پنجشنبه, ۲۰ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 9 May, 2024
مجله ویستا


برای کودک وقت بیشتری بگذارید


برای کودک وقت بیشتری بگذارید
تربیت كودك بدون صرف وقت ممكن نیست. تحقیقات نشان داده است كودكانی كه در كنار خانواده وعده های غذایی را میل می كنند كمتر مبتلا به افسردگی، بدرفتاری و رفتارهای نامناسب جنسی خواهند شد. این كودكان توان مغزی بالاتری دارند و در انجام تكالیف مدرسه موفق ترند.
مراقبت كردن از كودك به اندازه صرف وقت برای تربیت او اهمیت دارد. برای مراقبت بهتر از كودكان مجبوریم محدودیت هایی را درنظر بگیریم. بیشتر والدین گمان می كنند گفتن كلمه «نه» برای ایجاد محدودیت به رابطه نزدیك آنها با كودكان صدمه می زند. درحالی كه تنها با ایجاد محدودیت هاست كه می توان به رشد شخصیت كودك كمك كرد و او را از بسیاری از خطرها حفظ نمود.
● اهمیت محدودیت ها
همه ما نیازمند حد و مرزهایی هستیم. بزرگترها هم به اندازه كودكان برخی از كسانی كه دوست دارند با كودكان خود صمیمی باشند گمان می كنند ایجاد محدودیت اعتماد متقابل را از بین می برد و صمیمیت آنها كمتر خواهد شد. اگرچه اعتماد متقابل یكی از اركان منطقی و عقلانی رابطه والدین با كودك است ولی داشتن حد و مرز در رفتارهای افراد تناقضی با این اعتماد ندارد.
گاهی ما به عنوان افرادی بالغ سعی می كنیم در شرایط خطر قرار نگیریم زیرا مطمئن نیستیم كه در آن شرایط بتوانیم از خودمان دفاع كنیم. پس چطور می توانیم كودكان را به صحنه های خطر بفرستیم با این توجیه كه نشان دهیم به آنها اعتماد داریم. با كودكان صادق باشید. وقتی برای وارد شدن به محیطی پرخطر به شما می گویند «آیا به من اعتماد نداری؟»
صادقانه بگویید: «من حتی زمانی كه خودم هم سن تو بودم به خودم اعتماد نداشتم كه بتوانم در چنین محیط پرخطری قدم بگذارم. ورود به بعضی از مكانها كه در سنین بالا مشكلی ایجاد نمی كند در سنین پایین می تواند خطرناك باشد. وظیفه من به عنوان والد تو این است كه تو را از موقعیت های خطرناك حفظ كنم.»
این جواب كودك را عصبانی می كند ولی پیام مهم تر دارد: «شما به اندازه كافی از او مراقبت می كنید و تلاش می كنید در خط مستقیم حركت كند. برای شما راحت تر خواهدبود كه آنها را به حال خود رها كنید ولی این سختی را به جان می خرید تا از آنها محافظت كنید.»
كودكان با علم به این مسائل باز شما را امتحان می كنند. تصور این كه ایجاد محدودیت باعث می شود كودكان ما را دوست نداشته باشند در ما نسبت به ایجاد محدودیت ها ایجاد شك می كند. شاید علت این شك در گذشته زندگی ما باشد.
همه ما در درون خود حامل والدینی خوب یا بد هستیم. والدین درونی بر احساسات ما تأثیر می گذارند. آنها قدرت فوق العاده ای دارند. اگر در دوران كودكی مادری داشتید كه صبح زود برمی خاست و برای شما صبحانه ای گرم آماده می كرد در این زمان ترغیب می شوید آنگونه عمل كنید.
والدین درونی ما باعث می شوند نسبت به كودكان بخشنده باشیم، سخت گیری نكنیم یا برعكس جدی باشیم و خشن برخورد كنیم. آنها ما را نسبت به محدودیت های منطقی نابینا می كنند.
اگر پدر و مادرتان در كودكی به شما محبت نكرده اند ممكن است واكنش شما معكوس باشد و نسبت به فرزندان خود بیش از حد محبت نشان دهید.
خیلی مهم است كه بدانیم درهر زمان به عنوان والدین پنهانی خود با فرزندانمان گفتگو می كنیم یا به عنوان والدی كه خود انتخاب كرده ایم. چه وقت مشغول ترمیم محرومیت های دوران كودكی خودمان هستیم و چه وقت با بخش بالغ شخصیتمان با آنها گفتگو می كنیم.
خوشبختانه والدین پنهان را می توان تغییر داد و اثرات آنها را كم كرد. فقط كافی است آنها را بشناسیم و تحت كنترل درآوریم.
● شناخت والدین پنهانی
زمانی را صرف شناخت والدین درونی خود كنید. سپس یك والد بهتر باشید. خاطرات خوب گذشته را به یاد آورید. خاطراتی كه احساس خوبی را برای شما بوجود آورد. اگر تمام وقت والدین بدی را به خاطر می آورید نگران نشوید. این طور تصور كنید كه آنها در مرحله ای از زندگی شما بوده اند تا شما امروز بتوانید والد بهتری باشید.
حال كه ایجاد محدودیت را پذیرفته اید سعی كنید قوانینی را درخانه بنا كنید. در اجرای آنها مداومت داشته باشید. قوانین وقتی تاثیر گذارند كه نتیجه عدم اجرای آنها از ابتدا مشخص باشد. برای عدم اجرای قوانین باید تنبیه هایی را درنظر بگیرید.
شاید یك نوع تنبیه برای تمام سنین مناسب نباشد. مثلا اگر به نوجوانی بگویید به عنوان تنبیه از اتاقش خارج نشود، او حتی از بودن در اتاق لذت می برد. این تنبیه فقط مخصوص كودكان زیر ۷ سال است.
گاهی لازم است كاری را كه بطور معمول وظیفه كودك نبوده به او بسپارید. مثلا جارو كردن اتاق یا شستن ظروف می تواند نوعی تنبیه باشد.
از ایجاد محدودیت های شدید بپرهیزید. وقتی كودك را از تلویزیون، كامپیوتر، تلفن، ضبط و سایر وسایل تفریحی محروم كنید. دیگر حربه ای در دست نخواهید داشت. درهر مرحله فقط یك رفتار را تغییر دهید. برای تغییر رفتار كودكان نیازمند طرح برنامه هستید. این برنامه دو بخش دارد:
۱) چگونگی صحبت با كودك
۲) مشخص كردن اهداف تغییر رفتار
برای تغییر رفتار در كودكان لازم است به گونه ای با آنها صحبت كنید كه احساس شرمندگی نكنند. اگر كودك تصور كند شما به همكاری او نیاز دارید بهتر همراهی خواهد كرد تا وقتی كه به او دستور بدهید.
«لازم است با تو صحبت كنم. ۵ دقیقه وقت داری؟ من مدتهاست كه به شلوغی خانه فكر می كنم. به كمك شما نیاز دارم. از تو می خواهم مسئولیت هایی را به عهده بگیری: لباس های كثیف را در سبد لباس ها بریز، قفسه های كتاب اتاقت را مرتب كن و... می دانم كه از عهده این كارها خوب برمی آیی.»
تصمیمی بگیرید كه قابل اجرا باشد و بتوانید در انجام آن مداومت داشته باشید. اگر به كودك بگویید به ازای هر لباس كثیفی كه روی زمین افتاد، یك هفته پول تو جیبی او را قطع خواهید كرد. این تصمیم درستی نیست زیرا با اولین لباسی كه روی زمین باشد خسارت زیادی به او وارد كرده اید. برای عادت كردن به مقررات به كودك فرصت دهید.
مریم قربانزاده
منبع : روزنامه کیهان