جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا


توسعه‌ی فرهنگ ICTو وظیفه‌ی فرهنگ و ارشاد اسلامی


از زمانی كه اینترنت، جهانی شده است تنها یك دهه می‌گذرد. این بدان معناست كه آشنایی ما با اینترنت، حدود یك سال بعد از گسترش جهانی اینترنت و به تقریب همزمان با رسیدن آقای مسجد جامعی به معاونت پژوهشی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، در سال ۱۳۷۴ رخ داده است.در طول این یك دهه، موضوعی كه بیش از دیگر موضوعات، ذهن مربیان، مصلحان، روحانیان و در یك كلام: همتایان آقای مسجد جامعی در جوامع نوین را به خود مشغول كرده، این مسأله‌است كه:
*مردم و جامعه، تحولات شگرف ارتباطات و فناوری اطلاعات را در عرصه‌ی فرهنگ، چگونه تجربه كرده‌اند؟
اینك آقای مسجد جامعی مدت‌هاست كه در دولت آقای خاتمی، از معاونت به وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ارتقاء یافته و پروژه‌های فرهنگی و ارشادی خوبی را در این مدت، تعریف، تصویب و به اجرا در آورده است كه یكی از مهم‌ترین آن‌ها: «طرح ملی پیمایش ارزش‌ها ونگرش‌های اجتماعی مردم ایران» است. یافته‌های این طرح عظیم در پاییز ۱۳۸۰ منتشر شد و به نوبه‌ی خود، پژوهش‌گران در حوزه‌ی جامعه‌شناسی را غافل‌گیر كرد. برای آن دسته از خوانندگان كه با یافته‌های این پیمایش (یا نظر سنجی) در ۲۸ استان كشور آشنایی ندارند لازم به ذكر است كه موضوع‌های این نظر سنجی (پیمایش)، اندیشه‌ها، باور‌ها، رفتار‌ها و هنجار‌های عمومی مردم در ۲۸ استان كشور بود و داده‌های این پیمایش ملی، طی یك مرحله و به طور همزمان در تمام استان‌ها (در شهر مركز استان) جمع‌آوری شد. روز آغاز این پیمایش ۲۵/۱۱/۷۹ و روز پایان آن ۲۰/۱۲/۷۹ بود. تعداد نمونه (فضای نمونه) در شهر‌های كوچك (با كمتر از ۱۵۰ هزار نفر جمعیت) ۵۰۰ نفر بود و در شهر‌های بزرگ (بابیشتر از ۲ میلیون نفر جمعیت) ۲۰۰۰ نفر را شامل می‌شد. لذا مراكز استان‌ها، به هشت طبقه‌ی جمعیتی دسته‌بندی شدند و فضای نمونه‌ی هر استان بر حسب بزرگی جمعیت، تعیین شد.
متغیر‌های زمینه‌ای این پیمایش، عبارت بودند از:
*متغیر وضع فعالیت: شاغل، بیكار، خانه‌دار، محصل، باز نشسته
*متغیر تحصیلات: بی‌سواد، ابتدایی، متوسطه، دیپلم، تحصیلات عالی
*متغیر سن: ۲۹-۱۵، ۴۹-۳۰، ۵۰ سال به بالا
*متغیر وضع تأهل: مجرد، متأهل
*متغیر قومیت: آذری، لر، كرد، بلوچ، فارس، عرب، سایر اقوام
*متغیر مذهب: شیعه، سنی، سایر مذاهب
*متغیر جنسی: زن، مرد
در مجموع از ۱۶۸۲۴ نفر مصاحبه‌ی حضوری به عمل آمد و یافته‌های این پیمایش در ۲۹ جلد (۲۸ جلد برای استان‌ها و یك جلد ماحصل آن برای كشور) به چاپ رسید. این شرح كوتاه را به این خاطر آوردیم كه عظمت این كار، برای آنان كه با اصطلاح «پیمایش» آشنا نیستند و طرح پیمایش ملی ارزش‌ها و نگرش‌های مورد بحث را ندیده‌اند، تا حدودی روشن شود. اما این كار خوب، نیز، در كشور ما. مانند بسیاری از اقدامات مقطعی، استمرار نداشته است و اگر استمرار می‌داشت و پدیده‌ها و دستاورد‌های ارتباطات و فناوری اطلاعات را در بر می‌گرفت، اكنون به جای نوشتن این سطرها، به آن «یافته‌»‌ها كه خلاء و فقدان‌شان را احساس می‌كنیم می‌پرداختیم. آری: بار دیگر می‌پرسیم:
مردم ما طی این یك دهه، جامعه‌ی اطلاعات و تحولات سریع و اثر‌گذار فناوری اطلاعات را در عرصه‌ی فرهنگ، چگونه تجربه كرده‌اند؟- متأسفانه، كسی نمی‌داند ولی شما خوانندگان عزیز، ترجمه‌ی یافته‌های پیمایش‌های مشابه را در كشور‌های دیگر در صفحه‌های خبری این ماهنامه و سایر نشریات كشور خوانده‌اید. در اثر این پیمایش‌ها در اكثر كشور‌ها، اكنون، گنجینه‌ی بزرگی از اطلاعات و آمار مرتبط با موضوع مورد بحث ما، در اینترنت و نشریات كاغذی، موجود است و در اختیار همگان قرار دارد اما دریغ از پیمایشی وطنی در مورد اینترنت، تلفن همراه و...، در حد و اندازه‌ی پیمایش ارزش‌ها و نگرش‌های عمومی ایرانیان كه وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در سال ۸۰ اقدام به انتشار آن كرد. در نبود پیمایش ارزش‌ها و نگرش‌های ایرانیان در قبال پدیده‌های نوین مخابرات، ارتباطات و فناوری اطلاعات، مدیران اجرایی ما، بدون داشتن آمار و اطلاعات لازم، چشم بسته وارد گود شدند میلیون‌ها و میلیارد‌ها تومان را صرف اقدامات عمل گرایانه‌ی خود، به امید «اصلاح» امور، كردند، «اصلاحی» كه به قول منطقیون، مصداق «تصدیق بلا تصور» است.
در اثر عمل‌گرایی‌های كوركورانه، اكنون اوضاع و احوال محیط‌های اینترنتی در كشور ما، آنچنان دچار اعواج شده‌اند كه فضای كار را آشوب‌ناك كرده‌اند و كار پژوهش‌های آتی را به غایت، پیچیده نموده‌اند. لیكن بیش از این، درنگ جایز نیست! وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، باید و می‌تواند- به بهترین نحو- از پس این كار بغرنج برآید . طرح پیمایش ملی ارزش‌ها و نگرش‌های ایرانیان در قبال پدیده‌های نوین مخابرات، ارتباطات و فناوری اطلاعات را اگر هنوز تعریف، تصویب و تدوین نشده است- تهیه كند و مركز مطالعات ویژه‌ای را به این پیمایش اختصاص دهد به طوری كه دبیرخانه‌ی این مركز، به طور مستمر پاسخگوی نیاز اندیشمندان و كاربران و مدیران كشور باشد و مأموریت خود را در مقاطع شش ماهه یا سالانه، به صورت ادواری به اجرا در آورد و كارها را دنبال كند.
*و اما فایده‌های اجرای چنین طرحی را می‌توان، موارد زیر دانست:
۱-كسب تجربه‌ و مهارت‌های لازم
دم دست‌ترین فایده‌ای كه بر این طرح متربت است، صیقل یافتن متخصصان پیمایش است و جلوگیری از «زنگ‌زدن» معلومات‌شان! شاید این نكته بر اهل فن و متخصصان امر، پوشیده مانده باشد كه:
معلومات رسمی، ناكارآمدی خود را به اثبات رسانده‌اند و در دنیای متحول امروز، مفاهیم «چارچوب دار» و «ترازمند» سابق، در حد انفجار، دگرگون شده‌اند! یكی از مفاهیمی كه به واقع «منفجر» شده است، مفهوم «جامعه» است و به تبع آن، «جامعه» شناسی نیز از اساس متحول شده است. آیا می‌شود با مفهوم سابق «جامعه» به سراغ «جامعه‌ی اطلاعات» رفت؟ - به عقیده‌ی نگارنده، محال است بتوان با مفهوم سابق، چیستی جامعه اطلاعات یا جامعه‌ی دانش (Information Society or Knowledge Society) را درك كرد. پس نخستین، چالش‌ پیش روی پژوهش‌گران، حل و رفع این چالش‌ و تعیین چارچوب مفهومی كار است. سپس روش‌شناسی كار مطرح می‌شود، یعنی این كه در این پیمایش به خصوص، چه متغیر‌هایی مورد سنجش قرار می‌گیرند؟این متغیر‌ها (و شاخص‌ها) چگونه سنجیده می‌شوند؟قلمروی گردآوری اطلاعات مربوط به این متغیر‌ها چیست؟داده‌های گردآوری شده چگونه آماده و تحلیل می‌شوند؟از این رو می‌توان به جرأت گفت: نخستین فایده‌ی این پیمایش، تعیین حد و مرز توانایی ما برای انجام آن است.
۲- پیش‌گیر‌ی، ارزان‌تر از درمان، پس از وقوع واقعه است.
دومین فایده‌ی این پیمایش، رو شدن مخاطرات ، تهدید‌ها و نقاط ضعف است و امكان پیش‌بینی روند آتی و پیش‌گیری و جلوگیری از عواقب بد آن‌ها و هدایت آحاد مردم و دست‌اندركاران، به مسیر صحیح كار و پیدا كردن كاستی‌ها، كمبود‌ها و رفع آن‌ها! اگر میلیون‌ها تومان را صرف انجام چنین پیمایشی كنیم، میلیار‌د‌ها تومان را به خاطر روشن بینی و آینده‌نگری واقع بینانه و در نیفتادن از چاله به چاه، صرفه‌جویی كرده‌ایم. چرا راه دوری برویم؟! ضرر‌هایی كه تاكنون به خود و آحاد مردم وارد كرده‌ایم همه گویای ضرورت انجام هر چه زود‌تر پیمایش مورد بحث است.
۲-۱ مورد فیلتر گذاری:
* هزینه كردن میلیارد‌ها تومان، برای فیلتر‌گذاری وبگاه‌های اینترنتی
*میلیون‌ها تومان، عدم‌النفع، از ناحیه‌ی بگیر و ببند فراهم آوران خدمات اینترنتی
*متضرر كردن فراهم آوران خدمات اینترنتی و مشتركان آن‌ها
*ایجاد جو عدم اعتماد، ناامنی و تشویق برای سرمایه‌گذاران
تازه، مدیر شركت ارتباطات داده وابسته به شركت مادر تخصصی مخابرات ایران، چرا باید مخارج این فیلتر‌گذاری‌ها را برعهده بگیرد؟ اگر هم ضروری باشد كه از فیلتر استفاده شود، چه كسی باید هزینه‌های آن را تقبل كند؟ وظیفه‌ی تنظیم كننده مقررات چیست؟ اصلاً آیا در بخش ارتباطات داده و اینترنت، مرجع تنظیم مقررات داریم؟ قانون‌گذار، مرجع تنظیم مقررات این بخش را معین كرده است؟ كاستی‌های ما برای انجام قدرتمند، كارساز و قانون‌مند فیلتر‌گذاری، كدام‌اند؟
این اقدامات، تا چه حد كار ساز بوده‌اند؟ چه كاربرانی و در چه سطحی از معلومات توانسته‌اند فیلتر‌ها را دور بزنند؟ دشمنان و مخالفان اقدامات دولتی علیه جریان آزاد اطلاعات، چه كسانی هستند و تاكنون برای خنثی كردن اقدامات محدود كننده‌ی دولت، به چه اندازه موفق بوده‌اند؟۲-۲ مورد «دانشگاه ‌ها‌وایی»
برابر با آگهی‌های تبلیغاتی دانشگاه ‌ها‌وایی، این دانشگاه اینترنتی، به شیوه‌ی الكترونیكی و از راه‌دور، به دانشجویان، آموزش می‌دهد، امتحان می‌گیرد و مدرك رسمی برای قبول‌شدگان صادر می‌كند كه مورد پذیرش دانشگاه‌های آمریكا و بلكه سراسر جهان است. تاكنون بسیاری از ایرانیان، میلیارد‌ها تومان، در مجموع، به حساب این دانشگاه واریز كرده‌اند اما مدرك صادر شده از سوی این دانشگاه، مورد پذیرش مقامات رسمی كشور نیست! حتی كار به دادگاه می‌كشد و دادگاه‌های صالحه‌ی كشور به عدم صلاحیت دانشگاه ‌ها‌وایی رأی می‌دهند ولی پس از شكایت شعبه‌ی ایرانی دانشگاه‌ ها‌وایی از رأی اولیه، رای دیگری مبتنی بر صلاحیت فعالیت دانشگاه ‌ها‌وایی، در كشور، صادر می‌شود. سپس كاشف به عمل می‌آید كه در بهار سال ۲۰۰۴، دادگاهی در ایالت ‌هاوایی آمریكا، خود به عدم صلاحیت این كسب و كار اینترنتی رای داده بود و ما بی‌خبر بوده ا‌یم. نتیجه‌ی این كش و قوس، تعداد زیادی مال باخته و مدرك گرفته است كه مدرك شان هنوز مورد قبول وزارت آموزش عالی كشور نیست. بسیاری از این افراد را در ادارات دولتی، مجلس، نهاد‌ها و سازمان‌های رسمی كشور، «دكتر» معرفی كرده‌اند و برخی از سازمان‌ها نیز، بر خلاف قوانین اداری، مدرك دكترای مدعیان را پذیرفته‌اند و به آن‌ها حقوق و مزایای دكتری را داده یا می‌دهند. در میان آن‌ها كم نیستند «سردار»، «قاضی»، «نماینده‌ی مجلس» و..... كه به دكترای مدیریت، دكترای حقوق، دكترای مخابرات و ...... نایل شدند و از سوی همكاران و زیردستان، با عنوان «دكتر» مورد خطاب قرار می‌گیرند و این در حالی‌ست كه دادگاه‌ ایالت‌ هاوایی آمریكا، رای به ابطال این مدرك در سراسر جهان داده است.
خوب، چه كسی مقصر است؟
می‌دانیم كه پاك‌ترین فرزند اینترنت، «یادگیری الكترونی» (یا الكترونیكی) نام دارد! اما در اثر ندانم‌كاری‌های ، عده‌ای سوداگر، همین «پاك‌ترین فرزند» را به لجن می‌كشند! آن هم در آغاز آشنایی ما با این پدیده‌ی ارزشمند و عام‌المنفعه! در نتیجه: مردمی به دام می‌افتند، دولتمردانی (هر اندازه دیر اما بالا‌خره) اقدام می‌كنند و دادگاهی (به درستی) دزد را شناسایی می‌كند . ذینفعانی از میان همان مردم، كمر همت می‌گمارند تا آبروی از دست رفته‌ی خود و دانشگاه رد صلاحیت شده را نجات دهند و موفق‌ هم می‌شوند اما باز دولتمردان، رضایت نمی‌دهند و .... سر آخر، روسیاهی می‌ماند برای ذغال:میلیارد‌ها تومان ضرر، هزاران ساعت اتلاف وقت و عمر، كوهی از پرونده‌های له و علیه، برای هیچ و پوچ! آیا نمی‌شد با انجام به موقع یك پیمایش ملی، از بازار آموزش الكترونیكی، از عرضه و تقاضای این بازار، از ارزش آن، از شگرد‌ها و كلك‌های بازاریان و سود‌اگران، از شیوه‌های درست كار و از قانون‌مند كردن آن در كشور و از ایجاد آن و سرمایه‌گذاری در آن و بهره جستن از آن، آگاه شد و همگان را آگاه كرد؟
در اثر این برخورد با نخستین نمونه‌ی «دانشگاه مجازی»، گروه واژه‌گزینی رایانه و فناوری اطلاعات، در فرهنگستان زبان و ادب فارسی، حذف «مجازی» از این اصطلاح را مورد بحث قرار داده و مایل است به جای آن «گوهرین» را بنشاند تا به نوبه‌ی خود، آبروی به نا حق از دست رفته‌ی این پاك‌ترین فرزند اینترنت را با نام‌گذاری و واژه‌ گزینی مناسب‌تر، حفظ كند و به آن باز‌گرداند. این نخستین واكنش است. اما دیگران نیز باید واكنش، نشان دهند: قانون‌گذار، قاضی، وزیر، روزنامه‌نگار و.... تا شاید آب رفته به جوی بازگردد!!؟
۲-۳ مورد گلدكوییست
چهار پنج سال پیش، جوانان بسیاری گرد هم می‌آمدند و جلساتی در سراسر ایران حتی در شهر‌هایی كه زیر ۱۵۰ هزار نفر جمعیت دارند(!) تشكیل دادند تا با نام «گلدكوییست» و كار كردن آن آشنا شوند سخن رانان با هواپیما سفر می‌كردند و این جوانان مشتاق را از راه و رسم عضویت در شبكه‌ی گلدكوییست، مطلع می‌ساختند. هزاران ایرانی از هر قشر و طبقه: از میان كارگران و بیكاران مانند دانشجویان، خانه‌داران و بازنشستگان، از دارا و ندار، عضو می‌شدند، كارت ویزیت برای خود درست می‌كردند و علاوه بر نام خود، شماره‌ی عضویت خود را در شبكه‌ی گلدكوییست، روی آن چاپ و تبلیغ می‌كردند
كار كرد این شبكه، با مفهومی جدید بیان می‌شد: بازاریابی شبكه‌ای! سخنرانان، این مفهوم جدید را با ارائه‌ی نمونه‌هایی از آن، توصیف می‌كردند و می‌گفتند: هر كسی می‌تواند بدان اقدام كند و در عوض، در منافع فروشنده(شركت تولید كننده‌ای كه گلدكوییست را ایجاد كرده است) شریك شود. تجربه‌ی گلدكوییست برای جوانان، سود‌آور و نشاط بخش بود.اگر همان وقت كه این رفتار جوانان روشد، پیمایشی طرح‌ریزی می‌شد و مطالعه‌ای صورت می‌گرفت، این همه كش‌ و قوس در قوه‌ی قضاییه، انتظامات، دولت و مردم، رخ نمی‌داد.
در اثر برخورد بی‌مطالعه با این پدیده (پدیده‌ی نو ظهور بازاریابی شبكه‌ای)، اطلاعات نادرستی در مطبوعات كشور درج شد، و حتی مراجعی نیز فتاوایی را له و علیه آن صادر كردند (كه بعداً فتاوی له نیز تكذیب شدند.) و برخی گفتند و نوشتند كه این كار غیر قانونی‌ست، نوعی قاچاق است، قاچاق نیست و..... اوضاع چنان آشوب‌ناك و رعب بر‌انگیز شد كه كسانی كه یقین و ایمان داشتند كه كار خلافی انجام نداده‌اند و ضرری به كشور وارد نشده است و هیچ كس متضرر نگردیده یا نمی‌گردد، مجبور شدند سكوت كنند یا اگر حرفی زدند و نوشتند‌ راه به جایی نبردند و تریبونی پیدا نكردند و این شد كه شد: هزاران مال باخته به خاطر اقدام انتظامات، دولت و دادگاه! و این در حالی‌ست كه رسماً در هفته‌ی اول آبان ماه اعلام شد كه هزاران كیلو طلا از سوی گلدكوییست برای اعضای ایرانی به كشور وارد شده است كه از سوی مقامات، ضبط و ربط شده و هزاران كیلوی دیگر در راه است كه آن‌ها نیز ضبط و ربط می‌شوند زیرا به ظاهر قانونی برای ورود سكه‌ی طلا از خارج به كشور وجود ندارد! بینید! پرسش ما این بود:
مردم و جامعه، تحولات شگرف در عرصه‌ی ارتباطات و فناوری اطلاعات را چگونه تجربه می‌كنند؟
خوب! اگر از همان آغاز كار، مركزی برای پژوهش و پاسخ دادن به این پرسش اساسی، تعیین می‌كردیم بهتر بود یا اكنون كه این همه ضرر و زیان را متحمل شده‌ایم؟ آیا این جا، دولت مرد، قاضی و مجری انتظامات از خود نمی‌پرسند كه از كدام «دشمن» ضربه می‌خورند؟ و آیا این دشمنی، دشمنی غفلت نیست؟
بگذریم! برگردیم به فایده‌های چنین پیمایشی! ما تاكنون از دو فایده، سخن راندیم: فایده‌ای كه به صیقل یافتن جامعه شناسی ما و «چالش گری» آن، منجر می‌شود و به جامعه‌ی دانشگاهی ما می‌رسد و فایده‌ای كه به طور كلی به حاكمیت و مردم می‌رسد. این رشته از فواید پیمایش ملی را می‌توان، با ذكر نمونه‌هایی دیگر، دنبال كرد اما، بدیهی‌ست كه فواید آن بسیار است، همچنان كه انجام ندادن آن نیز بسیار، زیان بار!
نتیجه:
برای پایان دادن به اقداماتی كوركورانه، جهت رفع نارسایی‌ها و اصلاح امور مرتبط با كاربرد‌های ICT، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی با دارا بودن سابقه‌ی انجام پیمایش‌های ملی موفق، باید اقدام به طرح‌ریزی پیمایش ملی ارزش‌ها و نگرش‌های مردم در قبال پدیده‌های نوظهور ICT كند و بدین منظور نهادی را به انجام آن، موظف گرداند. متقاضیان واقعی این پیمایش، نخست حاكمیت و سپس وزارت‌خانه‌های متعددی هستند. مانند: وزارت ارتباطات و فناوری اطلاعات و وزارت آموزش عالی، تحقیقات و فناوری و البته سایر وزارت خانه‌ها. بدیهی‌ست كه در زمینه تعریف شاخص‌ها و متغیر‌ها می‌توان از شورای عالی فناوری اطلاعات (مندرج در قانون اختیارات وزارت ارتباطات و فناوری اطلاعات كه متأسفانه هنوز رسماً حضور خود را اعلام نكرده است). از شورای عالی اطلاع رسانی و شورای عالی انفورماتیك كمك گرفت. اما نباید فراموش كرد كه مسوول توسعه‌ی فرهنگ ICT، شركت ارتباطات داده ا‌ست. پس كاربر و مصرف كننده‌ی اطلاعات حاصل از این پیمایش نیز همین شركت است.

عباس پورخصالیان
منبع : ماهنامه دنیای مخابرات و ارتباطات