سه شنبه, ۷ اسفند, ۱۴۰۳ / 25 February, 2025
مجله ویستا
آموزههای اخلاقی در دعای حضرت مهدی(عج)

▪اهمیت حریمها و مرزهای قوانین و اخلاق
در پنجمین فراز از دعای امام عصر(عج) با تعبیر «و عرفان الحرمهٔ؛ خدایا توفیق شناخت حرمتها و حریمها را به من عنایت كن.» سخن از احترام به حریمها، و شناخت آنها، و نگهبانی از مرزها و خط قرمزها به میان آمده است كه در جای خود از اهمیت ویژهای برخوردار است.
برای توضیح این مطلب لازم است اموری در این راستا مورد بررسی قرار گیرد، كه در ذیل تحت چند عنوان تبیین میگردد:
۱ـ مسأله شناخت
مسأله معرفت و شناخت، به ویژه معرفت دینی و شناخت قوانین و حریمها و مرزها، و به اصطلاح شناخت خط قرمزها، از امور بسیار مهمی است كه باید در سرلوحه برنامهها و ارزشها قرار گیرد، چرا كه موجب نگهداری دین و جامعه و انضباط اجتماعی شده، و از انحرافات و كژیها و هرج و مرج جلوگیری مینماید. و فرد فرد انسانها را از حرمت شكنی، و تحریم حریم كه عامل بزرگترین خسارت دینی و اجتماعی است باز میدارد. از اهمیت شناخت همین بس كه پیامبر(ص) فرمود: «انّ لكلّ شیءٍ دعامهًٔ، و دعامهٔ هذا الدّین الفقه، و الفقیه الواحد اشدّ علی الشیطان من الف عابدٍ؛(۱) هر چیزی دارای زیر بنا و پایه است، زیربنا و پایه اسلام، علم و شناخت است، به طوری كه یك فرد دارای شناخت در ضدّیت با شیطان (الگوی هر بدی) از هزار عابد(انسان خداپرست ولی بیشناخت) خطرناكتر است.» و نیز فرمود:«من عمل علی غیر علمٍ كان ما یفسد اكثر ممّا یصلح؛(۲) كسی كه بدون شناخت كاری انجام دهد فساد و تباهی او بیش از اصلاح و سامان دهی او خواهد بود.» اهمیت شناخت از نظر اسلام در درجهای است كه امام صادق(ع) در ضمن گفتاری فرمود: «هرگاه قاضی بدون آگاهی حتی قضاوت بر حق كند، اهل دوزخ است.»(۳)
برای دریافت اهمیت كاربردی شناخت كافی است كه آن مثال معروف مولانا را در مثنوی یادآور شویم كه میگوید: در هندوستان شبانه در تاریكی فیلی را به روستایی آوردند، و در اصطبل تاریكی جای دادند، مردم آن روستا اصلاً نمیدانستند كه فیل چه شكلی دارد، در همان شب میخواستند بدانند كه فیل چگونه است، كنار آن اصطبل اجتماع كردند و در تاریكی هر كدام داخل اصطبل میشدند، تا بیرون بیاید و شكل فیل را برای حاضران تعریف كنند. یكی به داخل رفت دستش به پشت فیل رسید، سپس بیرون آمد و گفت: فیل مثل تخت است. دومی رفت و دستش به دم فیل رسید و بیرون آمد و گفت فیل مانند ریسمان ضخیم است، سومی رفت و دستش به خرطوم فیل رسید و بیرون آمد و گفت: فیل مانند ناودان است، چهارمی رفت و دستش به گوشهای فیل رسید و بیرون آمد و گفت: فیل مانند بادبزن است، پنجمی رفت و دستش به پای فیل رسید و بیرون آمد و گفت فیل مانند ستون است. و چون چراغ شناخت در دستشان نبود، اختلاف نظرشان به اوج رسید و همه به اشتباه افتادند، آنها اگر با چراغ وارد اصطبل میشدند میدانستند كه فیل آنگونه نیست كه آنها میگویند، بلكه مجموعهای از اعضاء جوارح با شكلهای مختلف به هم پیوسته است:
از نظرگه گفتشان بد مختلف آن یكی دالش لقب داد، آن الف
در كف هر كس اگر شمعی بُدی اختلاف از گفتشان بیرون شدی
چشم حس همچون كف دست است و بس نیست كف را بر همه آن دست رس
چشم دریا دیگر است و كف دگر كف بِهِل وزدیده در دریا نگر(۴)
۲ـ احترام به حریمها پس از آگاهی از آنها
در جمله «عرفان الحرمهٔ» كه در دعای مورد بحث آمده، امام عصر(عج) سفارش كرده كه ما حرمتها را بشناسیم، یعنی هم از جهت نظری حریمها و حدود و مرزها و خط قرمزها را بشناسیم، و هم در عمل آن را رعایت كنیم، یعنی چنان كه جهل به حریمها و ناآگاهی از حرمتها، گناه است، آگاهی به آنها بدون عمل به آنها كه احترام حریمها باشد نیز گناه است.
به عنوان مثال مرز بین ذلّت و تواضع، و بین عزّت و تكبّر، و بین سیاست و دنیاپرستی، و بین قناعت و بخل، و بین سخاوت و اسراف، و بین سكوت و كنترل زبان، و بین شجاعت و بیباكی، و بین عفّت و تعطیل خواستهای غرائز و بین زهد و ترك دنیای خوب و... مرزهای نزدیكی ـ البته به نظر سطحی ـ وجود دارد، كه بسیاری بر اثر عدم شناخت به اشتباه خطرناكی میافتند. مثلاً به عنوان حفظ عزّت، تكبر میورزند، و یا به عنوان قناعت، بخل میورزند، و یا به عنوان تواضع دچار ذلّت و تملّق میگردند. چنین انحراف خطرناك بر اثر عدم شناخت حریمها و مرزها پدید میآید. بنابراین باید ضابطهها، معیارها، و حریمها را شناخت تا ناخواسته به دره هولناك گناه و صفات زشت اخلاقی نیفتاده، و كار نیك را به عنوان كار بد ترك نكرد، و یا كار زشت را به عنوان كار نیك انجام نداد.
و نیز باید توجه داشت كه در راستای شناسایی ارزشها و ضد ارزشها، و در مرحله عمل، باید به استثناها و تبصرهها توجه كرد، چرا كه در بسیاری از موارد انجام گناهان كبیره در بعضی از موارد بصورت استثنا جایز بلكه واجب است و یا بعضی از واجبات و امور مباح در مواردی حرام یا مكروه میباشند، در این بخش نیز اگر استثناءها و تبصرهها شناخته نشوند، ممكن است انسان مؤمن به طور ناخودآگاه، واجبی را به عنوان حرام ترك كند، و یا حرامی را به تصور واجب انجام دهد، به عنوان مثال سوگند دروغ از گناهان كبیره است، ولی اگر حفظ جان مظلومی از دست ظالم. بستگی به آن داشته باشد، در این مورد سوگند دروغ واجب است، و یا مثلاً غیبت و بدگویی در پشت سر افراد از گناهان كبیره است، ولی در بعضی از موارد ـ به صورت استثناء ـ غیبت كردن جایز بلكه واجب است. چنان كه فقیه بزرگ شیخ انصاری بیش از ده مورد از استثنائات غیبت را برمیشمرد، یكی از آنها غیبت از بدعت گذار است، كه برای آگاهی بخشی و جلوگیری از فریب او واجب خواهد بود.(۵)
بنابراین باید حریمها و خط قرمزها را شناخت، ولی به استثنائات و تبصرهها نیز توجه داشت كه در این موارد، حرمتی وجود ندارد، و یا اگر حرمتی هست، به دلایل مهمتر، شكستن آن جایز و یا لازم است، چنان كه امام معصوم(ع) فرمود: «سه شخص حرمت و احترامی ندارد:
۱ـ هوی پرست بدعت گذار
۲ـ حاكم ستمگر
۳ـ فاسقی كه آشكارا گناه میكند.»(۶)
مطلب مهم دیگر در راستای شناخت حرمتها این است كه درشناخت عناوین باید به همه ارزشها و جوانب توجه عمیق داشت. و بر اساس قانون اهم و مهم، مسأله عنوان اولی و ثانوی مطرح میشود، كه دامنه وسیعی در فقه اسلامی دارد، مثلاً گاهی كار نیكی آن چنان مهم است كه كارهای ناشایسته دیگر را تحت الشّعاع قرار داده و به ورطه فراموشی میسپارد. در صورتی كه باید به آن كارهای ناشایسته نیز توجه كرد و آن را ترك نمود، و گرنه آثار درخشان كار نیك را خنثی خواهند ساخت، در جنگ احد یكی از یاران پیامبر(ص) با كمال دلاوری در ركاب پیامبر(ص) با دشمنان نبرد قهرمانانه كرد تا به شهادت رسید، مادرش به بالینش آمد، خاك از چهره شهیدش پاك كرده و به او گفت: «فرزندم بهشت برتو گوارا باد» رسول اكرم(ص) به آن مادر فرمود: «چه میدانی كه بهشت برای او گوارا است؟ شاید او سخنان بیهوده میگفته، و یا در مورد چیزی كه باعث كمبودش نمیشد، بخل ورزیده باشد.»(۷) و نیز روایت شده پیامبر(ص) پس از جنگ خیبر، در یكی از سفرهای نظامی، همراه یاران برای جلوگیری از اشرار به منطقه جنگ رفتند، یكی از یاران آن حضرت به نام مِرعَم، وسائل جنگی را از پشت شتری گرفت و به زمین گذاشت، تا آماده برای جنگ شود، در این هنگام ناگهان از ناحیه دشمن، تیری به بدن او اصابت كرد، و او در خون خود غلطید و به شهادت رسید. حاضران فریاد زدند: «خوشا به حالش، بهشت بر او گوارا باد» پیامبر(ص) كه با شناخت حرمتها و حریمها، به همه جوانب توجه داشت به یاران خطاب كرد و فرمود: «سوگند به كسی كه جان محمّد(ص) در دست او است، اكنون لباسی كه در تن مِرعَم است از آتش شعلهور است، همان لباسی كه در ماجرای پیروزی در جنگ خیبر از غنائم مسلمین به خیانت برده است.» اصحاب تعجب كردند و تحت تأثیر شدید گفتار پیامبر(ص) قرار گرفتند، یكی از یاران از پیامبر(ص) پرسید: «من دو بند كفش از غنائم برداشتهام، آیا من نیز مسؤولم؟ پیامبر(ص) در پاسخ فرمود:«برای تو همانند آن دو بند كفش، در آتش دوزخ بریده میشود.»(۸)
آری مسؤولیت حریم شكنی این گونه خطیر است كه حتی شهید راه خدا، از این رو كه حریم حفظ بیت المال را به اندازه یك لباس، شكسته آن گونه كیفر میگردد. و حتی مقام شهادت با آن همه عظمت، نمیتواند از كیفر آن جلوگیری نماید.
نیز در روایات آمده:روزی پیامبر اكرم(ص) پس از اقامه نماز جماعت، به مسلمانان رو كرد و فرمود: آیا از طایفه بنیالنجّار كسی در اینجا هست؟ كه یكی از افراد برجسته آنها شهید شده و به خاطر بدهكاری سه درهم حقالنّاس، (مراحل را طی كرده تا به كنار بهشت رسیده ولی) پشت در بهشت مانده، و در را به روی او باز نمیكنند. برای آن كه آن در به روی او باز شود، آیا كسی هست كه این حقالناس را از طرف او بپردازد؟(۹) شخصی برای ادای این حقالناس داوطلب شد،و در نتیجه در بهشت برای آن شهید گشوده گردید. چنان كه ملاحظه میكنید حریم شكنی در رابطه با حقالناس باعث شد، كه حتی شهید راه خدا، پس از گذر از همه مراحل، مانند پل صراط، اعراف و...تا به در بهشت رسید، ولی در بهشت به رویش باز نشد، اما شفاعت پیامبر(ص) و ادای حقالنّاس به نیابت از او، باعث نجات او گردید.۳ـ اقسام حرمتها و حریمها
به طور كلی حدود الهی، و مرزهایی كه خداوند برای برنامههای عملی انسان قرار داده همان حرمتها و حریمها هستند، به ویژه محرّمات و اموری كه به عنوان حرام شناخته شده، مشخص كننده همان خط قرمزهای اسلام است كه باید از آن حفاظت كرد، و حرمت آن را نشكست، بهترین تعبیر این است كه بگوییم قانون الهی، همان حریم است كه باید حرمت و احترام آن را هم از نظر فكری، و هم از نظر عملی نگه داشت. و از نظر دیگر میتوان حریم را تقسیم كرد، مانند: حریم الهی، حریم نبوت، حریم ولایت و امامت، حریم دستورهای الهی از سیاسی، فرهنگی، اقتصادی، نظامی، اجتماعی و فردی، و در این راستا باید توجه داشت همانگونه كه گناهان گوناگون هستند و به گناهان بزرگ و كوچك و هر كدام به مراحل شدت و ضعف تقسیم میشوند، حریمها نیز گوناگون است، باید همه را به ویژه حریمهای مهم را شناخت و رعایت كرد. به عنوان مثال شراب خواری از گناهان كبیره است و باید نزدیك آن نرفت، ولی از آن بزرگتر شرابخوری در ماه رمضان است، و از آن بزرگتر شرابخوری در ماه رمضان در مسجد است، و از آن بزرگتر شرابخواری در ماه رمضان در مسجد الحرام در كنار كعبه است. و به همین ترتیب، حریمها دارای مراحل شدیدتر خواهند بود، و قطعاً آن كه شدیدتر است، باید بیشتر رعایت شود. یا مثلاً انسانها دارای حرمت و كرامت هستند، ولی حرمت مؤمن بیشتر است، و حرمت دانشمند مؤمن از آن بیشتر میباشد، و حرمت همسایه دانشمند مؤمن از آن نیز بیشتر است، مثلاً در مورد رعایت حرمت انسان مؤمن، امام صادق(ع) میفرماید: «من استخفّ مؤمناً فبنا استخفّ، وضیّع حرمهٔ اللّه عزّ و جلّ؛(۱۰) كسی كه مؤمنی را تحقیر كند و حرمت او را سبك بشمرد، ما را تحقیر كرده و حرمت ما را سبك شمرده، و حرمت الهی را تباه ساخته است.»
۴ـ سفارش قرآن به حفظ حریمها
قرآن در مورد احترام به قوانین الهی، و حدود و مرزهای آن تأكید فراوان كرده، از جمله میفرماید: «تلك حدود اللّه فلاتقربوها؛(۱۱) این دستورها، مرزهای الهی است، پس (برای شكستن آن) به آن نزدیك نشوید.»و در مورد دیگر میفرماید: «تلك حدود اللّه فلا تعتدوها و من یتعد حدود اللّه فاولئك هم الظّالمون؛(۱۲) اینها حدود و مرزهای الهی است، از آن تجاوز نكنید(آنها را نشكنید) و هر كس از آن تجاوز كند ستمگر است.»
قرآن در موارد دیگر قانون شكنان را به عنوان كافر، ظالم و فاسق معرفی كرده و میفرماید: «آنان كه بر طبق قانون الهی حكم نمیكنند، كافرند و... ظالمند و... فاسق میباشند.»(۱۳) وقتی كه ما پذیرفتیم حاكمیت مطلق از آن خدا است، پس باید چهارچوب قانون ما فراتر از حدود الهی نباشد و گرنه سر از انحراف و ستم بیرون میآورد. چنان كه خداوند میفرماید: «تلك حدود اللّه و من یتعدّ حدود اللّه فقد ظلم نفسه؛(۱۴) این حدود خداست و هر كس از حدود خدا تجاوز كند به خود ستم كرده است.»
برای روشن شدن بیشتر در مورد شدت كیفر قانون شكنان و مخالفت با حریمهای الهی نظر شما را به داستان اصحاب سبت، كه قرآن به آن اشاره كرده (۱۵) جلب میكنم.
عصر حضرت داود(ع) بود، در ساحل دریای سرخ واقع در خاورمیانه، شهری به نام ایله وجود داشت كه دهها هزار نفر در آن سكونت داشتند. خداوند توسط پیامبرش به آنها فرمان داده بود كه در روزهای شنبه صید ماهی نكنند. مدتی به این قانون الهی عمل شد، و همین باعث شده بود كه ماهیان در روزهای شنبه احساس امنیت میكردند، و در كنارههای دریا ظاهر میشدند، ولی در روزهای دیگر به قعر دریا میرفتند. دنیاپرستان از خدا بی خبر حیله و ترفندی پیش خود طرح كردند، كه در حقیقت قانون شكنی بود، ولی در ظاهر یك نوع كلاه شرعی و نیرنگ بود، و میخواستند وانمود كنند كه قانون شكنی نمیكنند. ترفند آنها چنین بود كه حوضچهها و جدولهایی در كنار دریا درست كردند، و راههایی برای ارتباط بین دریا و آن حوضچهها و جدولها ساختند، به طوری كه ماهیها در روزهای شنبه وارد آن حوضچهها و جدولها شده، هنگام غروب كه میخواستند به دریا بازگردند، راهها را میبستند و در نتیجه ماهیها در آن حوضچهها و جدولها حبس میشدند، آنگاه در روزهای دیگر (كه صید ماهی حرام نبود) آنها را صید میكردند، و از این راه نامشروع ثروتهای كلانی به دست میآوردند. و مدتی زندگی را با مخالفت حریم الهی، و قانون شكنی گذراندند. و به نهی از منكر ناصحان و پیامهای پیامبران گوش نكردند، و با شكستن خط قرمزها، به گناه بزرگ خود ادامه دادند. مطابق بعضی از روایات، هشتاد و چند هزار نفر در شهر ایله سكونت داشتند، و آنها در رابطه با این قانون شكنی سه دسته بودند، حدود هفتاد هزار نفر آنها به این نیرنگ خشنود بودند، و به آن دست زدند، ولی حدود ده هزار نفر از آنها دو قسمت شدند یك قسمت آنها نهی از منكر میكردند، و با نصایح خود، حریم شكنان را از این كار حرام نهی میكردند، ولی یك قسمت از آنها خاموش بودند و راه سكوت را برگزیدند، و حتی به ناصحان میگفتند: «چرا این قوم قانون شكن را نصیحت میكنید؟ چكار به آنها دارید؟ خداوند خودش به موقع آنها را عذاب شدید خواهد كرد.» ناصحان در پاسخ میگفتند: «ما از این رو كه در پیشگاه خداوند معذور باشیم، آنها را نصیحت و نهی از منكر میكنیم.» كوتاه سخن آنكه سخن ناصحان در آنها اثر نكرد، حتی ناصحان با خود گفتند اینك كه چنین است خوب است از شهر ایله خارج شویم و به جای دیگر كوچ كنیم زیرا هر لحظه ممكن است عذاب عمومی سختی بر این قوم قانون شكن وارد شود. آنها از شهر خارج شدند، طولی نكشید كه عذاب سختی بر مردم ایله وارد شد، و آنها بر اثر آن به صورت میمونهای گوناگون مسخ شدند و پس از سه روز با كمال ذلّت تسلیم مرگ شده و نابود گشتند، آری چنانكه قرآن میفرماید: «فلمّا عتوا عن مانهوا عنه قلنا لهم كونوا قردهًٔ خاسئین؛(۱۶) هنگامی كه در برابر آنچه از آن نهی شده بودند سركشی كردند، به آنها گفتیم به شكل میمونهای طرد شده درآیید.»
عجیب این كه شیطان آن چنان این قانون شكنان را به وادی نیرنگ و تزویر افكنده بود كه بعضی از آنها روز شنبه ماهی میگرفت و نخی به دم سوراخ شده ماهی میبست، و طرف دیگر نخ را در بیرون آب به میخی بند میكرد، و ماهی را در میان آب رها میساخت، ماهی در میان همان قسمت آب، زندانی میشد، فردای آن روز، او میآمد و ماهی را صید میكرد و میگفت من در روز شنبه ماهی را صید نكردهام.(۱۷) روایت شده امام سجّاد (ع) فرمود: پس از آن كه آنها به صورت میمون مسخ شدند، اهالی روستاهای اطراف كنار قلعه ایله آمدند، و از دیوار آن بالا رفتند دیدند همه اهل ایله از زن و مرد، میمون شدهاند، اهالی روستا، خویشان و دوستان خود را میشناختند، نزد آنها رفته و از تك تك آنها میپرسیدند، كه آیا تو فلانی نیستی. او گریه میكرد و با سرش اشاره میكرد و میگفت: آری. آنها سه روز به همین شكل ماندند، و روز سوم طوفان شدیدی برخاست و همه آنها را به دریای سرخ افكند، و به این ترتیب همه آنها نابود شدند.(۱۸) آری همانها كه مدتها ماهیان حرام را میخوردند، و با ارتزاق از راه قانون شكنی، زندگیشان را آلوده كرده بودند، سرانجام خوراك ماهیان شدند، و كیفر شكستن خط قرمز الهی را چشیدند. باید بدانیم مسأله قانون و حرمت آن از نظر اسلام در رأس ارزشها است، موجب نظم و عدالت و امنیت و حفظ حریمهای مختلف شده و جامعه را به صلح و صفا و مدینه فاضله و ایدهآل تبدیل میسازد.
همه ما وظیفه داریم كه قانون مدار باشیم، هم قانون را به خوبی بشناسیم و هم به آن عمل كنیم. حضرت امام خمینی (قدّسسرّه) به حفظ حریم قانون بسیار حساس بود، و در همه جا میفرمود: «باید طبق مقررات رفتار شود.» یكی از علمای مورد اطمینان میگفت: از امام اجازه خصوصی خواستم تا گاهی كه از ماشینهای دولتی استفاده كنم جایز باشد امام فرمود: «طبق مقررات رفتار شود.» نیز میگفت: آنگاه كه امام در پاریس بود، بعضی از دوستان گوسفندی تهیه كرده و به حیاط خانه استیجاری امام آوردند، تا هم گوشت حلال با ذبح اسلامی فراهم شود، و هم به خاطر سلامتی امام به اصطلاح خونی ریخته گردد، پس از آن كه گوسفند ذبح شد، و با گوشت آن غذا تهیه گردید، امام از آن غذا نخوردند از علت آن سؤال شد فرمود: «شما برخلاف قانون فرانسه كه برای حفظ بهداشت محیط زیست نباید گوسفند را در اینجا ذبح نمود، چرا خلاف قانون رفتار نمودید؟!»
آخرین سخن این كه یكی از طرفداران حضرت علی(ع) به نام نجاشی كه شاعری دلیر بود و در جنگها در ركاب علی(ع) اشعارش را به صورت شعار میخواند و با دشمن میجنگید، در ماه رمضان، حریم شكنی كرد و شراب خورد،این موضوع برای علی(ع) ثابت شد، به عنوان اجرای حد شرابخواری هشتاد ضربه به او شلّاق زد، سپس دستور داد تا او را یك شب زندانی كنند و فردا نزدش بیاورند، فردا او را نزد حضرت علی(ع) آوردند، آن حضرت بیست ضربه دیگر به او شلاق زد. او پرسید: دیروز شلاق مرا زدی، پس این بیست ضربه برای چیست؟ در پاسخ فرمود:هذا لتجرّیك علی شرب الخمر فی شهر رمضان؛(۱۹) این بیست ضربه برای آن است كه با كمال گستاخی حریم قداست رمضان را شكستی و در ماه رمضان شراب خوردی.»
آری قداست حرمتها را باید شناخت، و كمال احترام را در حفظ آنها كرد، و دانست كه گستاخی و بیباكی در شكستن حریم آنها از نظر اسلام، مجازات بسیار سخت دارد.
۱. نهج الفصاحهٔ، حدیث ۹۰.
۲. اصول كافی، ج ۱، ص ۴۴.
۳. فروع كافی، ج ۷، ص ۴۰۷.
۴. دیوان مثنوی، دفتر سوم، به خط میرخانی، ص ۲۳۳.
۵. مكاسب، ص ۴۴ و ۴۶.
۶. همان .
۷. المحجّهٔالبیضاء، ج ۵، ص ۲۰۰.
۸. سیره ابن هشام، ج ۳، ص ۳۵۳.
۹. بحارالانوار، ج ۱۷، ص ۲۹۵.
۱۰. وسائل الشیعه، ج ۸، ص ۵۹۲.
۱۱. سوره بقره، آیه ۱۸۷.
۱۲. سوره بقره، آیه ۲۲۹.
۱۳. «و من لم یحكم بما انزل اللّه فاولئك هم الكافرون ـ هم الظّالمون ـ هم الفاسقون» (سوره مائده، آیات ۴۴ و ۴۵ و ۴۷.)
۱۴. سوره طلاق، آیه ۱.
۱۵. آیات ۱۶۳ تا ۱۶۶ سوره اعراف.
۱۶. سوره اعراف، آیه ۱۶۶.
۱۷. بحارالانوار، ج ۱۴، ص ۶۲.
۱۸. همان، ص ۵۸.
۱۹. فروغ كافی، ج ۷، ص ۲۱۶.
۲. اصول كافی، ج ۱، ص ۴۴.
۳. فروع كافی، ج ۷، ص ۴۰۷.
۴. دیوان مثنوی، دفتر سوم، به خط میرخانی، ص ۲۳۳.
۵. مكاسب، ص ۴۴ و ۴۶.
۶. همان .
۷. المحجّهٔالبیضاء، ج ۵، ص ۲۰۰.
۸. سیره ابن هشام، ج ۳، ص ۳۵۳.
۹. بحارالانوار، ج ۱۷، ص ۲۹۵.
۱۰. وسائل الشیعه، ج ۸، ص ۵۹۲.
۱۱. سوره بقره، آیه ۱۸۷.
۱۲. سوره بقره، آیه ۲۲۹.
۱۳. «و من لم یحكم بما انزل اللّه فاولئك هم الكافرون ـ هم الظّالمون ـ هم الفاسقون» (سوره مائده، آیات ۴۴ و ۴۵ و ۴۷.)
۱۴. سوره طلاق، آیه ۱.
۱۵. آیات ۱۶۳ تا ۱۶۶ سوره اعراف.
۱۶. سوره اعراف، آیه ۱۶۶.
۱۷. بحارالانوار، ج ۱۴، ص ۶۲.
۱۸. همان، ص ۵۸.
۱۹. فروغ كافی، ج ۷، ص ۲۱۶.
منبع : ماهنامه پاسدار اسلام
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست