شنبه, ۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 27 April, 2024
مجله ویستا

دنیای آب - Waterworld


دنیای آب - Waterworld
سال تولید : ۱۹۹۵
کشور تولیدکننده : آمریکا
محصول : چارلز گوردون، جان دیویس و کوین کاستنر
کارگردان : کوین رنولدز
فیلمنامه‌نویس : پیتر رید و دیوید توهی
فیلمبردار : دین سملر
آهنگساز(موسیقی متن) : جیمز نیوتن هوارد
هنرپیشگان : کوین کاستنر، دنیس هاپر، جین تریپل هورن، تینا مارجورینو، مایکل جتر، جرارد مورفی، ر.د کال و رابرت جوی.
نوع فیلم : رنگی.
صدا : ۱۳۵ دقیقه.


زمانی در آینده با آب شدن یخ‌های قطبی در اثر یک فاجعه زیست محیطی و اثرات گل خانه‌ای، همه خشکی‌ها به زیر آب رفته‌اند و زندگی نابود شده است. معدود بازماندگان خودشان را با زندگی آبی وفق داده‌اند و در ایستگاه‌هائی روی آب زندگی می‌کنند. از جمله آنان، "مارینر" (کاستنر) است که روی قایقی عجیب زندگی می‌کند و هنوز برخی آثار تمدن گذشته را با خود دارد. تعدادی دیگر نیز تحت نام "اسموکر"، به رهبری مردی به‌نام "دیکان" (هاپر) روی باقی‌مانده یک نفتکش زندگی می‌کنند. گفته می‌شود که جائی میان این آب‌های لایتناهی هنوز قطعه خاکی هست که همه می‌خواهند به آن برسند. روزی "مارینر" برای داد و ستد به یکی از این اقامتگاه‌های موقت می‌آید اما "اسموکرها" حمله می‌کنند، "مارینر" با استفاده از این موقعیت، با زنی به نام "هلن" (تریپل‌هورن) و دختر او، "اینولا" (ماجورینو) که گفته می‌شود بازمانده‌ای از مردمان زمین خاکی است و علامتی از آنان بر پشت خود دارد، فرار می‌کند. "اسموکر"ها برای گرفتن "اینولا" و یافتن رد زمین خاکی به‌دنبال آنان هستند. "مارینر" بسیار به دشواری با "هلن" و "اینولا" ارتباط برقرار می‌کند اما کم‌‌کم به "اینولا" مثل دختر خودش علاقه‌مند می‌شود. "دیکان" حمله می‌کند، "اینولا" را می‌رباید و قایق او را به آتش می‌کشد. "مارینر" برای پس گرفتن "اینولا" به کمک دو سه نفر و "هلن" به سمت نفتکش می‌روند. "مارینر" وارد کشتی می‌شود، آن‌جا را به آتش می‌کشد و "اینولا" را پس می‌گیرد. وقتی سرانجام با یک بالن به زمین خاکی می‌رسند، همه مرده‌اند و آنان باید نطفه زندگی را دوباره بریزند. "مارینر" آنان را می‌گذارد و خود، چون آدمی تطبیق یافته با شرایط آبی است، سوار قایقی تازه می‌شود و می‌رود.
٭ دنیای آب نه آن‌قدر خوب، شگفتی‌انگیز و اعجاب‌آور است که قرار است و همه می‌‌گفتند و تبلیغ می‌کردند باشد و نه آن‌قدر بد و معمولی و پیش پا افتاده که آدم پس از شنیدن و خواندن همه اخبار درباره شکست فیلم و اختلافات بین این کوین و آن کوین و بحث‌ها و مصاحبه‌ها و نقدها انتظارش را دارد. فیلم هیجان‌انگیز استانداردی است از سینمای آمریکا، که همه چیزش سرجای خودش، به قاعده و درست، جاافتاده و قرار گرفته است، و البته با یکی دو صحنه اعجاب‌آور (که خاصیت این اکشن‌های دهه ۱۹۹۰ آمریکائی است) و یک شخصیت بسیار جذاب و اندکی تازه (که خوشبختانه از دست کاستنر لطمه کمی خورده است) و پایانی جذاب و کمی غیر متعارف (که این فیلم شجاعت می‌کند و احتمالاً آن را برای فیلم‌‌های هیجان‌انگیز بعد از خودش باب می‌کند). دنیای آب مثل اغلب اکشن‌های دهه ۱۹۹۰ آمریکا، قصه‌ای دارد با بار اسطوره‌ای و تاریخی و بشری، که هر چند جای کار بیش‌تری داشت اما کمتر به آن پرداخته می‌‌شود و نوعی پرداخت کلیشه‌ای، مثلاً در معارفه "اسموکرها"، در معرفی شخصیت اول و به خصوص در مبارزه نهائی، به یک وسترن سام پکین‌پائی، مثلاً شباهتت دارد، با قهرمانی عجیب (که در یک فیلم پکین‌پا بیشتر به آن پرداخته می‌شود و به شخصیتی بدل می‌شود، مثل "سرگرد داندی" یا جوئل مکری در سرزمین مرتفع بتاز، ۱۹۶۲) که اینجا اما بسیار کم پرداخت شده و پا در هوا می‌ماند، که اما مثل قهرمان‌های وسترن رسالتش را انجام می‌دهد و در انتها، در دامنه افق (اینجا به دریا بدل شده) ناپدید می‌شود. اما غیر متعارف بودنش و هویت داشتنش را در مواجعه‌اش با زن و بچه می‌بینیم، و پرداخت غیر متعارف کارگردان را در نوع رابطه زن و مرد که پرداختی هالیودی پیدا نمی‌کند. با این همه بار حادثه و هیجان فیلم ـ که بقیه چیزها به نفع این عامل باید از دست می‌رفتند ـ به هنجار و قاعده و رسم هالیوود کار شده است، با حجمی از سرعت و ضرباهنگ و موسیقی و خشونت که این روزها عادی است، با پرداختی اندکی غیر متعارف و اجرائی استاندارد و در مقیاس و اندازه دهه ۱۹۹۰ هالیوود، با شخصیتی جذاب. این یک سیاره میمون‌ها (فرانکلین شفنر، ۱۹۶۸) بد نوشته شده و بد کار شده است که حتی قدرت ایجاد آن شگفتی نمای آخر سیاره... را هم ندارد.


همچنین مشاهده کنید