جمعه, ۵ بهمن, ۱۴۰۳ / 24 January, 2025
مجله ویستا


زندگانی یا زنده مانی


گفته شده است زندگی زیباترین واژه خلقت است كه خداوند بارها و بارها به انحاء گوناگون بر اهمیت و هدف آن اشاره نموده است. اما روند زندگی در چند دهه اخیر در برخی از كشورها به گونه ای بوده است كه این واژه الهی مفهوم خود را از دست داده است. یكی از دلایل اصلی كمرنگ شدن واژه زیبای زندگی، نبود تعریف دقیق از معیارهای زندگی سالم و روش های رسیدن به آن، كوتاهی دولتمردان و مسئولین نسبت به فراهم نمودن امكانات و شرایط زندگی سالم و ارائه آمارها و بیلان های نادرست در این زمینه توسط آنان بوده است، به طوری كه ما امروزه از مفهوم زندگی دور شده و بیشتر به فكر زنده ماندن یا زنده مانی در دنیای وانفسای صنعتی هستیم. نتیجه این زنده مانی، پوچی، بی هدفی، شیوع روزافزون بیماری های جسمی و روانی، جنگ ها، بیرحمی ها، شقاوت ها، سنگدلی ها، دزدی ها و دروغگویی ها و ... در میان ما انسان ها می باشد، چرا كه همه به فكر زنده ماندن بدون توجه به ملاك های صحیح زندگی سالم هستیم.از دیدگاه یكی از روان شناسان انسان گرای معروف، آبراهام مازلو، آنچه میل به حیات، زندگی و رفتار را در انسان تحریك و هدایت می كند، نیاز است. وی در تقسیم بندی نیازها، سلسله مراتب نیازها، شامل نیازهای فیزیولوژیكی (آب، غذا، پوشاك، مسكن وجنسی)، نیازهای ایمنی (امنیت، نظم و پایداری)، نیازبه تعلق پذیری و عشق، نیازبه احترام (به خود و دیگران) و نیاز به خودشكوفایی را مطرح می كند. از دیدگاه وی، انسان امروزی متأسفانه در بین تمام نیازهای موجود در سلسله مراتب نیازها، فقط در صدد ارضای نیازهای اولیه و فیزیولوژیكی خود مثل آب، غذا، مسكن، پوشاك و جنسی است و به نیازهای مراتب بالاتر اهمیت چندانی نمی دهد و ماندن در مرحله اول سلسله مراتب نیازها، یعنی نیازهای فیزیولوژیكی، مؤید مفهوم زنده مانی است نه زندگی.نكته ای كه باید به آن اشاره نمود این است كه علت ماندن در مرحله اول سلسله مراتب نیازها را نمی توان به افراد جامعه نسبت داد، بلكه باید گفت قسمت اعظم این مشكلات بر دوش دولتمردان و مسئولین است، چرا كه از توجه به معیارهای زندگی سالم و فراهم نمودن امكانات و شرایط لازم برای آن خودداری نموده اند. تثبیت شدن در مرحله نیازهای فیزیولوژیكی و تغییر مفهوم زندگی به زنده مانی سبب شده است كه انسان اشرف مخلوقات برای ادامه حیات، دست به هر كاری بزند.
اگر نگاهی به محیط پیرامون خود بیاندازیم، نمونه این انسان ها بسیار فراوان است، مثل كودكان كم سن و سالی كه تا ساعت ها بعد از نیمه شب در حال جمع آوری زباله های بازیافت از خیابان های سطح شهر تهران و سایر شهرها هستند. بعضی اوقات بسیاری از آنها چنان در بین زباله ها تفحص و جستجو می كنند كه گویا به دنبال گنجی هستند كه از طریق آن بتوانند به حقوق منع شده خود منجمله آموزش و پرورش، تغذیه، بهداشت، درمان رایگان و حق زندگی در قانون اساسی بسیاری از كشورهای جهان به آن اشاره شده است، دست یابند. نمونه دیگر آن شرمندگی پدر خانواده در برابر فرزندان تحصیل كرده و بیكار خود است.افزایش دزدی ها، قتل ها، اعتیاد به مواد مخدر، افزایش آمار دختران خیابانی، كلاهبرداری ها، افزایش آمار زندانیان، كاهش سن عمر مفید و ... همه و همه به دلیل عدم توجه به معیارهای زندگی سالم و عدم برنامه ریزی در این راستا از سوی مسئولین است. هنگامی كه پدر خانواده ای فقط هدفش این است كه از صبح تا شب به سختی كار كند تا بتواند مایحتاج و نیازهای اولیه افراد خانواده اش را تأمین نماید، آیا می تواند به ارضای سایر نیازهای زندگی اش مثل ابراز عشق و محبت و تعلق پذیری به اعضای خانواده اش بپردازد؟ نتیجه این بی توجهی ها، افزایش شكاف در درون خانواده، ایجاد فاصله عاطفی بین زن و شوهر، جدایی عاطفی فرزندان از پدر و برخی اوقات نزدیك شدن آنان به دوستان ناباب جهت ارضای نیازهای تأمین نشده شان در درون خانواده است.
منبع : روزنامه کیهان