دوشنبه, ۲۲ بهمن, ۱۴۰۳ / 10 February, 2025
مجله ویستا
خرید ناخودآگاه!
![خرید ناخودآگاه!](/mag/i/2/qn4o5.jpg)
با فریاد من همه آدمهای توی صف به من نگاه كردند. سپس ناخودآگاه یقه مرد پشت سریام را گرفتم و گفتم: من باید زیرپوش بخرم!
مرد دستهایم را عقب زد و گفت: دیوانه شدی؟ خوب پس برای چی اینجا ایستادهای؟ برو مغازه لباس مردانه!
از صف بیرون رفتم و همینطور كه توی فروشگاه میدویدم به یك مأمور یونیفرمپوش برخوردم و داد زدم: زیرپوش! من زیرپوش میخواهم.
مأمور با دیدن من نمیدانست دستگیرم كند یا به من نشانی بدهد، اما بالاخره یك لباس فروشی بزرگ را كه ته فروشگاه بود، نشانم داد.
دو مرد فروشنده كه كنار در ایستاده بودند، با دیدنم لبخند زدند و یكی به دیگری گفت: یكی دیگر دارد میآید. و قبل از اینكه چیزی بگویم، گفت: سومین پیشخوان، سمت چپ. اما قبل از آن باید شماره بگیرید و منتظر بمانید تا نوبتتان برسد!
بخش زیرپوش فروشی پر از مردمی بود كه جیغ و داد میكردند. به مردی كه كنارم ایستاده بود گفتم: ممكنه تا وقتی نوبتم برسه، چیزی باقی نماند. اگر نتوانم زیرپوش بخرم، چه كار كنم؟
مرد گفت: انگار بدجوری بهش احتیاج داری!
گفتم: اتفاقاً اصلاً بهش فكر نمیكردم، اما وقتی توی صف شیرینی شكلاتی ایستاده بودم، یكدفعه احساس كردم كه باید زیرپوش بخرم!
مرد گفت: من آمده بودم پیتزا بخرم كه این اتفاق برای من هم افتاد.
پس از مدتی انتظار بالاخره شمارهام را اعلام و پنجاه تا زیرپوش به من قالب كردند! وقتی از مغازه بیرون رفتم، مردی را دیدم كه با زغال برای بچهها نقاشی میكشید. وقتی داشتم او را تماشا میكردم، از بلندگو سرود جینگل بل پخش میشد؛ با شنیدن این سرود ناخودآگاه كلمه ماهیتابه چینی توی مغزم برق زد. با بیچارگی چشم چرخاندم تا جایی را پیدا كنم كه از آن ماهیتابهها بفروشند. به طرف باجه اطلاعات رفتم تا از خانمی كه پشت باجه نشسته بود محل فروش این ماهیتابهها را بپرسم، اما قبل از اینكه حرفی بزنم، او گفت: برای پیدا كردن ماهیتابه باید به زیرزمین و انتهای فروشگاه مراجعه كنید.
- چطور فهمیدید كه ماهیتابه میخواهم؟
- وقتی سرود جینگل بل پخش میشود، همه ماهیتابه میخواهند.
- منظورتان این است كه ماهیتابه، پیام مخفی این سرود است؟
- البته! چرا كه نه! امروز ماهیتابه و فردا هم براقكننده كف!
- ولی آخر من ماهیتابه لازم نداشتم!
- پس بهتره گوشهایتان را با دست بگیرید، چون در این صورت هیچ پیامی دریافت نمیكنید.
- بعد از این نوبت چه ترانهای است؟
زن به برنامهاش نگاهی كرد و گفت: كریسمس سفید و... یك دستگاه رایانه!
- اما من رایانه هم لازم ندارم!
- قبل از شنیدن این ترانه هیچكس رایانه لازم نداره، اما بعد از شنیدن آن، ماجرا فرق میكنه!
- به نظر شما من بالاخره میتوانم شیرینی شكلاتی بخرم یا نه؟
- بستگی داره، چون بعد از ترانه كریسمس سفید، ترانه شب ساكت پخش میشود و همه برای خریدن زیلوهای چینی هجوم میآورند!
آرت بوخوالد
ترجمه: آذین محمدزاده
ترجمه: آذین محمدزاده
منبع : پایگاه اطلاعرسانی گلآقا
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست