جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا

شیکاگو - CHICAGO


شیکاگو - CHICAGO
سال تولید : ۲۰۰۲
کشور تولیدکننده : آلمان و آمریکا
محصول : مارتین ریچاردز
کارگردان : راب مارشال
فیلمنامه‌نویس : بیل کاندون، برمبنای نمایش موزیکال باب فاسی و فرد اب از نمایش‌نامهٔ مورین دالاس واتکینز
فیلمبردار : دیون بیبی
آهنگساز(موسیقی متن) : دَنی الفمن
هنرپیشگان : تی دیگز، کاترین زیتا ـ جونز، رنی زلوگر، دامینیک وست، جان ک. رایلی، ریچارد گیر، راب اسمیت و کریستین بارانسکی
نوع فیلم : رنگی، ۱۱۳ دقیقه


در نیمهٔ دههٔ ۱۹۲۰، ̎راکسی هارت̎ (زلوگر)، رقصندهٔ گم‌نامی است که با ̎ایماس̎ (رایلی) مردی خوش‌قلب و قدری کندذهن ازدواج کرده است. ̎راکسی̎ با ̎فرد کسلی̎ (وست) مردی زبان‌باز که مدعی است می‌توان از او ستاره‌ای بسازد، رابطه دارد. اما ̎فرد̎ در واقع از ̎راکسی̎ سوءاستفاده کرده و بنابراین وقتی ̎راکسی̎ پی می‌برد که ̎فرد̎ به او وعده‌های توخالی داده، به خشم می‌آید و در کمال خونسردی، او را می‌کشد. ̎راکسی̎ در زندان، خود را در کنار ̎ولما کلی̎ (زیتا ـ جونز) می‌یابد ـ ستارهٔ نمایش‌های وودویل که به اتفاق خواهرش برنامه اجرا می‌کرده تا این‌که پی می‌برد خواهرش با شوهر او سروسرّی دارد. ̎ولما̎ هر دو را می‌کشد و بعد از تبانی با مسئول زندان، ̎ولما̎ با ̎بیلی فلین̎ (گیر)، معروف‌ترین وکیل شیکاگو آشنا و در چشم‌ به‌هم‌ زدنی به ملکهٔ روزنامه‌های زرد تبدیل می‌شود. ̎راکسی̎ البته آن‌قدر زیرک هست که متوجه باشد بدبیاری او نیز می‌تواند برایش شهرت به ارمغان بیاورد و از این‌رو ̎ایماس̎ را متقاعد می‌کند تا ̎فلین̎ را استخدام کند. دیری نگذشته که ̎فلین̎ ماجراهای ̎راکسی̎ را ـ البته با بازنگری‌هائی که در آن کرده ـ در اختیار روزنامه‌های زرد می‌گذارد و خیلی زود، ̎راکسی̎ و ̎ولما̎، بر سر این‌که کدام‌شان می‌تواند از طریق عنوان روزنامه‌ها به شهرت و ثروت بیش‌تری دست یابد، به جان هم می‌افتند.
● این نخستین فیلم بلند سینمائی مارشال با استقبال بسیاری روبه‌رو شد. شیکاگو که آشکارا وامدار کاباره (باب فاسی، ۱۹۷۲) بود، در شرایطی که احیاء ژانرهای منسوخ در دستور کار کمپانی‌های هالیوودی قرار گرفته بود ساخته شد تا در احیاء موزیکال همان جایگاهی را بیابد که دو سه سال قبل‌تر ریدلی اسکات با گلادیاتور (۲۰۰۰) یافته بود و ساخت فیلم‌های عظیم تاریخی را احیا کرده بود. آن‌چه به شیکاگو اعتبار بخشید اول شکل اجرای مارشال و بعد مثلث مسحورکنندهٔ بازیگران بود. مارشال با تبحر فضای موزیکال‌های دههٔ ۱۹۴۰ را به خدمت اثرش درآورد، از معماری شیکاگوی آن دوره و چهره‌ای نوستالژیک نهایت استفاده را برد و بدون واهمه از کلاسیک‌ترین نمونه‌های ژانر وام گرفت. در کنار این، مثلث گیر، زلوگر و زیتا ـ جونز در شمایل‌های تجربه‌ نشده، تماشاگر ابتدای هزارهٔ تازه را غافل‌گیر کردند. بازیگرانی که آواز می‌خواندند، از این‌سوی صحنه به آن‌سوی صحنه می‌رفتند و می‌رقصیدند. این نمایش، نه‌تنها به مذاق سینماروها خوش آمد که آکادمی هم از آن با یک مجسمهٔ طلائی استقبال کرد. منتقدان کلاسیک مخالف موزیکال هم البته کم نبودند و همین باعث شد شیکاگو طیف مخاطبان گوناگون نداشته باشد. گروهی عاشق فیلم شدند و گروهی هم با نفرت از آن یاد کردند. این ظاهراً روال موسوم بسیاری از موزیکال‌های مطرح تاریخ سینما بود که شیکاگو هم در میان‌شان قرار گرفت.