جمعه, ۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 26 April, 2024
مجله ویستا

آیت الله فاضل لنکرانی


آیت الله فاضل لنکرانی
● برگی از زندگی و حیات طیبه
مرحوم حضرت آیت الله حاج شیخ محمد فاضل لنکرانی که از نام آورترین مردان علم و ایمان و عمل و از مراجع تقلید جهان تشیع محسوب میشد، در سال ۱۳۱۰ دیده به جهان گشود.
پدر بزرگوارش حضرت آیت الله فاضل لنکرانی نه تنها یک روحانی جلیل القدر، که اساساً از محترم ترین بزرگان و اساتید حوزه علمیه قم به شمار می رفت. آن بزرگ مرد که از مهاجران قفقاز بود و سال ها در مشهد مقدس و حوزه علمیه زنجان به تحصیل و تدریس اشتغال داشت، یک سال بعد از آن که حوزه علمیه قم به دست توانای حضرت آیت الله حاج شیخ عبدالکریم حائری یزدی رحمهٔ الله علیه تأسیس شد وارد قم و حوزه علمیه مقدسه آن گردید. در همان اوان با یکی از خاندان های اصیل وصلت کرد و از این وصلت، فرزندانی نیکوتبار به وجود آمدند و بدینسان، حضرت آیت الله حاج شیخ محمد فاضل لنکرانی که چهارمین فرزند آن خاندان و تنها فرزند روحانی پدر به شمار می رود در خانواده علم و تقوی و روحانیت تولد یافت.
استاد از همان سال های کودکی، سخت تحت تأثیر جاذبه معنویت پدر قرار گرفته و دلباخته راه او شد و در آن عوالم پاک و بی آلایش کودکی تصمیم گرفت راه و روش زندگی پدر را سرمشق خود قرار دهد و به عالم روحانیت بپیوندد.
پس به محض آنکه دوره شش ساله تحصیل ابتدایی را به پایان برد، با آنکه در رشته تحصیلات جدید رشد و توفیق بسیار به دست آورده و هوش و استعداد فراوان بروز داده بود، یکباره از ادامه تحصیل در مدارس جدید چشم پوشیده به جامعه طلاب علوم دینی پیوست.
در آن زمان درست ۱۳ سال از عمرش می گذشت، اما یک دنیا شور و علاقه به راهی که در پیش گرفته بود، در دلش شعله می کشید. علاوه بر تمام جاذبه هایی که دنیای ساده و بی آلایش و در عین حال سرشار از عمق و معنویت طلبگی برایش به همراه داشت، عامل دیگری نیز که دست سرنوشت در کنارش قرار داد و باعث شد تا نوجوان پرشور، راه خود را با عشق و علاقه بیشتری ادامه دهد، آن بود که یکی از دوستان بسیار عزیز دوران تحصیلات ابتدایی که با او سابقه دوستی و ارتباط معنوی و عاطفی داشت ـ مرحوم آیت الله حاج سیّد مصطفی خمینی فرزند ارشد امام راحل(قدس سره) بود. . به قول خود استاد: «وجود این دوست عزیز در شدت علاقه ما به راهی که در پیش گرفته بودیم، نقش مهمی داشت و از همان اوان به کمک یکدیگر و به عنوان دو هم مباحثه مشغول تحصیل شدیم.»
از آنجا که عشق، راهنمای استاد، و شور و علاقه، چراغ راهش بود، تحصیلات دینی او با سرعتی بسیار پیش می رفت، به طوری که دوره های ادبیات و سطوح را که معمولا طلّاب دیگر در مدت ۸ یا ۹ سال به پایان می بردند، وی تنها در مدت ۶ سال سپری کرد; از این رو هنگامی که درست ۱۹ سال از سنین عمر را پشت سر نهاده بود، وارد آخرین مرحله تحصیلات حوزه ای یعنی درس خارج گردید.
وقتی این جوان ۱۹ ساله در درس خارج، آن هم درس خارج مرحوم آیت الله العظمی بروجردی که بسیار سنگین و در سطح بالایی بود، شرکت می کرد، می توان گفت که جوان ترین شاگرد آن جلسات بود.
آیت الله فاضل لنکرانی هر درسی را که در محضر آیت الله بروجردی مطرح می شد، همان روز به زبان عربی می نوشت و این نشان می داد که نه تنها درس را درک کرده است بلکه به مفاهیم آن تسلط و احاطه هم پیدا نموده است، به طوری که چندی بعد، روزی که مرحوم آیت الله بروجردی در منزل پدری استاد، همان نوشته ها را ملاحظه کرده بودند، خطاب به پدر بزرگوار آیت الله فاضل فرموده بودند: «هیچ فکر نمی کردم که وی این سن و سال اندک بتواند به این خوبی به تمام رموز و خصوصیات درس ها آشنا بشود و خصوصاً آنها را در قالب عباراتی جالب توجه از نظر تفهیم و تفهّم و آن هم به زبان عربی به رشته تحریر در آورد.»
در همان سال ها بود که امام راحل و رهبر کبیر انقلاب اسلامی، تدریس یک دوره علم اصول را آغاز کردند و شیفتگان فراوانی گرد شمع وجود ایشان جمع شدند تا از محضر فیض ایشان توشه برگیرند. یکی از پرشورترین آن افراد حضرت آیت الله حاج شیخ محمد فاضل لنکرانی بود. استاد، آن روزها ضمن شرکت در درس مرحوم آیت الله بروجردی، در جلسات فیض بخش درس امام راحل نیز شرکت می کرد، و بدین سان یک دوره اصول کامل از مباحث الفاظ و مباحث عقلیه را در محضر امام راحل فرا گرفت که حدود هفت سال به طول انجامید.
همچنین امام راحل، در کنار درس اصول، یک دوره درس فقه هم از کتاب طهارت آغاز کرده بودند که از همان نخستین روز، استاد در آن جلسات نیز شرکت می جست و درس فقه امام راحل را نیز با دقت و هوشیاری و تیزبینی خاص خود ضبط و ثبت می کرد، به طوری که حاصل این نوشته ها به چند جلد کتاب بالغ می شد.
بدین گونه استاد که عمر پرثمرش را در راه تحصیل علم و تدریس آموخته و اندوخته های خود گذرانیده بود، در سال های جوانی حدود ۱۱ سال در درس مرحوم آیت الله بروجردی و حدود ۹ سال نیز مجموعاً در درس های فقه و اصول امام خمینی(قدس سره)شرکت داشت و از آن خرمن های پرفیض، دامن دامن توشه بر می چید...
از اینها گذشته، استاد که عشق آموزش علم تمام زندگی اش را سرشار کرده بود، در کنار درس های فقه و اصول، چند سال از عمر پرثمرش را نیز در درس های فلسفه و حکمت گذرانید. در این رشته استاد او، بزرگ مرد تفسیر، استاد کم نظیر، مرحوم علاّمه طباطبایی بود که وی در محضر پربارش طیّ سال ها، قسمتی از مباحث منظومه سبزواری و سپس کتاب اسفار ملاّ صدرای شیرازی را تعلیم گرفت. البته در کنار همه اینها در مباحث دیگری چون بحث های مسائل عقیدتی و نیز مباحثی در درس اخلاق شرکت می کرد و از استادان دیگری هم به طور پراکنده بهره گیری و کسب فیض می نمود.
استاد بر اساس هوش سرشار و کم نظیری که داشت بسیار زود و به سرعت به درجه اجتهاد رسید. پس از آن همه تحصیل علوم معارف اسلامی، بویژه پس از ۱۱ سال تعلّم مداوم در محضر درس آیت الله بروجردی و ۹ سال شرکت عاشقانه در محضر دانشمند پرور و مکتب انسان ساز درس های امام خمینی(رحمه الله) وقتی هنوز جوانی ۳۰ ساله بود دیگر به تقلید نیاز نداشت; از این رو اگر در زمان حیات آیت الله بروجردی و سال های مرجعیت آن بزرگوار به تقلید از ایشان می پرداخت، پس از وفات آن پیشوای جهان تشیّع، دیگر به استنباط خود متّکی شد و غوامض امور و رموز مسائل دینی و مذهبی را به اجتهاد خویش از پیش پای برداشت.
نکته ای دیگر که در زندگی استاد جلب توجه می کند، این است که از نخستین سال های جوانی، همواره تحصیل و تدریس به موازات یکدیگر در زندگی اش جریان داشته است: وی در سال های دوم یا سوم تحصیل یعنی در حدود ۱۵ - ۱۶ سالگی، ضمن آن که خود به عنوان شاگردی مشتاق و جوینده در محضر درس بزرگان حاضر می شد، در عین حال به موازات آن به عنوان مدرّسی پرشور و پوینده، جلسات درس تشکیل می داد و به تعلیم گروه هایی از طالبان علم می پرداخت.
جلسات درس استاد، از همان آغاز، جلساتی گرم و شوق انگیز بود و عده بسیاری از رهروان طریق علم و ایمان، در آن جلسات شرکت می کردند، و جالب آنکه غالباً در این جلسات، کسانی سراپاگوش به درس هایش دل می سپردند که همگی از لحاظ سن و سال بزرگتر از استاد خود بودند; استادی بسیار جوان که وقتی در برابر شاگردانش ظاهر می شد، برای تماشاگری که از دور شاهد صحنه بود، باور کردنی به نظر نمی رسید که این دانشمند جوان، آن همه افراد سالمندتر از خود را تعلیم می دهد و از گوهرهای نهفته در سینه شعله ور و سوزان خویش به آنان بهره می رساند.
در آن سال های ۱۵ - ۱۶ سالگی عدّه شاگردانش غالباً به ۷۰ - ۸۰ نفر می رسید و هنگامی که به ۱۹ سالگی رسید، دیگر جلسات درسش آن قدر گسترش یافته بود که بیشتر اوقات صدها نفر در محضر درس وی حاضر می شدند، تا جایی که وقتی به تدریس کفایهٔ الاصول (آخرین کتاب سطح عالی و دشوارترین کتاب آن دوره) می پرداخت) قریب ۶۰۰ - ۷۰۰ نفر پای درسش می نشستند و چون مطالب آن جلسات بر روی نوار ضبط می شد، هنوز هم آن نوارها مورد مراجعه طلّاب جوان و کفایه خوان است و بالاخره هم اکنون قریب ۲۵ سال است که استاد به تدریس خارج اشتغال دارد و گروه کثیری از فضلا که غالباً مردانی عالم و آگاه و دارای تحقیقات و تألیفاتی هستند و به نوبه خود به تدریس عدّه زیادی اشتغال دارند، در جلسات درس خارج استاد شرکت می کنند و از چشمه جوشان علوم و فضایل وی سیراب می گردند.
● مبارزات سیاسی مرحوم فاضل لنکرانی
یکی از مهمترین فرازهای زندگی مرحوم فاضل لنکرانی ، زندگی سیاسی و مبارزاتی ایشان است. از همان زمانی که امام خمینی(رحمه الله) مبارزه وسیع و عمیق مذهبی سیاسی خود را آغاز کردند و علیه ظلم و فساد و کفر و استکبار قیام نمودند، استاد نیز به پیروی از معلم کبیر خویش قدم در این راه نهاد و مبارزات سیاسی خود را شروع کرد. استاد که از شاگردان پرشور امام و از معتقدان بی تزلزل و سرسخت ایشان بود، از همان ابتدا قدم به قدم به دنبال امام، راه می سپرد. این مبارزات، هم به صورت فردی و هم به عنوان عضوی از اعضای جامعه مدرسین حوزه علمیه که در آن زمان فعالیت چشمگیر و پرثمری داشت.
در ارتباط با همین فعّالیّت ها و مبارزات بود که بارها از طرف رژیم سفّاک حاکم دستگیر شد; بارها به بازجویی های بیدادگرانه فراخوانده شد; بارها طعم زندان و شکنجه دژخیمان ساواک را چشید و سرانجام نیز به بد آب و هواترین نقاط کشور تبعید شد. نخستین تبعیدگاه وی بندر لنگه بود که اوج گرمای تابستان به آنجا فرستاده شد. استاد حدود چهار ماه را در آن منطقه نفس بُر، در گرمای سوزان و شرجی خفقان آور آن سپری کرد; چهار ماهی که به قول خود استاد، می توان گفت به اندازه تحمل ۴۰ سال رنج و ناراحتی و مرارت بود. سپس استاد را به منطقه کویری یزد تبعید کردند و دو سال و نیم نیز از عمر شریف وی در اقامت اجباری آنجا سپری شد. در این دو سال و نیم، چنان سختی ها و مصایبی را از سرگذراند که عبارت «غیر قابل توصیف» نیز برای آن کم است.
امّا استاد از این دوره تبعید نیز به نیکوترین وجه استفاده کرد; یعنی علاوه بر تحقیقات علمی و تألیفات و نگارش های با ارزشی که در آن خلوت رنج آلود داشت، کار برخوردهای پرثمری ترتیب داده و با روشنگری و بیدار سازی مردم، آنان را در مسیر مبارزات امام راحل قرار می دادند، به طوری که در روزهای اوج انقلاب، مردم یزد از جمله پیشتازترین مبارزات شهید پروری بودند که با مشت خالی به جنگ توپ و تانک و گلوله رفتند و با نثار صدها شهید، دلاورانه در این راه ایستادگی کردند و گام های بلند و مؤثّری در راه پیروزی انقلاب برداشتند.


همچنین مشاهده کنید