جمعه, ۱۴ دی, ۱۴۰۳ / 3 January, 2025
مجله ویستا
تعزیه در تعزیه
نمایش «فتحنامه» که طرح اصلی آن از مجلس شبیهخوانیای در دوران جنگ و دفاع مقدس در ذهن صاحب اثر شکل گرفته، نمایشی تلفیقی است که دو روایت حماسی «حادثه عاشورا» و «دفاع مقدس» را، ابتدا به صورت موازی در کنار هم مطرح میکند؛ و سپس در جریان پیشرفتش آنها را با هم درمیآمیزد.
«فتحنامه» از جهتی به لحاظ شیوه نمایشی، تلفیقی از شبیهخوانی و برخی عناصر و ویژگیهای نمایشِ امروز است. گرچه شیوههای امروزین نمایش در کار «باقری ارومی» بیشتر به لحاظ شکستن ساختار شبیهخوانی اهمیت پیدا میکنند.
ساختار روایی «فتحنامه» بر اساس دو فضای متفاوت اصلی (به لحاظ زمان و تاریخ) شکل گرفته است. در ابتدای نمایش که مربوط به زمان حال است، دو فضای اصلی جبهه و حادثه عاشورا مطرح میشوند.
این دو فضای روایی از میانه نمایش به صورت موازی در کنار هم قرار میگیرند و سپس با یکدیگر درمیآمیزند و در پایانبندی، پس از غلبه نیروهای خیر بر شر با هم همنشین میشوند. نمونهای از تلفیق این دو فضا در میانه نمایش، آنجاست که «محمدخوان» پس از نبردی نمادین با شمر در میدان، به یکباره در میدان جبهه و جنگ قرار میگیرد و با صدای گلوله و تفنگ روبهرو میشود.
فضاهای مذکور پس از آنکه در محتوای نمایش کاملاً غلبه معنایی پیدا میکنند، انسان امروزی را در داستان، به شناختی معنوی میرسانند و در آخرین صحنه در کنار هم قرار میگیرند. اینجاست که «محمدخوان» و «قدیسخوان» در همنشینی با هم بر نیروی شرّ غلبه پیدا میکنند و به یاری زهره (دختر شهید) که در پی رسیدن به شناخت است میآیند.
از طرف دیگر، «فتحنامه» در محتوایش علاوه بر مفاهیم معناگرایانه که فارغ از مرزهای زمان و مکان تعریف میشوند، مبحثی دیگر را میگشاید که مربوط به امروز ماست. «باقری ارومی» در این گستره سعی دارد تا با جانشین کردن برخی شرایط و موقعیتها که بیشتر در قالب کلام ارائه میشوند، در نمایش، مخاطبش را متوجه مسئلهای کند که قصد دارد بین بعد معنوی وجود انسان و خود انسان فاصله بیندازد. این مسئله در نمایش با چالشآفرینی میان مخالفخوان و موافقخوان و سایر شبیهخوانان ایجاد میشود. اصلاً «فتحنامه» با توجه به ویژگیهای خاص خود به قصهگویی هم گرایش دارد و بر اساس همین چالش روایت میشود.
نمایش با یک موقعیّت شروع میشود؛ شبیهخوانان برای ادای نذر پدر شهید زهره، قصد شبیهخوانی در میدانگاه تعزیه را دارند، اما میدانگاه به تصرف مرد مرموزی درآمده که به هیچوجه حاضر نیست اجازه این کار را به آنها بدهد:
«من صاحب این میدون تعزیهام، قیمت زمین سال به سال داره میره بالا...» این برابرستیزی میان دو گروه، چالشافکنی را در همان ابتدای کار ایجاد میکند و رفتهرفته پیش میبرد، به اوج میرساند و نتیجه میگیرد. ضمن اینکه در بعد بیرونی داستان نیز عمل واکنش اصلی انجام گرفته است؛ تعزیه اجرا میشود و حتی مخالفخوان که با اجرای آن مخالف بود نیز در آن شرکت دارد.
ویژگی مهم دیگر «فتحنامه» بهکارگیری قراردادهای نمایش تعزیه در قالب نشانهها و نمادهاست، بهطوری که این نشانه و نماد، همگی هماهنگ با روایت و در راستای آن کارکرد پیدا میکنند و با وجود آنکه ظاهراً نمایش تا اندازهای قصهگوست، هیچگاه خللی در برقراری ارتباط مخاطب با نمایش ایجاد نمیکنند.
این نشانهها و نمادها علاوه بر این بعضاً کارکرد زیباشناسانه نیز پیدا میکنند و حتی در برخی از فصول کاربردی دوگانه دارند. مثلاً پارچه آبی رنگی که در عرض جلوی صحنه پهن میشود، ضمن اینکه به صورت قراردادی با رود جانشین شده است، به واسطه رنگش در ترکیب با رنگ خاکستری و مرده صحنه به لحاظ زیباشناختی نیز اهمّیت پیدا میکند.
بخش دیگر قراردادهای نمایشی به کار گرفته شده در «فتحنامه» را هم میتوان در طراحی حرکت و میزانسن نمایش مورد بررسی قرار داد. آنجا که مکان و زمان بر اساس این ویژگی، به راحتی تغییر میکند و چون پیشتر به تماشاگر اعلام شده که قرار است یک تعزیه ببیند، تماشاگر هیچ مشکلی در پذیرش و باور اجرای آن پیدا نمیکند.
سایر نشانهها نیز در قالب صحنه افزار و لباس و سایر عناصر خودشان را نشان میدهند. عناصری مثل شال قرمز دور کمر مخالفخوان، پارچههای سفید با لکههای سرخ، کاسه شکسته، چفیه و پلاک و پیشانیبند، رنگها، نور و... که هر یک بسته به کارکردی که در روایت دارند، مورد استفاده قرار میگیرند و کارگردان نیز با بر جا گذاشتن و یا استفاده به نوبت از آنها در صحنه، همواره تأثیرشان را حفظ میکند.
«فتحنامه» به جز این موارد یک ضعف عمده هم دارد که بهطور مستقیم بیشتر محاسن کار «باقری ارومی» را تحت تأثیر قرار داده است. این ضعف بزرگ مربوط به کار گروه بازیگران در اجراست که به نظر میرسد به هیچوجه با کلیّت نمایش هماهنگ نیستند. بازیگران «فتحنامه» به جز در مواردی که به صورت گروهی کار میکنند (آن هم بهطور نسبی)، هیچگاه بازی مناسب و قابل قبولی ندارند.
ضمن اینکه عدم تناسب فیزیک بدن و چهره و بیانشان نیز وقتی که در مقایسه با کار گروهی آنها مورد ارزیابی قرار میگیرد، این ضعف را دوچندان میکند. گروه بازیگران نمایش، در مجموع، آن طور که باید، در خدمت کار اجرایی نمایش نیستند.
اگرچه به نظر میرسد تقطیعها و درهمآمیختگیهای فضاهای روایی نمایش به درستی در خدمت آفرینش ریتمی هماهنگ و موزون بودهاند، اما بازیگران با اجرای ضعیفشان این تصور را عملاً از بین میبرند و بخش زیادی از قوتهای نمایش را تحت تأثیر بازی ضعیفشان قرار میدهند.
مهدی نصیری
منبع : سورۀ مهر
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست