پنجشنبه, ۱۱ بهمن, ۱۴۰۳ / 30 January, 2025
مجله ویستا
بندگی
بی تردید انسان از خط بندگی نمی تواند گریز داشته باشد ، و در هیچ لحظه ای از لحظات زندگی ، از مسئله بندگی و عبودیت آزاد نیست . چیزی كه هست این است كه بندگی انسان ممكن است به دو صورت شكل بگیرد : یكی بندگی صحیح و دیگر بندگی و عبادت غلط .
در صورتی كه عبودیت انسان صحیح صورت بگیرد ، یعنی انسان به حقیقت، تابع برنامه های سعادت بخش پروردگار مهربان عالم باشد ، تمام استعدادها ، هنرها و مایه های اصالت و معرفت انسان شكوفا خواهد شد ، و از این موجود محدود خاكی ، وجودی الهی و ملكوتی و بنده ای متصل به خدای متعال كه صفاتش نامحدود است ساخته خواهد گشت(۱) .
« بنده من ! مرا اطاعت كن تا تو را همانند خود قرار دهم ، من زنده ای هستم كه هرگز نمی میرم ، تو را نیز زنده ای قرار می دهم كه هرگز نمیری ، من بی نیازی هستم كه هرگز محتاج نمی شوم ، تو را نیز بی نیازی قرار دهم كه هرگز محتاج نشوی ، من هرگاه به چیزی بگویم باش پس می باشد ، تو را نیز چنان قرار دهم كه هرگاه به چیزی بگویی باش می باشد » .
●آثار شوم بندگی غلط
انسان در صورت دچار شدن به بندگی غلط ، یعنی گرفتار آمدن به بند طاغوت ها و هوای نفس ، تمام استعدادها و حقایق عالی وجودیش بسته خواهد ماند ، و در این رشته ، انسان تبدیل به شرورترین موجود زمین خواهد شد ، قرآن مجید می فرماید :
( إِنَّ شَرَّ الدَّوَابِّ عِندَ اللهِ الصُّمُّ الْبُكْمُ الَّذِینَ لاَیَعْقِلُونَ )(۲) .
« بدترین جنبندگان نزد خدا افراد كر و لالی هستند كه اندیشه نمی كنند » .
در این حال انسان منبعی از شر و پلیدی و ظرفی از پستی و شقاوت می شود ، به طوری كه جنبندگان دیگر از او جز شر و ضرر ، چیزی نخواهند دید .
انسان هنگام دچار شدن به بندگی غلط ، حتی به نزدیكترین افرادش ، كه زن و فرزندان هستند ، رحم نخواهد كرد ، عدم ترحم او به معنای نپرداختن نفقه آنان نیست ، ممكن است از نظر مادی به بهترین صورت خانواده خود را اداره كند ; اما از نظر تربیت و معنویت ، بزرگترین لطمه را به آنان خواهد زد ; زیرا وقتی سرپرست خانواده ، دارای مسیری غلط و راهی شیطانی باشد ، به ناچار افراد تحت تكفّلش به راه او كشیده می شوند و در گمراهی و ضلالت خواهند افتاد .
البته هر كدام از افراد خانواده ، خودشان انسان های مسئولی هستند و باید تكالیف الهی خود را به طور شایسته ای انجام دهند ; ولی این طور نیست كه اثرپذیر از سرپرست خود نباشند ، قطعاً پدر در شكل دادن شخصیتی آنان اثر دارد ، و بیشتر اوقات ، زن و فرزند تصور می كنند راه پدر خانواده راه صحیحی است و این گونه پدران خائن همانانی هستند كه قرآن مجید در سوره «احزاب»
درباره آنان و شكایت زن و فرزند از جنایات آنان می فرماید :
( وَقَالُوا رَبَّنَا إِنّا أَطَعْنَا سَادَتَنَا وَكُبَرَاءَنَا فَأَضَلُّونَا السَّبیلاَ * رَبَّنَا آتِهِمْ ضِعْفَیِنِ مِنَ الْعَذَابِ وَالْعَنْهُمْ لَعْناً كَبِیراً )(۳) .
« ما از فرمانروایان و بزرگانمان اطاعت كردیم ، در نتیجه گمراهمان كردند * پروردگارا ! آنان را از عذاب دو چندان ده ، و كاملاً از رحمتت دورشان ساز » .
گناه گمراه كردن دیگران به اندازه ای سنگین است كه در تأویل آیه ۳۲ سوره « مائده » گفته اند گمراه كردن یك انسان ، یا به یادگار گذاشتن یك روش غلط كه دیگران دچار آن شوند ، مساوی با كشتن تمام مردم است(۴) .
در روایات آمده است كه مراد از « قتل » در آیه مورد نظر فقط كشتن نیست ; بلكه قتل عقل ، فطرت ، روح و روان ، و به تعبیر دیگر پیشگیری از رشد و كمال دیگران است .
در هر صورت در عبودیت غلط ، هم نابودی واقعیات اصیل انسانی خود انسان و هم تباه شدن مایه های تربیتی دیگران مطرح است ، و انسان در طول تاریخ گناهی بزرگتر و پر خطرتر از این گناه به خود ندیده است .
« هر كس انسانی را بدون ارتكاب قتل یا فساد در روی زمین بكشد ، چنان است كه گویی همه انسان ها را كشته و هر كس انسانی را از مرگ رهایی بخشد چنان است كه گویی همه مردم را زنده كرده است » .
●مهمترین نوع بندگی
راویان احادیث از امام باقر (علیه السلام) نقل می كنند ، كه حضرت در ترجمه بندگی فرموده است :
« هر كس سخن گوینده ای را بشنود و به آن عمل كند او را بندگی كرده است ، اگر سخن را از منبع صحیح شنید و به اجرا گذاشت بندگی صحیح ورنه دچار عبودیت غلط شده است »(۵) .
●بندگی گویندگان
گویندگان را در یك تقسیم می توان به دو گروه تقسیم نمود :
۱ ـ گوینده صادق ، حكیم ، عادل ، خیرخواه ، عالم ، بینا و دلسوز .
۲ ـ گوینده كاذب ، خائن ، غارتگر ، شقی و گمراه .
خداوند بزرگ متكلمی است كه مستجمع جمیع صفات كمال است ، و همانند او كسی طالب خیر دنیا و آخرت بشر نیست ، البته برای رسیدن به كمالات و حقیقت گفتار او ، باید دست به دامن سه نفر زد : پیامبر ، امام معصوم ، فقیه جامع الشرایط . پیامبر و امام با تفسیر و توضیحشان بر قرآن ، و فقیه با اجتهادش در روایات و عرضه اجتهاد از مسائل الهی خبر می دهند .
انسان با شنیدن سخن پیامبر ، امام و فقیه و به اجرا گذاشتن آن ، در حقیقت خدا را عبادت كرده ; زیرا پیامبر ، امام و فقیه فقط مبلّغ فرهنگ حقند ، و در این خط، انسان جز عبادت خدا عبادت دیگری ندارد ; زیرا در قرآن مجید اطاعت از
پیامبر و امام و عالم ربانی ، در حقیقت اطاعت از خدا شناخته شده چنانچه در قرآن آمده است :
( مَن یُطِعِ الرَّسُولَ فَقَدْ أَطَاعَ اللهَ )(۶) .
« هر كه از پیامبر اطاعت كند ، در حقیقت از خدا اطاعت كرده » .
و نیز قرآن دستور داده از « اُولِی الاَْمْر » كه عبارت از امام معصوم و فقیه عادل است اطاعت كنید ; چرا كه اطاعت از اینان اطاعت از خداست .
اما اگر انسان از اطاعت خدا ، پیروی از پیامبر ، امام و فقیه جامع الشرایط سر باز زند ، این طور نیست كه از بندگی و فرمان بری آزاد شود و به خیال خود راحت گردد ; بلكه در این زمینه ، مطیع غیر خدا خواهد شد ، حال این غیر یا طاغوت های بیرونی و یا طاغوت درون كه هوای نفس است می باشد .
مطیع خدا و تسلیم حق ، راهی برای فرمان دادن غیر خدا در شئون حیاتش باقی نمی گذارد ، و مطیع و فرمانبر غیر ، راهی برای برنامه های الهی در زندگیش قرار نمی دهند ، و در صورت دو شكل اطاعت ، هم اطاعت از خدا و هم اطاعت از غیر خدا ، انسان را به پلیدی شرك دچار می كند .
در صورت نشنیدن فرمان خدا كه باعث رشد و كمال انسان است ، آدمی دچار شنیدن خواسته های خود و خواسته های دیگران شده و متّصف به صفت بندگی غیر می گردد . تعبیراتی از قبیل عبد هوی ، عبد دنیا ، عبد شكم ، عبد مال ، عبد طاغوت در قرآن و روایات زیاد آمده و خلاصه باید گفت : بیرون آمدن از خط نورانی بندگی حق ، انسان را به ناچار دچار بندگی ذلت بار شیطانی ، در همه چهره هایش و بندگی هوای نفس می كند و نقطه شروع خسارت انسان هم از همین جاست . قرآن می گوید: كسی كه خود را از حق محروم كند ، در قید ولایت طاغوت خواهد رفت :
( وَالَّذِینَ كَفَرُوا أَوْلِیَاؤُهُمُ الطَّاغُوتُ )(۷) .
« و كسانی كه كافر شدند ، سرپرستان آنان طغیان گرانند » .
یا جای دیگر می فرماید :
( أَفَرَأَیْتَ مَنِ اتَّخَذَ إِلهَهُ هَوَاهُ )(۸) .
« پس آیا كسی كه معبودش را هوای نفسش قرار داده دیدی ؟ » .
●همرنگ با حق
در شنیدن كلام خدا ، از طریق قرآن و سخنان پیامبر و گفتار امامان و فقیهان جامع الشرایط ، آدمی آیینه منعكس كننده صفات حق گشته و به قول قرآن به رنگ حق در خواهد آمد :
( صِبْغَهَٔ اللهِ وَمَنْ أَحْسَنُ مِنَ اللهِ صِبْغَهًٔ وَنَحْنُ لَهُ عَابِدُونَ )(۹) .
« [ به یهود و نصاری بگویید : ]رنگ خدا را [ كه اسلام است ، انتخاب كنید ]و چه كسی رنگش نیكوتر از رنگ خداست ؟ و ما فقط پرستش كنندگان اوییم » .
انسان در صورتی كه مستمع كلام حق باشد ، اهل حق و عدل ، نور و روشنایی ، حقیقت و واقعیت ، اصالت و معرفت و اهل شرف و وجدان گشته و مصداق واقعی خلیفهٔ الله خواهد شد .
انسان در صورت فرمان بردن از فرامین خدا ، منبعی از بركت ، ظرفی از
فضیلت ، موجودی وارسته ، بشری پیراسته و شخصیتی الهی خواهد شد .
ولی در صورت مستمع غیر شدن ، اعم از اینكه مستمع خواسته های خود و یا خواسته های غیر خود گردد ، منبعی از شر ، موجودی پست ، انسانی رذل ، و ظرفی پر از زشتی ها خواهد شد .
زمانی كه انسان از كلام حق جدا شود ، حركت انتقالی ; یعنی حركت انسانی و اینكه هر روز او از روز دیگر بهتر شود نخواهد داشت ; بلكه مانند اسب عصارخانه ، تنها حركت وضعی ، یعنی حركت به دور شكم و شهوت خود خواهد داشت ، و با این حركت است كه به خوشبختی خود پشت پا زده و پس از هفتاد یا هشتاد سال فعالیت و حركت ، برایش روشن خواهد شد كه نه تنها چیزی به دست نیاورده ; بلكه تمام سرمایه های عالی انسانی و الهی خود را نیز از دست داده است .
●حركات صعودی
با توجه به فرامین خداست كه انسان دارای حركت انتقالی می گردد ; یعنی از ذلت به عزت ، از پستی به بلندی ، از شقاوت به سعادت ، از جهل به علم ، از ظلمت به نور ، از كبر به تواضع و از بخل به جود ، منتقل خواهد شد ; اما در حركت وضعی كه فقط گشتن و گردیدن به دور خود است ، انسان جز به بدن عنصری خود نمی افزاید ، بدنی كه پس از سال ها با مرگ متلاشی می گردد و چون قیامت به انسان برگردد فقط درخور عذاب خدا خواهد بود ، چه خیانتی بالاتر از این است كه انسان اصل عالم را كه خداست بگذارد و از او جدایی كند و به فروعاتی كه مایه ای برای رشد انسان در آنها نیست متصل گردد .
راستی اگر شاخه وجود انسان از ریشه عالم قطع گردد و به جای دیگر بپیوندد ، راهی برای شكوفا شدن انسان و به كمال رسیدنش هست ؟
●شنوندگان سخن غیر حق
انسان وقتی مستمع كلام الله نباشد ، ناچار است مستمع خود یا غیر گردد ، در این مسیر است كه تمام زحمت انسان صرف ساختن یك خانه ، فراهم آوردن چند قطعه زمین ، بپا كردن چند تجارت خانه ، جمع كردن مقداری اثاث شده و در پایان باید همه را بگذارد و برود . چه قبیح است كه همه همت انسان صرف مواد بی جان گردد و نسبت به مقام و موقعیّت خود و سایر انسان ها ، به مملكت و ملت و حوادثی كه بر آن می گذرد ،و به خیانت خائنین و استعمار و استبداد و یورش های ظالمانه ستمگران به دین و فرهنگ و حقوق انسان ها بی تفاوت باشد ، و به جز بلوغ جنسی به بلوغ دیگر كه بلوغ انسانی و اخلاقی و عملی است نرسد ، و در سن هفتاد یا هشتاد سالگی ، همان طفل چند ساله باشد كه سرگرمی او جز تعدادی اسباب بازی چیز دیگری نیست و به قول نظامی گنجوی :
به شصت آمد اندازه سال من *** نگشت از خود اندازه احوال من
همانم كه بودم به ده سالگی *** همان دیو با من به دلالگی
گذشته چنان شد كه بادی به دشت *** فرو مانده ام زود خواهم گذشت
●از منظر قرآن
قرآن مجید درباره این گونه مردم كه عبادتی به جز عبادت هوا و پرستش شكم و شهوت و پیروی از خواسته های شیطانی خود و دیگران نداشتند می فرماید :
« آیا خبر حادثه هولناكی كه [ همه انسان ها را از هر سو ] فرا می گیرد ، به تو رسیده است ؟ * در آن روز چهره هایی زبون و شرمسارند ; * [ آنان كه همواره در دنیا ]كوشیده اند و خسته شده اند [ و سرانجام سودی نیافته اند ] * در آتشی سوزان درآیند . * آنان را از چشمه ای بسیار داغ می نوشانند ; * برای آنان
طعامی جز خار خشك و زهرآگین وجود ندارد * كه نه فربه می كند و نه از گرسنگی بی نیاز می نماید »(۱۰) .
راستی چه بدبختی خطرناكی است ، كه انسان عمری بكوشد و نتیجه كوشش و محصول زحماتش عذاب خدا شود .
خدای متعال در مقابل، از گروهی نام می برد كه در خط بندگی الله بودند و كلامی جز كلام حق نشنیدند ، گروهی كه در قیامت به خوشحالی غیر قابل وصفی می رسند . درباره آنان می گوید :
« در آن روز چهره هایی شاداب و باطراوت اند * از تلاش و كوشش خود خشنودند * در بهشتی برین اند * در آنجا سخن لغو وبیهوده نشنوند * در آن چشمه ای روان است * [ و ] در آنجا تخت هایی بلند و با ارزش قرار دارد * و [ در كنار چشمه هایش ] قدح ها نهاده شده است * و [ دیگر از نعمت هایش ]بالش هایی پهلوی هم چیده [ برای تكیه زدن بهشتی ها ]است * و فرش هایی زربفت و گسترده [ كه روی آن می نشینند . ] »(۱۱) .
۱ ـ یَابْنَ آدَمَ اَنَا غَنِیّاً لا اَفْتَقِرُ اَطِعْنِی فِیمااَمَرْتُكَ اَجْعَلُكَ غَنِیّاً لا تَفْتَقِر یابْنَ آدَمَ اَنَا حیٌّ لا اَُمُوتُ اَطِعْنِی فِیما اَمَرْتُكَ اَجْعَلُكَ حیّاً لا تَمُوتُ ، یابْنَ آدَمَ اَنَا اَقُولُ لِلشَّیء كُنْ فَیَكُونُ اَطِعْنِی فِیما اَمَرْتُكَ اَجْعَلُكَ تَقُولُ لِلشَّیء كُنْ فَیَكُونُ ( بحار الانوار:۹۰ / ۳۷۶ ،باب ۲۴. )
۲ ـ انفال (۸) : ۲۲ .
۳ ـ احزاب (۳۳) : ۶۷ ـ ۶۸ .
۴ ـ ( مَن قَتَلَ نَفْساً بِغَیْرِ نَفْس أَوْ فَسَاد فِی الاَْرْضِ فَكَأَنَّمَا قَتَلَ النَّاسَ جَمِیعاً وَمَنْ أَحْیَاهَا فَكَأَنَّمَا أَحْیَا النَّاسَ جَمِیعاً ) .
۵ ـ قال الباقر (علیه السلام) : « مَنْ اَصْغی اِلی ناطِق فَقَدْ عَبْدَهُ فَاِنْ كانَ النّاطِقُ یُؤَدی عَنِ اللهِ عَزَّوَجَلَّ فَقَدْ عَبَدَ اللهَ وَاِن كانَ النّاطِقُ یُؤَدّی عَنِ الشَّیطانِ فَقَدْ عَبَدَ الشَّیطانَ » ( كافی : ۶/۴۳۴ ، باب الغناء ، حدیث ۲۴ ) .
۶ ـ نساء (۴) : ۸۰ .
۷ ـ بقره (۲) : ۲۵۷ .
۸ ـ جاثیه (۴۵) : ۲۳ .
۹ ـ بقره (۲) : ۱۳۸ .
۱۰ ـ ( هَلْ أَتَاكَ حَدِیثُ الْغَاشِیَهِٔ * وُجُوهٌ یَوْمَئِذ خَاشِعَهٌٔ * عَامِلَهٌٔ نَاصِبَهٌٔ * تَصْلَی نَاراً حَامِیَهًٔ * تُسْقَی مِنْ عَیْن آنِیَهٔ * لَیْسَ لَهُمْ طَعَامٌ إِلاَّ مِن ضَرِیع*لایُسْمِنُ وَلاَ یُغْنِی مِن جُوع ) غاشیه(۸۸):۱ ـ ۷ .
۱۱ ـ ( وُجُوهٌ یَوْمَئِذ نَاعِمَهٌٔ * لِسَعْیِهَا رَاضِیَهٌٔ * فِی جَنَّهٔ عَالِیَهٔ * لاَ تَسْمَعُ فِیهَا لاَغِیَهًٔ * فِیهَا عَیْنٌ جَارِیَهٌٔ * فِیهَا سُرُرٌ مَرْفُوعَهٌٔ * وَأَكْوَابٌ مَّوْضُوعَهٌٔ * وَنَمَارِقُ مَصْفُوفَهٌٔ * وَزَرَابِیُّ مَبْثُوثَهٌٔ ) غاشیه (۸۸) : ۸ ـ ۱۶ .
پایگاه استاد حسین انصاریان
منبع: کتاب بربال اندیشه
۲ ـ انفال (۸) : ۲۲ .
۳ ـ احزاب (۳۳) : ۶۷ ـ ۶۸ .
۴ ـ ( مَن قَتَلَ نَفْساً بِغَیْرِ نَفْس أَوْ فَسَاد فِی الاَْرْضِ فَكَأَنَّمَا قَتَلَ النَّاسَ جَمِیعاً وَمَنْ أَحْیَاهَا فَكَأَنَّمَا أَحْیَا النَّاسَ جَمِیعاً ) .
۵ ـ قال الباقر (علیه السلام) : « مَنْ اَصْغی اِلی ناطِق فَقَدْ عَبْدَهُ فَاِنْ كانَ النّاطِقُ یُؤَدی عَنِ اللهِ عَزَّوَجَلَّ فَقَدْ عَبَدَ اللهَ وَاِن كانَ النّاطِقُ یُؤَدّی عَنِ الشَّیطانِ فَقَدْ عَبَدَ الشَّیطانَ » ( كافی : ۶/۴۳۴ ، باب الغناء ، حدیث ۲۴ ) .
۶ ـ نساء (۴) : ۸۰ .
۷ ـ بقره (۲) : ۲۵۷ .
۸ ـ جاثیه (۴۵) : ۲۳ .
۹ ـ بقره (۲) : ۱۳۸ .
۱۰ ـ ( هَلْ أَتَاكَ حَدِیثُ الْغَاشِیَهِٔ * وُجُوهٌ یَوْمَئِذ خَاشِعَهٌٔ * عَامِلَهٌٔ نَاصِبَهٌٔ * تَصْلَی نَاراً حَامِیَهًٔ * تُسْقَی مِنْ عَیْن آنِیَهٔ * لَیْسَ لَهُمْ طَعَامٌ إِلاَّ مِن ضَرِیع*لایُسْمِنُ وَلاَ یُغْنِی مِن جُوع ) غاشیه(۸۸):۱ ـ ۷ .
۱۱ ـ ( وُجُوهٌ یَوْمَئِذ نَاعِمَهٌٔ * لِسَعْیِهَا رَاضِیَهٌٔ * فِی جَنَّهٔ عَالِیَهٔ * لاَ تَسْمَعُ فِیهَا لاَغِیَهًٔ * فِیهَا عَیْنٌ جَارِیَهٌٔ * فِیهَا سُرُرٌ مَرْفُوعَهٌٔ * وَأَكْوَابٌ مَّوْضُوعَهٌٔ * وَنَمَارِقُ مَصْفُوفَهٌٔ * وَزَرَابِیُّ مَبْثُوثَهٌٔ ) غاشیه (۸۸) : ۸ ـ ۱۶ .
پایگاه استاد حسین انصاریان
منبع: کتاب بربال اندیشه
منبع : عرفان
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست