جمعه, ۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 26 April, 2024
مجله ویستا


به کارگیری شیوه های بدیع اجرایی


به کارگیری شیوه های بدیع اجرایی
نمایش سیاه بازی قابلیت آن را دارد که به شکلی فراگیر موضوعات اجتماعی و واقعی زندگی را در قالب داستان نمایشی کمیک به کار بگیرد. آن چه که این نمایش را تاثیرگذار کرده تاکید بر درونمایه و استفاده از همه آن اتفاقات احتمالی است که در گفتار و رفتار پیش می آید و منجر به تناقضات و موقعیت های کمیک و خنده دار می شود.
معمولا تم اصلی در قالب یک داستان موضوع محوری نمایش را تشکیل می دهد. اما داده های فرعی بسیار شامل ضرب المثل ها گفته های متناقض، خرده روایت های داستانی، موقعیت های غیر منتظره ،اشتباهات گفتاری و شنیداری و اشاره به واقعیت های تلخ جامعه به زبان طنز و کنایه ارایه می شود.
از دیگر داده های فرعی می توان به آشنایی زدایی از موضوعات و حتی کلمات و عبارات وانموده های رفتاری و گفتاری غیرعمدی، استفاده از بداهه گویی و بداهه نمایی و بهره گیری از اعترافات پرسوناژهای مقابل برای محکوم کردن و رسیدن به تناقض تعامل زا اشاره کرد. در کنار همه این ها در نظر داشته باشید استفاده از لهجه های گوناگون ژست میمیک چهره، تغییر صدا لطیفه گویی و مزاح ،بازی های کلامی تا حد کاریکلماتور ،اجرای برخی تصنیف های معنادار و مورد علاقه مردم بسیاری عوامل و اجزا و عناصر موضوعی دیگر همگی ساختار موضوعی نمایش سیاه بازی را شکل می دهند و قابلیت ها و ظرفیت های تردید ناپذیر آن را برای خنداندن تماشاگر به نمایش می گذارند تا جایی که گاه قهقهه بلند تماشاگران را می توان پشت درهای بسته سالن شنید.
با توجه به این اوصاف باید اقرار کرد که نمایش سنتی سیاه بازی در اصل یک داروی هنری برای علاج غم ها و افسردگی هاست. در ضمن قادر است در همه حال جامعه را سر حال و شاداب نگه دارد. نمایش سیاه بازی«سایه تو سایه» به نویسندگی داود فتحعلی بیگی و کارگردانی علی اصغر راسخ راد بر آن است با به کارگیری همه عوامل و عناصر فوق به نمایشی شکل بدهد که موضوع اصلی آن همان موضوع تکراری همیشگی خواستگاری و ازدواج است.
متن نمایش گرچه از این لحاظ چیز تازه ای ندارد برای شکل دهی به این موضوع محوری شیوه ها و ابتکارات خاصی را به کارمی گیرد که بیشتر آن ها بدیع اند یعنی اجزا و قسمت های متن با اندیشمندی و انتخاب زبان و واکنش های رفتاری تازه ای همراه است و تماشاگر را قانع می کند که بنشیند آن را ببیند و بخندد بنابراین ارزش های نمایش»سایه تو سایه» به نویسندگی داود فتحعلی بیگی به سبب پرداختن او به موضوع ازدواج نیست زیرا این ها بارها و بارها و به شکل های گوناگون به نمایش درآمده اند.
ارزش های کار او در پردازش اجزا و ضمایم قابل توجهی است که در قالب دیالوگ ها،ژست ها حالات چهره و واکنش های رفتاری به طور نسبی حتی از ظرفیت معمول نمایش سیاه بازی هم کمی فراتر می رود واجازه نمی دهد هیچ لحظه ای از نمایش بدون دیالوگ حالت یا اتفاق خنده دار سپری شود یعنی نگاه طنزآمیز فتحعلی بیگی از آغاز تا پایان بر ساختار متن ساری و جاری است.
گرچه در این نوع نمایش ها شخصیت پردازی به جز شخصیت پرسوناژ سیاه اغلب به طور کامل شکل نمی گیرد در این نمایش به علت شرطی کردن عادات دیالوگ ها و رفتار پرسوناژها فتحعلی بیگی موفق می شود بعضی از پرسوناژها را شخصیت پردازی کند و همین سبب گیراتر شدن نمایش شده است. نمایش«سایه تو سایه» طراحی صحنه ساده ای دارد که زحمت برای ذهن تحلیل گر و تماشاگر را به زحمت نمی اندازد و چون صحنه حالتی سکو مانند دارد همان حال وهوای نمایش تخت حوضی را القا می کند.
ضمن آن که در نمایش سیاه بازی معمولا قرار است چیزهایی اعلام شوند و به نمایش درآیند که برای مخاطب وجاهت صحنه ای هم داشته باشد. بنابراین اجرای نمایش روی سکو سنخیت و ویژگی اثر را حفظ کرده و امکان ورود و خروج بازیگران را هم از همه طرف فراهم کرده است.
میزانسن ها نیز دقیقا براساس همین طراحی صحنه در نظر گرفته شده اند و جایگیری پرسوناژها با محتوای نمایش همخوانی دارد. نمایش سیاه بازی تاکید زیادی بر گفتار دارد و حتی می کوشد که آن را به دور از هر گونه تعامدی نشان دهد و تماشاگر را مجاب کند که همه نمایش از آغاز تا پایان براساس اتفاقات خود به خودی و بداهه گویی و بداهه نمایی بازیگران شکل می گیرد اما واقعیت این است که همیشه متنی وجود دارد که می توان آن را در هر زمانی با وقایع و شرایط جامعه آدابته کرد ضمن آن که پاره ای از دیالوگ ها هم اساسا با بداهه گویی بر زبان جاری می شوند و در این نمایش هم چنین اتفاقی رخ می دهد. گاهی بازیگران به پیشکسوتان نمایش سیاه بازی و نیز به اشخاصی در سالن یا به خود کارگردان اشاره می کنند و حتی از نحوه کارگردانی در قالب طنز و مطایبه ایراد هم می گیرند و با این که این امر سبب ایجاد فاصله با متن و اجرا می شود در نهایت خودش نیز به متن و اجرا اضافه شده و جزو نمایش می شود.
از آن جایی که این نوع نمایش بر داده های گفتاری و همزمان بر حوادث کمیک تاکید دارد نمایشی بازیگر محور است و انتقال همه چیز به میزان توانایی بازیگران در اجرای نمایش بستگی دارد. در این رابطه بازیگر نقش سیاه ،بازیگر محوری نمایش به شمار می رود.
در نمایش«سایه تو سایه» به کارگردانی علی اصغر راسخ راد بازیگران با توانایی لازم به ایفای نقش می پردازند. آن ها همه قابلیت های فیزیکی و روانی خویش را به کار می گیرند و با تمام وجودشان روی صحنه بازی می کنند.
این ویژگی سبب می شود که درونمایه نمایش به خوبی به تماشاگر انتقال یابد که بخشی از این موفقیت حاصل توانایی کارگردان در هدایت بازیگران است. شروع نمایش کمی شتابزده است و صدای خنده ها هم که نوعی شعاردهی رفتاری یا زمینه سازی برای کمیک جلوه دادن نمایش است چندان جالب نیست و تا حدی آزاردهنده هم است اما صدای شیپوری که در اصل ریتم شیپور جمع و برای اعلام آمادگی گروه نواخته می شود مناسب به نظر می رسد. گفتنی است که بخشی از صدای پرسوناژها مخصوصا هنگام اجرای تصنیف ها از بلندگو پخش می شود و بازیگران تظاهر به بیان آن می کنند. یکی از ویژگی های نمایش«سایه تو سایه» تلاش بازیگران برای پارادوکسیکال کردن بعضی حالات و حرکات بدیهی است مثلا گریه های آنان بسیار خنده دار است. همزمان نیز بعضی موقعیت های لحظه ای متناقض در نمایش پیش می آید که به دیالوگ های غیر منتظره و کمیک می انجامد.
نمایش«سایه تو سایه» به کارگردانی علی اصغر راسخ راد در کل موفق می شود به کمک وانموده های ذهنی رفتاری و گفتاری و بازیگری خوب بازیگران تماشاگر را برای مدتی طولانی راضی و خندان نگه دارد و زیبایی و جذابیت های نمایش سیاه بازی را به اثبات برساند.
حسن پارسایی
منبع : روزنامه جوان


همچنین مشاهده کنید