دوشنبه, ۱۵ بهمن, ۱۴۰۳ / 3 February, 2025
مجله ویستا
پیامبر در عهدین
خدای سبحان در آیه ۱۵۷ سوره اعراف چنین فرموده است: «الذین یتبعون الرسول النبی الامی الذی یجدونه مکتوبا عندهم فی التوراة و الانجیل یامرهم بالمعروف و ینهاهم عن المنکر... .»
از این آیه شریفه استفاده میشود که اهل کتاب در عصر نزول قرآن، بشارت به حضرت رسول اکرمصلی الله علیه وآله را در کتابهای خود مییافتهاند. همچنین بر اساس آیه سوره مبارکه صف، حضرت عیسیعلیه السلام خود را مبشر پیامبری به نام «احمد» میداند:
«و اذ قال عیسی بن مریم یا بنیاسرائیل انی رسول الله الیکم مصدقا لما بین یدی من التوراة و مبشرا برسول یاتی من بعدی اسمه احمد فلما جاءهم بالبینات قالوا هذا سحر مبین.» (صف: ۶)
این آیات و نظایر آن ما را از مراجعه به تورات و انجیل موجود بینیاز میسازد. گذشته از آن، کسی که اندک آشنایی با عهدین موجود داشته باشد به یقین میداند که این کتب اندک شباهتی با تورات و انجیل مورد نظر قرآن ندارند، حتی ترکیب و صورت محرفی از آنها نیز نمیتوانند باشند. عهدین موجود «سیره مانندی» بیش نیستند که در طول قرنهای متمادی، نویسندگان بسیاری آنها را به رشته تحریر در آوردهاند. بنابراین، جستجو از بشارتهای قرآنی در این کتابها اساسا خطاست. با وجود این، شواهد و قراینی در آنها وجود دارد که به خوبی، بر پیامبر اکرمصلی الله علیه وآله قابل تطبیق است. این شواهد و قراین هم در عهد عتیق و هم در عهد جدید قابل پیگیری است.
● پیامبر موعود در عهد عتیق
در عهد عتیق بشارتهای بسیاری وجود دارد. در میان آنها، مواردی هست که در طول تاریخ تنها بر پیامبر اکرمصلی الله علیه وآله قابل تطبیق است. از این نمونه است آنچه در خطاب به حضرت موسیعلیه السلام در سفر تثنیه از عهد عتیق آمده است:
«نبیای را از برای ایشان از میان برادران ایشان مثل تو مبعوث خواهم کرد و کلام خود را در دهانش خواهم گذاشت و هر آنچه به او امر فرمایم به ایشان خواهد گفت و هر کسی که سخنان مرا، که او به اسم من میگوید، نشنود من از او مطالبه خواهم کرد.» (۱)
مسیحیان به بیانی که در کتاب اعمال رسولان آمده است، (۲) مصداق این بشارت را حضرت عیسی مسیحعلیه السلام میدانند. اما آیا حضرت عیسیعلیه السلام میتواند مصداق این بشارت باشد؟
در این عبارت چند خصوصیت مهم برای «پیامبر موعود» وجود دارد که قابل تامل و بررسی است:
الف) پیامبری نظیر موسیعلیه السلام
بر اساس شواهد، آن پیامبر، خاتم الانبیاء است نه عیسی میسح که در ذیل، برخی از این شواهد و دلایل را می آوریم:
۱) حضرت موسیعلیه السلام و پیامبر اکرمصلی الله علیه وآله هم پدر داشتند و هم مادر، همچنین تشکیل خانواده دادند و دارای فرزندانی نیز گردیدند. اما حضرت عیسیعلیه السلام فقط مادر داشتند و خلقت ایشان همانند خلقتحضرت آدمعلیه السلام بود، تا پایان عمر هم تشکیل خانواده ندادند و مجرد باقی ماندند. پس او «نظیر موسی» نبودند.
۲) حضرت موسیعلیه السلام و پیامبر اکرمصلی الله علیه وآله نزد مردم خود پذیرفته شدند.
شکی نیست که یهود مزاحمتهای فراوانی برای حضرت موسیعلیه السلام ایجاد کردند و در دوران سرگردانی در بیابان پیوسته بهانهجویی میکردند. اما در عین حال، حضرت موسیعلیه السلام را به عنوان پیامبری الهی قبول داشتند. به نحو مشابهی، قریش عرصه را بر پیامبر اکرمصلی الله علیه وآله در مکه تنگ گرفتند و آن حضرت پیوسته مورد اذیت و آزار آنها بودند تا پس از سیزده سال از محل تولد خود به مدینه هجرت کردند، اما پیش از رحلت، تمام ملت عرب او را به عنوان پیامبر قبول داشتند. ولی بر اساس اناجیل موجود، یهود حضرت عیسیعلیه السلام را نپذیرفتند (۳) و در نهایت، او را دستگیر نمودند و تسلیم فرماندار رومی کردند. حتی امروز پس از دو هزار سال، ملتیهود حضرت عیسیعلیه السلام را رد میکنند و قبول ندارند. بنابراین، حضرت عیسیعلیه السلام «نظیر موسی» نبود.
گمان مبرید آمدهام تا تورات یا صحف انبیا را باطل سازم، نیامدهام تا باطل نمایم، بلکه تا تمام کنم; زیرا هر آینه به شما بگویم تا آسمان و زمین زایل نشود، همزه یا نقطهای از تورات هرگز زایل نخواهد شد تا همه واقع شود.
۳) حضرت موسیعلیه السلام و پیامبر اکرمصلی الله علیه وآله پیامبر بودند و در عین حال، حکومت و رهبری جامعه را نیز برعهده داشتند، وحی الهی را دریافت میکردند و بر اساس آن، به ارشاد و راهنمایی مردم میپرداختند. علاوه بر آن، حاکم بر مردم نیز بودند. او دستور داد مردمی را که حرمت روز سبت را شکسته بود و در آن روز، هیزم جمع کرده بودند سنگسار کنند. (۴) کم نبود گناهانی که مرتکبان آنها به مجازات مرگ محکوم میشدند و حضرت موسیعلیه السلام دستور اجرای حکم الهی صادر میکردند.
به نحو مشابهی، حضرت محمد صلی الله علیه وآله نیز از چنین قدرتی برخوردار بودند. اما حضرت عیسی هرگز فرصت اجرای فرامین الهی را پیدا نکردند.
۴) حضرت موسیعلیه السلام و پیامبر اکرمصلی الله علیه وآله، هر کدام شریعت جدیدی آوردند. حضرت موسیعلیه السلام علاوه بر «ده فرمان»، شریعت جامعی برای هدایت قوم بنیاسرائیل آوردند. پیامبر اکرمصلی الله علیه وآله نیز در بین مردمی که غرق در جهل و وحشیگری بودند مبعوث شدند و آنها را از حضیض ذلتبه اوج عزت رسانیدند. ایشان مصدق و مهیمن تعلیمات انبیای سلفعلیهم السلام بودند، ولی در عین حال، شریعت جدیدی آوردند. اما حضرت عیسیعلیه
السلام شریعت جدیدی نیاوردند و بر اساس نقل اناجیل فرمودند: «گمان مبرید آمدهام تا تورات یا صحف انبیا را باطل سازم، نیامدهام تا باطل نمایم، بلکه تا تمام کنم; زیرا هر آینه به شما بگویم تا آسمان و زمین زایل نشود، همزه یا نقطهای از تورات هرگز زایل نخواهد شد تا همه واقع شود. (۵)
ب) از میان برادران ایشان:
کتاب مقدس از حضرت ابراهیمعلیه السلام به عنوان دوست و خلیل خدا یاد میکند. حضرت ابراهیمعلیه السلام دو همسر به نامهای ساره و هاجر داشت. هاجر اولین پسر حضرت ابراهیم، اسماعیلعلیه السلام، را به دنیا آورد. در این زمان، حضرت ابراهیمعلیه السلام هشتاد و ششساله بودند. (۶) هنگام عهد خدا با حضرت ابراهیمعلیه السلام، حضرت اسماعیلعلیه السلام یگانه فرزند ایشان بود. (۷) همسر دیگر حضرت ابراهیم، ساره، نیز در ایام پیری حامله شد و پسری زایید و حضرت ابراهیمعلیه السلام نام او را اسحاق نهادند. در آن هنگام، حضرت ابراهیمعلیه السلام صد ساله بودند. (۸) عهد عتیق فرزندان اسماعیل و فرزندان اسحاق را در مقابل یکدیگر با هم برادر خوانده است. (۹) فرزندان اسحاق یهودی و فرزندان اسماعیل عرب زبان بودند. حضرت محمدصلی الله علیه وآله از نژاد اسماعیل، فرزند اول ابراهیم خلیل اللهعلیه السلام، بود که خداوند او را از میان برادران اسرائیل - یعنی از نژاد اسماعیل - برگزید و این دقیقا همان چیزی است که در خطاب به حضرت موسیعلیه السلام آمده است. (۱۰)
ج) خداوند کلام خود را در دهان او گذاشت:
در کتاب اشعیای نبیعلیه السلام چنین آمده است: «و آن طومار را به کسی که خواندن نداند، داده، گویند: این را بخوان و او میگوید: خواندن نمیدانم.» (۱۱)
پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله چهل ساله بودند که در غار حرا، در شب بیست و هفتم ماه رجب، جبرئیل امین ایشان را با زبان مادریشان مورد خطاب قرار داد و فرمود: بخوان، او فرمود: من خواندن نمیدانم. به او گفته شد: به نام خداوند کریم خود بخوان. (۱۲) اینچنین فرشته وحی، کلمات الهی را بر دهان مبارک پیامبرصلی الله علیه وآله گذاشت و ایشان نیز به همان صورتی که به ایشان وحی و القا شده بود، تکرار کردند و به مردم ابلاغ نمودند.
در قرآن کریم، سورههای متعددی وجود دارد که با کلمه «قل» آغاز شدهاند. همچنین آیات فراوانی وجود دارد که در ابتدای آنها کلمه «قل» وارد شده است. تمام اینها نشانگر آن است که فرشته وحی کلام الهی را بر دهان حضرت رسولصلی الله علیه وآله گذاشته است. آن حضرت مکتب ندیده بودند و در تمام عمر شریف خود هرگز قلم به دست نگرفتند. معلم او فقط قادر توانا بود:
«وَمَا یَنطِقُ عَنِ الْهَوَی إِنْ هُوَ إِلَّا وَحْیٌ یُوحَی عَلَّمَهُ شَدِیدُ الْقُوَی .» (نجم: ۳-۵)
نگار من که به مکتب نرفت و خط ننوشت
به غمزه مساله آموز صد مدرس شد
او آن است که بعد از من میآید، اما پیش از من شده است. من لایق نیستم بند نعلینش را باز کنم.» ...«او از من تواناتر است.»
د) او از خدا و به نام خدا سخن خواهد گفت:
در سراسر قرآن کریم، که معجزه جاوید پیامبر اکرمصلی الله علیه وآله است، یک اظهار نظر و تفسیر و حتی یک کلمه و اشاره از خود پیامبر اکرمصلی الله علیه وآله یا از یاران مؤمن و صدیق او دیده نمیشود. قرآن کریم، به تمامی، وحی و کلام خدا و از زبان خداست. ۱۱۳ سوره از ۱۱۴ سوره قرآن کریم با «به نام خداوند بخشنده مهربان» شروع شده است. تنها در ابتدای سوره مبارکه «توبه» است که «بسم الله الرحمن الرحیم» وجود ندارد. دلیل آن هم خطاب خاص این سوره مبارکه به مشرکان است. مسلمانان به تبع پیامبر خود، هر امری را با نام خدا شروع میکنند و هر کاری را که با نام اقدس خدا شروع نشود ابتر میدانند. اما مسیحیان امور خود را با نام خدا شروع نمیکنند، بلکه با نام «پدر، پسر، روح القدس» شروع میکنند، در حالی که خدا اسمی است که جنسیتبردار نیست. بنابراین، پیامبر اکرمصلی الله علیه وآله که از خدا و به نام خدا سخن میگفت، مصداق اتم این بشارت است.
پیامبر اکرمصلی الله علیه وآله در عهد جدید
در قرون اولیه میلادی، مردم در انتظار پیامبری نظیر موسیعلیه السلام بودند. برای کسانی که با عهد جدید آشنایی داشته باشند این مطلب غیر قابل انکار است. بر اساس عهد جدید و اسناد به دست آمده در سواحل بحرالمیت، مردم در عصر حضرت یحیی و حضرت عیسیعلیهما السلام در انتظار چند نفر بودند. این انتظار در مواقع گوناگونی ظهور و بروز داشته است:
- اشاره (۱۴) به «آن نبی»
الف) «آن نبی» پس از موعظه روز عید:
در روز عید بزرگی که حضرت عیسیعلیه السلام مردم را موعظه میکردند، پس از اتمام موعظه، در بین مردم اختلاف افتاد که او چه کسی است. بعضی او را همان پیامبری دانستند که حضرت موسیعلیه السلام و دیگران به آن بشارت داده بودند و بعضی دیگر او را مسیح موعودعلیه السلام دانستند:
«آنگاه بسیاری از آن گروه چون این کلام را شنیدند، گفتند: در حقیقت، این شخص همان نبی است
و بعضی گفتند: او مسیح است و بعضی گفتند: مگر مسیح از جلیل میآید؟... پس درباره او در میان مردم اختلاف افتاد.» (۱۵)
از این عبارت به خوبی هویداست که مردم در انتظار یک مسیح و یک پیامبر موعود بودند. به عبارت دیگر، آنها در انتظار دو نفر بودند به همین دلیل در بینشان اختلاف افتاد; زیرا بعضی گفتند این است و بعضی گفتند آن!
چون سیر شدند حضرت دستور دادند که پارههای باقیمانده را جمع کنند تا چیزی ضایع نشود. پس جمع کردند و از پارههای پنج نان جو، که از خورندگان زیاده آمده بود، دوازده سبد پر کردند. چون مردمان این معجزه را، که از عیسی صادر شده دیدند، گفتند: "این البته همان نبی است که باید در جهان بیاید" و اما عیسی چون دانست که میخواهند بیایند و او را به زور برده پادشاه سازند باز تنها به کوه برآمد
ب) «آن نبی» پس از معجزه اطعام:
در طبریه، آن سوی دریای جلیل، گروه بسیاری به پیشواز حضرت عیسیعلیه السلام آمدند. آن حضرت با پنج قرص نان و دو ماهی کوچک تمام آن جمعیت را، که در حدود پنج هزار نفر بودند، اطعام کردند. «چون سیر شدند حضرت دستور دادند که پارههای باقیمانده را جمع کنند تا چیزی ضایع نشود. پس جمع کردند و از پارههای پنج نان جو، که از خورندگان زیاده آمده بود، دوازده سبد پر کردند. چون مردمان این معجزه را، که از عیسی صادر شده دیدند، گفتند: "این البته همان نبی است که باید در جهان بیاید" و اما عیسی چون دانست که میخواهند بیایند و او را به زور برده پادشاه سازند باز تنها به کوه برآمد.» (۱۶)
ج) «آن بنی» در تفحص یهود و شهادت حضرت یحییعلیه السلام:
وقتی حضرت یحییعلیه السلام به ارشاد و موعظه مردم پرداختند، درباره او به تحقیق و تفحص پرداختند. در انجیل یوحنا، در این باره چنین آمده است:
«این استشهادت یحیی در وقتی که یهودیان از اورشلیم، کاهنان و لاویان را فرستادند تا از او سؤال کنند که تو کیستی. معترف شد و انکار ننمود، بلکه اقرار کرد که من مسیح نیستم.
آنگاه از او سؤال کردند: پس چه؟ آیا تو الیاس هستی؟
گفت: نیستم،
آیا تو «آن نبی» هستی؟ جواب داد که نی.
آنگاه بدو گفتند: پس کیستی تا به آن کسانی که ما را فرستادهاند جواب بریم؟ درباره خود چه میگویی...؟ فرستادگان از فریسیان بودند. پس از او سؤال کرده، گفتند: اگر تو مسیح و الیاس و «آن نبی» نیستی پس برای چه تعمید میدهی...؟
یحیی در جواب ایشان گفت:... او آن است که بعد از من میآید، اما پیش از من شده است. من لایق نیستم بند نعلینش را باز کنم.» (۱۷) «او از من تواناتر است.» (۱۸)
چنان که مکرر بیان شده است، انبیای بنیاسرائیل پیوسته از ظهور «مسیح» و «پیامبری نظیر موسی» خبر داده بودند. بنابراین، طبیعی بود که مردم گمان کنند حضرت یحییعلیه السلام همان «مسیح موعود» و یا پیامبر موعود باشد.
بدین سبب، حاکمان اورشلیم برخود لازم و واجب میدانستند که از این موضوع تحقیق کنند. آنها افرادی ساده لوح و زودباور نبودند; اگر کسی ادعای نبوت میکرد به خوبی، تحقیق میکردند. تحقیق در مورد دعاوی کسانی که ادعای نبوت میکردند و یقین به صحت و سقم ادعاها از وظایف شورای بزرگ سنهدرین بود.
این شورا از ۷۱ نفر عضو مشاور تشکیل میشد. (۱۹) از اینرو، شورای مزبور، که انجیل یوحنا آن را «یهود» مینامد، هیئتی اعزام کرد تا درباره دعاوی یحییعلیه السلام تحقیق کنند.
هیئت اعزامی سه سؤال از حضرت یحییعلیه السلام پرسیدند:
- آیا تو «مسیح موعود» هستی؟
- آیا تو الیاس نبی هستی؟
- آیا تو «آن نبی» - پیامبر موعود - هستی؟
که اهل کتاب در عصر نزول قرآن، بشارت به حضرت رسول اکرمصلی الله علیه وآله را در کتابهای خود مییافتهاند. همچنین بر اساس آیه سوره مبارکه صف، حضرت عیسیعلیه السلام خود را مبشر پیامبری به نام «احمد» میداند
حضرت یحییعلیه السلام در جواب سؤال اول، اقرار کرد که مسیح نیست. سؤال دوم درباره حضرت الیاسعلیه السلام بود. یهودیان طبق کتاب دوم پادشاهان (۲۰) معتقد بودند که حضرت الیاسعلیه السلام پیامبری است که بر گردباد سوار شده و به آسمان عروج کرده و شخصا به زمین رجعتخواهد کرد. چون حضرت یحییعلیه السلام مسیح بودن خود را منکر شد، به نظر هیئت اعزامی چنین رسید که وی باید حضرت الیاس نبیعلیه السلام باشد که رجعت کرده است. بنابراین، از حضرت یحییعلیه السلام سؤال کردند که آیا تو الیاس نبی هستی؟ حضرت یحییعلیه السلام پاسخ دادند که من الیاس نیستم. (۲۱) سپس فرستادگان با خود گفتند که اگر او مسیح و الیاس نیست، آیا همان نبیای است که حضرت موسی و انبیای دیگرعلیه السلام به ظهور او بشارت دادهاند؟ لذا، سؤال سوم را مطرح کردند. حضرت یحییعلیه السلام به این پرسش نیز پاسخ منفی دادند و فرمودند پیامبر موعود «از او نیرومندتر است» (۲۲) و او حتی خود را لایق نمییابد که بند نعلین او را باز کند. (۲۳)
این مطلب معلوم است که کلیسا همواره حضرت یحییعلیه السلام را منادی ظهور حضرت عیسیعلیه السلام، وابسته و تابع وی معرفی کردهاند. در این باره چند نکته قابل توجه است:
- حضرت یحیی و حضرت عیسیعلیهما السلام معاصر و با تفاوت شش ماه، (۲۴) همسن یکدیگر بودند. حضرت یحییعلیه السلام در این پرسش و پاسخ میفرماید: آن که بعد از من میآید نیرومندتر از من خواهد بود. قید «بعد» نشان میدهد که آن پیغمبر در زمان نامعینی در آینده خواهد آمد. این کلمه در زبان انبیاعلیهم السلام در عهد عتیق معمولا به معنای یک یا چند دوران است.
- حضرت یحییعلیه السلام به دنبال بررسیهای هیئت اعزامی، آشکارا اعلام کرد که پیامبر دیگری در راه خواهد بود. شان و جلال او در پیشگاه قادر متعال آنچنان است که او - یحیی - حتی شایسته بازکردن بند کفشهایش نیست. بدیهی است که آن پیامبر، با چنان مشخصاتی، حضرت عیسیعلیه السلام نبود; زیرا اگر حضرت عیسیعلیه السلام «آن نبی» بود، حضرت یحییعلیه السلام مانند یک شاگرد و مرید و حواری باید دنبالهرو او میشد و البته حضرت یحییعلیه السلام هرگز در مورد حضرت عیسیعلیه السلام چنین نکرد. او بدون آنکه کوچکترین توجهی به حضور پسر خالهاش، حضرت عیسیعلیه السلام، در یهودیه و جلیلیه داشته باشد، موعظه میکرد و همچنان مردم را تعمید میداد و شاگرد و حواری جدید میپذیرفت. (۲۵) او با هردویس در افتاد، (۲۶) فریسیان و صدوقیان را سخت مورد حمله قرار میداد (۲۷) و پیشگویی میکرد که پس از او پیامبری خواهد آمد که «بس نیرومندتر» از اوست. (۲۸) البته در تمام این مدت، حضرت عیسیعلیه السلام هم، که از قبل به آنجا آمده بود، در آن حوالی، سرگرم فعالیتهایی بود. (۲۹)
- هنگامی که حضرت یحییعلیه السلام را نزد خود مجسم کنیم که در بیابانهای یهودیه و در سواحل رود اردن برای تودههای مؤمن یهودی، که چند هزار سال سابقه خداپرستی داشتهاند، با فریاد موعظه میکرد و با وجود آن، راه به جایی نمیبرد و آنگاه که حضرت محمدصلی الله علیه وآله را در نظر آوریم که آرام و با وقار، آیات آسمانی قرآن کریم را به گوش اعراب بتپرست و جاهل دیرباور میرساند و وقتی که تاثیر و نفوذ این مواعظ دوگانه را بر شنودگان آن دو بزرگوار ارزیابی کنیم و به نتایج نهایی آنها بنگریم میتوانیم تفاوت عظیم میان آنان را حس کنیم و به اهمیت و معنای این کلمات که «او از من نیرومندتر است» پی ببریم.
- مردم به شدت در انتظار ظهور «پیامبر موعود» بودهاند و این مطلب در جای جای عهد جدید آمده است. در بعضی جاها «پیامبر موعود»، حضرت عیسیعلیه السلام دانسته شده، اما از آنجا که بر خود آن حضرت پوشیده نبوده که شخص دیگری در راه استبه درخواست مردم توجه نکردهاند. حتی ممکن استحضرت عیسیعلیه السلام در تعیین او مطالبی گفته باشند، ولی انجیلنویسان آن را نقل نکرده باشند. اما اجمالا نقل شده است که «و چون مردمان این معجزه را، که از عیسی صادر شده دیدند، گفتند: این البته همان نبی است که باید در جهان بیاید و اما عیسی چون دانست که میخواهند بیایند و او را به زور برده، پادشاه سازند باز تنها به کوه برآمد.» (۳۰) اگر حضرت عیسیعلیه السلام همان پیامبر موعود بود نباید به درخواست مردم پشت پا میزد. تعداد جمعیتبسیار زیاد بوده است; دست کم، پنج هزار نفر به استقبال حضرت عیسیعلیه السلام شتافتند و آن حضرت با معجزه، تمام آنها را اطعام کرد. (۳۱) بنابراین، بهترین فرصتبرای اجابت دعوت مردم فراهم بوده است، ولی حضرت عیسیعلیه السلام به اصرار آنها پاسخ منفی میدهد و به تنهایی به کوه میرود تا خدا را عبادت کند. (۳۲) پس چون مردم در تطبیق پیامبر موعود با حضرت عیسیعلیه السلام دچار اشتباه شده بودند، آن حضرت با عدم اجابت دعوت آنها تفهیم کرد که او آن «پیامبر موعود» نیست و باید در انتظار دیگری باشند. در نتیجه، فرمود که تسلیدهنده دیگری در راه است و او شما را به جمیع راستی هدایتخواهد کرد.
● اشاره به تسلیدهنده یا فارقلیط
تسلیدهنده یا فارقلیط معروف، در ابواب چهاردهم، پانزدهم و شانزدهم انجیل یوحنا آمده است: «من از پدر سؤال میکنم و او تسلیدهنده دیگری به شما اعطا خواهد کرد... .» (۳۳) «و لکن چون تسلیدهنده که او را از جانب پدر نزد
شما میفرستم، آید... او بر من شهادت خواهد داد.» (۳۴) «و من به شما راست میگویم که رفتن من برای شما مفید است; زیرا اگر نروم تسلیدهنده نزد شما نخواهد آمد، اما اگر بروم او را نزد شما میفرستم.» (۳۵)
در توضیح کلمه «تسلیدهنده» باید بگوییم: این کلمه در این عبارتها ترجمه واژه «فارقلیط» است. کلمه فارقلیط از طریق زبان سریانی به زبان عربی راه یافته و اصل آن «پارکلیتوس» به زبان یونانی است. در زبان یونانی، این کلمه به معنای تسلیدهنده میباشد، اما کلمه ستایش شده یعنی «محمد» و مشتقات آن نظیر «احمد» ترجمه پرکلیتوس است. بعید نیست که این دو کلمه در اصل، یکی بوده و با افزودن «الف»، تعریف شده باشد. در این نوشته ما همان معنایی را لحاظ میکنیم که خود مسیحیان در نظر گرفتهاند. مسیحیان معتقدند که مقصود از تسلیدهنده «روحالقدس» است که پنجاه روز پس از عروج حضرت عیسیعلیه السلام نزد حواریون آمد و آنان را تقویت روحی کرد، به شرحی که در آغاز کتاب اعمال رسولان آمده است. (۳۶) ولی مسلمانان اعتقاد دارند که شواهد و قراین کافی وجود دارد که تسلیدهنده مورد نظر نمیتواند روحالقدس مورد نظر مسیحیان باشد.
منبع: سایت ستاد پاسخگویی به مسایل دینی
فرآوری برای تبیان: گروه دین و اندیشه – مرتضی رستمی
۱) تثنیه، ۱۸:۱۸ و ۱۹
۲) اعمال رسولان، ۳:۲۲
۳) او در جهان بود... جهان او را نشناخت. به نزد خاصان خود آمد و خاصانش او را نپذیرفتند.» یوحنا، ۱:۱۰ و ۱۱
۴) اعداد، ۱۵:۳۲، ۳۶
۵) متی، ۵:۱۷
۶) پیدایش، باب ۱۶
۷) پیدایش، ۱۷:۱۵ - ۱
۸) پیدایش، ۲۱:۲ - ۵
۹) پیدایش، ۱۶:۱۲ و ۲۵:۱۸
۱۰) تثنیه، ۱۸:۱۸ قابل توجه است که در ترجمههای جدید، که به نام ترجمه تفسیری از سوی کلیساها انتشار یافته است، در این عبارات، لفظ «از میان برادران» ایشان را حذف کردهاند. ر. ک. به: کتاب مقدس، ترجمه تفسیری، انجمن بینالمللی کتاب مقدس، ۱۹۹۵م، تثنیه، ۱۸:۱۸
۱۱) اشعیا، ۲۹:۱۲
۱۲) آیات ۱ - ۵ سوره علق
۱۳) شیخ محمود شبستری، گلشن راز
۱۴) آن کس است اهل بشارت که اشارت داند
نکتهها هستبسی محرم اسرار کجاست
(حافظ)
۱۵) یوحنا، ۷:۴۰ - ۴۳
۱۶) یوحنا، ۶:۱۰ - ۱۴
۱۷) یوحنا، ۱:۱۹ - ۲۷
۱۸) مرقس، ۱:۷
۱۹) در اسرائیل سه دادگاه وجود داشت که مهمترین آن دادگاه سنهدرین کبیر بود. اعضای آن هم وظیفه قضاوت را به عهده داشتند و هم وظیفه هئیت منصفه را، این دادگاه مسئولیتهای سنگینی داشت. پیغمبر دروغین و کاهن اعظم را تنها در این دادگاه میتوانستند محاکم کنند. ر.ک. به: گنجینهای از تلمود ص ۳۰۲.
۲۰) کتاب دوم پادشاهان، ۲:۱۱
۲۱) بر اساس اناجیل موجود، نظریه عیسیعلیه السلام در اینجا مخالف نظریه یحیی است. حضرت یحییعلیه السلام میفرماید که او الیاس نبی نیست، اما حضرت عیسیعلیه السلام، حضرت یحییعلیه السلام را همان الیاس نبیعلیه السلام میدانست. ما هر دو بزرگوار را پیامبر خدا و راستگو میشماریم، لکن اناجیل موجود را هم مخدوش میدانیم اما کلیسا که هم وثاقت اناجیل را پذیرفته و آن را الهام و تحت اشراف روحالقدس میداند باید این تناقص را حل کند، لابد میگویند یکی نمیدانسته است! (ر. ک. به: متی ۱۷:۱۱ - ۱۳)
۲۲) مرقس، ۱:۷ و لوقا، ۳:۱۶
۲۳) یوحنا، ۱:۲۷
۲۴) لوقا، ۱:۲۶
۳۵) متی، ۳:۵ و لوقا، ۳:۱۸
۲۶) مرقس، ۶:۲۱ - ۲۹ / لوقا، ۳:۱۹ - ۲۰
۲۷) متی، ۳:۷ / لوقا، ۳:۷
۲۸) متی، ۳:۱۱ / مرقس، ۱:۷
۲۹) متی، ۴:۱۲ ، ۱۳ ، ۲۳ و ابواب دیگر
۳۰) یوحنا، ۶:۱۴ و ۱۵
۳۱) یوحنا باب ۶.
۳۲) یوحنا، ۶:۱۵
۳۳) یوحنا، ۱۴:۱۷ و ۱۸
۳۴) یوحنا، ۱۵:۲۶ و ۲۷
۳۵) یوحنا، ۱۶:۷ و ۸
۳۶) اعمال رسولان، بابهای ۱ و ۲
فرآوری برای تبیان: گروه دین و اندیشه – مرتضی رستمی
۱) تثنیه، ۱۸:۱۸ و ۱۹
۲) اعمال رسولان، ۳:۲۲
۳) او در جهان بود... جهان او را نشناخت. به نزد خاصان خود آمد و خاصانش او را نپذیرفتند.» یوحنا، ۱:۱۰ و ۱۱
۴) اعداد، ۱۵:۳۲، ۳۶
۵) متی، ۵:۱۷
۶) پیدایش، باب ۱۶
۷) پیدایش، ۱۷:۱۵ - ۱
۸) پیدایش، ۲۱:۲ - ۵
۹) پیدایش، ۱۶:۱۲ و ۲۵:۱۸
۱۰) تثنیه، ۱۸:۱۸ قابل توجه است که در ترجمههای جدید، که به نام ترجمه تفسیری از سوی کلیساها انتشار یافته است، در این عبارات، لفظ «از میان برادران» ایشان را حذف کردهاند. ر. ک. به: کتاب مقدس، ترجمه تفسیری، انجمن بینالمللی کتاب مقدس، ۱۹۹۵م، تثنیه، ۱۸:۱۸
۱۱) اشعیا، ۲۹:۱۲
۱۲) آیات ۱ - ۵ سوره علق
۱۳) شیخ محمود شبستری، گلشن راز
۱۴) آن کس است اهل بشارت که اشارت داند
نکتهها هستبسی محرم اسرار کجاست
(حافظ)
۱۵) یوحنا، ۷:۴۰ - ۴۳
۱۶) یوحنا، ۶:۱۰ - ۱۴
۱۷) یوحنا، ۱:۱۹ - ۲۷
۱۸) مرقس، ۱:۷
۱۹) در اسرائیل سه دادگاه وجود داشت که مهمترین آن دادگاه سنهدرین کبیر بود. اعضای آن هم وظیفه قضاوت را به عهده داشتند و هم وظیفه هئیت منصفه را، این دادگاه مسئولیتهای سنگینی داشت. پیغمبر دروغین و کاهن اعظم را تنها در این دادگاه میتوانستند محاکم کنند. ر.ک. به: گنجینهای از تلمود ص ۳۰۲.
۲۰) کتاب دوم پادشاهان، ۲:۱۱
۲۱) بر اساس اناجیل موجود، نظریه عیسیعلیه السلام در اینجا مخالف نظریه یحیی است. حضرت یحییعلیه السلام میفرماید که او الیاس نبی نیست، اما حضرت عیسیعلیه السلام، حضرت یحییعلیه السلام را همان الیاس نبیعلیه السلام میدانست. ما هر دو بزرگوار را پیامبر خدا و راستگو میشماریم، لکن اناجیل موجود را هم مخدوش میدانیم اما کلیسا که هم وثاقت اناجیل را پذیرفته و آن را الهام و تحت اشراف روحالقدس میداند باید این تناقص را حل کند، لابد میگویند یکی نمیدانسته است! (ر. ک. به: متی ۱۷:۱۱ - ۱۳)
۲۲) مرقس، ۱:۷ و لوقا، ۳:۱۶
۲۳) یوحنا، ۱:۲۷
۲۴) لوقا، ۱:۲۶
۳۵) متی، ۳:۵ و لوقا، ۳:۱۸
۲۶) مرقس، ۶:۲۱ - ۲۹ / لوقا، ۳:۱۹ - ۲۰
۲۷) متی، ۳:۷ / لوقا، ۳:۷
۲۸) متی، ۳:۱۱ / مرقس، ۱:۷
۲۹) متی، ۴:۱۲ ، ۱۳ ، ۲۳ و ابواب دیگر
۳۰) یوحنا، ۶:۱۴ و ۱۵
۳۱) یوحنا باب ۶.
۳۲) یوحنا، ۶:۱۵
۳۳) یوحنا، ۱۴:۱۷ و ۱۸
۳۴) یوحنا، ۱۵:۲۶ و ۲۷
۳۵) یوحنا، ۱۶:۷ و ۸
۳۶) اعمال رسولان، بابهای ۱ و ۲
منبع : تبیان
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست