شنبه, ۶ بهمن, ۱۴۰۳ / 25 January, 2025
مجله ویستا
«ابله»؛ نوشتهای در نکوهش فوتبال و هوادارانش
زمانی ”گروچو مارکس“ به این مفهوم اشاره کرد: ”او میتواند شبیه یک ابله باشد و شبیه ابلهان صحبت کند؛ اما در نظر تو یک دلقک نخواهد بود. او فقط واقعاً یک ابله است!“فوتبال ورزش پربهائی است. بیشتر از آنچه به نظر میرسد و کمتر از آن چیزی که در اطرافش وجود دارد. پس به راستی چرا هواداران فوتبال چنین همهمهای به پا کردهاند؟ هواداران فوتبال یک ابله هستند یا زبان آتشزا آنها را به این سمت و سو کشانده است. وقتی آنها به تماشای فوتبال میآیند، بهطور خودکار نقش یک ابله را ایفاء میکنند. بله شاید آنها در نظر شما اینگونه هستند.شما در دام یک ورزش گرفتار شدید. در دهه گذشته رقابتهای فرمول یک جذابیت بیشتری داشته است. وقتی شما بیشتر از گذشته حقوق دریافت میکنید، درگیر برخی مسائل ناخواسته خواهید شد. هواداران فوتبال ترجیح میدهند از یک عیاشی مضحک لذت ببرند. اگر یک روز به تماشای منتظرانی بنشینید که منتظر پخش رقابتهای فوتبال از طریق شبکه اسکای هستند، تصور میکنید هیچ چیز یک سفر هزار مایلی نمیتواند لذت حضور در استادیوم با تمام جو موجود را از بین ببرد. هواداران فوتبال برای باشگاه محبوب خود احترام زیادی قائلند. برخی باشگاهها فکر نوینی برای خشک کردن جریان خون هوادارانشان در نظر دارند.هنگامی که به تماشای فوتبال میروید، در واقع از سهمیه غیبت بدون اجازه خود استفاده کردهاید. بازیکنان تیم شما قابل پرستش هستند و همواره بهترین خواهند بود. داور چنانچه چند بار به ضرر تیم شما سوت بزند، خائن یا رشوهگیر خواهد بود. اگر روزنامهنگاری بر ضد تیم محبوبتان مطلبی بنویسد، بیگمان دشمن خونی است. حماقت شما همین جا خاتمه نمییابد، علاقه شما به دیدن بازیهای تیمتان در پیش فصل بیشتر میشود. با هر زحمتی به تماشای دیدارهای دوستانه میروید. این معنای کاملی از ”کمدی گازا“ را به ذهن متبادر میکند. بین آنهائی که مالکان فوتبال محسوب میشوند، با آنان که آن را مینگارند، نابرابری وجود دارد. در این باره بحثهای زیادی وجود دارد در برخی کتابها نوشته شده که مردان فوتبال یک ابله هستند.
یک پیشبینی؟
آنچه در رقابتهای این فصل لیگ برتر رخ خواهد داد، قابل پیشبینی است. چلسی، آرسنال یا منچستریونایتد جام را تصاحب خواهند کرد. لیورپول چهارم خواهد شد. یکی از ۱۰ یا ۱۱ تیمی که همواره میانه جدولی محسوب میشوند، شگفتیساز خواهند شد. بقیه تیمها بهخصوص آنها که تازه صعود کردهاند، در جستوجوی بقا خواهند بود. شگفتی؟ ترس و وحشت؟ یا فقط گفتن بله و؟ به این سؤالات بعدها جواب داده خواهد شد. شاید بگوئید فوتبال همواره همین گونه بوده است. لیورپول در دهه ۸۰ مالک تمام جامها بود اما گذشته طلائی برای آنها تکرار نخواهد شد. همه ما، تیم منچستریونایتدی را به یاد میآوریم که فصل ۱۹۹۳ اولین جام خود را در لیگ برتر فتح کرد. در آن فصل آستونویلا دوم شد، نورویچ به مقام سوم رسید. بلکبرن چهارم شد و کوئینزپارکرنجرز به رتبه پنجم تکیه زد. این تنها باری نبود که شگفتیسازان روند ثابت قدرتنمائی قدرتمندان را به هم ریختند.
بین سالهای ۱۹۸۵ تا ۱۹۹۵، ۱۳ باشگاه مختلف، فصل را با حضور در جمع ۳ تیم برتر خاتمه دادند. تعداد زیادی از اتفاقات در دهه قبل و دوره پیشتر رخ داده بود. طی ۱۰ سال اخیر، قدرت، بین ۶ تیم تقسیم شد. (آرسنال، منچستریونایتد، نیوکاسل، لیورپول، بلکبرن و چلسی). با پول حاصل از حضور در لیگ قهرمانان و سخاوتمندی بیحد رومن آبراموویچ، تیمی رشد پیدا کرد که بتواند بین ثروت و جشن پایان فصل، ارتباط معقولی برقرار کند. اگر شما در یک فصل بیش از ۷ بار شکست بخورید، هرگز قهرمان نخواهید شد. از روز ۳۱ دسامبر ”روز هدایا“ی فصل ۲۰۰۲ که منچستریونایتد از میدلزبورو شکست خورد، قهرمانان لیگ برتر تنها با یک شکست، جام را بالای سر بردند. چلسی فصل پیش تنها با حساب یک بر صفر مغلوب منچسترسیتی شده و با کسب ۹۵ امتیاز قهرمان شد. در اینجا سؤالی مطرح میشود، چرا لیگ برتر محبوبتر از همیشه است؟ واقعاً چرا؟
فصول دیگر، قیمت بیشتر
قیمتهای بیشتر و وجود کمپانیهای بزرگ بخش مهمی از فوتبال امروز را تشکیل داده است. چند چیز در زندگی بیشتر از خرید بلیت اهمیت دارد؛ اما در ماه می صدای هواداران بیش از پیش به گوش میرسد. بلیت به همگان نمیرسد صدای ناله و شکایت بلند میشود. در این میان سؤال دیگری مطرح میشود: آیا دوست داری ویزا یا ”مستر کارت“ داشته باشی؟ آرسنال با فروش هزار و ۸۲۵ یوروئی بلیت بازیهای خود، دارنده گرانقیمتترین بلیتهای فصل لیگ برتر است. آنها یک تجارت خوب به راه انداختهاند. اما باشگاهی مثل میلوال چگونه میتواند برای بازیهای خارج از خانه تقاضای بلیت ۲۹ یوروئی داشته باشد؟ یا چگونه ”بریستول روورز“ ۴۱۵ پوند برای بلیت بازیهای ۲ فصل خود در نظر بگیرد؟ پاسخ شفاف است. شما برای دیدن بازی آنها عجله بیشتری خواهید داشت. ”استفان سزمنسکی“ و ”تیم کیوپیرس“ ۲ نقش برنده و بازنده را توأمان در اختیار خواهند داشت. استراتژی اقتصادی فوتبال جزیره با نظر آنها سمت و سو میگیرد. قیمتها انعطافناپذیر است. ماجرا مانند افراط بیش از حد میماند. وقتی قیمت بلیتها بالا میرود تنها با لبخند و چانهزنی میتوان امیدوار باقی ماند! از لحاظ عرضه بلیت، انگلستان جایگاهی در اروپا دارد. بلیتهای فصل بروسیا دورتموند زیر ۱۰ یورو است. رم فقط با قیمت ۱۵ یورو بلیتهایش را به هواداران عرضه میکند. رئالمادرید رقم ۲۰۰ یورو را تعیین کرده است. هواداران به این ترتیب احترام بیشتری برای باشگاهشان قابل خواهند شد. در انگلستان یک طرفدار نقشی فراتر از آنچه برایش تعریف کردند، ندارد.یک ”جو“ پرهیاهو
نظر شما درباره قیمت بلیتهای عرضه شده به هواداران چیست؟ فوتبال نسبت به دهه گذشته نمایشیتر شده است؟ بله اگر شما از ۴ تیم بزرگ کشور حمایت میکنید، وضعیت باثباتی خواهید داشت؛ زیرا باشگاههای بزرگ از کیسه قدرت خود خرج میکنند. ۱۰ سال پیش منچسترسیتی میتوانست تنها با بازیکنی چون رایت فیلیپس تیم خود را بسازد. فیلیپس هماکنون از حضور در چلسی راضی و خشنود است. وضعیت ترسناکتر از این است. اگر به ۱۵ سال پیش رجوع کنیم، میبینیم که برای یک مسابقه فوتبال تا ساعت ۲ و ۳۰ دقیقه بعداظهر حتی بام ورزشگاه و تراس مملو از تماشاگر میشد. صدای هواداران دیوار صوتی را میشکست. اگر وضعیت رو به وخامت میگذاشت و مردم بهجای دیدن بازی به لودگی میپرداختند، باز هم اتفاق خاصی رخ نمیداد؛ ولو اینکه هولیگانیسم شایع بود. آن روزها در مسابقات خانگی چه رخ میداد؟ شما در ساعت ۲ و ۵۰ دقیقه به استادیوم میرفتند. در آن زمان رادیوی محلی با حرارت به شما میگفت آیا آماده هستید؟ رادیو این جمله را دوباره با تأکید به زبان میآورد و حاضرین سر و صدای زیادی به پا میکردند. سرودی اجراء میشد و سپس تا زمان شروع دیدار، سکوت حکفرما میشد. فقط وقتی از صندلی خود بلند میشدید که گلی به ثمر میرسید. ۵ دقیقه قبل از پایان نیمه اول (این زمان صرف بازپروری گلوی شما میشد!) و ۱۰ دقیقه قبل از اتمام دیدار در ترافیک آدمها گیر میکردید. چه قدر باید میپرداختید تا از آن مخمصه رهائی یابید؟ ۲۰، ۳۰ یا یورو همه هفته؟
کارت احترام
برخی هواداران همه خطرات را پذیرا خواهند شد؛ اما از خودشان بهوسیله یک حماقت بزرگ دفاع میکنند. ”آوردن دلیل همراه با احترام طرف مقابل“ نام حربه آنها بود. شما بهعنوان یک هوادار عاشق تیمتان هستید. یک گروه قدرتمند بین شما، بازیکنان و تیم تشکیل میشود. شما همیشه آنها را تعقیب نمیکنید. شاید این موضوع برای باشگاه جالب نباشد. این موضوع تلافی تلقی نمیشود. زمانی ”ریک جیکوسکی“ به نکته جالبی اشاره کرد. او گفت: ”هنگامی که شما با یک هوادار مؤدبانه برخورد میکنید، او احساس میکند شما وی را با یک دلقک اشتباه گرفتهاید. بهترین مثال در این مورد کاونتری فصل ۱۹۹۸ است. در آن مقطع، تیم در لیگ برتر حاضر بود. یک گزارشگر از ”جان سالکو“ یکی از هواداران، سؤالی راجع به نوع رفتار با هواداران پرسید. او گفت: ”هواداران غمگین هستند. آنها تصور میکنند مسابقه از اهمیت بیشتری برخوردار است“. این هوادار در ادامه از وضعیت هواداران گله کرد و گفت: ”از اینکه مجبورم چنین زندگی کنم؛ احساس تیرهبختی میکنم“. روزی بازیکنی که نخواست اسمش فاش شود، گفت: ”هوادار؟ بیا اینجا. بازیکنان از هواداران متنفرند!“ میدانیم وقتی مدیر برنامههای یک بازیکن به موکلش میگوید او در بالاترین حالت مجبور است در لیگهای دسته پائینتر توپ بزند، بازیکن غمگین میشد؛ وقتی این بازیکن اولین گل را برای باشگاه جدیدش به ثمر میرساند، هواداران به نحو باشگاهی از وی تجلیل میکنند. بازیکن تنها خرید باشگاه نخواهد بود. بلیتهای فصل، اهمیت بیشتری دارد. وقتی پول باشگاه به حد کافی خرج شد؛ ۳ جایگزین برای آن بازیکن آورده میشود. او مصدوم میشود و یک بازیکن دیگر جانشین وی در ترکیب اصلی میشود. وقتی بازیکن با واقعیت روبهرو میشود که میبیند باشگاه مورد علاقهاش به خواستههای وی توجهی ندارد. این حالت باعث خندیدن شما نمیشود؟
غیبتها و تصورات
فوتبال خالق نکاتی است که از آن احساس خستگی نمیکنیم. طلب کردن سهم بیشتر میتواند با یک سقراط فردی توأم شود. در این باره مثالی وجود دارد. وقتی یک ستاره تیم خود را به قصد دریافت پول بیشتر ترک میکند و راهی تیمی بزرگتر میشود، طرفداران از او با نام خائن یاد میکنند. شبکههای تلویزیونی و رادیوهای محلی روی او مانور میدهند. مردم انتظار دارند از پول فروش ستاره، تیم به حدی تقویت شود که در هر دیدار با صددرصد آمادگی حتی در یکهزارم ثانیه نیز شکست خورده نباشد.روزنامهنگاران که کارشان انتقاد از برندهها است، قهرمانی یونان در یورو ۲۰۰۴ را برای فوتبال، اتفاق بدی تعبیر کردند و از فتح لیورپول در لیگ قهرمانان استقبال نکردند. ”میل باکس“ آنها چندی بعد پر از پیامهای تهدیدآمیز میشود که روی آن حک شده: خائن، دشمن خونی! این مسئله غالباً درست به نظر میرسد. دیدگاه روزنامهنگاران فقط یک نظر شخصی است. شما و آنها در یک مسابقه موجسواری با هم رقابت میکنید، نه چیز بیشتری! متأسفانه رنج ذهنی همواره از آن هواداران است. هوادار زخمی هماکنون در بستر مرگ است. وقتی تلویزیون مجاز است همه مسائل شخصی فوتبالیستها را به مردم اعلام کند، وقتی رادیو سراسر شبانه روز را با گزارش مستقیم فوتبال میگذراند و برنامههای جنجالی تدارک میبیند، چرا یک روزنامهنگار از چیزی انتقاد نکند؟
چند مرد خوب...
تمرین سخت و حرمت نهادن به جایگاه هوادار به تنهائی باعث خروج از پیله بدنامی نمیشود. در سال ۲۰۰۱ باشگاه چستر فیلد کاری جالب انجام داد. آنها اولین تیمی بودند که هواداران را در خریدهای خود شریک کردند. تیم برای شگفتیسازی با ۲ میلیون پوند بسته شد. این کار درخشانترین نقطه کارنامه تیم در ۲۴ فصل گذشته است. پس از این تیم ”لیتون اورینت“ قرار دارد. آنها با فشارهای جانبی جان گورنی را به نیمکت مربیگری خود بازگرداندند. تیم هماکنون در رقابتهای لیگ دسته اول شرکت میکند.فقط ۷ باشگاه در انگلستان با هواداران انگلیسی خود شریک هستند. فقط ۲۳ باشگاه با رأی هواداران، رئیس خود را میشناسند.به نظر میرسد هواداران لایق توجه بیشتری هستند. مشکل دیگر تنگنظری طرفداران است. آنها تمام عمر خود را صرف کینهکشی از رقیب میکنند. این گروه با چنگ و دندان میخواهند به هر ترتیب ممکن، تیم اول شهر بوده و بالاتر از همشهری باشند. تعداد زیادی از هواداران از تصمیم اتحادیه فوتبال در مورد ویمبلدون طی فصل ۱۹۹۶ تعجب کردند. موضوع بر سر انتقال ”میلتون کینس“ بود. آنها اعتراضهای زیادی داشتند. یک دهه بعد این اعتراضات را هواداران منچستریونایتد علیه گلیزر مالک جدید باشگاهشان ابزار نمودند. آنها چطور میتوانند اعتراض کنند؛ در حالی که رؤسای فعلی، تیم را در سال ۲۰۰۱ تا مرز ورشکستگی پیش بردند؟ آیا هواداران نمیخواهند جامهای دیگری به ویترین افتخارات باشگا اضافه شود؟فوتبال هر کسی را به اشتباه میاندازد، با این حال بهترین ورزش دنیا است. فوتبال انباشتی از خاطرات تلخ و شیرین با خود به همراه دارد و در این میان هواداران، بالاترین جایگاه را در رقم زدن این خاطرات در اختیار دارند. آنچه در فصل تابستان رخ میدهد، جالب توجه است. صفحه شایعات نقل و انتقالات روزنامه به هواداران احساسی شبیه به ”نیشگون گرفتن“ میدهد.عاشقان فوتبال بیپرده سرمایه خود را در پیش فصل برای دیدن رقابتهای دوستانه یا جام اینترتوتو در اختیار باشگاه محبوبشان میگذراند، با این وجود، در تابستان لذت دیگری نیز موجود است: تنیس ویمبلدون، رقابتهای راگبی یا حتی لیگ کریکت. این ورزشها استحقاق توجه بیشتر را دارند. حداقل به مانند فوتبال آنجا از فلسفه پیروزی به هر قیمت، خبری نیست؛ اگر شما با علاقه کمی به فوتبال بنگیرید، رسانهها نیز از تب خود خواهند کاست.فوتبالیستها در معرض توجه قرار دارند. شایعات زیادی درباره ثروت شخصی بازیکنان و باشگاهها وجود دارد. فوتبال زیرکتر از آن است که اعتراضی را باعث شود. اگر باشگاهی مثل بیرمنگام مانند بازی فصل پیش مقابل منچستریونایتد، برای بازیهای بیرون از خانه بلیت ۴۵ پوندی بفروشد، فقط میتوانید بگوئید: نه! امکان ندارد. هواداران از گرانی حق پخش شبکه اسکای صحبت میکنند و اما آخرین نکته: برای فوتبال انگلیستان اصلاً جالب توجه نیست که فقط ۳ تیم برای قهرمانی لیگ دارای شانس باشند. در این حالت سرمایه حاصل از پخش تلویزیونی بهطور انحصاری راهی جیب رؤسای باشگاه مدعی خواهد شد و بیشتر از گذشته نابرابر خواهد بود.تیمهای انگلیسی چنین تبعیضی را برنمیتابند. آنها به اتحادیه فوتبال اعتراض دارند. هر سال که میگذرد این ورزش محبوب، بیعاطفهتر و خالی از رقابت به نظر میرسد. برای نجات، کمک هواداران لازم است.
منبع : روزنامه ابرار ورزشی
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست