل این سوره فجر
پشت این صبح مبین
به تفاسیر نگاه تو اگر گرم نبود
شب ظلمانی یخبندان را
هیچ از قالب تكرار زدن شرم نبود»
زوایای دید شاعر در مجموعه «گنجشك و جبرئیل» در پارهای از اشعار تا حد هیجانانگیزی نو و تكاندهندهاند.
او گاه شعر از زبان چوب خیزرانی میسراید كه نیمی در جهنم و نیمی در بهشت دارد و گاه از زبان شمشیر باستانی شرق كه پرورده مصاف است و بیزار از غلاف. به جرئت میتوان این نگاههای بدیع را در این قلمرو، بیسابقه و یا حداقل بسیار كمسابقه دانست. زبان طنزآلود «حسینی» اگر چه در این مجموعه فرصت چندانی برای ظهور نیافته است، اما حتی در چنین حیطه انعطاف ناپذیری باز هم به موقع رخ مینماید و زهرخندی گاه خشمآلود بر لبان خواننده مینشاند:
«از نان مگو!
فكر ایمان
دندان را شكست
و سوء هاضمه
از دو سو بیداد میكرد»
«و شاعران بیگانه به تبعیت از طاعون
از خاك بیبضاعت
ملكوتی پا در هوا را
مطالبه میكردند»
اشك شیعه «اشك بامعرفت شیعه» فریاد شیعه است. «حسینی» اشك راستین شیعه را میجوشاند. چرا كه تنها از درد و داغ نمیگوید. از راز این درد و داغ نیز سخن میراند. تنها از خون نمیسراید، از جوشش خون نیز میگوید. «حسینی» اگر از پیكر تكه تكه عبّاس(ع) میگوید، آن را از پیكر بریده افشا میشود و اگر از گلوی بریده حسین(ع) میسراید، اعتراف میكند كه اگر آن گلو نبود، عقل حنجرهها هرگز به فریادهای بلند قد نمیداد. اگر از علیاصغر(ع) میگوید، او را استثناء بزرگ تاریخ فوران مینامد و سیلانی بیسقوط و فریادی متصاعد كه با سه شعله زبانه كشید و اگر از زینب(س) و اندوهش میسراید، او را نایب حنجره مشبك برادر میداند كه به تاراج زوبین رفته و به تلاوت قرآنش میخواند كه با سر انگشت نیزه ورق خورده است تا مردانگی بماند. «سیدحسن حسینی» با این مجموعه شعر نه تنها دین خود را به خویشتن ادا كرد، كه خود را به ادبیات این مرز و بوم اثبات نمود. او و آثارش افتخاری برای شعر شیعی محسوب میشوند.
یادش جاودانه باد!
حمیدرضا شکارسری
منبع : پایگاه رسمی انتشارات سوره مهر
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست