چهارشنبه, ۱۷ بهمن, ۱۴۰۳ / 5 February, 2025
مجله ویستا
رجوع به گذشته برای خلق صحنههایی زیبا
▪ فهرست آرزوها» فیلمی است که با استقبال همزمان منتقدان و تماشاگران مواجه شده است؛ فکر میکنید اصلیترین دلیل چنین موفقیتی چه بوده است؟
ـ اغراق نیست اگر بگویم دلیل اصلی موفقیت این فیلم کارگردانی جسورانهی آن است؛ فیلمنامهی این فیلم آنقدر خام بود که هر کسی نمیتوانست آن را کارگردانی کند، اما «راب راینر» آنچنان در کارش مهارت دارد که میتواند از یک داستانِ یک پاراگرافی هم یک فیلم خوب بسازد! کمدی ژانری است که همواره مورد استقبال سینماروها واقع میشود؛ حالا اگر در این ژانر کمی نوآوری هم داشته باشیم، بدون تردید استقبال از آن دو چندان خواهد شد.
▪ به نکتهی خوبی اشاره کردید؛ ضعف فیلمنامه در بعضی سکانسها بد جوری توی ذوق میزد!
ـ بله؛ متأسفانه باید بگویم در بعضی سکانسها حتی دیالوگهای کافی هم در فیلمنامه وجود نداشت و این بازیگران بودند که با همکاری راینر توانستند این گونه خلاءها را تا حدودی پوشش دهند!
▪...یعنی درست مطابق نظر منتقدان سینمایی!
ـ همینطور است، اگر منصفانه قضاوت کنیم بازیگران این فیلم در خلق فضاها و موقعیتهای کمدی خیلی خوب کار کردند.
▪ و بدون شک بازی شما و «مورگان فریمن» سرآمد تمام بازیها بود!
ـ از اظهار لطفتان سپاسگزارم. مورگان یکی از بهترین بازیگرانی است که تا کنون با آنها همبازی بودهام. او ذاتاً انسان شوخی است و همین شوخطبعیاش زمینهی خوبی را فراهم کرد تا من هم بتوانم پارهیی از استعدادهای خود را به نمایش بگذارم!
▪ چهقدر از موفقیت این فیلم را مرتبط با حضور دو چهرهی سینمای هالیوود یعنی خودتان و مورگان فریمن میدانید؟
ـ در این باره بهتر است چیزی نگویم، چون ممکن است حمل بر خودستایی شود!
▪ اما واقعیت این است که تماشاگران بسیاری فقط برای دیدن شخصیتی تازه از نیکلسون به سینما میرفتند!
ـ خوشحالم که به چنین جایگاهی در سینما رسیدهام، ولی باید متذکر شوم که تمام عوامل حاضر در یک کار هستند که سبب موفقیت آن کار میشوند؛ در این میان، من همانقدر نقش داشتم که چهرهپرداز نقش داشت!
▪ برای بازی در این فیلم چهقدر تمرین کردید؟
ـ تمرینات را حدوداً از سه ماه قبل از شروع فیلمبرداری آغاز کردم تا زمان کافی برای انطباق با شخصیت «ادوارد کول» داشته باشم!
▪ کول هیچ شباهتی با خودتان نداشت؟
ـ چرا، یک شباهت بارز؛ ادوارد کول یک میلیونر بود و من هم وضع مالیام بد نیست!
▪ منظورم خصوصیات شخصیتی بود!؟
ـ ببینید، کول یک میلیونرِ به آخر خط رسیده است که دوست دارد پایان زندگیاش را خودش رقم بزند، یعنی آنقدر شجاعت دارد که خود را با وجود بیماری به بیخیالی زده و با دوست همدردش به سفر برود ... بین من و کول چه شباهتی میتواند وجود داشته باشد؟ بهطور یقین هیچ شباهتی، چون من اگر روزی به بیماری علاجناپذیری مبتلا شوم آنقدر زود تحت تأثیر قرار میگیرم که ممکن است زودتر از آن چه پزشکان تعیین کردهاند بمیرم!
▪ با اینکه میمیک صورتتان خیلی منعطف بوده و قابلیت تغییر زیادی دارد، اما در این فیلم چهرهتان همانطور است که در پشتصحنهی فیلمها از شما سراغ داریم!
ـ [با خنده] احتمالاً منظورتان لبخند تلخی است که بر چهره دارم!
▪ درست است، منظورم همین بود!
ـ فکر اولیه برای شخصیت ادوارد کول این بود که او خبر غیرقابل تحملی را شنیده و تا آستانهی انهدام روحی رفته و برمیگردد، به همین دلیل میبایست چین و چروک در صورتش وجود داشته و موهایش هم دچار ریزش شده باشد. اما از نظر چهره؛ راینر از من خواست که چهرهیی خشن و اخمو داشته باشم، ولی من او را توجیه کردم که چنین شخصیتی نمیتواند خشن باشد!
▪ چرا اینطور فکر میکردید؟
ـ چون ادوارد کول هر چهقدر هم که ناامید بود اما این جرئت را داشت که برگردد و برای دوران کوتاهی هم که شده زندگی زیبایی را آغاز کند.
▪ و این برگشت میبایست با یک لبخند غمانگیز همراه میشد!؟
ـ دقیقاً، به همین خاطر سعی کردم تغییر زیادی در چهرهام ایجاد نکنم چرا که به اعتقاد بیشتر منتقدان چهرهی من با لبخندی تلخ عجین شده است!
▪ در ابتدای گفتوگو از ضعف فیلمنامه گفتید؛ فکر میکنید چرا «جاستین زیکهم» نتوانسته بود یک فیلمنامهی کامل بنویسد؟
ـ فکر میکنم اصلیترین مسئله کمبود زمان بود؛ او برای نگارش فیلمنامهی این فیلم تنها سیزده روز وقت داشت!
▪ دلیل این همه عجله چه بود؟
ـ سرمایهگذاران اصرار زیادی بر اتمام هرچه زودتر کار داشتند و متأسفانه راینر هم در این باره هیچ واکنشی از خود نشان نمیداد! در این بین هم سرمایهگذاران مقصر بودند و هم راب راینر!
▪ شما در این باره هیچ صحبتی با راینر نداشتید؟
ـ من یک بازیگرم و بعد از امضای قرارداد همکاری ملزم به ایفای نقشم هستم!
▪ اما حق اظهار نظر که برای شما آزاد است!؟
ـ همینطور است، من هم تا جایی که توانستم نظرات خودم را در اختیار راینر قرار دادم تا بتوانیم با کمک هم از افت تدریجی فیلم جلوگیری کنیم که فکر میکنم در این زمینه موفق بودهایم.
▪ یکی از ویژگیهای خیلی خوب فهرست آرزوها صحنههای کم و یا بدون دیالوگی است که تماشاگر را به خنده وامیدارد!
ـ این مورد از ایدههای خودم بود، میدانید چرا؟
▪ احتمالاً به دلیل علاقهی شخصیتان به سینمای صامت ...
ـ خیر، میخواستم تماشاگران و یا سایر همکاران فیلمساز را به این باور برسانم که هنوز هم میتوان کمدیهای کمدیالوگ ساخت؛ کمدیهایی که در آنها این حالاتِ شخصیتهاست که بیشترین بار طنز داستان را منتقل میکند.
▪ یعنی همان چیزی که در زمانهی ما کمیاب شده است!
ـ متأسفانه کمدیهای روزگار ما پر شدهاند از وراجیهای بیهوده و بازی با کلمات و همین پرحرفیها هستند که سبب خستگی تماشاگران میشوند! مخاطبان این روزهای سینما نیاز به شیوههای جدیدی برای خندیدن دارند، اما فیلمسازان همچنان بر روشهای امتحان پس داده اصرار میورزند!
▪ در این باره بیشتر توضیح دهید.
ـ ببینید، در شرایطی که نمیتوانیم به خلق چیزهای تازه دست بزنیم بد نیست سری به گذشته بزنیم؛ مثلاً هیچ ایرادی ندارد که کنکاشی داشته باشیم بر ویژگیهای مثبت سینمای صامت و از آنها به شکلهایی کاملاً مدرن استفاده کنیم، بدون شک این رجوع به گذشته میتواند به خلق صحنههایی زیبا منجر شود!
● فهرست آرزوها ( The Bucket List)
▪ کارگردان: راب راینر
فیلمنامه: جاستین زیکهم
▪ موسیقی: مارک شیمن
▪ مدیر فیلمبرداری: جان شوارتزمن
▪ تدوین: رابرت لیتون
▪ طراح صحنه: بیل برژسکی
▪ بازیگران: جک نیکلسون (ادوارد کول)، مورگان فریمن (کارتر چمبرز)، شوت هیز (تامس)، بورلی تاد (ویرجینیا چمبرز)، آلفونسو فریمن (راجر)، روویتا کینگ (آنجلیکا) و راب مارو (دکتر هالینز)
▪ مدت فیلم: ۹۷ دقیقه
▪ محصول ۲۰۰۷ آمریکا
▪ داستان فیلم
«ادوارد کولِ» میلیونر و «کارتر چمبرزِ» کارگر مکانیک هیچ نقطهی اشتراکی با یکدیگر ندارند جز بیماری علاجناپذیری که هر دو گرفتارش شدهاند و به خاطر آن مجبورند اتاقی را در بیمارستان با هم تقسیم کنند. کول که از حضور چمبرز در اتاق ناراضی است، کمکم به بودن او عادت میکند. بعد از آزمایشهای متعددی که روی هر دوی آنها انجام میشود، کول و چمبرز پی میبرند که مدت زیادی برای استفاده از نعمتهای زندگی در اختیار ندارند، از این رو پس از تنظیم فهرستی از کارهایی که همیشه دلشان میخواسته آنها را انجام بدهند از بیمارستان فرار میکنند. این سفر مشترک در آسمان و زمین باعث میشود به هم انس گرفته و یکدیگر را تسلی دهند، اما مهمتر از دوستیِ به وجود آمده میان این دو مرد، درک لذت زندگی توسط آنهاست ...
منبع : سورۀ مهر
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست