یکشنبه, ۲۳ دی, ۱۴۰۳ / 12 January, 2025
مجله ویستا
فقیه پایتخت
با گذشت ربع قرن از درگذشت آیتالله العظمی سیداحمد خوانساری فقیه تهرانی، هنوز هم خلأ حضور اینچنین فقیهی در این شهر احساس میشود.خوانساری را شاید بتوان واپسین مرجع تقلید تهران نشین دانست که هم از حوزه نجف و استادان نامدار آن توشه برچیده بود و هم به فضای قم، تهران و اصفهان آشنایی داشت.آیت الله خوانساری به دلیل روحیه بسیار محتاط فقهی اش، باورهای سیاسی ویژه خود را داشت.هنوز هم میتوان رگههایی از جغرافیای سیاسی – فقهی اش را در فقیهان متاخر قم، مشهد و نجف یافت.حتی امام خمینی نیز با وجود تفاوتهای فکری دیرینه اش با این فقیه خوانساری، هنگام استدلال برای اثبات عدم حرمت ذاتی شطرنج، به کتاب فقهی مشهور آیت الله العظمی خوانساری اشاره و سخنان مخالفانش را درباره حرمت شطرنج رد کرد.(۱)
● پرورده مکاتب حوزوی شیعی
سید احمد خوانساری (زاده سال ۱۲۷۰ شمسی) در حوزه علمیه زادگاه خود خوانسار طلبه شد.پدربزرگش امام جمعه خوانسار بود و پدر، برادر و شوهر خواهرش از علمای بزرگ شهر به شمار میرفتند.سپس به اصفهان رفت تا تحصیلاتش را ادامه دهد.
اما مهمترین بخش زندگی علمی وی در نجف سپری شد.زمانی که سید احمد به نجف راهی شد، دو سال به درگذشت آخوند خراسانی مانده بود.او در این دو سال از محضر این دانشمند نامدار شیعی بهره برد.پس از آن نیز شاگرد آیتالله سیدکاظم یزدی (مولف کتاب مهم عروه الوثقی) و آیت الله آقاضیاء عراقی شد.آیت الله سید عزالدین حسینی زنجانی از پدرش مرحوم میرزا محمود امام جمعه زنجانی نقل میکند: «وقتی که به نجف رفتم و در درس آقا ضیاء عراقی شرکت کردم،کسی را نمیشناختم.از ایشان درخواست کردم که یک نفر از حاضرین را که علما و عملا خودشان میپسندند، به من معرفی کنند که با ایشان مباحثه کنیم.یک روز مرحوم آقاضیاء به منزل آمدند و همراه ایشان سید جوانی با سیمای نورانی (سید احمد خوانساری) بود.آقا ضیاء فرمودند: «این آقا همان فردی است که شما میخواستید، علما و عملا جامع است.» آیت الله زنجانی ادامه میدهد: مرحوم والد میفرمودند: «در چند سالی که با ایشان هم مباحثه بودم، در طول این مدت مکروهی از ایشان ندیدم.» (۲)
خوانساری علاوه بر فقه و اصول که دروس رایج حوزوی بوده است، در فلسفه و ریاضیات قدیم نیز آموزش دید.سرانجام در سن ۲۶ سالگی به ایران بازگشت و در شهر اراک، به کلاس درس آیت الله شیخ عبدالکریم حائری یزدی (موسس حوزه علمیه قم) رفت. ۵ سال پس از بازگشت خوانساری به ایران، استادش شیخ عبدالکریم به قم رفت و حوزه علمیه این شهر را احیا کرد.خوانساری اما در اراک ماند تا جانشین استادش باشد.ولی دوره جدایی حائری یزدی و سیداحمد خوانساری چندان به درازا نکشید و شاگرد دریافت که استاد مایل به حضور وی در قم و کمک به اداره حوزه علمیه این شهر است.مرحوم آیت الله العظمی شیخ محمدعلی اراکی از نزدیکان شیخ عبدالکریم نقل کرده بود: «آقای حائری تقریبا بعد از شش ماه از عزیمت شان به قم در جلسهای فرمودند که ما میخواستیم آقای سید احمد خوانساری اعلم علمای شیعه باشد، و لکن ایشان قناعت کردند که اعلم علمای اراک باشند.به مجرد این که آقای خوانساری این قضیه را شنیده و متوجه شدند که رضایت شیخ عبدالکریم حائری در این است که ایشان در قم باشند، همان روز عازم قم شده و در این شهر اقامت گزید.»(۳) بدین ترتیب او را میتوان پرورده و آشنا به مکاتب مهم حوزوی شیعه دانست.مرحوم آیت الله سید حسین بدلا از فعالان برجسته حوزه علمیه قم در چندین دهه اخیر، از عظمت آیت الله خوانساری در زمان شیخ عبدالکریم یاد کرده است.(۴)
● استاد گوشه گیر قم
خوانساری ۳۰ سال در قم بر کرسی تدریس عالیترین سطوح حوزوی نشست و شاگردان فراوانی تربیت کرد.آیت الله العظمی عزالدین حسینی زنجانی که اکنون از بزرگان حوزه علمیه مشهد است، به توصیه اکید پدرش، شاگرد خوانساری شد.وی در این باره گفته است:« یک روز که مرحوم والد به قم آمده بودند، مرحوم آقای حاج سیداحمد خوانساری - طاب ثراه- به دیدن ایشان تشریف آوردند.بعد از رفتن ایشان، مرحوم والد فرمودند: آیا از ایشان هم درس میگیرید؟ عرض کردم: ایشان منزوی هستند و درس و بحثی ندارند که من شرکت کنم.مرحوم والد فرمودند: حتما باید از ایشان درس بگیرید.من از موقعیت علمی ایشان خبر دارم.در بازدید که خدمت ایشان رفتیم، مرحوم والد راجع به درس به ایشان پیشنهاد کردند.مرحوم خوانساری بسیار متواضع بود.خواص،ایشان را کمتر از مرحوم آیت الله العظمی حجت نمیدانستند.اما ایشان با تواضع فرمودند: برای ایشان (اشاره به اینجانب) احتیاجی نیست.ایشان که درس آقای حجت میروند.مرحوم والد فرمودند: من بهتر میدانم که احتیاج دارد و باید از خدمتتان استفاده کند. زنجانی در ادامه از تسلط علمی خوانساری یاد کرده و میگوید:« بالاخره به هر نحوی بود، ایشان قبول کردند.ما خدمت ایشان رفتیم و ایشان مقالات آقاضیاء (استادشان ) را شروع کردند و پیدا بود که خیلی مسلط هستند.بسیار نقّاض بودند و در باز کردن مطالب، وارد.در معقول و فلسفه هم کاملا وارد بود.زیاد میدیدم که اسفار را مطالعه میکردند و فلسفه - مانند شرح اشارات و شوارق لاهیجی – را خصوصی تدریس میکردند.فضائل و علو جنبی نیز خیلی داشتند؛ مثلا خط خوبی داشتند.به تاریخ مسلط بودند و در جنبه عملی و فضائل اخلاقی بسیار ضبط لسان داشتند.بیشتر ساکت بودند...در عین قلت کلام، بسیار شیرین سخن بودند» (۵)
خوانساری در مدت تدریس در قم، شاگردان مهمی چون حضرات آیات سلطانی، منتظری، ستوده، مرتضی مطهری، دکتر مهدی حائری یزدی، شیخ علی پناه اشتهاردی، موسوی اردبیلی و امام موسی صدر را تعلیم داد.آیت الله منتظری درباره جایگاه ویژه علمی و اجتماعی استادش گفته است: «همان وقت که شیخ عبدالکریم در صحن حضرت معصومه (ع) نماز میخواند، آیت الله حاج سیداحمد خوانساری داخل مدرسه فیضیه نماز میخواند و تقریبا ۵۰۰-۴۰۰ طلبه به وی اقتدا میکردند.»(۶) منتظری که همچون سید عزالدین زنجانی، کتاب فلسفی شوارق را نزد خوانساری خوانده است، درباره موقعیت ممتاز استادش در ادامه خاطرات خود چنین میگوید: « پس از درگذشت آیت الله حائری یزدی، مراجع قم سه نفر بودند؛ آیت الله صدر، آیت الله حجت و آیت الله سید محمد تقی خوانساری.آیت الله سید احمد خوانساری هم در کنار آنان معروف بود، اما شهریه نمیداد...ایشان مرجع و مشار بالبنان بودند و در نماز جماعت ایشان، بسیاری از رجال و وجوه شرکت میکردند.کسانی که وسواسی بودند و جاهای دیگر به دلشان نمیچسبید، به نماز آقای سیداحمد خوانساری میرفتند.من و مرحوم آقای مطهری هم در نماز ایشان شرکت میکردیم...ایشان خیلی آدم ملایی بود و در مسائل فقهی بسیار دقیق بود و اصلا اهل هوی و هوس نبود.»(۷)
● فقیه پایتخت
اقامت ۳۰ ساله خوانساری در قم با درخواست آیتالله العظمی بروجردی پایان یافت و او عازم تهران شد تا به جای علامه سید یحیی سجادی در مسجد سید عزیزالله نماز بخواند.اجابت درخواست آیت الله بروجردی به اقامت همیشگی آیت الله سیداحمد خوانساری در تهران منجر شد و او ۳۵ سال پایانی عمرش را در پایتخت گذراند.در تهران نیز علمایی چون مرحوم آیت الله مجتهدی تهرانی و آیت الله سید رضی شیرازی از شاگردان درس وی بودهاند.حضور وی در قلب بازار تهران، وی را به یکی از پرنفوذترین عناصر سیاسی – اجتماعی پایتخت بدل کرد و به دلیل جایگاه علمیاش توانست نامدارترین فقیه پایتخت نشین دورههای معاصر باشد.البته خوانساری نیز همچون بسیاری از روحانیون هم نسل خود که از شکست مشروطه و ناکامی علمای نجف در این انقلاب تاریخی، خاطرات بدی داشتند، در اندیشه و رفتار سیاسی خود محتاط شد.تا جایی که در این احتیاط، شهره خاص و عام بود و امام خمینی نیز در نامه مشهورش به مرحوم آیت الله محمد حسن قدیری، به «مقام احتیاط» سید احمد خوانساری اشاره کرده است.(۸)
۱۲ سال پس از حضور خوانساری در تهران، آیت الله العظمی بروجردی مرجع اعلای شیعه درگذشت و بحث «مرجعیت واحد جهان تشیع» با لطمه جدی مواجه شد.آیت الله بروجردی در طول ۱۵ سال مرجعیت یکپارچه خود بر شیعیان جهان، نظم فوقالعادهای به ساختار رهبری مذهبی شیعیان داده بود و همین امر به بهبود نسبی مناطق شیعه نشین جهان منجر شد.با درگذشت وی، برخی از علمای درجه یک قم همچون امام خمینی (۹) و آیت الله العظمی سیدمحمد محقق داماد (۱۰) درصدد برآمدند تا مانع از تشتت دوباره در جایگاه مرجعیت شیعه شوند.این دو استاد برجسته حوزه قم پیشنهاد دادند که آیتالله سید احمد خوانساری به قم بازگشته و مرجعیت جهان تشیع را بر عهده گیرد.اما تحولات سریع درون حوزه علمیه قم و عدم تمایل جدی آیتالله خوانساری منجر به عملی نشدن این طرح شد و خوانساری همچنان به هدایت بی سر و صدای پایتخت نشینها ادامه داد.
مسجد سید عزیزالله در زمان حضور طولانی مدت وی به مرکز تحولات سیاسی تهران بدل شد و از آغاز نهضت روحانیون در سال ۴۱، آیت الله خوانساری نیز پا به پای دیگر مراجع تقلید به همراهی با انتقادات امام خمینی از رژیم پهلوی پرداخت.بیانیههای وی علیه لایحه اصلاحات ارضی و درباره واقعه ۱۵ خرداد ۴۲ و تبعید امام خمینی از این نمونهاند.با این حال به دلیل اختلاف نظر با تاکتیکهای رهبران نهضت و نیز روحیه به شدت محتاطش، نتوانست مثل گذشته به همراهی خود ادامه دهد و پس از هجوم ماموران پهلوی به اجتماع مردم تهران در مسجد سید عزیزالله و زخمی شدن آیت الله خوانساری، از آن زمان، از میزان همراهی این فقیه شاخص با مبارزات روحانیت کاسته شد.آیت الله منتظری در خاطراتش به یاد میآورد که نخستین جرقه تفاوت نظر میان امام خمینی و آیت الله خوانساری در جریان لوایح شش گانه شاه زده شد: « یادم هست که آیت الله خمینی هم روی این جهت اصرار داشت که اصل لوایح را نبایستی زیر سوال برد و به آن اعتراض کرد و مرحوم آیت الله آقای حاج سید احمد خوانساری هم که در یک صحبت یا نوشته -که حالا دقیقا یادم نیست - گفته بود این اصلاحات ارضی غلط است و زمینها غصب است و نمیشود در آن نماز خواند و از این راه وارد شده بودند.آیت الله خمینی خیلی ناراحت شدند و در یک شب که ما پنج شش نفر منزل ایشان بودیم، گفتند: بروید هر جوری هست به آقای حاج سیداحمد بگویید این چه وضعی است، ایشان با این کار خود، به این نهضت ضربه زد؛ برای اینکه فردا کشاورزان را علیه ما میشورانند، اینکه ما بگوییم اصلاحات ارضی خلاف شرع است، راه مبارزه نیست، اینکه میخواهند بروند بچههای مردم را درس بدهند، ما نباید بگوییم نروید درس بدهید، ما باید با اصل رفراندوم مخالفت کنیم، برای اینکه کشور ما قانون دارد، مجلس دارد، بازکردن باب رفراندوم صحیح نیست، چون ممکن است اینها فردا بیایند بگویند ما میخواهیم مذهب را لغو کنیم و یک رفراندوم ساختگی راه بیندازند و از این طریق بخواهند مقاصد خود را عمل کنند، ما با اصل رفراندوم مخالفیم، زیرا یک بدعت تازه است.» (۱۱)
خوانساری که ناکامی سیاسی استادان بزرگ خود در نجف را دیده بود و از سویی نیز به منش مداراگرایانه مرحوم حاج شیخ عبدالکریم و آیت الله بروجردی با حکومت گرایش داشت، نمیتوانست تداوم ستیز آشکار با حکومت پهلوی را بپذیرد و از برخورد کینه توزانه حکومت با مردم و غیر نظامیان نگران بود.وی حتی در جریان بازداشت امام خمینی تلاش کرد، ضمن دیدار با ایشان و دیگر علمای محبوس (حضرات آیات قمی و محلاتی) در زندان، از نگرانیهای عمومی مبنی بر سلامتی این سه زندانی برجسته سیاسی بکاهد.امام خمینی بعدها به آیت الله منتظری گفته بود، نگران بوده که مبادا آیت الله خوانساری در پی این ملاقات، احساسات مردمی را خاموش کند.
روحیه ملایم خوانساری سبب شد که حکومت پهلوی هم به وی احترام بگذارد و مرجعیت او را در عالی ترین سطح ممکن به رسمیت بشناسد.تا جایی که محمدرضا شاه پس از درگذشت آیت الله العظمی سید محسن حکیم در عراق، تنها پیام تسلیتی خطاب به آیت الله سید کاظم شریعتمداری و آیت الله سیداحمد خوانساری صادر کرد.این اقدام شاه منجر به تیره تر شدن روابط انقلابیون با این دو مرجع تقلید شد.
با این حال آیت الله سیداحمد خوانساری همچون آیت الله سید کاظم شریعتمداری نبود و روی خوشی به نزدیکی به حکومت و فعالیت سیاسی نشان نمیداد.اگرچه طبق اسناد ساواک و خاطرات شفاهی فعالان سیاسی آن روزگار، وی همواره ملجا خانوادههای زندانیان سیاسی بود تا به مقامات حکومت سفارش کند که از آزار آنها جلوگیری شود.آیت الله منتظری به یاد میآورد که آیت الله خوانساری دو بار در آزادی وی نقش داشته است.(۱۲)
خوانساری پس از پیروزی انقلاب نیز رویه پیشین خود را ادامه داد و چندان به فعالیت سیاسی گرایش نشان نداد.وی اگرچه نسبت به برخی تحولات ۶ سال نخست پس از انقلاب که مصادف با سالهای پایانی عمر این فقیه کهنسال بود، انتقاداتی داشت.ولی گلایههای وی در حد جلسات خصوصی باقی میماند.(۱۳)
از این مرجع تقلید مهم معاصر کتابهای محدودی به جا مانده که مشهورترین آنها کتاب «جامع المدارک فی شرح المختصر النافع» است که از شاخص ترین کتب فقهی معاصر و از محصولات فکری مهم مکتب نجف شمرده میشود.به گفته آیت الله مصطفی محقق داماد «کتاب جامع المدارک» گاهی اوقات با یک نیش قلم، یک دنیا مطلب میگوید که تا کسی همه مطالب را آشنا نباشد و متخصص در فقاهت نباشد نمیتواند به این زودی درک کند.آیت الله احمد خوانساری درست است که در قم شاگرد حاج شیخ عبدالکریم حائری بودند، اما تحصیل کرده نجف شمرده میشدند و به هر حال جوانیشان را در نجف گذراندند و روش نگارش ایشان به روش نجف بوده است.» (۱۴)
خوانساری که استادش شیخ عبدالکریم حائری یزدی درباره اش گفته بود:« اجتهاد را به هر معنی تفسیر کنیم، آقای خوانساری مجتهد است و عدالت را به هرگونه معنی کنیم، او عادل است.»، سرانجام در اولین ساعات بامداد روز شنبه ۲۷ ربیع الثانی ۱۴۰۵ قمری برابر با ۲۹ دی ۱۳۶۳ شمسی در سن ۹۶ سالگی درگذشت و پیکرش پس از انتقال به قم و اقامه نماز به امامت مرحوم آیت الله العظمی سیدمحمدرضا گلپایگانی در مسجد بالاسر حرم حضرت معصومه (س) و نزدیک قبر استادش آیت الله العظمی حائری یزدی به خاک سپرده شد.
امام خمینی که از منتقدان مشی فقهی و سیاسی آیت الله خوانساری بود، چهار سال پس از درگذشت وی درباره اش گفت: «مقام احتیاط و تقوای مرحوم آیت الله آقای حاج سید احمد خوانساری و نیز مقام علمیت و دقت نظرشان معلوم است.» (۱۵)
خوانساری فقیه مکتب تهران نبود، اما تحلیل مکتب تهران بدون در نظر گرفتن وی ناقص است و حضور ۳۵ ساله وی در قلب پایتخت، تاثیرات ماندگاری در عرصه سیاست و مذهب گذارد.وی نقش مهمی در تعدیل سیاستهای غیردموکراتیک رژیم سابق علیه اپوزیسیون حوزوی و غیرحوزوی آن روزگار بر عهده داشت و هیچ گونه شائبه و احتمال نگاه غیر اخلاقی در رفتارش راه نیافت.نگاه محتاطانه و اخلاق گرای وی به سیاست، از وی فقیهی میانه رو و مقبول ساخت که موافق و مخالف را به تحسین وا میداشت.او سنت گرایی بود که پشتوانه فکری قدرتمندی برای نیروهای دموکرات و نوگرا در مسیر گذار به جامعهای مدرن فراهم میکرد.
● روزی روزگاری، مکتب طهران
در بین مکاتب فقهی شیعه و حوزههای علمیه شاخص این مذهب، تهرانیها تفاوت عمدهای با دیگران دارند و علم فقه در این مکتب، رونق چندانی نداشته است. تنها ویژگی عمده این حوزه، حضور استادان نامی فلسفه اسلامی در این شهر بوده که آن هم مدتهاست، رونقی ندارد و حوزه علمیه شهر تهران عملا به یکی از زیرمجموعههای حوزه قم بدل شده است. کمتر طلبه تهرانی است که در تهران بماند و حتی برای تحصیلات مقدماتی به قم نیاید.
حتی حضور فقیهی چون آیتاللهالعظمی سیداحمد خوانساری نیز نتوانست این ویژگی بارز تهرانیها را کمرنگ کند. نگرشی کوتاه به تاریخ حوزه این شهر و بازخوانی نام علمای آن نشان میدهد علوم معقول، وجهه بارز مکتب تهران بوده است. این در حالی است که در سه قرن نخست اسلام، منطقه ری و قم به عنوان مراکز اصلی حامیان نگرش نقلیگرایانه به دین شناخته میشد. به نظر میرسد که استقرار پایتخت در شهر تهران در آغاز عصر قاجار و آشنایی ایرانیان و به ویژه مردم تهران با مظاهر مدرنیته، نقش مهمی در رواج علوم معقول داشته است.
بسیاری از بزرگان فلسفه اسلامی در دوره معاصر، در تهران زیسته یا به این شهر آمدهاند. اگر تا پیش از آن، شهر اصفهان در اثر فضای به وجود آمده در عصر صفویه به عنوان مهد فلسفه اسلامی شناخته میشد،انتقال پایتخت به تهران و استقرار نسبی ثبات مدیریتی در کشور سبب شد که استادان نامدار فلسفه اسلامی به تهران مهاجرت کنند. آقا علی مدرس زنوزی، میرزاجعفر حکیمالهی، میرزاابوالحسن جلوه، حکیم الهی قمشهای، حکیم هیدجی زنجانی، ابوالحسن شعرانی، محمدعلی شاه آبادی، میرزا احمد آشتیانی، فاضل تونی، شیخمحمدتقی آملی، سیدکاظم عصار، محمدتقی جعفری و مرتضی مطهری همگی با اینکه فقیه و اصولی هم بودند، قدم در راه تقویت و تدریس فلسفه گذاشتند و فقه را بیشتر به عالمان نجف و قم وانهادند. در این اواخر نیز با درگذشت سیدکاظم عصار و محمدتقی جعفری، چراغ همیشه روشن فلسفه نیز در این شهر کمسو شد و این مکتب کماعتنا به فقه و اصول، رو به اخلاق آورد و شهر تهران به مرکز استادان برجسته اخلاق بدل شد. اگرچه میتوان تاثیرات موقعیت سیاسی و ویژگیهای فرهنگی تهران را نیز در رواج دروس اخلاق مشاهده کرد، با این حال نمیتوان منکر شد که شهر تهران ویژگیهای خاصی نیز دارد. برخلاف شهرهایی چون بغداد، قاهره و دمشق که در زمان رونق خلافتهای گوناگون اسلامی، مهد فقهای نامدار شیعه و سنی بودهاند، تهران هرگز به چنین صورتی درنیامده و پس از گذشت بیش از دو قرن از انتقال پایتخت به تهران، آنچنان شاهد درخشش مداوم فقهی عالمان این شهر نبودهایم. رواج علم معقول در تهران حتی سبب شد که عالمانی چون آخوند خراسانی هنگام عزیمت به نجف برای ادامه تحصیل، مدت هشت ماه در تهران به آموزش فلسفه نزد استادان این شهر میپردازد. سیدجمالالدین اسدآبادی نیز در حوزه این شهر به تعلیم علوم عقلی پرداخته است.
پس از تفلسف و عقلگرایی، دومین ویژگی بارز عالمان تهرانی، حضور پررنگ آنها در سیاست کلان کشور بوده است. دو رهبر بزرگ دینی هوادار مشروطه (سیدعبدالله بهبهانی و سیدمحمد طباطبایی) از پیشگامان برجسته این عرصهاند. شیخفضلالله نوری نیز به عنوان فقیه برجسته پایتخت، از موثرترین روحانیون تشیع در عرصه سیاست بوده است. در عصر پهلوی نیز آیتالله سیدحسن مدرس، آیتالله سیدابوالقاسم کاشانی و آیت الله سید محمد بهبهانی (فرزند آیتالله سیدعبدالله بهبهانی) از تاریخسازان ایران شمرده میشوند.
مکتب طهران که روزگاری مهد فیلسوفان و سیاست پیشگان دینمدار بود، اکنون کمفروغتر و کماثرتر از قبل، تنها به دروس پررونق و پرطرفدار اخلاق خود مباهات میکند و حتی بر دروس اخلاق قم نیز در مواقعی برتری نسبی دارد.
پاورقیها
۱- صحیفه امام، ج ۲۱، ص ۱۵۱
۲- مجله حوزه، شماره پنجم، سال چهارم، آذر و دی ۱۳۶۶، گفتوگو با آیت الله عزالدین حسینی زنجانی
۳- عقیقی بخشایشی، فقهای نامدار شیعه، ص ۵۱۰
۴- هفتاد سال خاطره از آیت الله سید حسین بدلا، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، ص ۱۰۳
۵- پاورقی شماره ۲
۶- خاطرات آیت الله منتظری، ج۱، ص ۵۶
۷- همان، ص ۹۸ و ۳۵۲
۸- صحیفه امام، ج ۲۱، ص ۱۵۱
۹- پاورقی شماره ۳
۱۰- به نقل از بیت مرحوم آیت الله سیدمحمد داماد
۱۱- خاطرات آیت الله منتظری، ج۱، ص ۲۰۷
۱۲- همان، ص ۳۴۸
۱۳- خاطرات آیت الله صادق خلخالی، ج ۱، ۴۱۱
۱۴- برگرفته از سخنرانی آیت الله مصطفی محقق داماد در آیین بزرگداشت آیت الله العظمی فاضل لنکرانی
۱۵- پاورقی نخست
۱- صحیفه امام، ج ۲۱، ص ۱۵۱
۲- مجله حوزه، شماره پنجم، سال چهارم، آذر و دی ۱۳۶۶، گفتوگو با آیت الله عزالدین حسینی زنجانی
۳- عقیقی بخشایشی، فقهای نامدار شیعه، ص ۵۱۰
۴- هفتاد سال خاطره از آیت الله سید حسین بدلا، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، ص ۱۰۳
۵- پاورقی شماره ۲
۶- خاطرات آیت الله منتظری، ج۱، ص ۵۶
۷- همان، ص ۹۸ و ۳۵۲
۸- صحیفه امام، ج ۲۱، ص ۱۵۱
۹- پاورقی شماره ۳
۱۰- به نقل از بیت مرحوم آیت الله سیدمحمد داماد
۱۱- خاطرات آیت الله منتظری، ج۱، ص ۲۰۷
۱۲- همان، ص ۳۴۸
۱۳- خاطرات آیت الله صادق خلخالی، ج ۱، ۴۱۱
۱۴- برگرفته از سخنرانی آیت الله مصطفی محقق داماد در آیین بزرگداشت آیت الله العظمی فاضل لنکرانی
۱۵- پاورقی نخست
منبع : روزنامه اعتماد ملی
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست